بهشت کعبه آمال و آرزوها معرفی شده است.
در بهشت از کمبود و نقصان و بی عدالتی و تبعیض و رانت و فساد و تباهی و رنج و درد و غم و عصبانیت و فشارهای جسمی و روحی و روانی، از دروغ و حسادت و تهمت و غیبت و نمامی و سخن چینی و غرور و از همه خصایص شیطانی و نفسانی خبری نیست.
بهشت محل آرامش و آسایش و امنیت و راستی و صداقت و همه خصایص والای انسانی است.
یکبار یزد را بهشت سرمایه گذاری نامیدند!
دیگر بار یزد را بهشت تعاون و تعاونی خواندند!
اما واقعا با شرایط موجود یزد مأمن و بهشت سرمایه گذاری و تعاونی و تولید و صنعت و صادرات و گردشگری و کسب و کار است؟!
اگر بدور از سیاه نمایی و بر اساس واقعیات موجود و ملموس به وضعیت موجود استان موشکافانه و به دور از آمارسازی و تعریف و تمجید بنگریم واقعیت آن چیزی نیست که مدیران و مسئولین بر اساس تز فکری امید آفرینی و مدینه فاضله نشان دادن ، بیان میکنند.
یزد سالهاست که از تنگ نظری و کوته فکری و حسادت خرچنگی و نمامی و زیر آب زنی و نتوان ببینی بسیاری از مردمش و مدیرانش در رنج و عذاب است.
بسیاری از مراکز تولیدی و صنعتی در حال رکود و با مشکلات عدیده در حال دست و پنجه نرم کردن هستند.
بسیاری از تعاونی های خرد در حال تعطیلی هستند.
بسیاری از کسب و کارها در حال خرد شدن در فشار تورمی هستند.
بسیاری از مردم حتی توان تأمین ضروری ترین اقلام اولیه زندگی را ندارند!!
قیمت زمین و ملک سر به فلک کشیده است.
اجاره ها برای مستاجرین بزرگترین درد و غصه زندگیشان شده است.
رکود عجیب بازار بدلیل سیاستهای غلط دولت در به اصطلاح کنترل تورم، بازاریان را به سختی آزار میدهد.
به دلایل اقتصادی دهشتناک موجود و تورم، نوعی بی توجهی به هم بین مردم رسوخ کرده است.
کمکهای مردمی و خیری به مراکزی که بیماران خاص را حمایت میکردند کاهش یافته است.
اگر از طبقه متوسط و ضعیف جامعه فردی به بیماری سخت العلاجی مبتلا شود بدلیل گرانی وحشتناک اقلام دارویی و نبود دارو در مراکز درمانی ذره ذره آب شده و با درد و رنج زندگی را سپری میکند.
افراد ناتوان مغرور خود بزرگ بین چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی خائنانه و با عملکرد نامناسب تخم ناامیدی را در بین مردم منتشر میکنند.
یزد بهشت صنعت ، بهشت تولید، بهشت صادرات، بهشت تعاون، بهشت گردشگری، بهشت صنایع دستی، بهشت کسب و کار و بهشت هزاران موضوع دیگر میتواند که بشود به شرط آنکه تفکر مردم و مسئولین تغییر یابد.
اینکه مدام مسئولین از روند پیشرفت و اصلاح و شرایط خوب داد سخن گویند اما مردم چیز دیگری را مشاهده و در جامعه بیان کنند، بهشت نیست، جهنم مردم است .
یزد توان و پتانسیل تبدیل شدن به نگین ایران را دارد.
اگر بگذارند شوراهای شهر در شهرهای استان از نخبگان معماری و شهرسازی و زیبا سازی شهری و فضای سبز و مدیریت بهره وری و مدیریت اجرایی و امور بین الملل و همه ملزوماتی که برای ساختن یک شهر ایده آل لازم است ، به صحنه بیایند و به دور از نگاه سیاسی و جناحی با رزومه و تخصص و البته تعهد و نوآوری اعتماد مردم را جلب کرده و به عنوان اعضای شورای متخصص، برای شهرهای استان شهردارانی کاربلد و دلسوز و آشنا به همه اصول شهری انتخاب شوند و بطبع برای سازمانهای مربوطه شهرداریها هم افرادی توانمند و خلاق و با تفکر نوآورانه و اجرایی و شجاع و بدون محافظه کاری منصوب شوند تا چهره استان متحول شود.
نگاه شهرداری ها برای درآمد باید از جیب مردم به درآمد پایدار تبدیل شود.
در این شرایط اقتصادی نگاه و هزینه کرد از جیب مردمی که در هزار مشکل اقتصادی هستند اشتباه محض است و بدون درآمد هم که نمیتوان هزینه کرد و تحول بوجود آورد.
البته اگر هوش و علم و تخصص و خلاقیت و نوآوری و ابتکار باشد میتوان با صرف حداقل هزینه ، بهترین ها را خلق کرد.
باید گذاشت شوراهای روستا بدون فشارهای سیاسی مراکز قدرت، توسط مردم انتخاب و دهیارانی برخواسته از متن مردم و دلسوز محل زندگیشان انتخاب شوند.
باید بخشداران و فرمانداران و مدیران ادارات و سازمانها و نهادها در کار خود متخصص باشند، توانمند باشند، عالم باشند، اجرایی باشند، شجاع و قاطع باشند، دلسوز و متعهد باشند تا روستاها و بخشها و شهرها و شهرستانهای استان متحول شود و لایق نگین ایران شدن گردد.
در بخشهای خصوصی هم با نظارت مراکز دولتی و نظارتی از سر کار آمدن افراد رانتی ناتوان محافظه کار بله قربان گوی متملق جلوگیری شود تا صنعت و تولید و صادرات و گردشگری و صنایع دستی و کسب و کارها با وجود افراد شایسته و قدرتمند اهل کار متحول و مترقی گردد.
لازم است در کنار دستاوردهای واقعی کسب شده و نه آماری ، مشکلات و مسائل موجود صادقانه با مردم در میان گذاشته شده و راه حل از مردم خواسته شود.
راه حلهای جلسات مدیران به درد داخل همان جلسات میخورد و لا غیر.
لازم است نقطه نظرات ایده پردازان و اندیشمندان و متفکران و دلسوزان و مطالبه گران و کنشگران و منتقدان اجتماعی شنیده شده و اجرایی گردد.
یزد میتواند نگین و گل سر سبد ایران باشد.
این پتانسیل و ظرفیت را دارد اما نه با این دید بسته متحجرانه و تنگ نظرانه کوته بین حاکم چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی.
و البته شهر و استان را مردمش میسازند تا با این تفکر غلط اجتماعی و نگاه من محور به جای بینش ما محور و عدم مطالبه گری صحیح و جناحی و سیاسی در امور شهری نگاه کردن باشد قطعا نه اتفاق خاصی برای حرکت پیشران یزد رخ خواهد داد و نه تحولی بوجود خواهد آمد.
جز اینکه با حرف و سخن و وعده و وعید به مانند سالهای گذشته سرمان را گرم و دلمان را خوش کنند که یزد بهشت شد
اگر نگاه عاقلانه و بر اساس عقلانیت و منطق و توانمندی وجود داشته باشد میتوان تغییرات شگرفت بوجود آورد و بهشت که نه ، اما مکانی بهتر برای زندگی و امنیت و آسایش و آرامش بوجود آورد.
در حوزه آموزش و پرورش که زیربنا و شالوده پیشرفت است لازم است با ایجاد مدارس پرورش محور به جای آموزش محور و ایجاد کارگاههای صنایع پاک و هایتک و مزارع کشاورزی محصولات گیاهی کم آبخواه و آموزش بهره وری نسلی را پرورش داد که انسانی توانمند و خلاق و با اخلاق و معتقد به سلوک فردی و اجتماعی تحویل جامعه شود که بعد فارغ التحصیلی بتواند برای خود و دیگران اشتغال زایی کند.
اکنون رتبه های برتر کنکور سالهاست از استان یزد هستند اما بعد ورود به دانشگاه و فارغ التحصیلی چه اتفاقی برایشان رخ میدهد؟!
چند درصدشان می مانند و به شهر و کشورشان خدمت میکنند؟!
اگر در طول دوران تحصیل در مراکز آموزش عالی تحت حمایت باشند و بعد فارغ التحصیلی هم امکاناتی چون منزل مسکونی و اتومبیل و شرایط ازدواج و زندگی مناسب و شغل مرتبط با رشته تحصیلیشان مانند سایر کشورها در اختیارشان قرار گیرد و زمینه پیشرفت علمی فراهم گردد چرا باید راه مهاجرت را در پیش گیرند؟!
در حوزه کشاورزی لازم است واقعا و به صورت عملی کشاورزی مدرن و محصولات کم آبخواه مد نظر قرار گرفته و عملیاتی شود.
زعفران یزد را میتوان با برند سازی و ایجاد صنعت بسته بندی مدرن به دنیا عرضه کرد و علاوه بر اشتغال زایی درآمد ارزی بوجود آورد.
در حوزه گردشگری میتوان با همکاری بخش دولتی و سرمایه گذاری بخش خصوصی البته با راه و روشهای درست و اصولی مناطق ویژه گردشگری بین المللی بوجود آورد مانند غارهای منطقه ندوشن یزد که این پتانسیل و ظرفیت را داشته و سالها مغفول مانده است.
با برگزاری همایش بزرگ یزدی های خارج از استان و خارج از کشور میتوان به جذب سرمایه گذار اقدام کرد.
َجذب سرمایه گذار راه و روش و نگاه خاص خود را دارد.
برای جذب سرمایه گذار باید فرش قرمز گستراند و شرایط را تسهیل کرد نه سنگ اندازی و بی توجهی، سرمایه گذار باید اطمینان حاصل کند که سرمایه گذاریش برایش سود آور است.
در حوزه مواد پروتیئنی غذایی با تهاتر با کشورهای آفریقایی میتوان ادوات و آموزش کشاورزی را صادر و نهاده های دامی را با ارزانترین قیمت وارد کرد که قیمت گوشت و مرغ کاهش یابد.
در حوزه صنایع دستی نیز ایجاد صنعت بسته بندی مدرن جهت صادرات بسیار حائز اهمیت است.
در حوزه انرژی لازم است برق استان از نیروی خورشیدی تامین شود آیا بس نیست سالها سخن گفتن و با حرکت حلزونی در این راستا حرکت کردن؟!
و در همه موارد و حوزه ها میتوان با فکر و تدبیر و عمل و به دور از هیاهو و شعار و شوآف اقدامات خوبی انجام داد تا یزد متمایز شده و محل بهتری برای زندگی.
اینکه فقط حرف و سخن باشد و اقدامات تکراری بی فایده هیج دستاوردی نداشته و نخواهد داشت.
به عنوان مثال شهر یزد سالهاست با شهرهایی در دنیا پیمان خواهرخواندگی دارد چه بهره برداری فرهنگی، هنری، آموزشی، اقتصادی، صادراتی، گردشگری و... از این خواهر خواندگی ها شده است جز حرف و حرف و حرف و ایجاد دبیرخانه بی فایده و...؟!
یزد ظرفیتهای بی بدیلی دارد، مرد میخواهد که از این پتانسیل نهفته برای پیشرفت یزد استفاده کند که شوربختانه مردی در بین مسئولین کمتر دیده میشود و اگر مردانی هم بخواهند فعالیت کنند توسط نامردان از صحنه به در میشوند