الان فقط یک درصد اضافه داریم. چهاردرصدیهای معروف که باید سرجایشان باشند. نود و شش درصدیها هم که همیشه سرجایشان بودند. احتمالاً یک اشتباه محاسباتی رخ داده و این یک درصد هم به زودی به جایگاه اصلی خود، کنار محرومان از برنج ایرانی، برمیگردند.
حالا که توازن برقرار شد، احتمالاً مسئولان تصمیم میگیرند وارد عمل شوند و صدای این نود و شش درصد باشند. البته ما قبلاً هم یک صدا داشتیم ولی بهخاطر مشغله زیاد کاری، باری و سفری، نتواستند ادامه دهند.
در این مدت هم خیلیها تصمیم گرفتند با تمام قدرت پشت ملت بایستند. کلی به قیمتها تشر زدند، ولی متأسفانه نشد که نشد. مشکل از نافهمی قیمتهاست. همینطوری برای خودش اوج میگیرد. اصلاً هم به کشورهای دیگر کاری ندارد. نمیبیند چقدر قیمتهایشان حرفگوشکن هستند و با دو تا داد مینشینند سرجایشان.
ما نود وشش درصدیها میدانیم هرچه که هست زیر سر آن چهاردرصدیهای پشت پرده است. آنها هیچوقت خودشان را نشان نمیدهند. در سایه حرکت میکنند. قیمتها را بالا میبرند. کیفیت خودروها را پایین میآورند.
کاری میکنند یک پراید بشود دویست میلیون تومان. خانه را طوری گران میکنند که دیگر تا هفت نسل بعد یک جوان هم نتواند به خرید مسکن فکر کند. این دستهای چهاردرصدی همه جا هستند و هیججا نیستند. کاری میکنند ما مسئولان را مقصر وضع موجود بدانیم. اینترنت را گران میکنند و میاندازند گردن طرح صیانت مظلوم.
میلیارد میلیارد پول اختلاس میکنند. از اتاق بازرگانی کلی پول کش میروند. دکل میدزدند. ولی هیچکس هیچوقت نمیفهمد چطور شد.
ما میدانیم همه چیز کار خودشان است. فقط یک سؤال کوچک برایمان پیش آمده. مسئولان کدام طرف هستند؟ کنار ما نود و شش درصدیها نشستهاند؟ برنج ایرانی نمیخورند؟ با پراید، مسافرت میروند و کنار پارک چادر میزنند؟
کنار چادر یک گازپیکنیکی روشن میکنند، گوجه را میزنند تنگ تخممرغها و املت میخورند؟ ماه به ماه غذای گوشتی نمیخورند؟ مسئولان عزیز، مطمئنید کنار ما ایستادهاید؟
جزو چهاردرصدیها هم که زبانمان لال نیستید. اصلاً امکان ندارد. رویمان به دیوار. استغفرا…
پس دقیقاً کجایید؟ میشود یک دستی برایمان تکان بدهید ببینیمتان.