یزدفردا "کامران حدادی:نوروز 1401 سه نفر از شخصیت های تاثیرگذار در حوزه های ادبی، علمی، صنعت و جریان های روشنفکری ایران را از دست دادیم. رضا براهنی نویسنده، شاعر، منتقد ادبی و فعال سیاسی 5 فروردین، رضا تهرانچی کارآفرین و کارخانهدار ایرانی در حوزه صنایع غذایی و خالق بیسکویت مادر و در نهایت علی رضا قلی جامعه شناس در هشتم فروردین روی در نقاب خاک کشیدند. هر سه نفر از افرادپیش رو و صاحب ایده و نظریه در حوزه های مرتبط با خود بودند.
از این میان علی رضاقلی نویسنده و پژوهشگر حوزه های جامعه شناسی و علوم سیاسی هر چند که دانش آموخته سوربن پاریس بود و کمی دیر شناخته شد اما تاثیر مهمی در مباحث مربوط به جامعه شناسی توسعه، تاریخ و اقتصاد و سیاست برجای گذاشت.
با وجود اینکه عمده فعالیت های پژوهشی و مطالعات رضاقلی به صورت غیرآکادمیک صورت می گرفت و در قید و بند امتیاز دانشگاهی و پر کردن رزومه علمی نبود، اما نتایج مطالعات او از سوی مراجع دانشگاهی و اساتید و دانشجویان مورد توجه بوده و مورد نقد علمی قرار گرفته و اکنون مرجع بسیاری از تحقیقات حوزه علوم انسانی می باشند. کتاب های جامعه شناسی خودکامگی و جامعه شناسی نخبه کشی که علی رضاقلی تالیف کرده در سالیان اخیر همواره تجدید چاپ شده و از آثاری است که رونقی به بازار کتاب های حوزه مسائل اجتماعی و سیاسی داده اند.
او دیدگاه های خود را با صراحت و جسارت و در عین حال، دقیق و عمیق بیان می کرد و صاحب تزی و نظریه ای بود که از تلاقی تاریخ و اقتصادی و سیاست و مسائل فرهنگی و اجتماعی جریان می گرفت و بر اساس آن معتقد به حل مسائل جامعه و پرداختن به ریشههای تاریخی استبداد و عقبماندگی ایران از طریق آگاهی و دانستن تاریخ بود.
او متعقد بود که هیچ راهی برای رهایی اقتصاد ایران از توسعهنیافتگی وجود ندارد جز اینکه اقتصاددان تاریخ بداند، سیاستمدار پاسخگو باشد و مردم ناظر. او اساس و بنیاد بیشتر مشکلات را داخلی می دانست که در صورت وجود درایت، مفری برای عبور از آن ها وجود داشت.
رضاقلی، اقتصاد ایران درمجموع یک اقتصاد معیشتی می دانست که ویژگی غالب آن معیشتی بوده و خانوادهها برای مصرف، تولید میکردند. وی مصرف گرایی شدید، وابستگی به پول نفت و گسترش شدید شهرنشینی را ازعوامل اصلی می دانست که باعث بروز مشکلات جدی در اقتصاد شده است. وی ضمن تاکید بر لزوم توجه جدی اقتصاددانان به تاریخ معتقد بود که تمام بنیانگذاران علم اقتصاد، تاریخیاند. کسی نمیتواند با تاریخ ایران آشنا نباشد و از توسعه بگوید، چون تاریخ تأثیر میگذارد. رضاقلی برای تایید دیدگاه خود به مارکس اشاره می کرد که، تاریخ چهار دوره را پشت سر گذاشته و به الان رسیده یعنی برای اینکه الان را بفهمد تاریخ گذشته را بررسی کرده تا ببیند چه جوری به اینجا رسیدهایم تا بفهمد بشر وقتی وارد سازمان اجتماع میشود چه میکند.
رضاقلي باور داشت كه ريشه های عقب ماندگي و عدم توسعه در نهاد اجتماعي و تاريخي و فرهنگي ایرانیان است و بیان می کرد،« کشورهامان چون از تجمع ما پدید آمده اند، همان هستند که ما هستیم . قوانین واحکامشان بر مبنای طبایع ما ، واعمال شان کردار زشت و زیبای ماست در مقیاسی بس بزرگ تر…».
او اساس کار خود را از شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری شروع کرد تا به این ترتیب تز اصلی خود را یعنی توجه به تاریخ برای شناخت بیشتر جامعه و مسائل و پیچیدگی های چند وجهی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... ابراز نماید. ماحصل این غور و کنکاش تحلیل جامعهشناختی ضحاک ماردوش که در قالب کتاب ارزشمند جامعهشناسی خودکامگی منتشر گردید و از جمله آثار پرمخاطب و پرفروش حوزه علوم انسانی شد.
انساندوستی و عشق او به ایران، پژوهش های وی را به موضوعات مورد علاقه اندیشمندان یک قرن اخیر و دلسوزان ایران کشانده بود و با همین دغدغه و نگرانی بود که "جامعهشناسی اقتصادی ایران" را در پژوهشی بسیار نوآورانه به روایت شاهنامه فردوسی به رشته تحریر در آورد.
یادش گرامی .