فرارونوشت"؛ این روزنامه مینویسد:" نادرشاه نیز مانند چنگیزخان از پیشینهای فرومایه و رده پایین بود. در سال ۱۷۳۶ میلادی او خود را ارباب ایران دانست و اندکی پس از آن به هند حمله کرد. گفته میشود که تنها در غارت دهلی تحت فرماندهی او ۲۲۵ هزار نفر کشته شده اند. نادرشاه در فاصله سالهای ۱۷۳۶ تا ۱۷۴۷ میلادی پادشاه ایران بود و یکی از قدرتمندترین حاکمان تاریخ آن کشور بوده است".
در ادامه این مقاله که به مناسبت ۸ مارس ۱۷۳۶ میلادی تاریخ مسلط شدن نادرشاه بر ایران منتشر شده آمده است:" برخی از معاصران، او را با "اسکندر مقدونی" فاتح جهان مقایسه کردند برخی دیگر او را با چنگیز خان "ویرانگر زمین" مقایسه کرده و در زمره "وحشتناکترین پدیدههایی میدانند که تا به حال بشریت را به ستوه آورده است".
ما در مورد نادرشاه (۱۶۸۸ – ۱۷۴۷ میلادی) صحبت میکنیم که در ۸ مارس ۱۷۳۶ خود را حاکم ایران معرفی کرد و آن کشور را به قدرت برتر آسیا تبدیل کرده بود. او در سال ۱۶۸۸ میلادی در دستگرد در شمال شرق ایران به دنیا آمد و پس از مرگ زودهنگام پدرش به دست تاجران برده افتاد.
او توانست فرار کند و به عنوان رهبر گروهی از دزدان در مرزهای امپراتوری صفویه آن زمان در ایران نامی برای خود دست و پا کرد. هنگامی که افغانها بخشهای زیادی از ایران را در سال ۱۷۱۹ تصرف کردند نادر موقعیت را برای قدرت نمایی و ایفای نقش خود مناسب دید. او به عنوان رهبر نظامی به "طهماسب دوم" از سلسله صفویه خدمت کرد و توانست مهاجمان را از ایران بیرون براند. این اقدام او باعث شد تا به مقام نائب السلطنه دست یابد.
هنگامی که شاه طهماسب جنگی را علیه امپراتوری عثمانی به راه انداخت و شکست خورد نادر با کودتایی علیه او طهماسب را تبعید کرد. با سرنوشت مشابهی برای پسرش، هیچ فردی نبود که مانع رسیدن نادر به تاج و تخت شود. او بلافاصله دست به کار شد. ابتدا استانهای غربی که به دست عثمانی افتاده بود را دوباره فتح کرد و بدین ترتیب حکومت خود را تثبیت کرد. در سال ۱۷۳۷ میلادی، قندهار سقوط کرد و در سال ۱۷۳۸ میلادی ارتش قدرتمند تحت فرماندهی نادرشاه به مرزهای امپراتوری مغول در هند رسید.
گفته میشود که دولت دهلی یک میلیون سرباز را برای متوقف کردن مهاجمان جمع آوری کرده بود، اما ایرانیان که به تفنگهای متعدد مجهز بودند برتری خود را در میدان جنگ حفظ کردند. آن چه پس از آن به وجود آمد نادر را به شناخته شدهترین قدرت آسیایی آن زمان در اروپا تبدیل کرد.
نادر دستور غارت دهلی را صادر کرد و رقم هولناک ۲۲۵ هزار قربانی در تاریخ به نام او ثبت شده است. حتی اگر تعداد کشتهها نیمی از این میزان نیز بوده باشد ایرانیان میتوانند هرگونه مقایسه را با تعداد کشته شدگان در جریان حمله چنگیز خان مغول تحمل کنند.
گفته میشود ۱۰۰ خواجه، ۴۰۰ هنرمند، ۱۰۰۰ فیل، ۷۰۰۰ اسب و ۱۰۰۰۰ شتر و لشکری از غلامان از جمله غنایم حاصل از حمله نادرشاه به هند بودند. هم چنین، طلا، نقره، آثار هنری و سنگهای قیمتی از جمله الماسهای معروف دریا نور و کوه نور که در سال ۱۸۵۰ در اختیار ملکه ویکتوریا قرار گرفتند در زمره غنایم بودند.
تخت طاووس نیز در میان غنایم ناشی از حمله ارتش نادرشاه به هند بود که تا زمان سقوط آخرین شاه سلسله پهلوی در سال ۱۹۷۹ میلادی به عنوان نمادی برای تاجگذاری پادشاهان آن کشور مورد استفاده قرار گرفته بود. غنایم به دست آمده توسط نادرشاه به حدی بود که رعایای نادر تا سه سال مجبور به پرداخت مالیات نبودند.
از آنجایی که نادر هراس از توطئه داشت اهرامی از جمجمه به زودی روی هم انباشته شدند. در اینجا نیز نادرشاه از الگوی چنگیزخان و تیمور لنگ پیروی کرد. با این وجود، این تفاوت کوچک وجود داشت که در مورد اقدامات نادرشاه جمجمهها متعلق به غریبهها نبودند بلکه حاصل کشته شدن رعایای خود او بودند.
منتسکیو فیلسوف فرانسوی رژیم نادرشاه را حد غایی "حکومت استبدادی" توصیف کرده بود. او نوشته است: "ویژگی آن رژیم این بود که اگر نیروی محرکه حکومت یعنی ترس وجود نداشت مردم دیگر حامی حکومت نبودند".
"دی ولت" در بخش پایانی مقاله مینویسد: "یورگن اوستر هامل" مورخ مینویسد بریدن گوش در دوره نادر امری رایج بود. بی اعتمادی شاه به اطرافیان به دلیل ابتلای او به پارانویا افزایش یافت و به قیمت کور شدن پسرش توسط پدر انجامید، زیرا او به توطئه احتمالی علیه خود از سوی پسرش مشکوک بود. در نهایت، سربازان نادر خود زمام امور را به دست گرفتند. در جریان لشکرکشی نادر علیه کردها او در ژوئیه ۱۷۴۷ کشته شد".
منبع: روزنامه آلمانی دی ولت