یزدفردا :فوتبال ، ورزشي گروهي كه در ساده ترين و ابتدايي ترين نگاه تشكيل شده از يك ميدان ، يك توپ و بيست و دو آدم بيكار كه اسم خود را بازيكن گذاشته اند و احتمالا هم از روي بيكاري و يا يك پله بالاتر از روي سرگرمي به دنبال آن توپ مي دوند ؟! و شايد همين ديدگاه ابتدايي باور عده اي هم باشد ! اما آيا اين حقيقت ماجراست ؟!
بدون ترديد همگي ما المپيك را بزرگترين رخداد ورزشي بر روي كره زمين مي دانيم ؛ رخدادي كه هر چهار سال يكبار نمايندگان ملتهاي جهان را دور هم جمع مي كند تا دركنار تمامي پيامدهاي بيشمار حاصل ازآن يك شعار و پيام واحد و عظيم را فرياد بزنند ، و آن هم چيزي نيست مگر صلح و دوستي ملتها ؛ وليكن رويداد ديگري هم هست كه به جرات مي توان مدعي شد هواداران و دنبال كنندگان آن اگر بيشتر از المپيك نباشند ، كمتر هم نخواهند بود ، و بدون ترديد مي توان گفت فينال جام جهاني فوتبال پربيننده ترين رخداد ورزشي در كل جهان است ؛ و آيا فقط همين يك موضوع كافي نيست تا به اهميت فوتبال كه در دنياي كنوني به يكي از تاثيرگذارترين پديده هاي اجتماعي بشر مبدل گرديده است پي ببريم ؟
تنها صعود به مرحله نهايي رقابتهاي جام جهاني فوتبال چنان نام و آوازه اي براي ملتها و كشورها به ارمغان مي آورد كه با هيچ ابزار تبليغاتي ديگر و حتي شايد با صرف ميلياردها دلار هزينه نتوان به آن اهميت و جايگاه در ذهن ملتهاي جهان دست يافت .
شايد در جايگاه و اهميت اين پديده بزرگ فرهنگي و اجتماعي و حتي ساير ابعاد گسترده ، از جمله مباحث كلان اقتصادي آن بتوان مقالات و حتي كتابها نگاشت كه از حوصله اين مطلب مختصر خارج است وليكن آنچه ذكر شد تنها گوشه اندكي بود از اين گستره وسيع تا با نگاهي واقع بينانه تر به موضوع نگاه كنيم . و شايد همين چند سطر كوتاه كفايت كند براي اينكه ادعا كنيم هيچ پديده اجتماعي ديگري در جوامع و جمعيت هاي انساني نخواهد توانست همطراز و هم رديف فوتبال شور و نشاط اجتماعي پديد آورده و به تبع آن تاثيرات اجتماعي و فرهنگي بسياري كه مستقيم و يا غير مستقيم از اين رخداد به ظاهر ساده حاصل مي شود .
زمانيكه يك تيم فوتبال از يك كشور و يا منطقه اي از يك كشور در رقابتهاي مهم و حساسي حضور پيدا مي كند تا حدود زيادي ذهن و فكر جمعيت زيادي از آن جغرافيا بويژه جوانان را با خود درگير مي سازد و در آشكارترين پيامد حاصل مي تواند تا حدود زيادي از ميزان ناهنجاري ها و بزهكاري هاي اجتماعي بكاهد ، بعلاوه آن كه شور و نشاط اجتماعي كه مي تواند به كل جمعيت آن منطقه تزريق نمايد با هيچ پديده ديگري قابل قياس نخواهد بود . حال سوال اينجاست كه آيا اين پديده بزرگ و تاثيرگذار فرهنگي و اجتماعي آنقدر ارزش ندارد تا جمعيت حاضر در آن جغرافيا و علي الخصوص مسئولاني كه سررشته امور را در اختيار دارند تمام هميت خويش را معطوف آن دارند تا زمينه چنين رويدادي را مهيا سازند ؟
و اما سوال اساسي كه منظور اصلي ما از اين نوشته مختصر است اينستكه چرا شهرهايي همچون اهواز ، مشهد ، تبريز و اصفهان كه شايد از حيث جايگاه و بويژه اقتصاد و صنعت مشابهت با يزد دارند بعضا دو تيم در ليگ برتر فوتبال كشور دارند ، و يا شگفت آورتر اينكه شهرهايي همچون بوشهر ، آبادان ، مسجد سليمان ، قائم شهر و حتي سيرجان نماينده اي در ليگ دارند ، اما مردم قانع و باغيرت و جوانان پرشور يزد فقط حسرت داشتن يك تيم در ليگ برتر را سالها در سينه كاشته اند ؟! يادمان نخواهد رفت در تنها دوره اي كه شهيد قندي به عنوان نماينده يزد در ليگ برتر بود هواداران يزدي را به عنوان پرشورترين هوارادان در كل كشورمي شناختند تا جاييكه به استاديوم نصيري يزد لقب قلعه عقابها داده بودند و حتي عادل فردوسي پور كه خود متولد شهر يزد است و از اين حيث عرقيتي به ديار يزد دارد اين موضوع را بارها در برنامه اش تكرار كرده بود ؟!
البته شايد دلايل و علي الخصوص بهانه هاي زيادي براي اين موضوع بسيار مهم مطرح باشد ، اما به عقيده بسياري از جمله نگارنده مهمترين عاملي كه استان زرخيز يزد را به عنوان يكي از استانهاي برخوردار كشوركه چه از نظر منابع اقتصادي و چه از نظر نيروي انساني سرآمد كشور است از داشتن اين رويداد نشاط انگيز اجتماعي محروم ساخته ، عدم درك كامل مسئولان ارشد استاني از اهميت و جايگاه تاثيرگذار اين پديده برجسته اجتماعي است ، بطوريكه هر آنچه در اين زمينه هزينه كنند عوايد مستقيم و غيرمستقيم آن قابل قياس نخواهد بود ؛ وگرنه ساير مشكلات را ديگران هم دارند ؟!
محسن اختياري