زمان : 27 Mehr 1398 - 00:45
شناسه : 154944
بازدید : 5907
مطالعات نوبلیست‌های جدید بیراهه مبارزه با فقر را تایید کرد مطالعات نوبلیست‌های جدید بیراهه مبارزه با فقر را تایید کرد جایزه نوبل اقتصاد امسال در حالی به بانرجی، دوفلو و مایکل کریمر برای «روش‌های تجربی برای کاهش فقر جهانی» اهدا شد که روش کار این اقتصاددانان با روش تحقیق اقتصاددانان متعارف تفاوت‌هایی داشت. این سه اقتصاددان به جای پاسخگویی به مسائل کلان در زمینه فقر، با رویکردی خردنگرانه سعی در بهبود وضعیت مردم کشورهای فقیر داشتند. اما نتایج به‌دست‌آمده توسط تحقیقات برندگان امسال، نکته‌ای مشترک با نتایج دیگر محققان دارد: معرفی مسیر بن‌بست فقرزدایی. این اقتصاددانان در تحقیقات میدانی خود متوجه شدند زمانی‌که مسوولیت واکسیناسیون برخی مناطق روستایی هند در اختیار دولت قرار داشت، نرخ واکسیناسیون کامل تنها ۶ درصد بوده است. اما زمانی که نهادهای مردم‌نهاد و غیردولتی زمام امور را به دست گرفتند، عملکرد تا ۳ برابر بهبود یافت. نرخ پایین واکسیناسیون به دلیل غیبت‌های زیاد کارمندان دولتی بود. این موضوع در بخش آموزش نیز تایید شد. معلمان قراردادی عملکرد بهتری از معلمانی داشتند که استخدام دائمی بودند. کارمندان رسمی از موقعیت خود با افزایش نرخ غیبت‌ها بهره می‌بردند؛ اما معلمان قراردادی با هدف تمدید قرارداد سعی داشتند عملکرد خوبی از خود نشان دهند. بنابراین این سه نوبلیست نیز یک گزاره را تایید کردند؛ مسیر دولتی فقرزدایی بن‌بست است.

آکادمی سلطنتی علوم سوئد جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۹ را به آبهیجیت بانرجی و استر دوفلو از موسسه فناوری ماساچوست (MIT) و مایکل کریمر از دانشگاه هاروارد برای تحقیق درباره «روش‌های تجربی برای کاهش فقر جهانی» اهدا کرد. مسلما جواب واحدی به مساله مبارزه با فقر وجود ندارد. آزمایش‌های طراحی شده توسط برندگان امسال جایزه نوبل اقتصاد نشان می‌دهد سپردن کارها به بخش دولتی یکی از دلایل تعمیق فقر در کشورهای فقیر است. در عوض کار با بخش‌های غیر دولتی مانند سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO) به بهبود عملکرد منجر می‌شود. «دنیای اقتصاد» به بهانه روز جهانی ریشه‌کنی فقر مصادف با هفدهم اکتبر (۲۵ مهر) با بازخوانی مقاله وال‌استریت ژورنال به بررسی موضوع جایزه امسال اقتصاد نوبل که روز دوشنبه به این سه اقتصاددان اهدا شد پرداخته است. موضوعی که روش پاسخگویی به آن در راه‌حل‌های نوبلیست‌های امسال انتقاداتی را نیز برانگیخته است.

مسائل کوچک‌تر با قابلیت کنترل بیشتر

نکته جالب درباره جایزه امسال این است که کمیته اهداکننده، این جایزه را برای پرداختن به «مسائل در مقیاس کوچک‌تر و قابل کنترل‌تر» مانند بهبود نتایج آموزش و بهداشت کودکان در کشورهای فقیر به این سه اقتصاددان اعطا کرده است. به عبارت دیگر این اقتصاددانان نه به خاطر ایده‌های بزرگ، بلکه دقیقا به دلیل متضاد این جایزه را دریافت کردند. بانرجی و دوفلو که در زندگی شخصی همسر یکدیگر نیز هستند، در کتاب «اقتصاد فقیر؛ بازنگری ریشه‌ای درباره راه‌های مبارزه با فقر جهانی» که در سال ۲۰۱۱ چاپ شده است، صراحتا تفکر درباره سوالات بزرگ را در این مورد رد کرده‌اند. مطمئنا تجزیه مسائل بزرگ به سوالات کوچک‌تر و جزئی‌تر، برخی اوقات راه‌حل‌هایی سریع‌تر و مستقیم‌تر در حل مشکلات بزرگ ارائه می‌دهد. اما همچنین در مورد موضوع مبارزه با فقر جهانی، تا به‌حال، اقتصاددانان ایده‌های بسیار خوبی برای حل این مساله در مقیاس کلان ارائه داده‌اند. به‌عنوان مثال، مهاجرت و رشد اقتصادی، تاکنون قابل اعتمادترین راه برای بهبود کیفیت زندگی مردم در کشورهای فقیر بوده است. کوچک بودن نسبی حوزه کار و پژوهش برندگان امسال جایزه اقتصاد نوبل، تا حد زیادی به روش تحلیل آنها مدیون است؛ «آزمایش‌های تصادفی کنترل‌شده». این مدل آزمایش‌ها به اقتصاددانان اجازه می‌دهد که نااطمینانی در تحلیل اقتصادی را کمتر کنند. کاهش نااطمینانی از این طریق انجام می‌شود که طریقه تصادفی داده‌ها احتمال دستچین کردن آنها را کاهش می‌دهد.

حوزه مشخص آزمایش‌ها؛ غیبت کارمندان دولتی در بخش آموزش

در دهه ۹۰ میلادی، کریمر و همکارانش آزمایش‌های تصادفی کنترل شده‌ای را برای تخمین تاثیر فراهم‌کردن کتاب‌های بیشتر و برخی لوازم کمک آموزشی بر کیفیت تحصیلی دانش‌آموزان مدارس غرب کنیا طراحی کردند. اگرچه فراهم آوردن کتاب بیشتر برای دانش‌آموزان نمره آزمون تعدادی از دانش‌آموزان تواناتر را بهبود بخشید اما میانگین نمره دانش‌آموزان بهبود پیدا نکرد. لوازم کمک آموزشی نیز هیچ تاثیری نداشتند. در مطالعه‌ای دیگر که در مدارس کنیا انجام شده بود، دوفلو، کریمر و تعدادی از همکارانشان، تلاش کردند تا تاثیر استخدام معلمان قراردادی را در مدارس دولتی ارزیابی کنند. ایده آنها این بود که معلمان قراردادی به دلیل اینکه مکانیزم‌های تشویقی بهتری دارند، می‌توانند تاثیرگذارتر باشند. اگر آنها عملکرد خوبی از خود نشان نمی‌دادند، احتمال کمی برای تمدید قرارداد آنها وجود داشت. این در حالی بود که معلمان دولتی، کارمندانی دائمی محسوب می‌شدند و اخراج آنها از کار بسیار سخت بود.

برخی دانش‌آموزان به‌صورت تصادفی برای حضور در کلاس‌هایی که معلم دولتی و دائمی داشتند و توسط معلمان قراردادی نیز پشتیبانی می‌شدند، انتخاب شدند. نمرات آزمون آنها به طرز قابل‌توجهی افزایش پیدا نکرد. یکی از دلایل این موضوع، که محققان آن را نشان دادند، این بود که کارمندان دولتی از موقعیت خود با افزایش نرخ غیبت‌ها بهره می‌بردند. اما دانش‌آموزانی که به‌صورت تصادفی به کلاس‌های معلمان قراردادی اختصاص داده شدند، به طرز چشمگیری نمرات بالاتری را در امتحانات خود کسب کردند. یکی از نکات مهم این بود که این معلمان به دلیل مکانیزم‌های بهتر تشویقی که برایشان طراحی شده بود، از نرخ غیبت پایین‌تری برخوردار بودند.

تکرار مساله غیبت کارمندان دولتی در حوزه بهداشت

برندگان نوبل امسال بخش دیگری از تحقیقات خود را در حوزه «بهداشت» متمرکز کردند. در مطالعه سال ۲۰۱۰، بانرجی، دوفلو و دو نفر از همکارانشان متوجه شدند که در یک منطقه روستایی در هند تنها یک درصد کودکان یک و دو ساله خدمات پایه‌ای واکسیناسیون را دریافت می‌کنند. اینجا نیز مقصر اصلی باز هم مساله غیبت است؛ حدود نیمی از کارکنان دولتی که مسوول واکسینه کردن بودند، در محل کار خود حاضر نبودند. برای روشن کردن مساله، این اقتصاددانان با یک سازمان غیردولتی برای احداث کلینیک‌های واکسیناسیون، شروع به همکاری کردند.  آنها این کلینیک‌های جدید را کمپ نامیدند. بانرجی و دوفلو در مطالعات خود دریافتند که در جوامعی که چنین کمپ‌هایی وجود ندارد، نرخ واکسیناسیون کامل تنها ۶ درصد است، در حالی‌که در مناطق دارای این کمپ‌ها و بدون وجود هیچ انگیزه بیشتری نرخ واکسیناسیون ۱۸ درصد است. پس از آن این دانشمندان انگیزش‌های کوچکی مانند اهدای یک کیلوگرم عدس به ازای هر واکسن و یک دست بشقاب ناهارخوری برای واکسیناسیون کامل هر کودک را به آزمایش اضافه و مشاهده کردند که نرخ واکسیناسیون تا ۳۹ درصد افزایش یافت. نتایج هر دو آزمایش به خوبی نشان می‌دهد سپردن کارها به بخش‌های غیر دولتی، به ویژه بخش‌هایی که دارای مکانیزم‌های انگیزشی بهتر هستند، می‌تواند اوضاع مردم را در کشورهای فقیر بهبود ببخشد.

شکاف در نظرات

وال‌استریت ژورنال نوشته است که شیوه کار برندگان امسال منتقدانی نیز دارد.کمیته نوبل اعلام کرده است که نتایج به ما کمک می‌کند «تفاوت آشکار بین سطح رفاه مردم در کشورهای با درآمد پایین و بالا» را به خوبی درک کنیم. اما نکته اینجاست که آنها تنها بخش کوچکی از تفاوت‌ها را توضیح می‌دهند. این خبر خوبی است که واکسن، داروی ضدمالاریا و سایر تکنولوژی‌های دارویی بهبود بی‌نظیری در سطح بهداشت کشورهای فقیر ایجاد می‌کنند. اما خبر بد این است که ریسک مرگ کودکان در کشورهای فقیر بیشتر از ۱۵ برابر کشورهای ثروتمند است و هر مقدار از این آزمایش‌های کوچک نمی‌تواند این شکاف را پُر کند. پژوهش‌های برندگان نوبل امسال، توضیحات بسیار کمی راجع‌به اینکه چگونه دولت‌های فقیر و مردم آن کشورها می‌توانند ثروتمند شوند یا حداقل وضع خود را بهبود بخشند ارائه داده است. بسیاری از اقتصاددانان دیگر در گذشته این سوال را پرسیده‌اند و پاسخ‌های بسیار بزرگی نیز به این سوالات داده‌اند. به عنوان مثال مایکل کلمنس اقتصاددان مرکز توسعه جهانی تصریح کرده است که از بین بردن یا حداقل کم کردن موانع مهاجرت می‌تواند ده‌ها هزار میلیارد دلار درآمد اضافی را برای مردم کشورهای فقیر به ارمغان بیاورد و این در حالی است که کشورهای پذیرنده نیز سود خواهند برد.