زمان : 21 Mordad 1398 - 13:52
شناسه : 152697
بازدید : 4740
 «طلاق» و «ازدواج مجدد» را چگونه به فرزندمان توضیح دهیم؟ «طلاق» و «ازدواج مجدد» را چگونه به فرزندمان توضیح دهیم؟
یزدفردا: وی با اشاره به اینکه والدین باید سعی کنند طلاق‌شان موجب تغییر مکان زندگی فرزندشان نشود، افزود: هر چقدر کودک از محیط خانه، دوستان و مدرسه دور نشود سازگاری بیشتری با این اتفاق دارد.

یک کارشناس و مشاور خانواده معتقد است: بیشترین سنی که ممکن است افراد در مواجهه با طلاق والدینشان دچار آسیب شوند پیش از دبستان و اوایل دوران بلوغ است نحوه توضیح دادن درباره چرایی طلاق و ازدواج مجدد به فرزندان را تشریح کرد.


شکوفه اویار حسینی در گفت‌وگو با ایسنا، عموما علت مخالفت فرزندان با ازدواج مجدد والدین‌شان را حمایت از والد طرد شده یا آسیب‌دیدگی حس عزت نفس دانست و افزود: مهم‌ترین نگرانی که کودکان در مواجهه با طلاق والدین‌شان دارند این است که تکلیف آنها با ازدواج والدین‌شان چه می‌شود؟.
 
 هر چقدر والدین در این زمینه شفاف‌سازی کنند و فرزندان را از مسائل مربوط به بزرگترها جدا کنند این فرزندان آسیب کمتری را متحمل می‌شوند؛ یعنی والدین به صورت شفاف زمان و علت طلاق خود را با عباراتی مانند «ما همیشه پدر و مادر تو خواهیم ماند اما نمی‌توانیم زن و شوهر خوشحالی در کنار هم باشیم و همین باعث می‌شود خسته‌ات کنیم، به همین دلیل تصمیم گرفتیم زن و شوهر نباشیم و فقط پدر و مادر تو باشیم؛ به این عمل طلاق می‌گویند، اما نه به این معنا که تو خانه نداری، بلکه از این به بعد دارای دو خانه می‌شوی» به فرزندشان توضیح دهند.

وی با اشاره به اینکه والدین باید سعی کنند طلاق‌شان موجب تغییر مکان زندگی فرزندشان نشود، افزود: هر چقدر کودک از محیط خانه، دوستان و مدرسه دور نشود سازگاری بیشتری با این اتفاق دارد. 

اویار حسینی در ادامه یادآور شد: معمولا میان زوج‌های ایرانی که قصد طلاق دارند یکی از طرفین تمایلی به این کار ندارد، در این حالت احساس طرد و تحقیر در او باعث می‌شود ذهن فرزندش را به سطل آشغال روانی تبدیل کند که همه بدگویی‌ها و دلایل طلاق‌شان را در آن خالی کند که عموما هضم این رفتار متناسب سن کودک نیست و همین موجب می‌شود والدین جدی‌ترین آسیب را در این زمان به کودک وارد کنند.

بنابر اظهارات این مشاور خانواده، بیشترین سنی که ممکن است افراد در مواجهه با طلاق والدینشان دچار آسیب شوند پیش از دبستان و اوایل دوران بلوغ است، زیرا باتوجه به اینکه در این دو رده سنی به لحاظ شناختی چین و چروک مغز شکل نگرفته و آنها موضوع طلاق والدین‌شان را به شکل دیگری آنالیز می‌کنند؛
 
به طور مثال یک کودک پیش دبستانی این طور تصور می‌کند که مسئولیت طلاق والدینش با اوست و به دلیل اینکه فرزند بدی بوده یا نتوانسته والدینش را با یکدیگر آشتی دهد آنها تصمیم به جدایی گرفته‌اند، این درحالیست که اواخر نوجوانی حساسیت کمتری درباره ازدواج مجدد والدین وجود دارد.
 
وی با بیان اینکه فرزندان بر اساس گروه سنی مختلف هیجانات مختلفی نسبت به ازدواج والدین‌شان تجربه می‌کنند، تاکید کرد: چند رفتار والدین در پی ازدواج مجدد اوضاع را تخریب می‌کند، یکی از این اتفاقات آن است که والدی که از سوی همسرش طرد شده با فرزندش درد دل کند، این رفتار اثر مستقیمی بر عزت نفس کودک وارد می‌کند؛ طبق تحقیقات صدماتی که این رفتار بر عزت نفس کودک وارد می‌کند معادل "تجاوز" است
 
و دومین رفتار اثرگذار آن است که فرزند تصور کند باید مانع طلاق والدینش می‌شده اما نتوانسته، در این حالت آشفتگی به سراغ او می‌آید.

به گفته این مشاور خانواده، پیش شرط ازدواج مجدد موفق آن است که افراد بعد از طلاق مرحله سوگ را طی کرده باشند و مراقب باشند که روابط بر پایه نادرستی شکل نگیرد. یکی از عبارات اشتباهی که والدین در پی ازدواج مجددشان به کار می‌برند آن است که به فرزندشان می‌گویند "می‌خواهیم برای تو پدر یا مادر جدید بیاوریم، این عبارت بسیار نامناسب است، چراکه کودک خود دارای پدر و مادر است و همین عبارت باعث گارد گرفتن اولیه او در برابر همسر جدید پدر یا مادرش می‌شود. صحیح‌ترین عبارتی که می‌توان به این کودک گفت آن است که «پدر یا مادرت با فرد جدیدی ازدواج می‌کند».

اویار حسینی با بیان اینکه کودکان در ازدواج مجدد والدین‌شان رفتارهای مختلفی از خود بروز می‌دهند، گفت: والدینی که قصد ازدواج مجدد دارند اگر کودک‌شان در مواجهه با همسر جدید پدر یا مادرش احساس دلبستگی، امنیت و تکیه‌گاه را داشته باشد، ارتباط دوستانه‌ای شکل می‌گیرد؛
 
این در حالیست که مواجهه یک نوجوان با ازدواج مجدد والدین، علاوه بر این که فرد باید دلبستگی امنی را احساس کند باید اختلاف سنی زیادی میان آنها وجود نداشته باشد. ممکن است نوجوان به دلیل اینکه بخواهد از والدش انتقام‌گیری کند یا قصد جلب توجه داشته باشد به ضلع سوم این ازدواج تبدیل شود و چالش‌هایی را برای این زوج ایجاد کند،
 
لذا برای اینکه فرزند قبول کند که فرد جدید، همسر پدر یا مادر اوست باید به آنها توضیح داد که مسائل و تصمیمات مهم زندگی بر عهده پدر و مادر است و همسر پدر یا مادر تنها در بخش‌های فیزیکی مانند لباس، پوشاک و مسکن کمک می‌کنند؛ جا انداختن این طرز تفکر می‌تواند از بسیاری از مسائل و مشکلات ازدواج مجدد جلوگیری کند.

این مشاور خانواده در ادامه با بیان اینکه واژه "نامادری" در جامعه بار معنایی جالبی ندارد به طوریکه اگر مادر فرزندش را تنبیه کند یا کتک بزند می‌گویند مادر است و تربیت فرزند بر عهده اوست، اما اگر همین رفتار از سوی نامادری بروز یابد از او به عنوان "نامادر" یاد می‌شود، گفت: به همین دلیل توصیه می‌شود که این دسته از زوجین پس از شروع زندگی جدید دو سال ابتدایی زندگی خود را تحت نظر روانشناس کودک و نوجوان و زوج درمانگر باشند تا پایه‌های زندگی به درستی شکل گیرد و مرزها برای فرزند شفاف شود. زمانی که شروع زندگی جدید والدین هم از سوی خانواده و هم از سوی روانشناس به تایید رسید باید به مرور کودک را با همسر جدید پدر یا مادر آشنا کرد.