زمان : 25 Mordad 1384 - 17:06
شناسه : 144
بازدید : 4560
خلاقيت در مديريت: مقالات علمي خلاقيت در مديريت: مقالات علمي

به نام خدا

 

تعريف  خلاقيت

از  خلاقيت  تعريف های  زيادی  شده  است. در اينجا برخی از  تعاريف  مهم  را مورد بررسی قرار  می  دهيم:

خلاقيت يعنی  تلاش  برای  ايجاد  يک  تغيير  هدفدار در توان  اجتماعی  یا  اقتصادی  سازمان ، خلاقيت  به کارگيری  توانايی های  ذهنی  برای  ايجاد   يک فکر يا مفهوم جديد  است ، خلاقيت  يعنی توانايی  پرورش  يا به وجود آوردن  يک انگاره  يا انديشه  جديد در بحث مديريت  نظير  به وجود آوردن يک محصول جديد است ، خلاقيت  عبارت است  از  طی  کردن راهی  تازه  يا پيمودن  يک راه  طی شده  قبلی  به طرزی نوين.

الف -تعريف خلاقيت از ديدگاه روانشناسی :

خلاقيت يکی  از جنبه های  اصلی  تفکر يا انديشيدن است . تفکر  عبارت است  از فرآيند بازآرايی يا تغيير  اطلاعات و نمادهای  کسب  شده موجود در حافظه  دراز مدت .تفکر بر دو نوع  است :

 - تفکر همگرا

 - تفکر واگرا

- تفکر همگرا عبارت است از  فرآيند  باز آرايی  یا  دوباره سازی  اطلاعات  و نمادهای  کسب شده  موجود  در حافظه دراز مدت

- تفکر واگرا  عبارت است از  فرآيند  ترکيب و نوآرايی  اطلاعات و نمادهای  کسب  شده  موجود  در حافظه دراز مدت ، خلاقيت يعنی  تفکر واگرا

بر اساس  اين  تعريف  خلاقيت ارتباط  مستقيمی با قوه  تخيل  يا توانايی  تصوير  سازی  ذهنی  دارد. اين  توانايی  عبارت است  از  فرآيند  تشکيل  تصوير هايی  از  پديده های  ادراک  شده  در  ذهن  و  خلاقيت عبارت است از  فرآيند يافتن راه های جديد  برای انجام دادن بهتر کارها ،  خلاقيت   يعنی ارايه  فکر ها  و طرح های نوين  برای  توليدات  و خدمات  جديد  و استمرار  آن  پس  از  غيبت آن پديده ها.

 

ب -تعريف  خلاقيت از ديدگاه سازمانی :

  خلاقيت  يعنی  ارايه  فکر و  طرح  نوين برای  بهبود  و ارتقاء کميت  يا کيفيت   فعاليت ها ی سازمان  مثلا  افزايش  بهره وری  ، افزايش  توليدات يا  خدمات ، کاهش  هزينه ها ، توليدات  يا خدمات ، کاهش  هزينه ها ،توليدات  يا خدمات  از  روش  بهتر، توليدات يا خدمات  جديد  و.....

روبرت جی  استرنبرگ و  لينداای اوهارا در بررسی  های  خود  شش عامل را در خلاقيت  افراد  موثر دانسته اند:

دانش : دانش  پايه ای  در زمينه ی  محدود و کسب  تجربه و تخصص در ساليان  متمادی

توانايی عقلانی : توانايی  ارايه  ايده خلاق از  طريق تعريف مجدد و برقراری  ارتباطات جديد  در مسايل

سبک فکری : افراد خلاق  عموما  در مقابل روش ارايه  شده  از  طرف  سازمان و مديريت  ارشد ، سبک  فکری  ابداعی را بر می گزینند.

انگيزش : افراد خلاق  عموما برای  به فعل درآوردن ايده های  خود برانگيخته می شوند.

شخصيت : افراد خلاق  عموما دارای  ويژگی های  شخصيتی  مانند مصر بودن ، مقاوم  بودن در مقابل فشارهای  بيرونی و داخلی و نيز  مقاوم بودن  در مقابل وسوسه  همرنگ  جماعت شدن   هستند.

محيط: افراد خلاق  عموما  در داخل محيط های حمايتی بيشتر امکان  ظهور می يابند.

اين محققان مشخص  کردند که عمده ترين  دليل عدم کارايی برنامه های آموزش  خلاقيت  تاکيد صرف  اين برنامه ها  بر  تفکر خلاق به عنوان يکی  از شش  منبع موثر در خلاقيت  می باشد.جايی  که  ساير عوامل  نيز  تاثير بسزايی  در موفقيت و شکست  برنامه های آموزشی خلاقيت  ايفاء می کنند ( استنبرگ  و اوهارا 1997)

جورج  اف  نلر در کتاب هنر و علم  خلاقيت   برای خلاقيت  مراحل  چهارگانه : آمادگی  نهفتگی ، اشراق و اثبات را ذکر کرده  است .

از اين  ديد،  افراد خلاق  ابتدا با مساله  يا  يک فرصت آشنا شده  و سپس  از  طريق جمع آوری اطلاعات  با مساله  يا فرصت مورد نظر درگير می شوند. در مرحله بعد  افراد خلاق روی مساله تمرکز می کنند، در اين مرحله  فعاليت ملموسی  مشاهده  نمی شود و فرد  سعی  در نظم  دادن تفکرات ، انديشه ها ، تجارب و زمينه های  قبلی خود جهت نيل به يک  ايده  دارد.درگيری  ذهنی عميق  فرد(خود آگاه و ناخودآگاه) فراهم کردن  فرصت (جهت تفکر بر مساله ) منجر به خلق و ظهور  ايده  ی  جديد و بديع می شود . در نهايت  فرد خلاق  در صدد  برمی آيد  صلاحيت و پتانسيل ايده  خويش  را به اثبات برساند.

نوآوری

منظور از نوآوری ، خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسيده است ،به عبارت ديگر نوآوری يعنی اندیشه خلاق تحقق يافته ؛ نوآوری همانا ارايه محصول ، فرايند و خدمات جديد به بازار است ؛ نوآوری به کار گيری تواناييهای  ذهني براي ايجاد يک فکر يا مفهوم جديد است.

خلاقيت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده اند ؟ خلاقيت به طور عام يعنی توانايی ترکيب انديشه ها به شيوه ای منحصر به فرد يا ايجاد ارتباطي غير معمول بين انديشه ها . يک سازمان که مشوق نوآوري است سازماني است که دیدگاههاي ناشناخته به مسايل يا راه حل هاي منحصر برای حل مسایل را ارتقا می دهند .نوآوری فرایند کسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است .

نوآوری شامل چه چیزهایی است ؟

بعضی افراد بر این باورند که خلاقیت ذاتی است ، برخی دیگر باور دارند که با آموزش  هر کس می تواند خلاق شود.در دیدگاه دوم خلاقیت را می توان فرایندی چهار مرحله ای دید مرکب از ادراک ، پرورش ، الهام و نوآوری . ادراک یعنی نحوه دیدن چیزها . خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویه ای منحصر به فرد دیدن. به عبارتی یک کارمند ممکن است راه حل های مساله را طوری ببیند که دیگران نمی توانند آن طور ببیند ، رفتن از ادراک به حقیقت به هر حال فورا اتفاق نمی افتد .در عوض اندیشه ها از فرایند پرورش می گذرند.بعضی اوقات کارکنان نیاز دارند که در مورد اندیشه های خود تعمق کنند.این به معنای فعالیت نکردن نیست بلکه در این مرحله کارکنان باید داده های انبوهی را که ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شکل دهی کرده اند در نهایت در قالب چیزی جدید بریزند.گذشت سالیان برای طی این مرحله امری طبیعی است.

در فرایند خلاقیت الهام آن لحظه ای است که تمامی تلاش های قبلی شما به طور موفقیت آمیز به ثمر می رسند.گر چه الهام به شعف می انجامداما کار خلاقیت تمام نشده است.خلاقیت نیاز به تلاشی نواور دارد.نوآوری یعنی گرفتن آن الهام و تبدیل آن به تولیدی مفید-خدمت یا روش انجام چیزی . این گفته را به ادیسون نسبت می دهند ((خلاقیت یعنی یک  درصد الهام و 99 درصد عرق ریختن )) به عبارتی 99 درصد نوآوری را آزمودن ، ارزشیابی کردن و بازآمودن آن چیزها یی تشکیل می دهند که توسط الهام دریافت شده است .معمولا در این مرحله است که یک فرد دیگران را بیشتر مطلع و درگیر آن چیزی می کند که روی آن کارکرده است.درگیر کردن دیگران بسیار مهم است زیرا که اگر فرد نتواند به گونه ای موثر با دیگران ارتباط برقرار کند و آنچه را که باید انجام دهد به مرحله عمل برساند .بزرگترين  اختراعات ممکن است  با تاخير  روبه رو شود يا از دست برود .

چگونه  متغيرهاي ساختاری بر نوآوری اثر می گذارند؟ براساس پزوهش های گسترده ،با توجه به متغبرهای ساختاری می توانیم سه گزاره را بیان کنیم .اول این که ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیرا که تخصص کاری آنها پایین تر است ، قوانین کمتری  دارندو عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهای مکانیستی است. همچنین انعطاف پذیری ؛ قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوری را آسان تر می کند بیشتر می کنند.دوم این که دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است.فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می دهد که بتوانند برای نوآوری هزینه کنند و شکست ها را بپذیرند. بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد می رساند.البته هیچ یک از این سه متغیر نمی تواند وجود داشته باشد مگر این که مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند.

چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می گذارد؟

سازمان های نوآور  فرهنگی مشابه دارند.آنها تجربه کردن را تشویق می کنند.آنها هم به موفقیت ها و هم به شکست ها پاداش می دهند.آنها از اشتباهات تجربه کسب می کنند. یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویژگی زیر است:

1- پذیرش ابهام

2- شکیبایی در امور غیر عملی

3- کنترل های بیرونی کم

4- بردباری در مخاطره

5- شکیبایی در برخوردها

6- تاکید بر نتایج تا بر وسایل

7- تاکید بر نظام باز

سازمان از نزدیک محيط را کنترل می کند و سریعا به تغییرات آن طور که اتفاق می افتند پاسخ می دهد.

کدام متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری اثر می گذارند ؟

در مقوله منابع انسانی در می یابیم که سازمان های نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آنطور که روز آمد باشد تشویق می کنند.امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرات می بخشند که تغییر پذیر باشند.زمانی که اندیشه ای جدید تکامل می یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت می کنند بر مشکلات چیره می شوند و اطمینان می دهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد .

ویژگی های افراد اخلاق

روانشناسان سعی داشته اند تا مشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند، ((استیز )) عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است:

1-سلامت روانی و ادراکی : توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع

2-انعطاف پذیری ادراک: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی

3-ابتکار:توانایی در ایجاد و ارایه پیشنهادهای جدید

4-ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی : توجه کردن و در نظر گرفتن چالش های جدید مسایل پیچیده

5-استقلال رای و داوری:متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشه های نو

عده ای ديگر ویزگی های افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندی می کنند:

1- خصوصیات ذهنی : کنجکاوی -دادن ایده های زیاد درباره یک مساله - ارایه ایده های غیر عادی - توجه جدی به جزئیات-دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که در نظر دیگران عادی به شمار می روند-روحیه انتقادی -علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه - نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی

2- خصوصیات عاطفی:آرامش و آسودگی خیال-شوخ طبعی-علاقه به سادگی و بی تکلفی در نوع لباس و جنبه های گوناگون زندگی -دلگرمی و امید به آینده-توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران-اعتماد به نفس و احترام به خود -شهامت

3-خصوصیات اجتماعی : پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسایل -مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون -قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران

فرصت های خلاقیت

فرصت های خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصت خارجی تقسیم بندی شده است: وقایع غیر منتظره؛ ناسازگاری و نیازهای فرایندی ،تغییرات در صنایع و بازارها 

 سه فرصت خارجی در محیط علمی و اجتماعی سازمان نیز عبارت است از : تغییرات جمعیتی و تغییر نگرش و دانش جدید

نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری

الف:نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی

-خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی  استعداد ها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی

-خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت فردی ، شغلی و اجتماعی .

ب:نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی

-خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان؛

-خلاقیت و نوآوری عامل تولیدات و خدمات ؛

-خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت ، تنوع تولیدات و خدمات ؛

-خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت ؛

- خلاقیت و نوآوری عامل کاهش هزینه ها ، ضایعات و اتلاف منابع ؛

-خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان ،

- خلاقیت و نوآوری عامل ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان ؛

-خلاقیت و نوآری عامل ارتقای بهره وری سازمان؛

-خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان؛

-خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی سازمان؛

11-خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و تشویق حس رقابت؛

-خلاقیت و نوآوری عامل کاهش بوروکراسی اداری ((کاهش پشت میزنشینی ومشوق عمل گرایی))؛

-خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و مهیا کردن عوامل تولید .

ویزگی های سازمان خلاق

برخی از ویزگی های سازمان خلاق عبارتند از :

- رقابت کامل و فشرده است: در يک سازمان در صورتی خلاقيت صورت می پذيرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد.

-فرهنگ : يکی از عوامل عمده ای که به بالندگی  مديريت کمک  می کند فرهنگ مردم است .بر پايه  يک فرهنگ  خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود.بديهی  است در چنين  بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقيت يا سازمان های پويا  بهتر شکل می گيرد.

-دسترسی به مديران : در سازمان های  خلاق  بر اين  اعتقاد  هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است  و مديران به راحتی می  توانند افکار و نظرات  ديگران را مستقيم  و بدون واسطه  دريافت کنند.

-احترام  به افراد : ويژگی  ديگر سازمان  خلاق  احترام  به  افراد  است  و آنها  باور  دارند که می توانند  همگام  با نيازهای سازمان ، رشد کنند.

- ارايه  خدمات مردمی : هدف نهايی در اين سازمان ها توجه  به نيازمندی های اجتماع و جلب رضايت  آحاد مردم است .

-در سازمان خلاق افراد دارای يک تخصص ويژه  نيستند و اين امکان را دارند  که برای  قرار  گرفتن  در جايگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند.

-کارگروهی

-روابط دايمی و بلند مدت کارکنان با اين نوع سازمان ها و در نتيجه برخورداری آنها از امنيت  شغلی از ديگر ويژگی  های اين سازمانهاست.

-استقبال  مديران  از عامل تغيير: در اين سازمان ها  تمامی مديران، مساله تغيير را به عنوان  تنها  عامل ثابت و گريزناپذير می دانند و با خشنودی آن را پذيرفته  و در برابر آن  مقاومت نمی کنند.طبيعی است در چنين  سازمانی  ضرورت ندارد که مدير بخش  زيادی از وقت خود را  برای جلوگيری برخورد با تغييرات  اختصاص  دهد زيرا همه به اين باور  رسيده اند که تغيير يک ارزش  مثبت است

 

نقش مدير در پرورش خلاقيت

نقش مديريت  در مجموعه هايی  که خلاقيت  و نوآوری  از ضروريات  و عامل اصلی  است  بسيار مهم  و حساس است  زيرا  مديريت  می تواند  توانايی و استعداد خلاقيت و نوآوری  را  در افراد  ايجاد ، ترويج و تشويق کند  و يا رفتار و عملکرد  او  می تواند  مانع اين امر حياتی شود. هنر مدير خلاق  عبارت است از  استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق . مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز برای خلاقیت تحریک کند و این فضا ، فضایی است که ازکار روزمره به دور است و به نحوی تفویض اختیار می کند تا هر کسی خود مشکل خودش را حل کند.

برای این که افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پر جاذبه پرورش شخصیت انسان ها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آن که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه ای زیادی به خود کنترلی کارکنانش وابسته است. خود کنترلی خودش را درخواستن و تمایل برای ارایه ابتکار و خلاقیت به نمایش می گذارد.

مدیران می توانند هر سه مولفه خلاقیت یعنی تخصص، مهارت های تفکر خلاق و انگیزش را تحت تاثیر قرار دهند.اما واقعیت آن است که تاثیر گزاری بر دو مولفه اول بسیار دشوارتر و وقت گیرتر از انگیزش درونی را می توان حتی با تغییرات جزئی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظه ای افزایش داد.این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارت های تفکر خلاق را فراموش کنند.

اما زمانی که اولویت بندی در اقدام مطرح می شود ، آنها باید بدانند که اقدامات موثر بر انگیزش درونی ، نتایج فوری تری را موجب خواهند شد.

خلاقیت گروهی

سازمان ها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی و مستمر استفاده کنند.این تکنیک ها از این قرارند :

طوفان فکری

یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه ها به صورت گروهی تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مساله ای به یک گروه کوچک ارایه شده و از آنان خواسته می شود فی البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند.پاسخ ها بر روی تابلویی نوشته می شوند به طوری که همه اعضای جلسه می توانند آنها را ببینند. این امر باعث می شود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه ای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود.اولین دلیل اثر بخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است،افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز می دهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی موجب افزایش اثر بخشی می گردد.همچنین عدم وجود انتقاد و ارزیابی های سریع باعث می شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند ومحیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد.نکته دیگری که در موثر بودن تحرک قابل ذکر است فی البداهه بودن نظرات است .

تکنینک خلاقیت شش کلاه تفکر  

ادوارد دوبونو پدر تفکر خلاق در کتاب ((شش کلاه تفکر))یک روش خلاقانه ارایه می کند و از طریق آن می کوشد نشست افراد به دور یکدیگر را به اقدامی ثمربخش و کارا تبدیل کند.((دوبونو))سعی می کند به کسانی که به دور هم جمع می شوند ، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاه در این میان ؛ به راههای خلاقانه بیاندیشند و با یک هماهنگی مدیرانه نتایج را طبقه بندی و اولویت بندی کرده و در تصمیم گیری ها از آن استفاده کنند.اگر شما می خواهید با تکنیک شش کلاه تفکر در جلسات قدم بگذارید، بهتر است این مقاله را بخوانید و آنگاه عمل کنید:

تصور کنید به یک جلسه قدم گذاشته اید و شما مسئول نظم  دهی ، هدايت و نتيجه گيری از آن جلسه هستيد، در اينجا کلاه آبی را بر سر شما خواهند گذاشت ، زيرا هنگامی که کسی کلاه آبی را بر  سر می گذارد ، بايد به موارد زير دقت کند:

1- رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ  است  که چتر آن بر  همه جا گسترده  شده است  و کسی که کلاه آبی بر سر خود می گذارد بايد  بتواند  افکار جاری در محيط جلسه را در ذهن خود به جريان  درآورد  و نظم و تمرکز دهد.

2-کلاه آبی  همچون يک  نرم افزار  است که تلاش می کند به تفکر  کردن جمع ، جهت دهد  و يا برنامه ای  مشخص آن  را  به سرانجام برساند  و گويی  همچون يک کارگردان  تفکر ما را هدايت  می کند.

3-با کلاه آبی اولويت ها و محدوديت ها  تعيين  می شود. اکنون بر روی صندلی خود  بنشنيد و موضوع و يا مشکل  مورد بحث را بر روی تخته سياه  بنويسيد.در نخستين  اقدام و با هدايت  شما  همه اعضاء  بايد  کلاه سفيد  را بر سر بگذارند و در مورد موضوع  بيان  شده بيانديشند.

هنگامی که کلاه  سفيد را بر سر  می گذاريد، نبايد به چيزهايي که  شامل الهامات ، قضاوت های متکی  به تجارب  گذشته ، عواطف، احساسات و عقايد  است توجه کنيد و تنها بايد همچون يک رايانه ، فقط  اطلاعات  ارايه کنيد.حال شما بايد  اطلاعات به دست آمده از حاضرين  در جلسه که به واسطه تفکر  با کلاه  سفيد  ارايه شده است  را جمع بندی کنيد و اعضای جلسه را وارد مرحله بعد کنيد تا با گذاشتن کلاه قرمز بر سر ، شروع به تفکر کنند.

هنگامی که حاضرين  می خواهند  با کلاه  قرمز در مورد  موضوع  مورد نظر تفکر کنند بايد به نکات زير توجه  کنند:

1- اجازه دهيد  احساسات  و عواطف  بر وجود  شما  حاکم  شده و به زبان  درآيند و هر کسی  می تواند  از الهامات  و دريافت های  ناگهانی  خويش  سخن  گويد و ديگر  نيازی  به استدلال  نيست .اگر  به احساسات  اجازه  بروز ندهيم  بدون شک  ناخواسته و بدون دقت نظر ، در تصميم گيری  ها وارد شده و چه بسا  سبب بروز مشکلاتی برای  ما  شوند.

2- پس  از اين که  تمام نظرات اعضای  جلسه  ارايه  شد، شما  اقدام به جمع بندی تراوشات فکری حاضران کرده و آن گاه به مرحله بعد  قدم  بگذاريد  و اجازه  دهيد  حاضران  کلاه  سياه را بر  سر بگذارند.با گذاشتن اين کلاه بر  سر  نبايد  احساسات  منفی  بدون منطق  بيان  شوند ، بلکه فرد  بايد  ديدگاه های منفی  خود  را در خصوص  مشکل  يا موضوع  مورد بحث  به  صورت منطقی  بيان کند.بدون شک  اگر  از اين کلاه  به خوبی  استفاده  شود ، می  تواند ما را از  مخاطراتی  که در آينده  از چشمان ما دور می ماند آگاه کند.

تفکر منفی  به گفته دوبونو  جذاب است ، زيرا دستاوردهای آن را  می  توان به فوريت مشاهده کرد.اثبات خطای ديگران برای ما  رضايت درپی دارد و حمله کردن به يک ديدگاه  در ما احساس  برتری  می  بخشد و بر عکس  ستودن يک نظر  سبب می  شود  در خود احساس  کنيم  با فرد  برتری  روبه رو   شده ايم .

نتايج  بحث ها ی ارايه  شده  توسط  شما جمع بندی  شده و در نهايت  ثبت  شود و آنگاه بار ديگر  اجازه دهيد  حاضران کلاه زرد  را بر  سر  خود بگذارند و شروع به تفکر کنند. زرد نماد آفتاب است  و آفتاب شروعی برای سازندگی ، شادابی و خوش  بينی  است .گويی  هر  جا  سراغ از خورشيد گرفته می شود  گرمی  زندگی  و زايشی  ديگر در ميان است  و تفکر مثبت بايد به همراه  کنجکاوی و شادمانی  و سرور و تلاش برای درست شدن کارها  باشد. فرد با گذاشتن  کلاه زرد  تلاش  می  کند  به نکات ارزشمند  و مثبت موضوع بنگرد. اصولا افکار  سازنده به سوی  مثبت گرايی  تمايل دارند.يکی از تمريناتی  که  فرد با کلاه زرد  می تواند  انجام دهد  بهره گيری  از تجربيات ارزشمند گذشته است .کلاه زرد در ابتدا در صدد کشف فوايد موجود در موضوع مورد بحث  است و هر آنچه  می کاود ، بيان می دارد. اکنون بار ديگر  به جمع بندی  نظرات به دست آمده  بر اثر کلاه زرد  بپردازيد.

 اکنون حاضران بايد  کلاه سبز  را بر سر  بگذارند .کلاه سبز ، کلاه خلاقيت  است  هنگامی که افراد  کلاه سبز را بر سر  می گذارند، بايد به راه های نو بيانديشند  که می تواند  در آن موضوع  مورد نظر اثرگذار بوده  و به تصميم گيری  های  خلاقانه منجر شود. هنگامی که حاضران کلاه سبز را بر سر  می گذارند  ، فرصتی می يابند  که به جست و جوی  چيزهای  کشف نشده  هدايت  شوند.

حال فرصتی به حاضران  دهيد  تا ايده های نو ارايه کنند و آنگاه به ثبت اين ايده ها  پرداخته  و به جمع بندی  نظرات بپردازید.بدون شک  برای خلاقانه  انديشيدن  بايد  فرهنگ  خلاقيت  را بر فضای  جلسه حاکم کنيد.

اکنون شما بايد تلاش  کنيد  که با کلاه آبی  که بر سر گذاشته ايد به ارزيابی  نتايج  پرداخته  و به يک جمع بندی  مناسب  برسيد و در نهايت  در جهت حل مشکل  يا موضوع مورد نظر  تصميم نهايی را بگيريد. بدون شک هر يک از اعضاء می توانند  کلاه آبي را به امانت  گرفته و با آن به تفکر  بپردازند و در اتخاذ تصميمات  به شما کمک  کنند. در پایان شما در می يابيد  هنگامی  که  جلسه را اين گونه  مديريت  می کنيد ، ديگر  تنها  شاهد  آن نخواهيد  بود که يک  فرد تنها با کلاه سياه به جلسه  قدم بگذارد و يا فرد ديگری  تنها با کلاه قرمز تفکر کند، بلکه همه مجبورند با شش کلاه مذکور تفکر کنند و انديشه های ذهن خود را ارايه کنند.

گردش  تخيلی

در سال 1961  روانشناسی  به نام  گوردون  نتايج  پژوهش های ده ساله  خود  را  در مورد افراد خلاق منتشر نمود و ضمن  آن  اعلام  داشت  که ذهن آدمی  به هنگام ابراز خلاقيت  و ابتکار در يک حالت خاص روانی  است که اگر بتوانيم آن  حالت  را ايجاد نماييم خلاقيت امکان وجود می يابد.

او در گروه های  ايجاد  خلاقيت  ، اعضای  گروه  را از  طريق  به کارگيری  يک جريان تمثيلی  و استعاره ای  به گردشی  تخيلی  ترغيب  می نمود و در اين حالت ايده ها  و نظرات  بديعی را کشف  می کرد. ذهن افراد در اين گردش  خيالی  با دستاويز  استعاره ها  به نکاتی  نو  که هدف جلسه خلاقيت  بود می  رسيد  و روابط  تازه ای  را  بين پديد ه ها  پيدا می کرد.آنان پديد ه هايی را  که  چندان تجانسی  با هم نداشتند  تلفيق  و ترکيب  می کردند و به ايده های  جديدی دست می يافتند. در جلسات خلاقيت  به  کمک  استعاره و تخيل  کار تلفيق  و ترکيب  در ذهن افراد  انجام  می گرفت  و  اين روش گوردون را شيوه تلفيق  نامتجانس نيز ناميده اند.

تهييج  ذهنی يا تکنيک  گوردون روشی  است  بسيار مناسب جهت  يافتن راه حل های  جديد  برای مساله و نيز  برای  اکتشافات  علمی و فنی .اين روش  فرآيندی  خاص  و منحصر  به فرد  و در عين  حال موثر  دارد.واژه   Synectics   يک واژه  يونانی  بوده  و مفهوم آن پيوند  اجزای  متفاوت  و ظاهرا  بی  ارتباط  به يکديگر  است . فرآيند به کارگيری  اين رويکرد عبارت است از:

الف: شناسايی و تجزيه و تحليل  مشکل  به منظور رسيدن  به ماهيت  و جوهره آن

ب- کشف راه حل هايی  برای آن جوهره از طريق  ديدگاه غير مرتبط با موضوع

ج: تلاش برای  تبديل  راه حل های  به دست آمده  به راه  حل نهايی

در جلساتی  که از  اين  روش استفاده می شود  فقط  رهبر  گروه  از اصل  موضوع  اطلاع  دارد و موضوعی  که مطرح  می شود  دقيقا اصل  موضوع  نيست  بلکه موضوعی نزديک به آن  است .

تفکر موازی

واضع اين  شیوه  ادوارد دو بونو  روش  معمول  تفکر را  همانند  حفر گودالی  توصیف می کند  که با افزايش  اطلاعات  فرد  همان گودال را عميق تر  می سازد و از ديدن جاهای  ديگر  برای  حفر کردن باز می ماند ،  در حالی  که تفکر موازی  نگاه فرد را  به نقاط جديد  معطوف می  سازد و اطلاعات و تجربه های  جديد  صرفا به انديشه های  قبلی  افزوده نمی  شود، بلکه آنها را تغيير داده  و الگو ساختار جديدی  را ايجاد می کند .يکی  از راههای  تحقق  تفکر موازی ،  ايجاد يک انديشه واسطه  غير ممکن است .اين انديشه موجب  طيران  فکر  و ذهن  شده  و با تعديل آن می توان  به انديشه نو و عملی  دست يافت .راه ديگر در تفکر موازی  پيوند نصادفی  است .فرض کنيد  کتاب فرهنگ لغت را می گشاييد  و لغاتی   را می خوانيد  و می کوشيد  تا آن را با  موضوع مورد نظر  پيوند داده و به نتيجه ای  برسيد ، در اين کار  شما  از روش پيوند  تصادفی  استفاده کرده ايد.

ارتباط  اجباری

يکی ديگر از  شيوه های  آشکار  ساختن خلاقيت ها و ظاهر  ساختن توانايی آفرينندگی  موجود  در افراد شيوه ارتباط  اجباری  است .در اطن شيوه همانطور که  از نام آن  استفاده می  شود  بايد  بين  دو گروه از پديد ه ها ، ارتباطی  اجباری  ايجاد کرد.

   تهیه کننده: ناهيد محمدی

اخبار مرتبط

پالايش آمارچالش پيش روي مديران جديد استان يزد