اکولوژى (بوم شناسي) واژهٔ کليدى فلسفه سلامت در اين روزگار است. اين واژه از لغت يونانى "Oikos" بهمعناى خانه گرفته شده است. و تعريف آن شامل علم رابطهٔ دو جانبهٔ موجودات زنده و محيط زيست آنها است. بومشناسى انسانى يک زيرمجموعه از علم جامع اکولوژى است. |
شناخت کامل سلامت مستلزم آن است که انسان بهعنوان بخشى از اکوسيستم خود در نظر گرفته شود. اکوسيستم انسانى علاوه بر محيط زيستطبيعي، شامل همهٔ ابعاد محيط زيست انسان ساخته از جمله محيط فيزيکي، شيميائي، زيستشناختى و روانشناختى و بهطور خلاصه فرهنگ ما و همهٔ دستاوردهاى آن است. بيمارى هم جزء اکوسيستم انسان است. سلامت برابر نظريهٔ بومشناختى بهعنوان حالت تعادل پويا بين انسان و محيط زيست او در نظر گرفته مىشود. انسان با ايجاد تغييرات مداوم در محيط زيست و اکوسيستم بهوسيلهٔ کارهائى مانند صنعتى شدن، شهرنشيني، جنگلزدائي، آمادهسازى زمينها، ساختن نهرها و سدها براى آبياري، خطر بهداشتى تازهاى براى خود مىآفريند. |
مثلاً در هندوستان بزرگترين خطر براى سلامت مردم در حال حاضر رشد مداوم و برنامهريزى نشدهٔ شهرنشيني، رشد زاغهسازى و نابود کردن محيط زيست است که در نتيجهٔ آن بيمارىهائى که زمانى بيمارى روستائى فرض مىشدند (مانند فيلاريوز و جذام) در شهرها ابعادى خطرناک يافتهاند و تعدادى از عوامل بيمارىزا مانند مالاريا و کالاآزار که پيش از اين با آنها کاملاً مبارزه شده بود دوباره بازگشتهاند. علل اين امر را بايد دگرگونى در اکولوژى انسانى دانست. نتيجهٔ تجاوز انسان به چرخهٔ بومشناختى بيمارى افزايش بيمارىهاى مشترک انسان و جانوران مانند Kyasanur - که يک بيمارى جنگلى است - هاري، تب زرد، آبلهٔ ميموني، تب لاسا و ... بوده است. فاجعهٔ نشت گاز در سال ۱۹۸۴ در شهر بوپال هندوستان خطر استقرار صنايع در مناطق شهرى را خاطر نشان مىسازد و فاجعهٔ هستهاى چرنوبيل (در اتحاد شوروى سابق) در آوريل ۱۹۸۶ نمونهٔ ديگرى است که يادآور آلودگى محيط زيست است. ساختمان سدها و سيستمهاى آبيارى و درياچههاى مصنوعى نقاط ضعف اکولوژيک ايجاد کرده که محل مناسبى براى تخمريزى پشهها، رشد حلزونها و انتشار فيلاريوز، شيستوومياز و آنسفاليت ژاپنى است. در واقع عوامل بومشناختى ريشهٔ پراکندگى جغرافيائى بيمارىها هستند و از اينرو گفته مىشود که بهداشت عمومى خوب براساس اکولوژى خوب است. |
بعضى اشخاص اکولوژى را معادل اپيدميولوژى مىدانند. تفاوت عمدهٔ بين اين دو علم آن است که اپيدميولوژى علم بررسى ارتباط بين گوناگونىهاى محيط زيست انسان و وضعيت سلامتى يا بيمارى او است در حالىکه اکولوژى روابط همهٔ بين موجودات زنده را در بر مىگيرد. و از اين نظر اپيدميولوژى اربردى ويژه از اکولوژى و يا بخشى از اکولوژى را که مرتبط با سلامت انسان است، تشکيل مىدهد. |
اکنون روزبهروز بيشتر معلوم مىشود که عوامل زيستمحيطى و ملاحظات بومشناختى در فرآيند کلى برنامهريزى از نظر انهدام اکوسيستم بايد در نظر گرفته شوند. پيشگيرى از بيمارى از راه دستکارى در محيط زيست يا بومشناختى و يا مداخله با روشى خردمندانه، بسيار مطمئنتر، ارزانتر و مؤثرتر از همهٔ وسايل ديگر مبارزه با بيمارىها است. و از اين طريق با بيمارىهائى مانند وبا، حصبه، مالاريا و کرم قلابدار مىتوان مبارزه، و يا آنها را ريشهکن کرد. با اين ترتيب مىتوان پيشبينى کرد که بيشترين افزايش در سلامت انسان از شناخت و تغيير عوامل مساعدکنندهٔ بروز بيمارىها در اکوسيستم انسانى حاصل شود. پرفسور رنه دوبوس معتقد است که توانائى انسان براى تطابق با دگرگونىهاى بومشناختى نامحدود نيست و انسان تنها تا هنگامى مىتواند تطابق يابد که توان بالقوه در کدهاى ژنتيک خود براى مکانيسمهاى تطابق داشته باشد. |