زمان : 17 Mehr 1396 - 13:40
شناسه : 141697
بازدید : 6729
 بدبینی پسر عاشق پیشه باعث قتل دوستش شد بدبینی پسر عاشق پیشه باعث قتل دوستش شد پسر عاشق پیشه که تصور می‌کرد دوستش به دوست دختر او چشم دارد دست به قتل زد.

یزدفردا:پسر عاشق پیشه که تصور می‌کرد دوستش به دوست دختر او چشم دارد دست به قتل زد.

غروب روز دوم دی ماه امسال پنج جوان در یکی از روستاهای شهرستان نیشابوربا استفاده ازپنجه بوکس،زنجیر و چاقو با هم دست به یقه شدند.


در این درگیری جوان ۱۹ساله با چاقو پسر همسن و سال خود را زخمی کرد. او با دیدن پیکر غرق به خون دوستش از ترس پا به فرار گذاشت.

شاهدان این درگیری موضوع را به پلیس۱۱۰اعلام کردند. پسر خون‌آلود نیز بلافاصله به بیمارستان حکیم نیشابور انتقال یافت. اما تلاش پزشکان برای نجات جوان ۱۹ساله موثر نبود و او جان خود را از دست داد.

در پی اعلام مرگ پسر جوان تحقیقات پلیس نیشابور بلافاصله آغاز و ماموران پلیس قاتل را در حالی که داخل کانال آب زمین‌های کشاورزی مخفی شده بود دستگیر کردند.

پسر ۱۹ساله در حالی که ابراز پشیمانی شدیدی از کرده خود داشت به قتل اعتراف کرد و اظهار داشت: از مدتی قبل به دختری احساس علاقه‌مندی می‌کردم.  اما نسبت به مقتول بدبین بودم که برای این دختر ایجاد مزاحمت می‌کند. ما سر این مساله با هم اختلاف پیدا کردیم. روزحادثه یک ساعتی از غروب گذشته بود که از خانه پدربزرگم بیرون آمدم.

به سمت چهار راه مرکزی روستا در حرکت بودم که همان جوان و چند نفر دیگر را دیدم. ما دوباره با هم درگیر شدیم. آنها پنجه بوکس و زنجیر داشتند. من هم چاقو همراهم بود. ناگهان چاقو را از جیبم در آوردم و وقتی فهمیدم چکار کرده‌ام که آن پسر بر اثر ضربه چاقو زخمی شده و غرق در خون بود. من از ترس پا به فرار گذاشتم و دوساعت بعد هم پلیس مرا داخل کانال آب دستگیر کرد.

پسر جوان آهی کشید و افزود: من اصلا قصد کشتن او را نداشتم و نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد. ای کاش چاقو همراهم نبود تا این بدبختی‌ها را امروز نمی‌دیدم. هر چند که از روز اول زندگی‌ام خیری ندیده‌ام. ۵ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم با زن دیگری ازدواج کرد.  او کشاورز است اما خشکسالی‌های اخیر باعث شد کارگری هم بکند. من یک خواهر و یک برادر ناتنی هم دارم.

 تا دیپلم درس خوانده‌ام و در کنار تحصیل کار می‌کردم تا کمک خرج خانواده باشم. متاسفانه نبود مهر مادری، شرایط بد اقتصادی خانواده ،وضعیت محل زندگی‌مان با چند نزاع که خودم شاهد آن بودم واز طرفی رفاقت با دوستان ناباب که اهل مشروب، مواد مخدر و نزاع و درگیری بودند همه و همه باعث شد تا من با احساس دلتنگی بزرگ شوم و از چند ماه قبل احساس می‌کردم به دختری علاقه‌مند شده‌ام که نسبت به این دختر حساسیت زیادی داشتم. در پی اعترافات متهم، اقدامات قانونی لازم در رابطه با این پرونده به عمل آمد و کارشناسان مرکز مشاوره آرامش پلیس و کا شناسان اداره برآورد اجتماعی پلیس خراسان رضوی این پرونده را به طور ویژه مورد مطالعه قرار دادند.

آنچه مسلم است این که این که وقتی نظارت‌های خانواده رنگ می‌بازد کودک ۵ساله‌ای که فرزند طلاق است با احساس تنهایی و دلتنگی‌هایی رشد می‌کند که با توجه به وضعیت محل زندگی، وقوع سه نزاع در روستا واز طرفی آلودگی دوستان همنشین باعث می‌شود این مشکلات تشدید شوند. این متهم پس از طلاق والدین در حالی پدر بزرگ و مادر بزرگ خود را تکیه گاه خود می‌بیند که باتوجه به اختلاف سنی آنها با او نتوانسته نقش موثر نظارت خانواده را به خوبی ایفا کند.