معمولا انتقاد از دولتها با اهداف مختلفی انجام میشود. گاهی صرفا سیاسی کاری و اهداف جناحی و حزبی مد نظر قرار میگیرد وحالت و فرم تخریب پیدا میکند و گاهی هم واقعبینانه و منصفانه انتقادها از دولت مطرح میشود. بنابراین تفاوت میان نقد و تخریب فارغ از محتوا و فرم، در هدف خلاصه میشود. اما چه کسانی تخریب و چه گروههایی با هدف اصلاح انتقاد میکنند؟
به گزارش فرارو، بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم بسیاری بر این باور بودند که همانند دولتهای قبل حداقل چند ماه «در ماه عسل» میماند، اما اینگونه نشد و آن دوره که مجلس اصولگرای نهم در بهارستان مستقر بود، این ایام را برای دولت کوتاه کرد تا از زمان به بهترین شکل استفاده کند.
درآن روزها که مجلس میان اصولگرایان تندرو و میانه رو تقسیم شده و بخش اندکی از کرسیهای آن به اصلاح طلبان رسیده بود و بیشتر انتقادات از آنجا بیرون میآمد. اما محتوای حرفها تفاوتهای بسیاری با یکدیگر داشت.
شاکیان دائمی
تندروها از همان ابتدا با بسیاری از مسائل مشکل داشتند آنها را به نوعی رد میکردند. این مسئله و رویکرد هم از دوران آغاز به کار دولت شروع نشده بود و همان زمان تبلیغات انتخاباتی انتقادات بسیاری به حسن روحانی داشتند. اما بعد از انتخابات حضور روحانی در پاستور این شرایط رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. تندروها انتخابات را از دست داده و به مراتب بیشتر از قبل از روحانی و اطرافیانش عصبانی بودند. همین موضوع تاثیرات بسیاری بر محورای انتقادات آنها گذاشت و هر مسئلهای را دستاویز قرار دادند تا به دولت حمله کنند و آن را زیر سوال ببرند.
نخستین انتقاد آنها که البته یکی از مشترکات میان تندروها و میانه روهای اصولگرا و حتی برخی از اصلاحطلبان بود، کابینه دولت یازدهم بود. زمانی که روحانی لیست وزرای خود را منتشر کرد بسیاری از فعالان سیاسی و اقتصادی انتقادی مبنی بر اینکه سن کابینه زیاد است را مطرح کردند و این یکی از نقاط مشترک میان منتقدان و مخالفان دولت بود. اما انتقاد به کابینه از سوی مخالفان به این مورد محدود نمیشد. آنها چند گام نیز جلوتر رفتند و وضعیت اقتصادی برخی وزرا یا اینکه محمود علوی برای انتخابات رد صلاحیت شده بود یا ماجراهای وقایع سال ۸۸ و... را به میان کشیدند.
بعد از این موضوع ماجرای برجام و مذاکرات هستهای آغاز شد که تندروها دولت را به سازشکاری با آمریکا و انگلیس متهم میکردند و بازهم مجلس و رونامه کیهان سردمداری این حرکت را برعهده داشتند. دیگر به وضوح مشخص شده بود که مخالفان دولت چه کسانی هستند. آنها به هر بهانه دولت را هدف قرار میدادند با استفاده از تریبونهایی که در اختیار داشتند بر دولت میتاختند و حتی گاهی با مطرح کردن مسائل خلاف واقع یا ارائه آمارهایی که برخلاف آمارهای سازمان آمار یا دستگاههای مربوطه بود، دولت را به باد انتقاد میگرفتند.
به عنوان مثال نتایج برجام را برخلاف آنچه دولت و گروه ۱ + ۵ اعلام میکردند، جلوه میدادند. این گروه متشکل از چند دسته بود. بخشی از آنها اعضای جبهه پایداری بودند که کاندیدای مورد حمایتشان در انتخابات تنها ۴ میلیون رای کسب کرده بود و بخش دیگر حامیان دولت محمود احمدی نژاد بودند که با وجود تلاشهای بسیار کاندیدایشان نتوانست از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و بسیار مورد انتقاد دولتیها و اصلاح طلبان بودند. در مجموع این گروهها به تمامی اقدامات و سیاستهای دولت انتقاد داشتند و همچنان هم با آنها مخالف هستند. از نحوه صحبت کردن روحانی آغاز میشد تا برجام، عملکرد اقتصادی، حضور برادر رئیس جمهور و اصلاح طلبان در پاستور و...
از چهرهها حاضر در این دسته میتوان به امثال سعید جلیلی، مهرداد بذرپاش، زاکانی، نادران، رسایی، کوچکزاده و برخی وزرای دولت نهم و دهم اشاره کرد.
البته این اواخر این گروهها وارد فاز جدیدی از تخریب شده اند و دیگر صرفا به عملکرد دولت و پخش شایعه نمیپردازند. آنها در کمال خونسردی تلاش میکنند با تحریف سخنان رئیس جمهور یا متهم کردن نزدیکانش دولت را در موضع ضعف قرار دهند به عنوان نمونه بعد از سخنرانی روحانی در اهواز برخی رسانههای منتقد دولت، در راستای اهداف سیاسی خود، با تقطیع سخنان رئیس جمهوری در اهواز، به نقل از وی مدعی شدند که گرد و غبار و ریزگردهای موجود در خوزستان نتیجه «عذاب الهی است.»
این رسانهها بدون اشاره به مقدمه و مؤخره گفتههای رئیس جمهوری، یا بدون توجه به پیوسته بودن سخنان او، با برجسته کردن چند جمله و نادیده گرفتن چند جمله دیگر، این طور به خوانندگان خود وانمود کردند که روحانی گرد و غبار خوزستان را ناشی از ترک معروف و ترویج منکر یا نتیجه ترک واجبات و انجام محرمات، آن هم از سوی مردم خوزستان دانسته است.
در صورتی که رئیس جمهوری از اساس سخنان دیگری بر زبان آورد و محتوای سخنان وی به هیچ وجه همخوان با ادعای رسانههای نبود. یا اتهامات متعددی را به برادر رئیس جمهور وارد کردند، ولی با وجود تاکید و اصرار دولت درباره هیچکدام مدرکی ارائه نکردند. اما موفق شدند موج جدیدی در کشور ایجاد کنند و حداقل بخشی از اقشار جامعه را دچار شک کنند.
منتقدان منصف
گروه دوم منتقدان دولت، اصولگرایان میانهرویی بودند که طی این سالها تلاش کردند در فضایی آرام و به دور از تنش عملکرد دولت را بررسی و انتقادات خود را مطرح کنند. این جریان که غالبا از اصولگرایان سنتی تشکیل شده است، اختلافات بزرگ و چشمگیری با دولت یازدهم ندارند و حتی برخی از آنها، حسن روحانی را وابسته به جریان خود میدانند.
با اینحال طی این سالها درباره برخی مسائل معتقد بودند که عملکرد دولت مناسب نبوده است. به عنوان مسال شرایط معیشت اقتصادی مردم یکی از انتقادات آنها به دولت یازدهم بود. آنها معتقد هستند که هرچند دولت در خصوص کنترل تورم موفق عملکرده است، اما نتوانسته تغییر چشمگیری در معیشت مردم ایجاد کند. این گروه به در بیان اینکه دولت یازدهم توانسته گامهای مثبتی در این مسیر بردارد، اما این انتقاد را به قوه مجریه دارند که وضعیت معیشتی مردم بهتر از قبل نشده و حتی در مواردی بدتر شده است.
البته انتقادات دیگری هم به دولت داشتند و دارند. به عنوان مثال حذف یارانهها یکی از آنها است. به قول محمدرضا باهنر دولت شجاعت لازم در این باره را نداشت. یا انتقادات اخیر احمد توکلی که در خصوص وزارت صنعت و معدن انجام شده بود. اما عمده انتقادهای این دسته به مسئله معیشتی مردم خلاصه میشود. زاویه زیادی با دولت ندارند. حتی در بعضی موارد در برابر تندروها ایستادهاند.
از چهرههای حاضر در این گروه میتوان به علی لاریجانی، علی مطهری، محمدرضا باهنر، احمد توکلی، غلامرضا مصباحی مقدم اشاره کرد.
حامیان منتقد
اصلاح طلبان گروه دیگری هستند که انتقاداتی به دولت طی این سالها وارد کرده اند. آنها هرچند به جد از دولت یازدهم حمایت کرده اند، اما در بعضی موارد قوه مجریه را مورد انتقاد قرار داده اند. یکی از این مسائل تیم رسانهای دولت است. تقریبا از همان ابتدا اصلاحطلبان در این خصوص ابراز نگرانی کرده بودند بارها به حسن روحانی تذکر دادند که دولت نیاز به یک تیم رسانهای قوی دارد.
از انتقادات دیگر این گروه میتوان اقدامات دولت در حوزه سیاست داخلی و عمدتا آزادیهای مدنی و رفع حصر اشاره کرد. منتقدان حاضر در این جریان سیاسی معتقدند که حسن روحانی طی این سالها برخلاف موفقیتهایی که در سیاست خارجی به دست آورد، به همان اندازه در سیاست داخلی ناموفق عمل کرده است و بسیاری از وعدههای انتخاباتی خود را نادیده گرفته یا موفقیتی در انجام آنها کسب نکرده است.
از سوی دیگر اصلاح طلبان در موضوعاتی نظیر اتفاقات مشهد (لغو کنسرت ها) یا شیراز (حمله به علی مطهری) و نمونههای مشابه آنها انتقاداتی را به دولت و به خصوص وزارت کشور وارد کردهاند. البته در این میان یک نقطه مشترکی هم با اصولگرایان میانه رو دارند. هردو این منتقدان در خصوص عدم تغییر در معیشت مردم به دولت تذکر دادهاند.
علاوه بر اینها از انتقادات اصلاح طلبان به دولت میتوان به ادامه حضور مدیران دولت قبلی در برخی سمتهای مهم و کارشکنیهای آنها علیه دولت نیز اشاره کرد. این جریان سیاسی در این خصوص بارها تذکر داده است که حضور چنین افرادی نه تنها باعث میشود در برخی موارد کارشکنی صورت بگیرد، بلکه به وجهه دولت آسیب میرسانند و اشتباهات و کمکاریهای آنها به پای دولت نوشته میشود.
در مجموع طی این سالها گروههای مختلفی به نقد دولت پرداخته اند که در این میان برخی جریانها با اهداف سیاسی از انتقاد گذر کرده و وارد فضای تخریبی دولت شده اند و حالا با نزدیک شدن به ایام انتخابات شاهد این هستیم که فعالیت این جریان به مراتب بیشتر از دوگروه اصولگرایان میانهرو و اصلاحطلبان است.