نگاهی به رهنمودهای مقام معظم رهبری :نگرانی رهبری از رواج اخلاق بیانصافی
یزدفردا:سرویس سیاسی:رهبر معظم انقلاب با اشاره به بیانصافیهایی که در اظهارنظرهای انتقادی علیه دولت صورت میگیرد این روند را حرکتی شبیه کشورهای غربی عنوان فرمودند و از رواج اخلاق تخریب و بیانصافی ابراز نگرانی نمودند.
«مردم باید احساس آرامش و امنیت سیاسی- روانی کنند اما دشمن سعی میکند با ایجاد التهاب این آرامش را بزداید و متاسفانه برخی در داخل نیز نادانسته این التهاب را افزایش میدهند.»
لزوم احساس آرامش سیاسی و روانی مردم، تلاش دشمن برای التهاب آفرینی و همراهی برخی اشخاص و گروهها با دشمن، سه محور اساسی در این فراز از فرمایشات مقام معظم رهبری است که در خطبههای نماز جمعه تهران (29/6/87) ایراد فرمودند. آنچه به عنوان مصادیق التهابآفرینی در شرایط فعلی از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده تا حد زیادی به برخی از انتقاداتی مربوط می شود که غیر منصفانه و تحت پوشش برداشتهای تبلیغاتی و انتخاباتی از هماکنون آغاز شده و روند آن میتواند منشاء التهابات فراوان دربین مردم شود.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به بیانصافیهایی که در اظهارنظرهای انتقادی علیه دولت صورت میگیرد این روند را حرکتی شبیه کشورهای غربی عنوان فرمودند و از رواج اخلاق تخریب و بیانصافی ابراز نگرانی نمودند. رواج اخلاق بیانصافی در هر جامعهای میتواند مخاطرات فراوانی در پی داشته باشد که نخستین آنها دلزدگی مردم نسبت به خود طراحان و مروجین چنین اخلاقی است. چنانچه رهبر معظم انقلاب خطاب به افراد، مسئولان و همه جناحهای سیاسی فرمودند: «نخبگان و سیاسیون بهتر است این واقعیت را در نظر داشته باشند که مردم نیز از این اخلاق ناراضی هستند و به دور از حرفهای مخرب، آگاهانه تصمیم میگیرند.»
این فرمایش مقام معظم رهبری با تکبیر گرم نمازگزاران حاضر مواجه شد که به نمایندگی از ملت ایران، در واقع انزجار خود را از اخلالگران امنیت سیاسی و روانی اعلام داشته و از هماکنون نشان دادند که این شیوه جهت جلب آراء مردم ناپسند و مردود است و مردم به چنین افراد و گروههایی اقبال نشان نخواهند داد. عارضه روحی که رواج اخلاق بیانصافی در پی دارد این است که هر دولت، هر رئیس جمهور و هر نمایندهای که از طرف ملت برگزیده شود صرف نظر از آنکه خود از منتقدان بیانصاف بوده یا نه، در معرض اینگونه انتقادات قرار خواهد داشت. از این رو، بازنده چنین رقابتهایی نه یک فرد و گروه بلکه جامعهای است که مدیرانش یکی پس از دیگری خلع ید شده و نهایتاً عملکرد کل مجموعه دولت و نظام زیر سوال میرود. لذا امنیت سیاسی و روانی جامعه به عنوان یک نیاز باید در اولویت کاری مسئولان و نخبگان کشور قرار گیرد.
جامعه ملتهب نه تنها بستر مناسبی برای فعالیت نخبگان و احزاب سیاسی نیست بلکه التهابهای متعدد و مکرر در درازمدت بیحسی اجتماعی را به دنبال میآورد که نسبت به موارد بحران واقعی نیز واکنش مناسبی از خود نشان نمیدهد. بر این اساس نخبگان جامعه و اشخاصی که در ترویج فرهنگ بیانصافی نقش دارند در برابر این سؤالات اساسی قرار میگیرند که آیا در جهت تداوم و رواج امنیت سیاسی و روانی جامعه قدم بر میدارند یا تحرکات و فعالیتهای آنها در راستای التهابآفرینی دشمن ارزیابی میشود؟ آیا پیامدهای منفی این التهابآفرینی متوجه خود آنها نیز نمیشود؟ آیا چنین افرادی که اقدامات آنها به اهداف دشمنان نظام مدد میرساند در دایره خودی قرار میگیرند
یا غیرخودی؟ آیا خودیها در جهت ایفای نقش آرامش روانی جامعه که جزء وظایف حکومت است، مسئولیتی ندارند؟
یزدفردا