زمان : 26 Azar 1395 - 16:58
شناسه : 132755
بازدید : 8468
اندر وداعیه رییس بلدیه اندر وداعیه رییس بلدیه زبان دراز هفته نامه آيينه يزد

بلدیه که آن را متاخرین شهرداری و رییس آن را شهردار می‌نامند و همین رییس بلدیه من غیرمستقیم از طریق عموم شهروندان و رعایای مملکت که باز متاخرین بر آنان «مردم» نام نهاده‌اند انتخاب می‌گردد. بس واضح و مبرهن است که بیشترین پیوند عاطفی و کاری با مردم دارد لذا هنگام ترک این پست شریف که به سه وجه صورت می‌گیرد حساس هستند مورد اول دور از جان همه ترک حیات و زندگی به دلیل خط خوردن شناسنامه می‌باشد مورد دوم ترک حیاط شهرداری به دلیل خط خوردن ابلاغ که بازهم غیرمستقیم توسط منتخبین مردم صورت می‌گیرد و مورد سوم برای زیارت، سیاحت و ماموریت است که با امضای برگه ماموریت میسور می‌گردد. در هر سه مورد اشکها و لبخندها در پی دارد. مدتی پیش رییس بلدیه دارالعباده وداعیه سوزناکی که در ضمن آن طلب حلیت از عموم ناس کرده بود منتشر شد. ذهن وقاد و طبع نقاد زبان‌دراز به خود گفت: شهردار مبادرت به ترک کدام گزینه‌های بالا کرده که چنین وداعیه سوزناک نوشته است سپس موارد ترک را بررسی و چنین نتیجه گرفت خدا را شکر که مورد اول نیست چون که اجل معهود کارش مثل بعضی از کارهای مسئولانی نیست که امسال کلنگ بزنند دو دهه بعد اجرایی شود اراده و اجرا همزمان است و فرصت وداعیه نیست. مورد دوم ترک هم باتوجه‌به علقه و علاقه طرفین و لابی‌ها شورا و شهردار در تاریخ بلدیه ثبت شد و قحط‌الرجال و تجربه شکست خورده قبلی لایحتمل است و امیدواریم مدیریت شهرداری معزز که از دوران «محمودیان» به دوران «حسنیان» رسیده پس از هشت سال به سومی هم برسد که گفته‌اند تا سه نشود بازی نشود و اما یقیناً ترک وطن قطعی است ولی یک سوال به ذهن می‌رسد زیرا بارها ایشان و معاونان و اعضای محترم شورا سفر کاری، تفریحی و گاه مخلوط مثل فالوده بستنی درون و برون کشوری حتی برای خرید «نردبان» آزموده‌اند و نایب‌الزیاره مردمان دارالعباده و گریزان از دارالاصلاح هم بوده‌اند و عکس‌هایی برای تفرج مردم فرستاده‌اند ولی حال چرا رییس بلدیه این دفعه وداعیه نوشته و طلب حلیت کرده است نمی‌دانم چه سفری در پیش بوده که خداحافظی و طلب حلیت کرده است زبان‌دراز که نمی‌فهمد شاید خواستند ریا نشود راز وداعیه را برملا نکرده‌اند زبان‌دراز با خرد گفت: هنگامی که آن سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست برگشت اگر چیزی دستگیرم شد به شما می‌گویم ولی امیدوارم (ریا) نشود!!!

زبان دراز