در نوشته های زیر دنبال منظور خاصی نباشید چون کلمات شفاف و عاری از هرگونه ایهام و رمزنگاری است، فقط تصویر بوجود آمده را تماشا کنید
اعاده دادرسی:
اگر فردی در دادگاه محکوم شده باشد، حق دارد که به آن حکم اعتراض کند. اعتراض پس از بررسی توسط سیستم قضائی، ثابت، مشمول تخفیف با رد می شود، در صورت محکوم شدن حکم برای اجرا ابلاغ و فرایند اجرای حکم شروع می شود. از اینجا به بعد هرگاه بر اساس شواهد جدید، ادله جدید یا تغییر شواهد و قرائن قبلی محکوم بخواهد پرونده را مجددا باز نموده و یکبار دیگر آنرا با شرایط جدید به قضاوت بگذارد، عنوان اعاده دادرسی اطلاق شده و بر اساس قوانین و تبصره های موجود با پر کردن فرم مربوط، ابطال تمبر و ارائه به دیوان عالی کشور شروع می شود. در صورتیکه شواهد و ادله محکمه پسند باشند، پرونده مفتوح و به دادگاه هم عرض ارسال و یکبار دیگر محکوم فرصت پیدا می کند تا فرایند قضاوت در مورد خود را تکرار کند. حال اگر اشتباه قضائی رخ داده باشد و محکوم مظلوم واقع شده و چلوار او هم پهنائی نداشته باشد فرایند فوق تقریبا هفت خان به نظر می رسد. نکته دیگر آنست که حتی اگر از مدیران و مسئولان مجموعه قضائی به بی عدالتی یا اشتباه فضائی ذره ای معتقد باشند و بخواهند در این مسیر به ستم دیده مساعدتی کنند ، باز هم راه قانونی غیر از مسیر فوق متصور نیست. قاضی یا قضات پرونده هم به دلیل استقلال حکم از حیطه دسترسی مدیریت قضائی خارج بوده و وارد نمودن خلل در حکم صادر شده نیز برای وجهه قضائی اصولا به صواب نیست، نتیجه آنکه بی عدالتی مستدام می ماند.
کمیسیون پزشکی:
اگر فردی بیمار باشد و ادعا کند که به علت بیماری نمی تواند به شغل و حرفه خود ادامه دهد و برعکس هر روز مریض بوده و از پنجاه و دو هفته سال راه و نیم راه یا در مرخصی استعلاجی باشد یا در بیمارستان بستری، یا در محل کار ناتوان از انجام مسئولیت، می تواند درخواست از کارافتادگی نماید. حال اگر بین پزشکان و متخصصان مختلف در موضوع بیماری و ضعف جسمانی یا حتی مشکلات روحی و روانی وی برخی موافق وبرخی مخالف باشند، و بویژه اگر مجموعه بخواهد که این مشکل را بصورت اصولی و اساسی حل کند کمیسیون پزشکی تشکیل داده و متخصصان مختلف را گرد هم آورده و موضوع را براساس اسناد و مدارک بررسی و نظر جمعی برای تایید یا رد درخواست سنجیده و برای اجرا ابلاغ می شود. این نکته مخصوصا زمانی که تعدادی از کادر درمانی به این نتیجه رسیده باشند که درخواست ازکار افتادگی به حق بوده و اختلاف نظر هم بنا به دلائلی بحث انگیز یا حیثیتی شده باشد راه کار بسیار مناسبی برای رتق و فتق امور می باشد. رای صادره به نوعی برداشتن بار صدور حکم از شانه یک متخصص و خرد کردن مسئولیت آن بر شانه تعدادی متخصص بوده که شائبه تبانی را در حد قابل قبولی می کاهد. این ابزار برای مدیریت مجموعه های فوق در موارد ضروری بسیار مفید و چاره ساز و خردمندانه است