اقليم يزد با طبيعت خشك و سختگيرانه خويش زايشگاه تلاش و اهتمام مضاعف در عرصههاي گوناگون فني، معماري، سياسي، اقتصادي، علمي و اجتماعي تلقي و نمونههاي بارز و شاخصي در هريك از موارد فوق ارائه نموده كه بر همگان واضح است كه فقط براي نمونه در عرصه بناء به شاهكارهاي معماري بالنده و تاريخي يزد مثل مسجدجامع كبير يزد، باغ دولت آباد، تكيه اميرچقماق و ديگر مقومهاي شهر تاريخي ميتوان اشاره نمود. ولي آنچه شايان توجّه و دقّت است، پرورش نيروي انساني مبرّز و ارائه فرزنداني رشيد و باورمند در زمينههاي مختلف ميباشد كه هريك به نوبه خود اثرگذار و تحوّل آفرين بودهاند به نحوي كه در دهههاي اخير صدها محقق پژوهشگر، رياضيدان، پزشك، مهندس و تحليلگر مسائل علمي و اجتماعي تربيت و تحويل جامعه داده است كه بسياري از آنها در نوع خود كم نظير ميباشند. در اين راستا مايلم به يك نمونه نام آشنا و ماندگار در جسم و جان مردم يزد زنده ياد مرحوم دكتر ولي شاهي ولو به اختصار بپردازم. انسان خود يافتهاي كه پس از كسب مدارج علمي و دريافت پايان نامه كاري خود در امر پزشكي عليرغم اينكه زمينههاي بهتري براي شروع كار در محيطهاي بزرگتر برايش فراهم بود، شهر يزد را به عنوان اولين پايگاه كاري خود انتخاب و با وجود كمبودهاي فضاي فعاليتي در آن زمان با صبر و عشق به عنوان سرمشق و الگوئي براي ديگر يزديهاي علاقمند به اعتلاي جايگاه يزد و خدمت به مردم خوب و مهربان آن همّت گماشت. دكتر ولي شاهي عملاً يافتههاي علمي خود را با پشتوانه عميق و كارساز آموزههاي ديني خود درآميخت و از همان اوائل كار كه مدرنيسم در اقشار جوان جامعه جلوهاي جذاب مينمود، او با پايبندي به اصول اعتقادي به اداي واجبات ديني ملتزم و در گردونه مذهبيون جايگاهي مناسب براي خود آفريد. از همان اوائل از ياران صديق شهيد محراب حضرت آيتا... صدوقي و شهيد بزرگوار دكتر سيدرضا پاكنژاد و مرحوم دكتر علياكبر رمضانخاني در جلسات قرآن و تفسير، محافل علمي و آموزشي و مساجد و جماعات نقش عمدهاي داشت. به عنوان يكي از پايهگذاران اصولي سازمان خيريه درماني حضرت سيدالشهداء(ع) مسئوليت يافت و تا آخرين نفس از اعضاء هيئت عامل و مديره اين مؤسسه خدمت رسان به محرومان بود. همزمان با آن در نقش دادن به بيمارستان موقوفه گودرز با جناب دكتر مرتاض همكاري و در چرخهكاري پزشكان كاردان، هميشه و همه جا پيشگام و پيشقدم بود. به شدت غم مردم داشت و در كارگشائي و رفع نگراني حتي در حدّ يك مشاوره ساده درماني دريغي نداشت و گرچه كار تخصصي او «هوش بري» در علاجهاي سنگين جراحي و اتاق عمل از بيماران بود، ولي براي كارسازي آنان از هيچ كمكي دريغ نميداشت و حتي الامكان سنگ صبور و اميدبخش مراجعان ناتوان خود بود. اقدامات خيرخواهانه و نوعدوستانه او در زمينههاي گوناگون ديگر مثل ساخت فضاي آموزشي كه بهنام پايدارش در يزد مزّين است تا تشويق ديگران به ساخت اين فضاها مثل مجتمع آموزشي مرادي و نظاير آن فعاليت داشت. دكتر شاهي به اعتقادات مذهبي و اعتلاي فرهنگ ديني سخت پايبند بود و در كمتر مجلس و محفل با اين محتوا بود كه ديده نشود. در تشكيل و پايداري انجمن ديني كه در دوران طاغوت بهترين ميدان و سنگر براي كادر سازي و جمعآوري نيروهاي متدّين بود، در جلسات معروف تفسير قرآن كريم آن روزها كه توسط مرحوم شهيد دكتر پاكنژاد و بيشتر در منزل دكتر علي اكبر رمضانخاني اداره ميشد و تا تشكيل گروه علمي-آموزشي علوي و دبيرستان رسوليان با همه خيرات و بركاتش و دبيرستان دخترانه تفضّلي و عصمتيه و مكتبالزهرا كه امروز از مراكز فعال آموزش خواهران است، و دهها نمونه ديگر مشاركت فعال داشت و عملاً هم در زندگي فردي خود، عامل به اين اعتقادات بود به نحوي كه: در ملاقات اوليهاي كه براي ازدواج يكي از دخترانشان صورت ميگيرد تنها موضوع سؤال شده از خانواده داماد اين بود كه آيا داماد مورد نظر اهل نماز و مهتّم به نماز است يا خير؟ و در درخواستهاي شخصيش از زندگي طبق وصيتنامه مكتوبش، انفاق به مستمندان با تهيه مواد غذائي و توزيع آن پيش از خاك سپردنش ميباشد. و مرگش با درخواست و آرزوي خودش بدون كمترين زحمت براي خود و اطرافيانش بعد از اداي فريضه صبح و به انتظار حضور در اتاق عمل پس از يك استراحت كوتاه در بستر هميشگيش بود. تا آخرين روزهاي زندگي در جلسه قرآن چهارشنبه شبها حضور و جلسات را با قوّت مديريت مينمود. سخنش صريح و بيرودربايستي، مواضعش شفاف و شناخته شده، دوستيش پايدار و وفامدار و در شادي و غم مردمش مقيد به حضور بود. خاندان شاهي خدمتگزاري متعالي از جنس فرهنگسازي و ايجاد زمينههاي رشد را در اولويت كاري خود داشتند و نام دكتر جليل شاهي به عنوان مؤسس دانشگاه يزد در خاطرهها زنده است. اميد كه اين سرمايه ارزشمند كه از زمرهي بهترينها در يافتههاي يزد است با همان قوت و صميميت توسط فرزندان و دامادهاي شادروان دكتر ولي شاهي در اين بيت تداوم يابد و مردم از ناحيه آنان همواره خير ببينند. روح بلندش شاد و متنعم به رضوان و غفران در آن حيات جاودان خود باشد.
ابوالقاسم شعشعي