یزدفردا "صالحی "آیا براستی در وزارت نیرو مدیران و معاونانی بخاطر منافع شخصی خود با سرنوشت آبی فلات ایران بازی می کنند؟
چنین نگاهی بدون شک نگاهی خردورزانه و منطبق با واقعیات نیست. چنین نگاهی همه آدمها و مدیران کشور را انسانهایی کم توان ذهنی که به منافع بلند مدت خود و فرزندانشان بی توجه هستند معرفی می نماید. تا پیش از انجام پروژه های سد سازی در کشور سیلابهای مخرب متعددی حوزه های آبریز کشور را در می نوردید و خسارات زیادی را به جان و مال مردم کشورمان وارد می نمود. آبهای زیادی بدون استفاده به هرز می رفت یا تبخیر می شد. دانش نخبگان ایرانی در هنگام شروع پروژه های سد سازی و ندیدن و روبرو نشدن با پی آمدهای منفی آن به اندازه ای بود که باعث موج سد سازی در کشورمان گردید. یکی از افرادی که اکنون از مافیای سد سازی در کشورمان سخن می گوید خودش در وزارتخانه زیر نظر خود ( وزارت کشاورزی ) بانی ایجاد پروژه های آبخوانداری گردید. انجام این پروژه ها حوزه جغرافیایی تبخیر را در کوهستانها اضافه نمود و از نفوذ آبهای سطحی به پایین دست رودخانه ها که دارای سنگهای درشتی بودند جلوگیری نمود. سنگدانه های درشتی که می توانستند آب را به زیر زمین برای تامین و تغذیه سفره های زیرزمینی و هدایت نمایند و از تبخیر آبها جلو گیری نمایند.
از سویی دیگر پروژه های سد سازی برای هزاران کارگر و مهندس ایرانی کار فراهم نمود. ندیدن این مسائل و هجوم و زیر سوال بردن کار هزاران ایرانی که فکر می کردند در جهت آبادانی کشورمان تلاش می کنند خود گامی دیگر در جهت تخریب منابع انسانی کشورمان می باشد. هر چه بوده، تفکر نخبگان ایرانی منجر به ایجاد سدهای عظیم در کشورمان شده است. سدهایی که هم اکنون با پیامدهای منفی و ناگوار آن و چالش تبخیر حجم وسیعی از آبهای دریاچه های این سدها روبرو هستیم. سوال اصلی این است: اکنون چه باید کرد؟ آیا بایستی دائما با زیر سوال بردن گذشته فکری خودمان و اتهام زنی به یکدیگر خود را بیشتر از پیش در هم بکوبیم یا اینکه باتوجه به امکانات موجودی که گذشتگان برایمان فراهم آورده اند بهترین تصمیمات را در جهت بهبود وضعیت آبی کشورمان اتخاذ نماییم؟
دریاچه های سدهای ایجاد شده کشورمان وسعت زیادی را در بر گرفته است. تنها سد کرخه با وسعت 47 کیلومتر مربع و مقدار تبخیر سالانه حدود 75 میلیون متر مکعب، 1.5 برابر مقدار آبی که از اصفهان به یزد می آید را تبخیر می کند. اولین چیزی که به ذهن می آید کم کردن مقدار وسعت دریاچه ها با سرپوشیده کردن دریاچه سدها یا انتقال آب سدها از راه شبکه های طولانی لوله های سیمانی به مناطق دیگر از جمله مناطق پایین دست رودخانه ها که بخاطر وجود سد از حقابه خود محروم شده اند می باشد. سرپوشیده کردن دریاچه سدها با دانش فنی موجود کار زیاد دشواری نیست مواد کامپوزیت و ارزان انجام چنین کاری را آسان می کند. همچنین احداث نیروگاههای خورشیدی بر روی دریاچه سدها کار دیگری است که در برحی کشورها انجام شده است و سال پیش خبری در این مورد در یزد فردا منتشر گردید. (خبر 97897 یزد فردا)
از سویی دیگر اگر فرض را بر این بگذاریم که در وزارت نیرو مافیای سد ساز وجود دارد، هزاران نفر را به کار می گمارد، منافع زیادی را برای مردم و وزارتخانه ایجاد می کند و بخاطر این مسائل نیرومند می باشد می توان این مافیا را برایش تغییر کاربری ایجاد نمود و مافیای سد ساز با همان بتونهایی که در سد سازی از آن استفاده می کند را به مافیای لوله ساز تبدیل نمود. نتیجه یکی می باشد. مافیای سد ساز با همان مقدار بتونی که برای ساخت سد استفاده می کند می تواند صدها کیلومتر لوله های قوی انتقال آب بسازد.
مسئله دیگر فهم این موضوع به همه مردم کشورمان می باشد که تمامی آبهای کشورمان چه آبهای جاری و چه آبهای زیر زمینی، به غیر از آبهای حاصل از قنوات که حاصل سر ریز شدن سفره های آبهای زیر زمینی و حاصل میلیونها ساعت کار انسانی می باشد و متعلق به صاحبان قنواتی است که هزینه های آن را پرداخت کرده اند، متعلق به همه مردم کشور می باشد. دولت و نمایندگان مجلس کشورمان به نمایندگی از تمامی مردم ایران حق تعیین تکلیف و قانونگذاری برای خلع ید، بستن و یا اخذ عوارض بر چاههای عمیق کشور را دارا می باشند. همچنین همانطوریکه ثروتهای زیر زمینی مانند معادن و چاههای نفت متعلق به همه مردم ایران می باشد و هیچ استانی نمی تواند ادعای مالکیت آنها را داشته باشد آبهای جاری و زیرزمینی کشورمان نیز دارای چنین وضعیتی می باشد. نمی شود از جیب همه ملت ایران عملیات انتفال آب به منطقه ای از کشورمان انجام شود و سفره آب زیر زمینی آن منطقه پر از آب شود آنگاه فردی با هزینه ناچیزی و با احداث چاهی عمیق یا نیمه عمیق، ضمن خالی کردن سفره آب زیر زمینی و ایجاد پدیده فرو نشست و نابود کردن خلل و فرجی که منبع ذخیره آب سفره زیر زمینی می باشند وایجاد دهها ویرانگری زیست محیطی دیگر، ادعای مالکیت بر آب آن سفره و چاه را نماید.
از سویی دیگر در مورد آبهای سطحی و روان آبها نیز با همین مسئله روبرو می باشیم. آبهای سطحی کشورمان نیز چه در گذشته و نیز درآینده به شکلی با نوع تصمیم گیریهای آدمی و بویژه با تصمیم گیریهای کلان مدیریتی کشور پیوند خورده است. نوع تصمیم گیری در مورد استفاده ازانرژیهای فسیلی یا جایگزین کردن آن با نیروگاههای خورشیدی بطور قطع با مقدار توده های هوای سردی که مقدار باران کشورمان را کم یا زیاد می کند پیوستگی دارد. به زبان ساده سیاستهای کلان کشوری باعث کمتر یا بیشتر شدن مقدار آبهای جاری کشورمان خواهد شد. از اینرو هیچ استان یا منطقه ای از کشورمان نمی تواند ادعای مالکیت بر روان آبهای کشورمان را داشته باشد. برای صیانت از موجودیت کشور، یزدی مانند کرمانی، گیلانی و خوزستانی خونش بر زمین می ریزد و اگر کشور نباشد هیچ یک از این منابع و معادن به پشیزی نمی ارزد.
مسئله آب مانند دیگر مسائلی که آدمی با آن درگیر است مسئله بسیار کوچکی در برابر عظمت تفکر آدمی می باشد. اگر درست تصمیم بگیریم با همین داشته هایمان زاینده رود عزیز دست کم در درون شهر اصفهان دوباره زنده خواهد شد، کشاورزان شرق اصفهان از آب دائمی رودخانه زاینده رود برخوردار خواهند شد، ترانه سرایان دوباره همان ترانه های قدیمی را در وصف لب کارون خواهند سرود، سفره های آبهای زیر زمینی دوباره لبریز خواهند شد و فلات ایران به فلاتی سرسبز تبدیل خواهد شد.آدمی قرار است در برابر طبیعت غیر قابل پیش بینی و بلاهای سهمگین رویارویی نماید. همچنانکه بطور قطع روزی خواهد رسید که فرزندان ما برای ادامه حیات خویش مجبور به مهاجرت از کره خاکی به سوی دنیاهای ناشناخته فرا خورشیدی شوند. راز خلقت آدمی خلیفه گری و نیابت خداوند در دنیای فانی برای ایجاد دنیایی بهتر و سرنوشتی دل انگیزتر می باشد. اگر یک روز نیز به روز قیامت مانده باشد عقل آدمی اجازه تسلیم شدن و رفتاری منفعلانه داشتن در برابر بلاها را به انسان نمی دهد. بنابر این بیاییم بجای کودکانه رفتار کردن و به همدیگر نسبت مافیا دادن، بهترین و ساده ترین و سنجیده ترین تصمیم گیریها را برای کشور عزیزمان بگیریم و با به گردن گرفتن پی آمدهای منفی تصمیماتمان آن تصمیمات را روز بروز پخته تر نماییم. باشد تا همانطوریکه ما از ابتکارات مردمان کشورهای دیگر بهره ها برده ایم آنها نیز با نگاه از روی دستان ما، کره خاکی را زیباتر نمایند.