به گزارش اعتدال، آنطور که «مسعود رضایی منفرد» مدیر مجموعه جهانی تخت جمشید به روزنامه «ایران» میگوید: «برای جلوگیری از وقوع اتفاقی برای گردشگران بسیار زیاد این سایت تاریخی، فروچاله جلوی دروازه تخت جمشید با ۵ کامیون بزرگ خاک پرشد.»
این سایت جهانی در ۱۲ روز تعطیلات نوروز سالجاری شاهد حضور ۴۵۶ هزار و ۴۸۶ نفر در تخت جمشید بود. فروچالهای که با پنج کامیون خاک پر شده به گفته رضایی منفرد دو و نیم متر عمق و چهار و نیم متر قطر دارد که میتوانست خطر زیادی برای این گردشگران به وجود بیاورد اما آنطور که «عزتالله رئیسی اردکانی» استاد دانشگاه شیراز آژیر قرمز را به صدا درمی آورد این آخرین فروچاله نیست و فروچالهها برای این تاریخ شناخته شده، خیز برداشتهاند.
خودکفایی گندم
سال ۹۰ بود که نشست زمین در اطراف تخت جمشید شروع شد و در طول ۵ سال به فروچالههای خطرناک تبدیل شد، فروچالهها و نشست را همه کارشناسان از جمله «رضایی منفرد» سرطان چاههای مجاز و غیر مجاز منطقه میدانند.
چاهها حریم درجه یک و درجه دو تخت جمشید را نشانه رفتهاند. این درحالی است که یکی از قوانین یونسکو برای ثبت جهانی آثار در فهرست خود حفظ حریم آثار است. همچنین قوانین ملی و بینالمللی کاملاً روشن هرگونه دخل وتصرف در حریم های آثار بویژه حریم درجه یک و دو را ممنوع اعلام کرده است! استادان دانشگاه شیراز وضعیت سایت جهانی تخت جمشید را «بسیار خطرناک» توصیف میکنند. پنج سال پیش شکافها تنها در قسمت شرقی به وجود آمد اما در این مدت خیز آنها بیشتر شده و در شرق، غرب و جنوب تخت جمشید دیده میشود.
کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی از جمله «محمد درویش» بیش از هرچیز مرگ دشتی (مرودشت) که تخت جمشید را در دل خود دارد ناشی از برداشتهای بیش از حد به بهانه خودکفایی در گندم، میدانند. استان فارس ۲۵ سال بزرگترین تولیدکننده گندم در بین ۳۱ استان کشور قرار گرفت. همچنان هم کسانی در استان به دنبال نگه داشتن این رکورد هستند! اما کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی خبر هولناک دیگری را هم میدهند. میگویند: «دیگر هیچ نیرویی نمیتواند در برابر فرآیند ویرانگر نشست زمین بایستد.»
درویش میگوید: «آن زمان که تعداد سدهای حوضه آبخیز کر و سیوند را سه برابر میکردند و علاوه بر درودزن، ملاصدرا و سیوند را هم ساختند و بختگان را نابود کردند، به فکر این بحران میافتادند! با وجود این ، وسعت شالیکاریها در کام فیروز از سی هزار هکتار به بیش از ۱۳۰ هزار هکتار افزایش یافت.»
محمد حسین طالبیان معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری کشور در گفتوگو با «ایران» محدوده فرونشست زمین در محوطه تاریخی تخت جمشید را تا ۶۰۰ متری بنای اصلی اعلام میکند و برداشت بیرویه از سفرههای زیر زمینی و حفر چاههای عمیق و غیر مجاز را یکی از مهمترین دلایل این اتفاق میداند و نسبت به زندگی جوامع انسانی اطراف تخت جمشید در مرودشت اظهار نگرانی میکند. به اعتقاد او وضعیت فرونشستها در استان میتواند به خالی شدن روستاهای مرودشت منجر شود.
البته آنطور که کارشناسان محلی خبر میدهند خالی شدن روستاها در استان فارس شروع شده است. هرچند آنطور که باید و شاید نتوانست توجه عموم مردم و تصمیم گیران را به خود جلب کند. حتی زمانی که فیلم فروبلعیدن ۳۷ درخت یک باغ در روستایی در «استهبان» به شبکههای اجتماعی رسید هم کسی آنطور که باید احساس خطر نکرد. بعد از این بلع وحشتناک بود که خبرهایی به پایتخت رسید که نشان میداد ، فرونشستها پیش از این بر زندگی اهالی سه روستای «چاه دراز»، «اشکفت سیاه» و «دیندار» شکافی عمیق انداخته. حتی کارشناسان دوسال پیش از آن از اهالی روستای «دیندار» خواسته بودند روستا را تخلیه کنند.
طالبیان هم یک عزم محلی جدید را ضروریترین برنامه برای نجات دشت مرودشت وآثار شاخص هخامنشی این دشت میداند: «وزارت نیرو باید کاری انجام بدهد تا راهی برای کنترل استحصال آب در این منطقه پیدا کند. بحرانهای زیست محیطی زیادی در گذشته به وجود آمده وهیچ برنامه ای برای رفع آنها انجام نگرفته است.» طالبیان درحالی از لزوم کنترل استحصال آب در منطقه سخن به میان میآورد که «رضایی منفرد»، مدیر پایگاه جهانی پاسارگاد از حفر چاههای جدید، کف زنی چاههای قدیمی برای رسیدن به آب در عمقهای بسیار پایین و جا به جایی چاههای قدیمی خشک شده بهجای چاههای جدید خبر میدهد.
در نهایت این «امیر میری» بنیانگذار و طراح آستروتوریسم (گردشگری نجومی) در ایران است که در گفتوگو با روزنامه «ایران» از نشست زمین در دامنه شرقی کوه رحمت خبر میدهد. دامنه کوه رحمت و در جانب شرقی صفحه تخت جمشید بناهای خشتی موسوم به خزانه داریوش قرارگرفته است.
تخت جمشید زنگ هشدار را برای پاسارگاد به صدا درآورد
حمید فدایی مدیر پایگاه میراث جهانی پاسارگاد به «ایران» میگوید نشست زمین بیشتر خود را در تخت جمشید نشان داده و مشکل در پاسارگاد به عیانی پایتخت هخامنشیان نیست.
او هم نشست زمین در دشت مرودشت را به دلیل پایین آمدن سطح آب های زیر زمینی میداند و میگوید: «بدون شک این زنگ خطری است که آب چاهها را رصد کنیم.» او با بیان اینکه خشکسالی و پایین آمدن سطح آبهای زیرزمینی، پاسارگاد را هم دچار مشکل کرد می گوید: «ما نیازمند پایش هستیم.»
فدایی البته تعداد چاههای مجاز یا غیر مجاز در حریم پاسارگاد را نمیداند و از رصد آنها خبر میدهد و میگوید: «ما الان حتی یک نقشه از چاههای منطقه را در اختیار نداریم.» همچنین او چاههای حفر شده در عرصه و حریم پاسارگاد را متعلق به گذشته میداند و میگوید: «الان مجوز حفر چاه جدید نمیدهند.» به گفته او سفرههای زیر زمینی اطراف پاسارگاد بهدلیل کوهستانی بودن وضعیت بهتری نسبت به دشت مرودشت دارند. البته او پایین آمدن سطح آبهای زیرزمینی در این منطقه کوهستانی را کتمان نمیکند اما میگوید: «گاهی اوقات باید ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر زمین را در دشت مرودشت عمق داد تا به آب رسید اما در پاسارگاد با عمق ۳۰ تا ۴۰ متر پاسخ میگیرند.»
تَرَکها به نقش رستم رسیدهاند
ترکها بیش از آنکه فروچالهها را به جان تخت جمشید بیندازند، برای نقش رستم خط و نشان کشیدند اما کمتر کسی به آنها توجه کرد. این خیزش ابتدا بدنه کوه نقش رستم جایی که مقبره «خشایارشا» قرار دارد را خط انداختند اما ترک بزرگتر در پای این مجموعه جهانی ایجاد شده که فعالان حوزه میراث فرهنگی آن را نتیجه کاهش سطح سفرههای آب زیرزمینی منطقه میدانند.
اما این فقط چاهها نیستند که برای تاریخ ۲۵۰۰ ساله این سامان نقشه کشیدهاند. به گفته سامان خسروانی، از دوستداران میراث بنیاد پاسارگاد ، معدنکاران هم با انفجارهایی که در کوه ایجاد میکنند شرایط را خطرناکتر کردهاند.
همچنین برخلاف تخت جمشید که نشست و ترکهایش تازه دارد در رسانهها جا پیدا میکند، ترکها در نقش رستم هرگز نتوانست آنطور که باید ذهن مردم را به خود مشغول کند.
پر کردن چاههای غیرمجاز
منفرد راهکار اصولی را برای حل بحران که گریبانگیر ۲۵۰۰ سال تاریخ و دشت حاصلخیز شده را پرکردن چاههای جدید بدون مجوز میداند. او در پاسخ به این سؤال که واکنش مسئولان آب منطقهای و همچنین سازمان جنگلها و در بالادست این سازمان، وزارت جهاد کشاورزی چیست؟ از جلسات متعدد با آب منطقهای و جهاد کشاورزی خبر میدهد ومی گوید: «ما کاملاً خطر را به آنها گوشزد کردهایم و آنها بهتر از ما میدانند.»با وجود این محمدمهدی قاسمی رئیس سازمان جهادکشاورزی استان فارس در گفتوگو با « ایران » بررسی وضعیت پیش آمده در اطراف تخت جمشید را خارج از وظایف اداری و سازمانی خود میداند وتأکید میکند که مدیریت منابع آب با وزارت نیروست. او نظارت بر حفر چاههای غیرمجاز را هم جزو وظایف و مسئولیتهای جهاد کشاورزی میداند و می گوید: «اگر این ادعا وجود دارد که به دلیل اینکه وزارت نیرو به وظیفهاش درست نپرداخته و چاههای غیرمجاز باعث افت سفرههای زیر زمینی شدهاند، شما زحمت بکشید و این سؤال را از آب منطقهای فارس و وزارت نیرو بپرسید. کار من نیست. وظیفه ما روی «زمین» و درباره نحوه بهرهبرداری از آب و زمین است.»
او همچنین درباره کشت برنج در استان با وجود ایجاد نشست و فروچالههای خطرناک هم میگوید: «من براساس استراتژی ابلاغ کردهام که برنج نباید زیر دست چاههای آب کشت شود. اگر چشمه آبی وجود دارد میتواند آنجا کشت کنند.»
این درحالی است که سدسازی و کشت برنج به پشتوانه آبی که پشت سد جمع میشد، استان فارس را به زمین زد! و فرو نشست آن که گریبان آثار فرهنگی جهانی را هم گرفته شدت بخشید. تلاشهای خبرنگار ما برای گفتوگو با مسئولان آب منطقهای استان فارس هم بینتیجه ماند!
حریم تخت جمشید
اوایل دهه ۸۰ بود که «تهمینه میلانی» کارگردان شناخته شده کشور برای ساخت فیلمی به تخت جمشید رفت! در میانه ساخت فیلم چند لکه سیاه رنگ توسط گروه فیلمبرداری در کاخ «تچر» تخت جمشید پاشیده شد. واکنش افکارعمومی به این خبر در حد یک فاجعه بود. آن هم در زمانی که رنگهای پاشیده شده بدون تخریب اثر توسط کارشناسان پاک شدند! اما در دو دولت گذشته اتفاقاتی افتاد که از دید رسانهها پنهان ماند و هر تلنگر خبرنگاران با شلاق وابسته به خارج و صهیونیسم بودن مواجه شد. البته به گفته کارشناسان، وضعیت میراث فرهنگی در همه دورهها خوب نبوده است اما در آن دوره بدتر شد.
میراث فرهنگی دوباره به کنج رسانهها و شاید همان صفحه حوادث بازگشت تا به امروز که خبری چون ایجاد فروچالهها در جلوی دروازه تخت جمشید نمیتواند واکنش آن روزی که ساخت یک فیلم در پی داشت، به دنبال داشته باشد! تا این سؤال پیش بیاید که اگر از حریم درجه یک اثری چون تخت جمشید نشود دفاع کرد، وضعیت سایر آثار چه میشود؟
حریم درجه یک اثر خط قرمز آن اثر برای ثبت جهانی است. اما تخت جمشید با وجود آنکه شناخته شدهترین اثر تاریخی کشور در سطح جهان است علاوه بر چاههایی که به جان آن افتادهاند به تازگی ساخت یک سیلو را هم در حریم درجه یک خود شاهد بوده است.
تا این سؤال پیش بیاید که ایران چند تخت جمشید دارد که اجازه ساخت یک «سیلو» در حریم آن داده میشود؟ ساخت یک سیلو چقدر آورد اقتصادی دارد که حریم درجه یک اثر قربانی آن میشود؟ سؤال مهمتر این است که یک شهر چون شیراز و حتی اصفهان با داشتههای فرهنگی-طبیعی چقدر باید برای یک شهر درآمد داشته باشند تا از حریم فیزیکی آنها محافظت شود؟
این دو شهر گردشگر پذیرترین شهرهای ایران در چهار دهه گذشته بودند اما باوجود اشتغالزایی که برای شهروندان و مردم آن داشته هر روز نامهربانیها زخم جدیدی بر پیکره آن میزند.