زمان : 24 Tir 1395 - 21:52
شناسه : 124739
بازدید : 8694
مهرجویی "پزشکانی که کیارستمی را کشتند محاکمه شوند و واکنش نظام پزشکی به اظهارات مهرجویی/واکنش عضو کمیسیون بهداشت به علت فوت کیارستمی+اظهارات دیگران «کیارستمی» نباید به فرانسه می رفت مهرجویی "پزشکانی که کیارستمی را کشتند محاکمه شوند و واکنش نظام پزشکی به اظهارات مهرجویی/واکنش عضو کمیسیون بهداشت به علت فوت کیارستمی+اظهارات دیگران جامعه پزشكى ايران تا ابد بدهكار مرگ كيارستمى!/چرا سوگ کیارستمی مصداق مُرده‌پرستی نبود؟ /مرگ کیارستمی و سایه سنگین احساسات /

پزشکانی که کیارستمی را کشتند محاکمه شوند

داریوش مهرجویی کارگردان سینمای ایران طی سخنانی از وضعیت بهداشت و درمان کشور و رفتار پزشکان با بیماران انتقاد کرد.
داریوش مهرجویی کارگردان سینمای ایران طی سخنانی از وضعیت بهداشت و درمان کشور و رفتار پزشکان با بیماران انتقاد کرد.

به گزارش اعتدال به نقل از ایلنا، داریوش مهرجویی طی سخنانی در مراسم بزرگداشت عباس کیارستمی گفت: من امروز نمی‌توانم حرفهای قشنگ بزنم و خاطره از کیارستمی تعریف کنم زیرا به شدت از رفتن کیا رستمی عصبانی هستم.

وی ادامه داد: امروز برخی دکترهای بی سواد، قاتل و جراحان بی عرضه، کارگردان سینمای ایران را کشتند و با وی با بی‌مسئولیتی رفتار کردند .

مهرجویی ادامه داد: نمی توان امروز حرف های قشنگ زد بلکه باید گفت چرا پزشکان بی مسوولیت و دکترهایی که معالج وی بودند به جای آن که او را نجات دهند با بی عرضگی و بی دقتی او را کشتند.

کارگردان فیلم گاو که بسیار عصبانی بود و فریاد می‌زد، گفت: امروز قاتلین کیا رستمی میان ما هستند. باید این پزشکان محاکمه شوند و خانه سینما و وزارت ارشاد باید این مساله را پیگیری کند زیرا ما گوهر بزرگی را از دست دادیم.


واکنش 

این اظهارات در شرایطی بیان شده است که جامعه هنری ایران داغدار از دست دادن یکی از بزرگترین هنرمندان خود است و حزن و اندوه آنها را درک کنیم؛ ولی در عین حال نباید اینگونه زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد.

بعد از اظهارات داریوش مهرجویی، کارگردان سینمای ایران درباره فوت کیارستمی و مقصر خواندن تیم پزشکی‌ وی، اظهارات و نظرات مختلفی مطرح شد. در این میان، سازمان نظام پزشکی، به عنوان مرجع اصلی رسیدگی به شکایات پزشکی معتقد است: این اظهارات در شرایطی بیان شده است که جامعه هنری ایران داغدار از دست دادن یکی از بزرگترین هنرمندان خود است و حزن و اندوه آنها را درک کنیم؛ ولی در عین حال نباید اینگونه زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد.

دکتر داریوش طاهرخانی، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور  در گفت‌وگو با ایسنا گفت: مسلم است که هر گونه تهدید سلامت شهروندان به واسطه قصور پزشکی، هیچ گاه مورد تایید جامعه پزشکی کشور نبوده و نخواهد بود و سازمان نظام پزشکی طبق وظایف قانونی خود، همواره این موضوع را در دستور کار هیئت‌های انتظامی خود داشته و در فضای کاملا کارشناسی و بدون هیچ اغماضی موارد مطروحه را مورد بررسی قرار می دهد.

وی تاکید کرد: همچنین باید دقت داشته باشیم اگر فضا به سمتی پیش رفت که احتمال قصور پزشکی در مرگ شهروندی وجود داشت، نباید زحمات تمام جامعه پزشکی را زیر سوال برد؛ به طوری که با نگاهی به گذشته می‌بینیم که پزشکان همیشه همراه مردم بوده‌اند و به وظایف خود به درستی عمل کرده‌اند و هرگز خدمات شان را از مردم دریغ نکرده اند. البته در این میان معدود تخلفاتی نیز رخ می دهد که قابل اغماض نیست و برابر قانون باید با آن موارد برخورد گردد.اما آن معدود افراد ، همه جامعه پزشکی نیستند ، بلکه آنها متخلفینی هستند که به میان ما آمده اند تا در پشت لباس سفید خود را پنهان نمایند و قطعا اگر وارد هر صنف دیگری هم می شدند ، به تخلفاتشان می پرداختند.

عضو شورایعالی سازمان نظام پزشکی، به خدمات جراحان در جبهه‌های جنگ نیز اشاره کرد و افزود: هر روز در اقصی نقاط کشور از نقاط مرزی گرفته تا حاشیه شهرها و کلانشهرها جامعه پزشکی در حال ارائه خدمت به مردم هستند. در بسیاری از نقاطی که شاید حتی برخی از مسوولان از کنار آن هم عبور نکرده باشند، می‌بینیم که پزشکان در حال خدمت به مردم هستند. پس نباید به واسطه احتمال قصور پزشکی در فوت آقای کیارستمی ، در اقدامی شتاب‌زده همه پزشکان کشور زیر سوال بروند.

 طاهرخانی درباره صحبت‌های اخیر یکی از کارگردانان سینمایی کشور در زمینه علت مرگ "کیارستمی" افزود: البته باید حزن و اندوهی را که در جامعه سینمایی کشور، هنرمندان و همچنین مردم ایجاد شده را درک کنیم. امروز کشور ما هنرمندی را از دست داد که مردم خدمات او را از عمق وجود درک می کنند و جامعه پزشکی کشور نیز که قبل از آنکه پزشک باشند ، جز همین مردم هستند ، عمق این درد را درک می نمایند. من احساس آقای "مهرجویی" را می فهمم ، اندوه ایشان در قالب کلمات نمی گنجید ، پس قطعا هدف صحبت‌های ایشان زیرسوال بردن خدمات جامعه پزشکی کشور نبوده است. بی‌تردید ایشان هم تابع قانون هستند و اجازه می‌دهند اگر قصوری صورت گرفته، از طریق مراجع قانونی کشور مورد پیگیری قرار گیرد و هر مجموعه ای در کشور به تکالیف و وظایف قانونی خود عمل کند.

وی همچنین به تشکیل کمیسیون پیگیری علت فوت "کیارستمی" نیز اشاره کرد و گفت: به دلیل حساسیت این پرونده، سازمان نظام پزشکی در حال بررسی تمام ابعاد موضوع است و برای روشن شدن همه زوایای آن ، کمیسیونی متشکل از کارشناسان زبده برای بررسی موضوع تشکیل داده و پیگیری پرونده پزشکی مرحوم کیارستمی در جریان است.

طاهرخانی، در ادامه سخنانش، بر وظیفه قانونی سازمان نظام پزشکی مبنی بر حفظ و حمایت از حقوق بیماران نیز اشاره و عنوان کرد: قطعا بیماران چه افراد صاحب‌نامی باشند یا خیر، از حقوق مساوی برخوردار هستند و سازمان نظام پزشکی در بررسی‌های خود به گونه‌ای عمل می‌کند که حقی از هیچ شهروندی ضایع نشود. در خصوص پرونده آقای کیارستمی نیز همین مسیر دنبال می‌شود و باید منتظر باشیم که هیئت‌ انتظامی نظر نهایی خود را در این مورد اعلام کنند.

وی به جدیت سازمان نظام پزشکی برای پیگیری این پرونده اشاره و اضافه کرد: اگر قصوری از جانب هرکسی و در هر مقامی رخ داده باشد، هیئت‌های انتظامی نظام پزشکی از کنار آن عبور نمی‌کنند.

رییس سازمان نظام پزشکی تاکستان در پایان تاکید کرد: اجازه دهید قبل از این که فضا به سمت تشویش پیش رود ، قضاوت را به مراجع تعیین شده در قانون بسپاریم و منتظر بمانیم تا کمیسیون، دادسرا و هیئت‌ انتظامی در فضایی کاملا آرام و کارشناسی موضوع را با حداکثر دقت و در کمترین زمان ممکن بررسی نمایند و در نهایت براساس رای اعلام شده، همه از اقداماتی که باید انجام دهند، تبعیت کنند.

جامعه پزشكى ايران تا ابد بدهكار مرگ كيارستمى!

حامد بهداد
حامد بهداد با انتشار مطلبی در صفحه ی مجازی خود نسبت به صحبت های گروهی از پزشکان در مورد کیارستمی واکنش نشان داد.
 
به گزارش اعتدال به نقل از صبا، حامد بهداد با انتشار فیلم سخنان پسر کیارستمی از مرحله درمان مرحوم کیارستمی در اینستاگرام خود نوشت:
 
جالب اينجاست كه جامعهء پزشكى بجاى آنكه همراه ، و در پى اصلاح خود باشد و از درون به نقد خويش بپردازد ، به سبب تعصبات صنفى و حرفه اى بيشتر ، در صدد توجيه ، و تخريب جوامع ديگر بر آمده است. رفتارى مشابه هر ديكتاتور قاتل در هركجاى تاريخ. امروز در اين لحظه از تاريخ به سبب نشناختنِ عباس كيارستمى و ندانستنِ ضرورت پاسدارى از او بى فرهنگ و بى سواد قلمداد خواهيد شد. اميدى به شما نيست و نبوده و چشم به راه هيچ رفتار رشد يافته اى از شما نيستيم. مگر پس از اين درس خوانده هاى پاكباز و قسم خورده در رشتهء پزشكى پاى به عرصهء جامعه گذاشته و افكار و رفتار فاسد جامعهء پيش از خود را به نقد كشيده ، به دور از انقباض ِنفس و پول پرستى ، به فكر حقوق و جان و مال مردم ايران باشند. جامعه پزشكى ايران تا ابد بدهكارِ مرگ كيارستمى خواهد بود.

واکنش عضو کمیسیون بهداشت به علت فوت کیارستمی

عضو کمیسیون بهداشت مجلس با اشاره به تأسف نمایندگان نسبت به درگذشت عباس کیارستمی، تأکید کرد: هرگونه اظهارنظر در موضوع خطای پزشکی در پرونده کیارستمی، فقط موکول به نظر متخصصین امر است.

عباس پوربافرانی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، با اشاره به پرونده پزشکی عباس کیارستمی گفت: همه از درگذشت هنرمند برجسته عباس کیارستمی متاثر هستیم و دامنه این طیف از هنرمندان همچون داریوش مهرجویی تا نمایندگان و نیز جامعه پزشکی گسترده است چرا که وی فردی بود که با آثار هنری‌اش به جامعه خدمت می‌کرد.

نماینده مردم نائین در مجلس شورای اسلامی افزود: اینکه در مورد خطای پزشکی اظهارنظری صورت گیرد، صحیح نیست و باید کار را در این زمینه فقط به افراد متخصص و کارشناس واگذار کرد و حتی اظهارنظر کارشناسان در این حوزه نیز صرفا برداشت خود آن‌ها است و نمی‌تواند قطعی تلقی شود.

وی بیان کرد: چنین پرونده‌ای حتما باید در کمیسیون مربوطه یا هیات رسیدگی به تخلفات پزشکی یا نظام پزشکی بررسی و نتیجه آن اعلام شود لذا هرگونه اظهارنظری قبل از بررسی کارشناسانه، محلی از اعراب ندارد.

این نماینده مجلس ادامه داد: باید این پرونده از سوی افراد فوق تخصص و متخصص بررسی شود و اینکه همه جامعه درگیر این موضوع شده‌اند که قضیه چگونه بوده و شایعات نیز در همین باب شکل گرفته، صحیح نیست.

عضو کمیسیون بهداشت مجلس تصریح کرد: بررسی دقیق و کارشناسی پرونده عباس کیارستمی از دو جهت حائز اهمیت است؛ نخست آنکه دیگر این خطای پزشکی- در صورتی که رخ داده باشد-  درباره هیچ فردی تکرار نشود و دوم آنکه اگر در جایی اشکالی وجود دارد، برطرف شود.

پوربافرانی تاکید کرد: اظهارنظرهای غیر متخصصانه در این زمینه، ضمن آنکه اعتماد مردم را به جامعه پزشکی کمرنگ می‌کند، ممکن است بر انگیزه متخصصین هم تاثیر منفی داشته باشد.

عضو کمیسیون بهداشت مجلس گفت: حوزه خدمات پزشکی، کل جامعه را در بر می‌گیرد و ما حتی از کشورهای دیگر نیز برای بهره‌گیری از خدمات پزشکی در ایران، ارباب رجوع داریم لذا نباید جامعه را با اظهارنظر غیر کارشناسانه به هم ریخت و هرگونه اظهارنظر در موضوع خطای پزشکی در پرونده کیارستمی، فقط موکول به نظر متخصصین امر است./

«کیارستمی» نباید به فرانسه می رفت

دوستان مقداری کم لطفی می کنند . اظهارات اخیر مطابق شأن افراد هنرمند و برجسته نیست.
سخنگوی وزارت بهداشت با تشریح جزییات پرونده درمانی عباس کیارستمی، درباره اظهارات برخی هنرمندان گفت:‌ دوستان مقداری کم لطفی می کنند . اظهارات اخیر مطابق شأن افراد هنرمند و برجسته نیست.

به گزارش اعتدال به نقل از ایسنا، دکتر ایرج حریرچی در این باره گفت: پیرو نامه وزیر بهداشت به رییس سازمان نظام پزشکی، روز گذشته جلسه ای با حضور 30 نفر از زبده ترین پزشکان و نیز کارشناسان، رییس سازمان نظام پزشکی، معاونین وزارت بهداشت، وزارت دادگستری و سایر مسئولین به مدت نزدیک به چهار ساعت تشکیل شد و جزئیات پرونده و ریز اقدامات انجام شده برای ایشان تا مرحله اعزام به کشور فرانسه مورد رسیدگی دقیق قرار گرفته است و نیز در قسمتی از جلسه گروه پزشکی معالج هم حضور یافته اند و به سوالات مربوطه پاسخ داده اند.

وی درباره زمان اعلان نتایج بررسی ها اظهار کرد: در اسرع وقت نتیجه اعلام خواهد شد و قاعدتا پرونده مراحل درمانی فرانسه هم بررسی خواهد شد، اما آنچه که مهم است در مورد پیگیری پرونده پزشکی ایشان با رعایت قانون و انصاف هیچ گونه کوتاهی نخواهد شد و در مورد همه مراحل به نحو عادلانه و مطابق با اصول علمی حکم صادر خواهد گردید.

تشریح جزییاتی از پرونده درمانی کیارستمی


سخنگوی وزارت بهداشت در تشریح روند درمانی کیارستمی در ایران ضمن رد برخی ادعاها و شایعات، گفت: پزشک معالج ایشان در بخش خصوصی توسط شخص آقای کیارستمی انتخاب شده است و  پزشکی است که همه دوران تحصیلات خود را در کشور سوئیس گذرانده است. مرحوم کیارستمی یک بیماری روده ای داشتند که توسط این جراح در بیمارستان خصوصی جم کولونوسکوپی می شوند. اگرچه اولین عمل جراحی وی به دلیل مشکل روده ای بود ولی  اعمال جراحی بعدی به دلیل ایجاد عارضه در جراحی اول و نیز التهاب کیسه صفرا انجام شد. جراحی اول و جراحی دوم توسط همین جراح انجام می شود ولی جراحی سوم و چهارم توسط جراح دیگری انجام شده است.

ظاهرا آقای کیارستمی تمایل چندانی نداشته اند که دیگران در جریان بیماری ایشان باشند  ولی بعد از عمل چهارم بود که نیمه شب وزیر محترم ارشاد تماس می گیرند و وزیر بهداشت را در جریان وضعیت بحرانی ایشان قرار می دهند، هنگامی که وزیر محترم بهداشت در جریان وضعیت بحرانی بیماری ایشان قرار گرفتند، همان نیمه شب تیمی را به بیمارستان اعزام می‌کنند و صبح همان روز دکتر هاشمی شخصا با تیمی از متخصصین مجرب کشور متشکل از متخصص جراحی عمومی، فوق تخصص جراحی عروق، متخصص بیهوشی و فلوشیپ آی سی یو، فوق تخصص ریه و متخصص عفونی در بیمارستان حضور پیدا می کنند. همه اعضای تیم درمانی انتخاب شده از پزشکان صاحب‌نام کشور بودند که از آن جمله می توان دکتر فاضل، دکتر ظفرقندی و دکتر گویا را نام برد. در طول مدت درمان آقای کیارستمی در بیمارستان خصوصی جم، تمام مسایل درمانی با این گروه چک می شد و دستورات پزشکی تحت نظارت همین تیم برای بیمار انجام می شد.

تمام امکانات و تجهیزات لازم برای ادامه روند درمان وجود داشت و خوشبختانه روند درمانی به شکل  خوبی پیش رفت. در مجموع می توان گفت تیم پزشکی ما در مدت بیماری و حضور آقای کیارستمی در ایران، هیچ گاه از وضعیت درمان وی غافل نبود با پیگیری و نظارت مستمر این تیم مجرب، مرحوم کیارستمی که در ابتدا  در وضعیت شوک با سطح هوشیاری 3 قرار گرفته بودند از مرگ قطعی نجات پیدا کردند و به شرایط عادی برگشتند. پس از آن وزیر بهداشت شش مرتبه به عیادت ایشان رفتند و معاون درمان دانشگاه نیز ده‌ها بار وی را ملاقات کردند و بطور مستمر بر نحوه روند درمانی ایشان نظارت داشتند. درست است که عوارض اولیه و قبل از مداخله وزارت بهداشت در روند درمان، قابل انتظار و مقبول نبوده است، اما دوستان هم مقداری کم لطفی می کنند، این حجم پیگیری در مورد کمتر کسی انجام شده است.

مخالفت وزیر بهداشت با سفر کیارستمی به فرانسه

حریرچی درباره درباره سفر کیارستمی به فرانسه و نظر وزارت بهداشت در این باره عنوان کرد: ایشان با اقدامات انجام شده از بیمارستان مرخص شدند و دوران نقاهت را در تهران و اطراف تهران طی می کردند و قرار بود با فاصله زمانی مناسب دو جراحی دیگر برای ایشان انجام شود، البته در این سیر درمان دچار عارضه عفونی دیگری شدند که درمان آنتی بیوتیکی لازم انجام شد. چهار روز قبل از اعزام به فرانسه ایشان دچار تب شدند که با درمان ساده و تخلیه عفونت مشکل ایشان برطرف شد اما وی در آن مقطع با تشویق دوستان خودشان در خارج از کشور، تصمیم می گیرند که برای ادامه درمان به فرانسه سفر کنند البته دو بار با دکتر هاشمی مشورت می کنند که یک بار آن در دفتر دکتر هاشمی و با حضور بهمن کیارستمی و آقای صمدیان بود که در هر دو بار دکتر هاشمی به شدت با سفر آقای کیارستمی به خارج از کشور مخالفت می کنند حتی وزیر بهداشت پیشنهاد دادند که اگر علاقمندند فرد دیگری بر روند درمانی ایشان نظارت داشته باشد اقدامات لازم را انجام دهند و تاکید کردند که امکان سفر هر پزشک مورد نظر وی به کشور وجود دارد که در همین رابطه پسر و چند نفر از دوستان وی، یک متخصص اورولوژی برای این کار معرفی کردند. وزارت بهداشت با توجه به اختیارات و امکانات خود مشغول فراهم کردن مقدمات سفر این متخصص به ایران بود . اما آقای کیارستمی با توجه به تمایل خود تصمیم به سفر به خارج از کشور گرفتند و زمانی که ایشان به فرانسه می رفتند کاملا هوشیار بودند و اینکه در روند درمان در فرانسه چه اتفاقی افتاد و در چه بیمارستانی و امکانات تخصصی بستری شدند مسائلی است حتما در همین کمیته بررسی و اعلام خواهد شد.

سخنگوی وزارت بهداشت درباره اظهارات اخیر مهرجویی نیز گفت: اعتماد مردم و بیماران به پزشک سرمایه اصلی حوزه سلامت است و خدشه دار شدن این اعتماد نه به نفع مردم و به نفع هیچ کس نیست، سالانه بیش از 800 میلیون بار مراجعه سرپایی به حوزه سلامت و بیش از هشت میلیون و پانصد هزار بستری در محیط این اعتماد عمومی رخ می دهد. جالب توجه این است که در تمام یا قریب به تمام بررسی هایی که در سه دهه اخیر در مورد گروههای مرجع مردم انجام شده است، گروه پزشکی جزو دو یا سه گروه اول بوده اند و گروههای مدعی دیگر در درجات بعدی قرار داشته اند. بعضی اظهارات اخیر مطابق شان افراد هنرمند و برجسته نیست.

براساس گزارش وبدا، وی در خاتمه تاکید کرد که وزارت بهداشت به عنوان متولی حوزه سلامت وظیفه اصلی خود را حمایت از حقوق مردم و در عین حال حمایت و تقویت ارائه کنندگان خدمات درمانی به مردم می داند و رعایت قانون، اصول علمی و عدالت معیار اصلی در رسیدگی به هر موضوع اختلافی برای این وزارتخانه است
 

چرا سوگ کیارستمی مصداق مُرده‌پرستی نبود؟

اگر هم روحیات خودمان را نقد می کنیم و انگ «مرده پرستی» را وارد می‌دانیم این فقره را باید مستثنا کنیم چرا که این یاد هیچ نشانی از مُرده پرستی نداشت...
عصر ایران نوشت: اندوهِ انبوهِ جامعه در پی مرگ ناگهانی عباس کیارستمی- عکاس، نقاش، فیلم‌ساز و هنر‌مند جهانی ایران - در قیاس با خاص بودن فیلم های او سبب شده برخی دوباره این انگاره را مطرح کنند که ایرانیان « مُرده پرست» اند. به این معنی که در «حیات» قدر نمی‌دانند و در «ممات» گرامی می‌دارند.

اما آیا این گزاره درست است یا اگر هم درست باشد درباره زنده یاد عباس کیارستمی نیز صدق می‌کند؟

این گفتار در پی آن است تا نشان دهد اگر هم در پاره ای موارد صادق باشد (هر چند لفظ "مرده پرستی" اغراق آمیز است و منظور توجه بیشتر به مرده به نسبت دوران زندگی است) اما قطعا در این فقره صدق نمی‌کند و سوگ جهانی‌ترین هنرمند ایرانی واقعی نه مرده پرستی که از سر ناباوری و این واقعیت بود که «مرگ به قامت خدنگ او نمی‌آمد.»

وقتی فردی مادر کهن‌سال خود را رها کرده و چندان که باید و شاید به او سر نمی‌زند و حتی همسایگان می‌شنوند که زیر لب گله می‌کند و می نالد اما تا سر بر زمین می‌گذارد، پسر مراسم پُرشکوه و پُرهزینه ای برای او برگزار می‌کند و آه و ناله سر می‌دهد می توان گفت مرده پرستی است و این سخن مولانا در دیوان شمس را فرایاد آورد که :

چو بر خاکم بخواهی بوسه دادن

رُخم را بوسه ده کاکنون همانیم

و فرزند را که سنگ مزار را عرق بوسه می‌کند دست کم در دل سرزنش کنیم که روی مادر را نبوسیدی و حال این سنگ سرد را می بوسی؟!

یا اگر رشته مهر با دوستی پیوسته را گسسته باشیم و قهر آن قدر ادامه یابد که او چشم از جهان بربندد و به یاد او بیفیتم چه بسا نه احترام که مِرده پرستی باشد.

معینی کرمانشاهی می‌گوید: زنده کُش بوده و با مُرده پرستی شادیم/ این گواهی است که ما طالب گوریم هنوز...

مردمانی که یکشنبه داغِ بیستم تیر نود و پنج خورشیدی خیابان حجاب و مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را مالامال از جمعیت کردند اما با کیارستمی قهر نبودند که با پیکر او آشتی کرده باشند.

اگر برخی بعضی از فیلم های او را نمی‌پسندیدند نیز باز نشان بی‌مهری نبود. چرا که خود او می‌گفت «من 40 سال است که در سینما بازی‌گوشی می‌کنم» و حرفه و دل‌مشغولی اصلی‌ام «عکاسی» است.

در داخل نیز اگرچه گاه با موانعی همراه بود اما با اصل کار او مشکل نداشتند. رییس کنونی سازمان سینمایی وزارت ارشاد سال‌ها در فرانسه بوده و با او دوستی و مراوده داشته یا با این که نابازیگران را ترجیح می داد اما بازیگران و کارگردانان حرفه ای هم او را بسیار دوست می‌داشتند.

گفت و گوها و تصاویر او روی جلد مجلات سینمایی و فرهنگی می‌نشست و مردم کاملا او را می‌شناختد البته احتمالا به استثنای آن آقای دکتر که گویا نشناخت و درمان را به فرزند سپرد و باقی قضایا...

کیارستمی البته تنهایی را دوست داشت اما درِ خانه اش به روی همه باز بود. با این حال آیا همه دوستداران می توانند به خانه هنرمند مراجعه کنند تا بگوییم در دوران حیات او را تنها گذاشتند و تا مُرد سراغش رفتند؟!

در دهه های 30 و 40 خورشیدی کافه نادری پاتوق روشنفکران و نویسندگان بود و علاقه مندان جلال آل احمد و شاعران و دیگر چهره های شاخص می توانستند با آنان دیدار و گفت و گو کنند. اما آیا پاتوق و مجال گپ و گفت خارج از مراسم رسمی یا رونمایی یک کتاب در روزگار ما هم فراهم بود که کیارستمی تنها مانده باشد؟

قیاس اصلی اما به خاطر خاص بودن فیلم های اوست و این ادعا که آن استقبال کنندگان تناسبی با این بدرقه کنندگان ندارند حال آن که اولا کیارستمی تنها فیلم‌ساز نبود و جنبه‌های هنری دیگر او هم مورد توجه قرار داشت ثانیا ممکن است همه فیلم‌های کسی را دوست نداشته باشی اما شیفته سلوک و منش فردی او و شیوه نگاه او به زندگی باشی.

کما این که بیست و اندی سال قبل احمد شاملو به اتفاق محمود دولت آبادی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به تماشای فیلم « خانه دوست کجاست» می نشینند و به گفتن «خیلی ممنون» بسنده می‌کند و معلوم است که از این نوع نگاه پاستوریزه به دنیا لذت نمی برد یا کیارستمی در یکی از واپسین مصاحبه ها به ماهنامه تجربه می گوید» « با اشعار سال های آخر شاملو حال نمی کند وبه خاطر همین از آنها استفاده نکرده است» اما هر دو یکدیگر را دوست داشتند و نگاه مدرن هم را می ستودند.

مردم به کارگردان بی احترامی نکرده بودند تا حضورشان مصداق مرده پرستی باشد. هر جا که می رفت قدر می دید. ضمن این که آیا در حیات او مراسمی برای تجلیل - فی المثل در ورزشگاه آزادی (‌به لحاظ قابلیت پذیرش تماشاگر) - تدارک دیده شد و مردم نرفتند که حال شماتت کنیم چرا آنجا نرفتید و برای وداع آمدید؟!

اتفاقا مراسم تشییع جنازه عباس کیارستمی را می توان یکی از باشکوه ترین و منظم ترین آیین هایی از این دست در سال های اخیر دانست. چه از حیث نظم و ترتیب، چه همکاری دستگاه های مختلف، چه آماده سازی محیط و چه مراعات مردم از تقاضای عکس سلفی با هنرمندان سوگوار و شوکه شده. سال ها پیش محمد قائد به طعنه گفته بود که در ایران «تشویق جنازه» جای «تشییع جنازه» را گرفته است! این مراسم اما واقعا یک بدرقه باشکوه بود و مردم حضوری فعال و پرشور داشتند.

سوء تفاهم نشود! این گفتار در پی آن نیست که توجه بیشتر به مردگان به نسبت زندگان و اصطلاحا « مُرده پرستی» را در کُلیّت آن نفی کند. به تعبیر مرحوم مهدی سهیلی:

تا مرا روح و روان در تن بود/ موقع سردی بازارم بود/ مُردنم معرکه‌ای برپا کرد/ دکِّه ی مرده پرستی وا کرد...

در این فقره خاص اما آنچه دیدیم یک سر احترام و تکریم بود به انسانی که انسان را پاس می‌داشت و عاشق زندگی بود و به مرگ نمی پرداخت و با درنگ و تأنی کار می‌کرد اما به ناگه به زندگی باخت و به احتمال زیاد قربانی خطایی شد که گویا در عالم پزشکی در هر ده سال یک بار اتفاق می‌افتد و همین هم بیشتر مردم را اندوه‌گین ساخته است.

پس اگر هم روحیات خودمان را نقد می‌کنیم و انگ «مرده پرستی» و اصل « هیچ زنده‌ای خوب نیست و هیچ مرده‌ای بد نیست» را جاری می‌دانیم این فقره را واقعا باید مستثنا کنیم چرا که یاد هنرمند فقید هیچ نشانه‌ای از مُرده پرستی نداشت...

3 برش از مکتب سینمایی کیارستمی

سینمای کیارستمی با زندگی و روابط به‌شدت «ملموسِ نا‌بازیگران» به یک شاهکار تبدیل می‌شود، بدون آنکه از بازی بازیگران حرفه‌ای و صاحب اعتبار و برخوردار از جذب گیشه، خبری باشد.
سینمای کیارستمی با زندگی و روابط به‌شدت «ملموسِ نا‌بازیگران» به یک شاهکار تبدیل می‌شود، بدون آنکه از بازی بازیگران حرفه‌ای و صاحب اعتبار و برخوردار از جذب گیشه، خبری باشد.

به گزارش اعتدال، مجید رضاییان - استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات رسانه - در روزنامه «شرق» نوشته است:

یکم) از نگاه فلسفی یا واقعی: نظریه بازنمایی (Representation) استوارت هال از مکتب بیرمنگام، به ما می‌آموزد که سینما در کنار بقیه رسانه‌ها، به دنبال بازنمایی است و به تعبیر هال، به «نمایش واقعیت» مبادرت می‌ورزد و نه «انعکاس واقعیت». این نگاه انتقادی و البته بدبینانه در این مضمون خلاصه می‌شود که «رسانه، واقعیتی است که سرانجام حقیقت را کتمان می‌کند». گرچه از سوی پژوهشگران مطالعات رسانه و از جمله سینما، این جمله را در پاسخ، با قاطعیت می‌توان گفت و آن اینکه «در جهان امروز اما، همه حقیقت کتمان‌شدنی نیست».

مکتب سینمایی عباس کیارستمی عملاً پاسخی روشن به استوارت هال و مکتب بیرمنگام درباره سینما و رسانه بود. عباس کیارستمی از نقاشی تا گرافیک و سپس کوچ جدی به سمت عکاسی و سینمای مستند، راهی را گشود که حتی پیش از این، سینما کمتر به خود دیده بود: «پل‌زدن میان سینمای مستند با سینمای داستانی». اجازه می‌خواهم که نام سینمای مستند را در پاسخ به استوارت هال «انعکاس واقعیت» بگذاریم و نام سینمای داستانی را از نگاه مکتب بیرمنگام «نمایش واقعیت» یا همان «بازنمایی» قلمداد کنیم. اکنون چه اتفاقی می‌افتد؟ پاسخ روشن است؛ ما هرگاه به سمت سینمای داستانی می‌رویم این امکان وجود دارد که واقعیت را در قالب یک داستان - با استفاده از ابزار نمایشی - به درستی «منعکس» کنیم و نیز این احتمال منتفی نیست که آن واقعیت را به‌نوعی «بازنمایی» کنیم که از اصل جریانِ وجودی خود، فاصله بگیرد و بازنمایی شده باشد.

مکتب سینمایی عباس کیارستمی چه کرد؟ او با درک درست این معنا، از عکاسی به سینمای مستند و از سینمای مستند به فرم جدیدی از سینمای داستانی که همچنان در درون خود واقعیت را یدک می‌کشید، پا گذاشت؛ خلق سینمایی نو که می‌توان آن را «تلفیقی از سینمای مستند با داستانی» نام نهاد، ولی با رگه‌هایی پررنگ از واقعیت یا مستند‌های اطراف ما که با آن سروکار داریم.

بنابراین، کیارستمی در برابر نگاه‌هایی چون استوارت هال، «نگاهی انسانی در گستره‌ای جهانی» گشود و میراثی برجای گذاشت که از کوچه‌های «نان و کوچه» تا «کپی برابر اصل» و تا «مثل یک عاشق» سرزمین‌های ایران، فرانسه، ژاپن و معتبرترین جشنواره‌های جهانی را پیمود. او ثابت کرد که در سینما نیز، می‌توان با خود واقعیت و بدون هرگونه بازنمایی مواجه شد. با واقعیتِ معنا، با واقعیتِ انسان، با واقعیتِ درونی و سرانجام راه‌گشودن از جهانِ درون به جهانِ بیرون، درحالی‌که شاید اصل سینما، به‌نوعی پیوندزدنِ جهان بیرون به جهانِ درون مخاطب است.

دوم) از نگاه زبان‌شناسی یا ادبی: زبان سینما گرچه مشترک است اما، برای سینماگرانی که معنا و مفهوم را خود تولید می‌کنند، ادبیات آن را، خود برمی‌گزینند و اثر فکری خود را می‌سازند، قدری متفاوت است، اما این تفاوت، آن زمان بارزتر می‌شود که سینماگري مؤلف - چون عباس کیارستمی - زبان خاص خود را داشته باشد، با این تأکید که خودِ او، هرگز چنین ادعایی نداشت، چرا؟ او زبان سینمای خود را «زبان زندگی»، «زبان واقعیت» و ظریف‌تر از آن، «زبان کشفِ معنا» می‌دانست؛ بنابراین، باید به او حق بدهیم که برای زبان سینمایی‌اش، ادعایی نداشته باشد.


اما از منظر زبان‌شناسی بهتر است قدری موضوع را به پیش ببریم و به واژگان به‌کاررفته و دیالوگ‌های نهفته در ادبیات فیلم‌نامه‌های کیارستمی، دقت کنیم. اگر در تئاتر «بداهه‌پردازی» گاه به‌جای آنکه معنای خاصی را پیش ببرد، ما را از آشفتگی واژه‌های به‌کاررفته، به سمت یک «معنای ثانوی و عمیق‌تر» رهنمون می‌کند، ادبیات و واژه‌های به‌کاررفته در فیلم‌نامه‌های کیارستمی، همان چیزی است که در جریان زندگی وجود دارد و ما هرروز با آن سروکار داریم، اما «از شدت سادگی فراموشش می‌کنیم» و «راز زبان سینمای کیارستمی» خلق پیچیده‌ترین معانی در ساده‌ترین زبان است.

سوم) از نگاه بازیگری یا زندگی: کنستانتین سرگئی استانیسلاوسکی - مدرس روسی - نخستین کسی بود که وضعیت اغراق‌شده در بازیگری روی «صحنه» را تغییر داد. او تئاتری را ترسیم کرد که در آن، «زندگی واقعی مردم» به تصویر کشیده می‌شد و بازیگران اجازه نداشتند غلوآمیز و خارج از حد طبیعی بازی کنند. عنصر چشمگیر روش «استانیسلاوسکی» این است که چنین روشی، یک قاعده‌ تصادفی نیست؛ بلکه یک سازوکار منظم و حساب‌شده است. او شرایطی فراهم می‌کرد تا بازیگران به خلق دوباره زندگی واقعی انسان‌ها بپردازند.


حتما خواهید پرسید که چنین تغییری در تئاتر ممکن و میسر است؛ اما در سینما چطور؟ پاسخ به این پرسش - به دلیل تفاوت سینما و تئاتر - دشوار است. با وجود این، مشاهده می‌کنیم که اگر «استانیسلاوسکی» در تئاتر موفق شد راهی نو بگشاید و «صحنه» را از بازی اغراق‌شده بازیگران دور کند و تصویر واقعی زندگی را روی صحنه، جان تازه‌ای ببخشد، این اتفاق را کیارستمی در سینما - که به‌مراتب پیچیده‌تر است - بدون بازیگران سوپراستار و صاحب‌نام، خلق کرد.

به دیگر سخن، سینمای کیارستمی با زندگی و روابط به‌شدت «ملموسِ نا‌بازیگران» به یک شاهکار تبدیل می‌شود، بدون آنکه از بازی بازیگران حرفه‌ای و صاحب اعتبار و برخوردار از جذب گیشه، خبری باشد. کیارستمی، مکتبی را در سینمای جهان گشود که «زلالی رنگ مشرق‌زمین» را داشت؛ ولی قهرمانان سینمای او به‌جای بازیگران و سوپراستارها، «معناها» و «مفهوم‌ها» بودند.

قهرمانانِ سینمای کیارستمی، جهان درون انسان را در «گستره‌ای جهانی»، مهرآمیز و با زبانی فرهنگی، به خود ما نشان می‌دادند؛ قهرمانانی که این‌بار، بازیگر حرفه‌ای نبودند، ولی بازی روزگار و زندگی همه انسان‌ها را - در هر گوشه‌ای از جهان - به تصویر کشیدند؛ «بی‌آلایش و بی‌پیرایه» مانندِ خانه دوست، خانه دلِ سینمای کیارستمی.

مرگ کیارستمی و سایه سنگین احساسات

جامعه امروز ما از تحصیلکرده و روشنفکر گرفته تا عادی‌ترین و عامی‌ترین مردم یا به قول نیکی کریمی - میانمایه‌ترین‌ها- واکنش‌های احساسی را ساده‌ترین نوع تعامل با هنر می‌داند.
حاشیه‌هایی که پس از درگذشت عباس کیارستمی به وجود آمد، از همدردی‌ها و تسلیت گفتن‌های گسترده تا نفی هنرمند بودن او و حتی درگیری اینستاگرامی دو بازیگر، همگی بیانگر این واقعیت است که جامعه امروز ما از تحصیلکرده و روشنفکر گرفته تا عادی‌ترین و عامی‌ترین مردم یا به قول نیکی کریمی - میانمایه‌ترین‌ها- واکنش‌های احساسی را ساده‌ترین نوع تعامل با هنر می‌داند.

به گزارش اعتدال، مجید سعیدی عکاس شناخته شده ایرانی با این مقدمه در «اعتماد» نوشت: یکی- دو سالی است که با پدیده عجیبی روبه‌رو هستیم، با خروشان موجی از احساسات و همدردی‌ها بعد از فوت یک هنرمند؛ گویی که همه این وظیفه را در خود احساس می‌کنند که در مورد اتفاق پیش‌آمده ابراز احساسات یا اعلام موضع کنند.

آنقدر عکس‌های متنوع و تک جمله‌های هنرمند در صفحه به صفحه شبکه‌های اجتماعی پر می‌شود که اگر در ایران زندگی نمی‌کردم، مطمئن می‌شدم هنرمند زیر سایه این علاقه و توجه زیسته و هیچ زمانی را در تنهایی و انزوا تحمل نکرده است.

هرچند که ابراز احساسات افراد جامعه نسبت به فقدان یک هنرمند، پدیده ناهنجاری نیست اما مساله اینجاست که تنها برخورد یک جامعه با هنرمند، فقط ابراز احساسات باشد و آن هم تنها زمانی که فرد فوت کرده است.

همه می‌دانیم که حبیب محبیان سال‌ها در ایران، منتظر مجوز گرفتن برای اجرای کنسرت یا انتشار آلبوم‌هایش بود یا فیلمسازی در ایران برای کیارستمی سخت و با مشکلاتی همراه بود اما هیچ‌وقت حمایتی برای رفع مشکلات آنان صورت نگرفت.

چند پست در شبکه‌های اجتماعی در مورد مشکلات کیارستمی و حبیب نوشته شده است؟ چند نامه و درخواست از محافل هنری راهگشای آنان شد؟

البته اگر کنسرتی برگزار می‌شد حتما با استقبال روبه‌رو می‌شد یا اگر فیلمی ساخته می‌شد و اگر امکان و خوش‌اقبالی برای تبلیغ مناسب هم داشت، احتمالا پر بیننده بود اما فیلمی ساخته نشد، کنسرتی برگزار نشد یا آلبوم موسیقی منتشر نشد و خاطری هم از بابت آن آزرده نشد.

این مهم را از آن جهت باید در نظر بیاوریم تا بتوانیم جواب این سوالات را بدهیم که در حال حاضرچند کنسرت لغو می‌شود؟ چند کتاب منتشر نمی‌شوند؟

یا چه فیلم‌ها و پروژه‌های دیگر هنری که به خاطر مشکلات مالی یا گرفتن مجوز، نیمه کاره مانده‌اند یا به‌کلی فراموش شدند؟ و حالا این موج احساسی همدردی با هنرمند کجاست؟

چه کسی می‌داند بهرام بیضایی کجاست و چرا فیلم نمی‌سازد؟ بیضایی که همه می‌دانیم چقدر در تئاتر و سینمای ایران تاثیرگذار بوده است. همان‌گونه که کسی از شجریان هم خبر ندارد؛ فقط سال به سال در ماه رمضان به یاد می‌آوریم که ربنای شجریان را صدا و سیما پخش نمی‌کند و باز استاد آواز فراموش می‌شود تا رمضان بعد.

این مساله بعد دیگری هم دارد و آن اینکه اغلب مردم دوست دارند هنرمندان را با سلیقه و عقاید خودشان بپذیرند و هنوز به این باور نرسیدیم که هنرمند را آن‌طور که هست، بپذیریم.

در دوران حیات حبیب کم نشنیدیم از نارضایتی جماعتی که می‌گفتند چرا حبیب در دوران فلان رییس‌جمهور به ایران آمد؟ چرا فلان شخصیت قرار است از او حمایت کند؟ و بعد از فوت این هنرمند و در کشاکش موج احساسی از درگذشت او، القابی چون لس‌آنجلسی از سوی یک عده دیگر نمایانگر این بود که مجوز ندادن به او کار درستی بوده است.

عباس کیارستمی هم بی‌نصیب از این قضاوت‌ها نبود. چند درصد از جماعتی که از درگذشت او ابراز احساسات می‌کنند واقعا این هنرمند را آن‌طور که بود و فکر می‌کرد، می‌شناختند؟

از مجموعه فیلم‌های او چند فیلم را صدا و سیما پخش کرده؟ فیلم‌های آخرش با چقدر تبلیغات اکران شد؟ انگار کم‌کم داریم به اسطوره‌سازی پس از درگذشت‌ها عادت می‌کنیم؛ در واقع اسطوره‌ها همانی هستند که جماعت می‌خواهند؛ قالبی از خاستگاه‌های جمع و نه خود هنرمند.

خیلی دوست داشتم که به این نتیجه نرسم اما ناگزیر از این اندیشه‌ام که هنرمندان تبدیل به اسطوره‌هایی می‌شوند، صرفا برای بیان احساسات گروهی و ایجاد همگرایی احساسی.

اما پدیده بدتر از آن، تخریب هنرمند به خاطر مقابله با اسطوره‌سازی‌هاست و البته نه به خاطر اینکه اسطوره‌سازی فی‌نفسه با حقیقت ذاتی هنر در جدال است، بلکه صرفا به این علت که این اسطوره‌ها از جنس ارزش‌ها و سلایق یک عده نیست.

اینکه مدتی بعد از درگذشت کیارستمی عده‌ای شروع کردند به تخریب این چهره هنری، اتفاق ناخوشایند دوران ما است و در واقع همان آسیب گریز ناپذیر در هنر است.

صاحب نظری مقاله‌ای نوشته که کیارستمی به مخاطبان خارجی بیشتر از مخاطبان داخلی اهمیت می‌داد و البته تنها استدلال این نظر هم حضور فیلم‌های کیارستمی در جشنواره‌های خارجی بود، دیگری که خود را صاحب نظرتر می‌دانست، ابراز کرده که کیارستمی عینک آفتابی می‌زد تا به مردم نگاه نکند.

تمامی این‌های و هوی‌ها و وامصیبتا، تنها به خاطر ترس از توجه به هنرمندی است که شبیه آنها نیست، به اعتقاد خودش استوار بود و تنها برای عقاید و دل خودش فیلم می‌ساخت.

کیارستمی از نظر آنها جرم بزرگی داشت، او مستقل بود و مستقل بودن را به سینمای ایران آورد. او به هنرمندان آموخته بود اعتماد به نفس خود را حفظ کنند و متفاوت باشند؛ او به جامعه هنری نشان داد که می‌توان به تخریب‌ها بی‌تفاوت بود و بی‌نیاز از حمایت عده‌ای فعالیت کرد و حرف خود را رقم زد.

خب این جرم کمی نیست؛ حالا باید حساب بی‌تفاوت بودن به نظرات این جماعت را بدهد، حالا باید از مرده کیارستمی حساب کشید که چرا در خارج فیلم‌هایش را اکران می‌کرده و تازه عینک آفتابی هم می‌زده است.

جدال حامیان و مخالفانی که هر کدام با نگاه خود به جنازه هنرمند می‌نگرند، پا به پای لحظه‌هایی که هنرمند به خاک سپرده می‌شود، می‌آید و به یکباره خاموش می‌شود؛ گویی سردی خاک جامعه را می‌گیرد و سکانس پایانی این تراژدی رقم می‌خورد.

پاسخ وزارت بهداشت درباره جراح کیارستمی

قائم مقام وزیر بهداشت به برخی اظهار نظرها درباره پزشکی که عباس کیارستمی را جراحی کرده است پاسخ داد.
قائم مقام وزیر بهداشت به برخی اظهار نظرها درباره پزشکی که عباس کیارستمی را جراحی کرده است پاسخ داد.

دکتر ایرج حریرچی در گفت‌وگو با ایسنا در پاسخ به برخی اظهار نظرها در زمینه انجام عمل جراحی عباس کیارستمی توسط پسر جراحی که قرار بوده او را عمل کند، گفت: خواهش می‌کنم تمام کسانی که در این زمینه اظهار نظر می‌کنند، گفته‌هایشان به صورت مستند باشد. اخیرا شاهد بودیم که یکی از همکاران پزشک عمومی ما درباره نحوه درمان آقای کیارستمی اظهار نظر هایی کرده بود که بعد از آن خودشان اعلام کردند که من بر اساس شنیده‌هایم از پزشک و غیر پزشک این صحبت‌ها را کرده بودم که از این همکار به دلیل شجاعتی که داشتند تشکر می‌کنیم.

وی خطاب به افرادی که در این زمینه بدون ارائه مستندات اظهار نظر می‌کنند، افزود: بگذارید کاری که درست است، انجام شود. باید بگویم که پدر همکارمان که عمل آقای کیارستمی را انجام دادند از اساتید جراحی هستند و ۹۳ سال‌شان است و ۱۵ سال است که جراحی انجام نمی‌دهند. بنابراین باید بر اساس واقعیت‌ها صحبت کنیم.

حریرچی با بیان اینکه همه در انتخاب پزشک خود آزاد هستند، گفت: البته اینکه در سیر درمان چه اتفاقی افتاده، قابل بحث است. در عین حال تاکید می‌کنم که برای ما به عنوان متولی سلامت کشور تمام ۷۹ میلیون نفر ایرانی فارغ از رنگ، قوم، مذهب، سطح درآمد و تحصیلات و غیره در زمان ویزیت و انجام اقدامات درمانی یکسان هستند.

حریرچی ادامه داد: افراد هم سن و سال ما به یاد دارند که در جبهه برای مجروحان عراقی که تا قبل از مجروح شدن به روی بسیجی‌های ما آتش می‌ریختند و تیراندازی می‌کردند با آنها مانند یک مجروح برخورد می‌کردیم و حتی مجروحان خودمان آنقدر بزرگوار بودند که می‌گفتند مجروحین عراقی را در اولویت قرار دهیم.

قائم مقام وزیر بهداشت با بیان اینکه برخی اظهار نظرها که در زمینه فرق گذاشتن میان مشاهیر و مردم عادی در حوزه بهداشت و درمان است، از مبنا غلط است افزود: در عین حال اینکه ما به عنوان وزارت بهداشت برای اشخاص خاص به دلیل نقش اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و هنری‌شان احترام ویژه قائلیم یک موضوع جدا است.

حریرچی با اشاره به حادثه سوختگی بیماری در بیمارستان در حین عمل جراحی گفت: در یک مورد بیماری دچار سوختگی شده بود و معاون وزیر دو بار به ملاقات وی رفتند. در عین حال میزان بازدیدی که آقای وزیر و معاونین‌شان از مناطق محروم و بیمارستان‌ها انجام می‌دهند، در طول چند دهه اخیر بی‌نظیر بوده است. این کار به این علت است که ما برای همه مردم احترام قائلیم و همه مردم ولی نعمت‌های ما هستند.
 
 

مسئولیت کیفری پزشک معالج کیارستمی

درگذشت عباس کیارستمی و وجود برخی احتمالات درباره قصور پزشکی در درمان این کارگردان فقید، سوژه داغ این روزهای رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شده است.
درگذشت عباس کیارستمی و وجود برخی احتمالات درباره قصور پزشکی در درمان این کارگردان فقید، سوژه داغ این روزهای رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شده است.

به گزارش اعتدال، روزنامه «شهروند» نوشته است: «یکی از دوستام همین عمل رو انجام داد و روز پنجم در سالن سینما داشت فیلم می‌دید. قرار بود دکتر میر من رو عمل کنه. بعدا فهمیدم که پسرش من رو عمل کرده و تازه در شأنش نبودم و عمل رو سپرده به دستیار ٥٠ ساله‌‌اش! هرجا اعتماد می‌کنی، بکن ولی به اونایی که پدرشون مشهور بوده؛ نکن. خواستن و نتونستن. وقتی دکترم اخبار رو در روزنامه‌ها خوند و فهمید این بیمار خیابونی نبوده؛ دستپاچه شد و مصاحبه کرده و گفته گویا بیمارم شهرتی دارد و در خارج او را می‌شناسند.»

اینها صحبت‌های منتسب به عباس کیارستمی کارگردان بزرگ و مشهور کشور است که پس از نخستین عمل جراحی‌اش می‌گوید که در آن مقطع از روند درمانی خود ابراز نگرانی می‌کند.

این هنرمند برجسته کشور در واپسین روزهای اسفند ٩٤ به دلیل بیماری روده‌ای در بیمارستان بستری شد و تحت نخستین عمل جراحی قرار گرفت. به گفته رضا پایدار معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی «اگرچه نخستین عمل جراحی وی به دلیل مشکل روده‌ای و برای پیشگیری از پیشروی سرطان بود، اعمال جراحی بعدی به دلیل ایجاد عارضه در جراحی اول و نیز التهاب کیسه صفرا انجام شد.» اما پس از این اعمال جراحی حال این کارگردان معروف کشور به وخامت رفت و به این ترتیب جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر بهداشت را درجریان وخامت حال وی می‌گذارد.

‌هاشمی درحالی بر سر بالین بیمار حاضر می‌شود که بیمار در وضع بحرانی شوک با سطح هوشیاری درجه ۳ (کمترین سطح هوشیاری) قرار داشت که با توجه به عفونت منتشرشده در خون و فشار خون پایین، وی به دستگاه ونتیلاتور و تنفس نیاز داشت. در همین زمان به دستور وزیر بهداشت تیمی از دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران، تهران و شهید بهشتی مأمور رسیدگی به بیماری کیارستمی شدند که البته پس از مدتی با توجه به روند موفق درمان، به تدریج بیمار از دستگاه ونتیلاتور جدا شد و مصرف بیشتر آنتی‌بیوتیک‌ها به تدریج قطع شد؛ به تدریج غذای خوراکی برای وی شروع شد و در اواسط اردیبهشت‌ماه نیز از بیمارستان مرخص شد و روز قبل از ترخیص مجددا دکتر‌هاشمی از او عیادت کرد و گزارش‌های لازم درباره ادامه روند درمان را دریافت کرد، اما انتقال به منزل، به معنی پایان دوره درمان نبود.

بنابراین در منزل نیز علاوه بر نظارت پزشکان معالج ایشان، وزیر بهداشت نیز روند را پیگیری و دوبار نیز در منزل از او عیادت کرد که واقعا اقدامات انجام‌شده توسط وزیر بهداشت قابل تقدیر است اما پس از مدتی کیارستمی تصمیم می‌گیرد برای ادامه درمان راهی فرانسه شود، هرچند وزیر بهداشت و تیم پزشکی وی، با این سفر موافق نبودند اما این کارگردان برجسته کشور با آمبولانس هوایی راهی فرانسه شده و تحت مراقبت قرار می‌گیرد که در این مدت نیز وزیر بهداشت شخصا از طریق سفیر ایران در فرانسه و نیز برخی از دوستان سفارش‌های لازم را انجام داد، اما کیارستمی در فرانسه دچار خونریزی شدید مغزی شد و به دلیل این‌که برای درمان او، از داروهای رقیق‌کننده خون استفاده می‌کرد، امکان انجام عمل جراحی نیز وجود نداشت و متأسفانه این هنرمند ارزشمند کشور در فرانسه فوت کرد.

هرچند واضح و مبرهن است که وزیر بهداشت به رسالت قانونی و انسانی خود در رابطه با کیارستمی به خوبی و درستی عمل کرد و باید گفت این انسانیت از وزیر بهداشت دور از انتظار نبود، به جهت این‌که بارها و بارها شاهد این‌گونه رفتارهای انسانی از وی بوده‌ایم، اما مگر چند نفر از جمعیت ٧٠ میلیونی ایران از شهرت کیارستمی برخوردارند یا این‌که مشکل آنها رسانه‌ای می‌شود تا تحت اقدامات ویژه وزیر بهداشت قرار گیرند؟ روزانه صدها یا هزاران بیمار به دلیل مشکلات مختلف راهی بیمارستان‌های کشور می‌شوند که تعدادی از آنها با اهمال یا قصور پزشکی مواجه شده که درنهایت یا فوت می‌کنند یا این‌که به واسطه اهمال یا کوتاهی برخی از پزشکان، درمان آنها با مشکل مواجه می‌شود.

قصور پزشکی واژه‌ای است که این روزها بسیار زیاد آن را می‌شنویم و به واسطه آن برخی از بیماران دچار مشکلات جدی می‌شوند. برای مثال شوخان دختر ٦ساله مریوانی که به دلیل تزریق اشتباه آمپول که توسط پزشک معالج تجویز شده بود، نابینا شد که خوشبختانه با رسانه‌ای شدن خبر نابیناشدنش وزیر بهداشت با چندین عمل جراحی، توانست بینایی را به وی بازگرداند یا مادر ٢٨ساله سردشتی که پس از خارج کردن جنین از شکمش، به دلیل قصور پزشکی و تأخیر در تشخیص علت خونریزی جان خود را از دست داد یا کودکی که به دلیل عدم توان مالی خانواده برای پرداخت هزینه بخیه، پزشک معالج پس از بخیه زدن روی زخم صورت این کودک دستور باز کردن بخیه را می‌دهد و این کودک را در همان حالت رها می‌کند یا زنی که هنگام سزارین در اتاق عمل به علت استنشاق ترکیبی از گازهای دی‌اکسیدکربن و اکسید نیترو (N٢O) که به‌اشتباه به‌جای گاز تنفسی بیهوشی به او وصل شده بود، به کما رفت و لب، دهان و ریه‌اش دچار سوختگی شد.

و در آخر نیز، سنور دختر ۱۴ ساله که در زمان تولد با مشکل ضعف دید به دنیا آمد که برای بهبود میزان دید، چشمانش را دوبار به تیغ جراحی سپرد. چشم چپ او در ‌سال ۸۱ و چشم راستش در خرداد ۹۳ جراحی شد و هربار چند روز بعد از عمل، چشمش عفونت کرد و حالا از هر دو چشم نابینا شده است. البته باید گفت، اینها نمونه‌های کمی از افرادی هستند که با اعتماد کامل به پزشکان مراجعه کردند اما درنهایت مشکلات ناشی از قصور پزشکی نصیبشان شد و البته تعداد زیادی از کوتاهی‌ها در روند درمان یا اعمال جراحی اشتباه را هرگز نمی‌شنویم اما مشکل کجاست؟ آیا پزشکان ما از اطلاعات لازم در مورد بیماری‌ها برخوردار نیستند یا این‌که جان بیماران برایشان ارزشی ندارد و فقط به فکر منافع مادی خود هستند. مگر نه این‌که پزشکان پس از پایان تحصیلات خود سوگند یاد می‌کنند که از تضییع حقوق بیماران بپرهیزند و سلامت و بهبود آنان را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم بدارند! اما واقعیت این است که بسیاری از بیماران معتقدند، دیگر مدت‌هاست قداست سوگندنامه حرفه‌ای برای برخی پزشکان از بین رفته است.

ضایعه بزرگ و جبران‌ناپذیر


بهمن کشاورز حقوقدان و رئیس کانون‌های سراسری اسکودا در رابطه با فوت هنرمند برجسته کشورمان  می‌گوید: پیش از هرچیز باید توجه داشته باشیم که شخصیت‌هایی نظیر مرحوم کیارستمی هر روز و هر سال در جامعه ما ظهور نمی‌کنند، بنابراین وجود این‌گونه شخصیت‌ها را باید از مصادیق ثروت ملی تلقی کرد. واضح است گفته‌هایی که ممکن است ناشی از تنگ‌نظری یا حسادت باشد - که اینها بیماری‌های فراگیر و واگیرداری هستند - از ارزش هنرمندانی در این سطح چیزی کم نمی‌کند. بنابراین قدم اول این است که قدر افراد زنده و موجود را بدانیم و مراقب آنها باشیم.

این حقوقدان ادامه داد: اما در مورد مسائلی که درخصوص درمان و سپس درگذشت مرحوم کیارستمی مطرح است، گمان می‌کنم از آن‌جا که در این میان موضوع آبرو و اعتبار حرفه‌ای افراد بسیاری مطرح شده، باید نهایت احتیاط معمول شود. نامی که در مورد پزشک جراح آن مرحوم مطرح شد، در تاریخ جراحی ایران از نام‌های شناخته شده است و بنده خود، نام پدر یا جد طبیب جراح مورد بحث را در دوران کودکی و نوجوانی شنیده بودم. این‌که عمل جراحی به وسیله چه کسی به‌عنوان جراح اصلی انجام شده و چه کسی آسیستان (دستیار) او بوده و این ترکیب چه تأثیری درنهایت امر و نتیجه کار داشته، چیزی نیست که اشخاص غیرحرفه‌ای بتوانند در مورد آن اظهارنظر کنند و درمورد اظهارنظر اشخاص متخصص و حرفه‌ای نیز باید نظر مراجع رسمی قانونی را که در این خصوص حق اظهارنظر دارند، جویا شد و حصول نتیجه در این مورد قطعا به فوریت ممکن نیست.

به گفته او، این‌که اظهارنظر را موکول به ابراز عقیده مراجع قانونی و رسمی می‌کنیم، از این باب است که ممکن است همان مشکلی که در مورد شناسایی قدر و ارزش مرحوم کیارستمی و امثال او وجود دارد، در این‌جا نیز به نوعی بروز کند. به‌ویژه این‌که در این مورد خاص نظر متخصصانی که در خارج از ایران به درمان مرحوم کیارستمی پرداختند، می‌تواند تعیین‌کننده باشد.

کشاورز خاطرنشان کرد: اما نکته دیگر این‌که اگر ما فهرستی از هنرمندان و دانشمندانی که ارزش ملی و بین‌المللی دارند، داشته باشیم و البته این فهرست به دور از تنگ‌نظری‌ها و حسادت‌ها و کج‌اندیشی‌ها تهیه شود، زمانی که برای یکی از آنها مشکلی از هر قبیل حادث می‌شود، اقدام به موقع برای حفظ و دورکردن آنها از خطر و حل مشکلشان وجود خواهد داشت. از ویژگی‌های بزرگانی در این سطح این است که دست استمداد به سوی کسی دراز نمی‌کنند، حتی اگر بسیار در مضیقه باشند. از این‌رو همانند بسیاری از موارد دیگر، این نظام، دولت و قوای عمومی هستند که باید برای حمایت و کمک به موقع به این‌گونه بزرگان پیشقدم شود نه این‌که منتظر کمک‌خواهی آنها به ناواسطه یا مع‌الواسطه بشوند. به ‌هرحال آنچه اینک می‌توان گفت، این است که ضایعه بزرگ و شاید جبران‌ناپذیری رخ داده، اگر این واقعه شوم و تلخ باعث بیداری و هوشیاری ما بشود، خود یکی از آثار مرحوم کیارستمی خواهد بود که آنچه از او باقی مانده، همه زیبایی انسانی و مهربانی است.

اما طی روزهای گذشته به دلیل احتمال در قصور پزشکی در روند درمان کیارستمی، معاون و دادستان انتظامی نظام پزشکی مسئول رسیدگی به اتفاقات رخ داده در مورد وی شد. در این راستا باید گفت، با توجه به افزایش قصور پزشکی طی سال‌های اخیر، به نظر می‌رسد مجازات‌ها از بازدارنگی لازم برخوردار نیستند و پزشکان به نوعی از مصونیت برخوردارند و به پشت گرمی این قوانین برای جان بیماران ارزش چندانی قایل نیستند. این درحالی است که ماده ٦١٦ قانون مجازات اسلامی (مصوب ‌سال ١٣٩٢) مجازات حبس را برای پزشکانی که در روند درمان بیماران خود دچار خطای غیرعمد پزشکی شوند، درنظر گرفته بود که این ماده سروصدای زیادی به پا کرد و صدور احکام حبس باعث شد که برخی از پزشکان بیمارستان‌ها به نشانه اعتراض دست از کار بکشند و بیماران سرگردان بمانند. بدین لحاظ ریاست قوه‌قضائیه با دعوت پزشکان به حفظ آرامش، بخشنامه‌ای را خطاب به قضات دادگستری، برای لغو مجازات‌های حبس و استفاده از مجازات‌های جایگزین صادر کرد و درحال حاضر بیشتر پزشکان به مجازات نقدی محکوم می‌شوند.

رعایت موازین عملی و فنی عمل جراحی


در این راستا، بهروز جوانمرد، حقوقدان، در تشريح ضرورت رعايت موازين علمي و فني طي جراحي نيز به قانون مجازات اسلامي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: ماده ٤٩٥ قانون مجازات اسلامی در این خصوص مقرر می‌دارد که هرگاه پزشک در معالجاتی که انجام می‌دهد، موجب تلف یا صدمه بدنی شود، ضامن است مگر این‌که عمل او مطابق مقررات پزشکی و موازین فنی باشد و قبل از معالجه برائت گرفته باشد و مرتکب تقصیر هم نشود.

این حقوقدان ادامه داد: از دیگر سو تبصره همین ماده مقرر می‌دارد که درصورت عدم قصور یا تقصیر پزشک در علم و عمل برای وی ضمان وجود ندارد، هرچند برائت اخذ نکرده باشد. بنابراین به ‌نظر می‌رسد که در قانون مجازات اسلامی مصوب ١٣٩٢ فرق بین رضایت و برائت که در قانون مجازات اسلامی مصوب ١٣٧٠ وجود داشت، از بین رفته است، یعنی خواه پزشک از بیمار یا اولیای او برائت بگیرد و خواه رضایت، درصورت رعایت موازین علمی و فنی و عدم تقصیر، ضامن نیست.

وي در پايان خاطرنشان کرد: اخذ رضایت و برائت به این معنا نیست که پزشک کلاً مسئولیت ندارد بلکه به این معناست که بار اثبات تقصیر برعهده بیمار است، یعنی فرض بر این است که پزشکی که رضایت یا برائت گرفته، مسئول نیست. حال اگر بیمار ادعای مقصربودن پزشک را داشته باشد، اثبات این ادعا با خود بیمار است. لازم به یادآوری است، ماده ٤٩٦ درمورد معالجاتی که پزشک شخصاً انجام نمی‌دهد بلکه دستور آن را می‌دهد، مقرر می‌دارد که پزشک ضامن است مگر این‌که طبق ماده ٤٩٥ عمل كند.

خطا در عمل جراحی


اما سیدمحمد زمان دریاباری وکیل پایه یک دادگستری و مدرس دانشگاه با اشاره به این‌که پزشكی كه اقدام به عمل جراحی می‌كند، درحین عمل، باید از تمامی اطلاعات ضروری متعلق به بیمار آگاهی داشته و اطلاعات مربوط به او را به دست آورد، گفت: عمل جراحی، دارای سه مرحله است: مرحله اول، آمادگی برای عمل جراحی است كه نیاز به كمك گرفتن از پزشك بیهوشی دارد. شرط كامل بودن كار متخصص بیهوشی آن است كه بیمار، پس از جراحی از حالت بیهوشی، خارج شود. این شرط لازم و واجب است و پزشك متخصص به‌طور كامل ملزم به آن است.

وی در قبال زیانی كه ناشی از افراط یا تفریط باشد، ضامن است. این مدرس دانشگاه ادامه داد: مرحله دوم، مرحله عمل جراحی است. در این مرحله، پزشك ملزم به انجام عمل جراحی مطابق با اصول علمی است. مثلا در مورد جراحی تیرویید، اگر جراح از تبحر كافی برخوردار نباشد، ممكن است باعث پارگی عصب راجعه حنجره شود و در نتیجه، بیمار را به‌طور دایم از موهبت سخن گفتن محروم کند. مرحله سوم، مرحله نظارت و مراقبت است. پزشك باید مطمئن شود كه عفونت‌های بیمار، از بین رفته و حال بیمار مساعد است. در این هنگام می‌تواند اجازه ترخیص دهد. اگر بیمار، نیاز به كنترل پزشكی داشته باشد و پزشك مدام به او سركشی نکند، از مصادیق ترك درمان محسوب می‌شود و موجب مسئولیت است.

به نظر می‌رسد در این راستا برای وفاداربودن پزشکان به سوگند بقراط کافی است پزشکان جان بیماران را با منافع مادی معامله نکنند. در بند یک منشور حقوق بیمار آمده است، دریافت مطلوب خدمات سلامت حق بیمار است که لازم است برخی از پزشکان این مهم را از نظر دور ندارند. البته در این راستا نباید فراموش کنیم که عدم اعمال مجازات زندان برای پزشکان خاطی می‌تواند منجر به کاهش قصور پزشکی شود.

روزنامه شهروند در ادامه یادداشتی به قلم عباس تدین - حقوقدان - با عنوان «مسئولیت کیفری پزشکان» منتشر کرده که در آن آمده است: قانونگذار ما در مورد پزشکان و افرادی که در امور پزشکی مداخله دارند مانند پرستاران دو وضع را تفکیک کرده است. یکی از باب تخلف است که سازمان نظام پزشکی موظف به رسیدگی به تخلفات پزشک یا پرستاران است که طبق آیین‌نامه‌ها با این افراد متخلف با تمام تبعاتی که دارد برخورد می‌شود. بُعد دیگر جرم بودن عمل است. گاهی رفتار پزشک مصداق تقصیر است. پزشک اقداماتی را که انجام داده در آن عمد ندارد. همان‌طور که قانونگذار در ماده ٤٩٥ قانون مجازات اسلامی و موادی که بیان‌کننده تخلفات و تقصیر افراد است به صراحت می‌گوید اگر پزشک در معالجاتی که انجام می‌دهد باعث تلف شدن یا صدمه بدنی افراد شود و احراز شود که پزشک در اقدام و رفتار خود دارای سوءنیت بوده مصداق عملش رفتار عمدی است و قانونگذار آن عمل را قابل مجازات می‌داند.

با توجه به ماده ٦١٦ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی که می‌گوید اگر قتل غیرعمد به واسطه بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی باشد که شخص در آن مهارت ندارد یا حتی عدم رعایت آیین‌نامه‌ها، در این صورت یک تا سه ‌سال حبس مجازات خاطی خواهد بود. بنابراین این‌گونه نیست که رفتار پزشک اگر همراه با عمد باشد مجازات کیفری نداشته باشد. در عمل خود قانونگذار این موضوع را مورد توجه قرار داده است که اولا اگر پزشک تقصیری نداشته باشد بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی نداشته باشد بتواند برائت از بیمار اخذ کند و رضایتنامه بگیرد  اگر تقصیر و کوتاهی نداشته باشد مسئولیتی ندارد ولی اگر رضایت بگیرد و کوتاهی کند و کارشناس و متخصص بگوید رفتار پزشک همراه با سوءنیت بوده مجازات کیفری بر آن وارد است.

با وجود این‌که در قانون مجازات اسلامی صراحتا داریم که پزشک در صورتی‌که بی‌احتیاطی کرده باشد فقط موظف به پرداخت دیه و جبران خسارت‌های بدنی است. اگر پزشک دارای سوءنیت باشد این‌گونه نیست که او را رها کنند و دارای مجازات کیفری سنگین است و این مجازات برای همه شهروندان به یک شکل است. اگر در خیابان تصادفی شود، ضارب که عمد نداشته باشد باید دیه را پرداخت کند زیرا تخلف کرده و طبق ماده ٤٩٥ در بعضی مواقع قانونگذار این اجازه را به پزشک داده تا با اخذ رضایت بیمار عمل مورد نیاز را انجام دهد اما این امر نافی مسئولیت کیفری نیست. اگر جان کسی به خطر بیفتد جبران ضرر و زیان مادی و معنوی به میان می‌آید.

البته باید اعمال عمد و غیرعمد را تفکیک کرد. اگر پزشک از عمد اقدام به عملی کند مثلا دست کسی را قطع کند برابر همان مجازات می‌شود. اگر واقعا قابل جبران نباشد برایش حبس در نظر گرفته می‌شود. اگر رفتار پزشک مصداق بی‌احتیاطی باشد باید احراز شود و چون عمدی در آن وجود ندارد فقط می‌توان به حبس محکوم و به تعلیق از شغل پزشکی حکم داد چون مصداق بی‌احتیاطی است اما اگر از عمد نبوده باشد دیگر نمی‌توان فراتر رفت. اگر بیش از اندازه به پزشک فشار آورده شود پزشک دیگر دست به عمل نمی‌زند و پرستار به همنوع خود کمک نمی‌کند.

من پزشک کیارستمی نیستم!

درگذشت "عباس کیارستمی"، کارگردان و هنرمند برجسته کشورمان، بازار گمانه‌زنی و شایعه درباره علت فوت او و احتمال قصور پزشکی را داغ کرد
درگذشت "عباس کیارستمی"، کارگردان و هنرمند برجسته کشورمان، بازار گمانه‌زنی و شایعه درباره علت فوت او و احتمال قصور پزشکی را داغ کرد و در این میان، مطلبی از قول یک پزشک به عنوان پزشک "کیارستمی" در کانال‌های تلگرام دست به دست شد که خطای پزشکی را در این ماجرا تایید می‌کرد...

به گزارش اعتدال به نقل از ایسنا، در این یادداشت که به نقل از "دکتر امید ربانی‌فر" در فضای مجازی دست به دست می‌شود، آمده بود :« امروز من شرمگینم مانند راننده لدری که خواست مسجد اصفهان را خراب کند و توانست. متاسفانه سیستم پزشکی ایران نتوانست سرشناس‌ترین شهروند خودش را درمان کند، هرچه بیشتر تحقیق کردم و هرچه بیشتر جستجو کردم بیشتر فهمیدم که قصور از جانب تیم پزشکی بوده و حالا که استاد در خانه دوست آرمیده، نتایج همه جستجوهایم را برای شما هم می‌گویم.

استاد کیارستمی به علت عمل پولیپ روده (و نه سرطان) و به توصیه دوستانش و به اعتبار دکتر ... در بیمارستان جم بستری می‌شود. دکتر ... استاد را نمیشناسند (و شاید اگر هم میشناختن تاثیر چندانی نداشت) به جای اینکه عمل را خودشان انجام دهند، عمل را به پسرشان می‌سپارند. ظاهرا عمل موفقیت آمیز بوده و متخصص جراح و متخصص عفونی (دکتر ...) در حالی که بیمار هنوز بستری است، برای تعطیلات عید راهی مسافرت نوروزی می‌شوند.

 اما عفونت بعد عمل اتفاق می‌افتد و چون کسی نمی‌تواند دو پزشک مسئول را پیدا کند، خانم حکمت با وزیر تماس می‌گیرند که استاد دوباره تحت عمل جراحی قرار می‌گیرند و این بار با شک به عفونت کیسه صفرا، کیسه صفرا برداشته می‌شود. حین عمل لوله حالب هم پاره شده و سوند دبل جی برای ایشان تعبیه می‌شود. استاد از بیمارستان مرخص اما این بار برای برداشتن دبل جی در بیمارستان آراد بستری می‌شوند و بعد هم با رضایت خانواده به فرانسه اعزام و در آنجا به علت آمبولی (و نه سرطان) فوت می‌کنند. من از طرف شخص خودم بسیار غمگین و شرمسار هستم و امیدوارم (گرچه واقعا امیدی ندارم) وزیر محترم پیگیر ماجرا باشد.»

این مطلب که بر خطای پزشکی در پرونده مرگ آقای کارگردان مهر تایید زده بود، درحالی به سرعت در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها منتشر شد که نگارنده که خود پزشک عمومی است، اعتراف می‌کند: این ادعاها را صرفا براساس شنیده‌هایی از پزشک و غیرپزشک  نوشته بود !.

امید ربانی‌فر، نگارنده مطلب مذکور در گفت‌وگو با ایسنا، درباره علت انتشار این مطلب در صفحه فیس‌بوک و اینستاگرام خود می‌گوید: من اصلا ایشان- کیارستمی- را در طول عمرم ندیده‌ام.  پربازیدترین مطلبی که در صفحه‌ شخصی خودم می‌گذارم 25 لایک می‌خورد،‌ اما نمی‌دانم چه کسی مطلب من را منتشر کرد که این قدر بازتاب پیدا کرد و در تمام کانال‌ها و گروه‌ها منتشر شد.

وی درباره صحت و درستی مطلب مذکور و منابع مورد استنادش، اظهار می‌کند: درباره این موضوع تحقیق نکرده و تنها بر اساس شنیده‌ها نوشته بودم . ضمن آنکه حتی اگر این شنیده‌ها از طرف پزشک متخصص هم باشد، نامعتبر است. من پزشک عمومی هستم،‌ اما اگر متخصص هم بودم باز هم نمی‌توانستم درباره روند درمان ایشان نظر بدهم، چون شرح عمل و پرونده را ندیده‌ بودم.

ربانی‌فر، به سابقه همکاری خود با مطبوعات هم اشاره می کند و می‌گوید: من گاهی در روزنامه‌ها مطلب می‌نویسم و تعداد بالایی از همان شماره را هم خود و خانواده‌ام می‌خریم؛ یعنی مطلبی که در روزنامه می‌نویسم در این حد بازتاب پیدا می‌کند. اگر یک هزارم درصد هم حدس می‌زدم که چنین اتفاقی می‌افتد، هیچ وقت این کار را نمی‌کردم. من نه قصد این کار را داشتم و نه انتظار داشتم تا این اندازه پخش شود. یکی از روزنامه‌ها عکس من و چند نفر دیگر و همینطور سوابق کاریم را در اینترنت جستجو کرده و با مطلبی که در شبکه‌های اجتماعی از طرف من به اشتراک گذاشته شد، چاپ کرده است. این کار، کاملا زشت و نادرست بود.

او  با تاکید مجدد بر اینکه مطلب درباره روند درمان کیارستمی را بر اساس شنیده‌هایی از پزشک و غیر پزشک نوشته بود، می‌گوید: هیچکدام از این اطلاعات را نمی‌دانستم و بر اساس شنیده‌هایی که از پزشک و غیر پزشک نقل شده، آن یادداشت را به طور شخصی و کوچک نوشتم. حتی بعد از آن هم می‌خواستم آن را پاک کنم. می‌توانم ادعا کنم که این یادداشت را از من دزدیدند. در حال حاضر هم برای حفظ آرامش روح عباس کیارستمی، تا اعلام نظر نظام پزشکی سکوت می‌کنم.

در مراسم استقبال از پیکر کیارستمی چه گذشت؟

مراسم استقبال از پیکر عباس کیارستمی با حضور بزرگان سینمای ایران در فرودگاه امام برگزار شد.
مراسم استقبال از پیکر عباس کیارستمی با حضور بزرگان سینمای ایران در فرودگاه امام برگزار شد.

به گزارش اعتدال به نقل از ایلنا، پیکر عباس کیارستمی کارگردان شهیر ایران که در پایتخت فرانسه دار فانی را وداع گفت ساعت 21:40 از طریق پرواز پاریس - تهران به فرودگاه بین‌المللی امام‌خمینی رسید.

مسعود کیمیایی، محمد بهشتی، داریوش مهرجویی، اصغر فرهادی، رخشان بنی‌اعتماد، شهاب حسینی، بهمن فرمان‌آرا، حجت‌الله ایوبی، ابوالحسن داودی، امیر اثباتی، احد صادقی، حبیب احمدزاده،  حبیب رضایی، نظام‌الدین کیایی، مجتبی میرطهماسب، جعفر پناهی، امیر عابدی، مسعود اطبایی، همایون اسعدیان، حامد بهداد، فرشته طائرپور، محمدرضا اصلانی، قاسم قلی‌پور، پرویز شهبازی، غلامرضا موسوی، مازیار میری، ابراهیم مختاری، امیرحسین علم‌الهدی، میثم مزلقانی، مهتاب کرامتی، ابراهیم فروزش، فرهاد توحیدی، روسای صنوف‌سینمایی، نمایندگان خبرگزاری‌های ایلنا، ایسنا، مهر، آنا، روزنامه‌‌شهروند، بابک برزویه، یراقبافان، رضا اسدی و ناصر عنصری همراه خانواده کیارستمی از اهالی سینما بودند که در مراسم استقبال حضور داشتند.

ایوبی در فرودگاه امام در جمع خبرنگاران گفت: کیارستمی بهترین چهره را از ما و ایران به جهان عرضه کرد و من از همه کسانی که عاشقانه امروز تلاش کردند تا این مراسم به خوبی برگزار شود تشکر می‌کنم.

وی متذکر شد: آخرین باری که کیارستمی را دیدم متوجه شدم او اصلا از مرگ نمی‌ترسید ولی می‌گفت کارهایم چه می‌شود. کیارستمی پرکارترین هنرمند ایرانی بود ولی من امروز به شما می‌گویم کارهای تو زمین نمی‌ماند و شاگردانت کارهای تو را ادامه می‌دهند.

رئیس سازمان سینمایی همچنین متذکر شد: همه ما شهادت می‌دهیم تو با صبوری، ادب و احترام کارهایت را پیش بردی و شاگردان خوبی پرورش دادی. امروز از کارهای تو «دانه‌های کیارستمی» در زمین هنر ایران نشانده شده که بزودی به ثمر می‌نشینندو

همچنین رضا میر کریمی نیز در این مراسم گفت: سلام استاد خوش آمدی به وطن و این خوشامد را به حساب خوشامدهایی بگذار که تا امروز نبوده است.

مدیر عامل خانه سینما ادامه داد: شما خسته نشدی و امروز مردم قدر کارهای شما را می‌دانند و قدر شما را می‌دانند. ما مردم مظلومی داریم و وقتی با بزرگمردی مثل شما مواجه می‌شوند که برایشان آبرو و اعتبار خریده می‌خواهند ابراز قدرشناسی کنند.

وی همچنین متذکر شد: من از همه تشکر می‌کنم و به نیابت از بهمن عزیز از مسئولان فرودگاه که این امکان را فراهم کردند که چنین مراسم استقبالی را در فرودگاه برگزار کنیم تقدیر می‌کنم. امیدوارم روز یک‌شنبه با مدیریت و کمک همه مراسم بدرقه خوبی برگزار شود.

پیکر عباس کیارستمی پس از انتقال به تهران به سردخانه منتقل شد.

قرار است مراسم تشییع عباس کیارستمی روز یک‌شنبه ۲۰ تیر از مقابل کانون پرورش‌فکری کودکان و نوجوانان برگزار شود.

بحث خطاهای پزشکی پس از مرگ کیارستمی

ماجرای بیمار و بیمارستان و جراحی همیشه از امضای یک رضایت‌نامه کتبی آغاز می‌شود. تا پیش از ورود به بیمارستان و قبول زیر تیغ جراحی‌ رفتن، پزشک به تو اطمینان می‌دهد که زنده می‌مانی و جراحی تو از درآوردن لوزه سوم هم ساده‌تر است اما بعد از ورود به بیمارستان همه‌ چیز فرق می‌کند.
ماجرای بیمار و بیمارستان و جراحی همیشه از امضای یک رضایت‌نامه کتبی آغاز می‌شود. تا پیش از ورود به بیمارستان و قبول زیر تیغ جراحی‌ رفتن، پزشک به تو اطمینان می‌دهد که زنده می‌مانی و جراحی تو از درآوردن لوزه سوم هم ساده‌تر است اما بعد از ورود به بیمارستان همه‌ چیز فرق می‌کند.

به گزارش اعتدال، روزنامه شرق در ادامه نوشت: «پرستار و پزشک که خیلی حال و حوصله توضیح مراحل عمل به بیمار را ندارند، ٢٤ ساعت پیش از عمل از بیمار و خانواده او امضا می‌گیرند؛ امضایی که شاید به‌ منزله این باشد که در صورت از بین‌ رفتن بیمار زیر عمل جراحی خیلی دشوار می‌شود که خانواده برای پیگیری پرونده پزشکی راه به جایی ببرد. در یکی از این رضایت‌نامه‌های بیمارستانی که مربوط به یکی از بیمارستان‌های مشهور کشور است و اتفاقا تصویر واضح آن در فضای مجازی نیز موجود است، آمده است: «بدین‌وسیله و پس از درک ماده ٦٠ قانون مجازات اسلامی که صراحت دارد: چنانچه طبیب قبل از شروع درمان یا اقدامات جراحی از مریض یا ولی او برائت حاصل نموده باشد، ضامن خسارت جانی و مالی و نقص عضو نیست و در موارد فوری که اجازه‌ گرفتن ممکن نیست، طبیب ضامن نیست.» حق هرگونه ادعا به هر شکلی از بیمار سلب خواهد شد... .

خیلی از بیماران که البته چاره‌ای هم ندارند، این رضایت‌نامه را پر می‌کنند؛ رضایت‌نامه‌ای که در صورت قصور پزشکی راه ساده‌ای را برای پیگیری باقی نخواهد گذاشت.

داستان پیش از کوچ تلخ عباس کیارستمی آغاز شد. شاید همان روزهایی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مصاحبه‌ای گفت اگر وزیر بهداشت مستقیما برای پیگیری وضعیت عباس کیارستمی به بیمارستان نمی‌رفت، ایشان فوت کرده بودند. همان روزهایی که عباس کیارستمی بنا به گفته فرزندان و نزدیکانش برای جراحی ساده پولیپ روده وارد بیمارستان شد و دیگر نتوانست پشت دوربین بایستد و خلق اثر کند. همان روزها بود که دوباره بحث اشتباه‌های پزشکی داغ شد. بهمن کیارستمی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایسنا قرار داد از وضعیت نابه‌سامان و نبودن پزشک متخصص در نوروز در بیمارستان گفت و دوستانش نیز بارها اعلام کردند خود کیارستمی از اشتباهات پزشکی عملش گلایه‌مند بود. هر بار که پزشکان اعلام کردند بیماری این کارگردان بزرگ ایران سرطان است، فرزندان او تأکید داشتند بنا بر شواهد و مدارک، بیماری عباس کیارستمی پولیپ روده بود و در نهایت نیز پس از مرگ غم‌انگیز او دلیل عنوان‌ شده از طرف خانواده کیارستمی آمبولی و سکته مغزی به دلیل اشتباه‌هایی عنوان شد که در ایران پیش آمده بود. در واقع تلخی ماجرا اینجاست که فرزندان کیارستمی برای این که بتوانند چاره‌ای برای درمان پدر بیندیشند، تصمیم گرفتند او را از کشور خارج کنند اما دیگر دیر شده بود.

پس از درگذشت این کارگردان بود که مردمی که احساساتشان به واسطه اخبار ضدونقیض جریحه‌دار شده بود، دوباره بحث پروسه درمان عباس کیارستمی را مطرح کردند و نام جراح متخصص او را که از پزشکان بنام گوارش کشور است، در صفحه‌های مجازی‌شان نوشتند و بحث اشتباه و خطای پزشکی در از دست‌ دادن او پیش آمد. همچنین فردی به نام دکتر امید ربانی‌فر در صفحه شخصی خودش علت درگذشت کیارستمی را قطعا خطای پزشکی عنوان می‌کند و همچنین خانواده این کارگردان فقید نیز خواهان روشن‌ شدن موضوع از طرف وزارت بهداشت می‌شوند. مردم نیز به‌صورت خودجوش با ساخت کمپینی از مسئولان می‌خواهند که درباره پرونده پزشکی عباس کیارستمی شفاف‌سازی انجام شود. روز گذشته نیز دکتر زالی، ریاست سازمان نظام‌ پزشکی کشور در نامه‌ای به معاون و دادستان انتظامی نظام‌ پزشکی برای پیگیری و رسیدگی به پرونده پزشکی عباس کیارستمی دستور داد.

حالا در این شرایط و لحظاتی که مردم احساساتشان جریحه‌دار شده، هشتگی با عنوان خطای پزشکی توسط یکی از فعالان و روزنامه‌نگاران ایجاد شده و مردم درباره قصور و خطای پزشکی که انگار این روزها بیش از همه به چشم می‌آید، صحبت و خاطرات خود را درباره خطاهای پزشکی عنوان می‌کنند. آنها با گلایه از تیم پزشکانی که کوچک‌ترین انتقادی را برنمی‌تابند و جلوی سریال تلویزیونی طنزی را که اتفاقا موضوع اصلی‌اش بی‌مسئولیتی برخی از پزشک‌نماها بود، می‌گیرند، صحبت می‌کنند و از خاطره از دست‌ دادن عزیزانشان به واسطه خطای پزشکی می‌گویند.

مسئله اینجاست که یکی از کارمندان سازمان نظام‌ پزشکی که نمی‌خواست نامش فاش شود، درباره رضایت‌نامه‌هایی که پیش از عمل از بیماران گرفته می‌شود، می‌گوید: این رضایت‌نامه‌ها از بیماران خارجی که برای درمان به کشور ما می‌آیند گرفته نمی‌شود یعنی آنها زیر بار امضای چنین رضایت‌نامه‌ای که هر حقی را از آنها سلب می‌کند، نمی‌روند. با این بیماران مطابق قانون پزشکی بین‌المللی رفتار می‌شود.

اما مگر قانون پزشکی بین‌المللی چگونه است که بیماران خارجی به علت تمایز این قانون با قانون کشور ما زیر بار امضای رضایت‌نامه‌ها نمی‌روند؟ نیکتا، یکی از ایرانیان ساکن انگلستان است که تا به حال دو مرتبه در این کشور تحت عمل جراحی قرار گرفته. او با اشاره به این که هرگز به خاطر ندارد که رضایت‌نامه‌ای مبنی بر سلب حقش و پیگیری شکایت خود درباره خطای پزشکی امضا کرده باشد به «شرق» می‌گوید:

«در انگلستان هیچ رضایت‌نامه خاصی از بیماران پیش از عمل گرفته نمی‌شود. تنها چیزی که بیمار امضا می‌کند رضایت‌نامه‌ای است که از بیمار رضایت گرفته می‌شود که اگر در طول جراحی پزشک به مشکل دیگری برخورد کرد، با اجازه بیمار درصدد رفع آن بربیاید.»

نیکتا تصریح می‌کند: «پیش از عمل جراحی دو جلسه با بیمار گذاشته می‌شود. جلسه اول توسط پرستاران است و به او کاملا روند درمان و نوع بیماری و میزان بزرگی بیماری توضیح داده می‌شود و در آن جلسه اطلاعات دارویی بیمار نیز داده می‌شود. در جلسه دوم نیز پزشک معالج کاملا درباره تمامی جزئیات عمل، مدت بیهوشی، زمان عمل و داروهای مورد استفاده صحبت می‌کند. در یکی از عمل‌ها با وجودی که اعلام کرده بودم به ترامادول حساسیت دارم، اما به من ترامادول تزریق شد و پس از به‌ هوش‌ آمدن پرستار به من اعلام کرد که این اشتباه پزشکی توسط بیمارستان انجام شده و حق شکایت من محفوظ است.»

دکتر فاضل، نایب‌ رئیس شورای‌ عالی سازمان نظام‌ پزشکی در گفت‌وگو با «شرق» درباره وضعیت خطاهای پزشکی در پاسخ به این سؤال که آیا آماری درباره خطاهای پزشکی در اختیار مردم قرار داده می‌شود، می‌گوید: «معاونت انتظامی سازمان نظام‌ پزشکی هر سال چندین‌ بار به معاون انتظامی از سوی سازمان کل میزان خطاهای پزشکی را منتشر می‌کند و از زوایای مختلف به آن پرداخته می‌شود و می‌توان آن را در اختیار عموم قرار داد. این مسئله سال‌هاست که انجام می‌شود و ما فکر می‌کنیم این شفافیت لازم است.»

او همچنین با اشاره به واقعه اتفاق‌ افتاده برای عباس کیارستمی تصریح کرد: «ما آن چیزی را که اتفاق افتاده در حوزه  انتظامی بررسی خواهیم کرد و در هیأت‌های انتظامی به آن پرداخته می‌شود و اگر قصوری که انجام شده، ‌پیش‌بینی‌پذیر یا پیش‌بینی‌ناپذیر باشد به فراخور آن با آن برخورد خواهد شد. همین‌ طور یک آیین‌نامه انتظامی و یک آیین دادرسی که آیین‌نامه‌ای بسیار مترقی است درباره خطای پزشکی وجود دارد که بسیار مستدل است و البته رضایت‌نامه‌ای هم که پیش از جراحی از بیمار گرفته می‌شود، معتبر است و می‌توان بعدها به آن استناد کرد اما واقعا بر مبنای قانون نوشته شده است و اگر تخلفی صورت گرفته باشد، آن هیأت انتظامی بر اساس عدالت با آن رفتار می‌کند. ترکیب هیأت‌های انتظامی هم مشخص است و توسط آنها پیگیری می‌شود.»

فاضل با اظهار بی‌اطلاعی از  این که رضایت‌نامه از بیماران خارجی گرفته نمی‌شود، افزود: «در خارج از کشور در حوزه انتظامی دو موضوع بسیار درخشان در قوانین سازمان پزشکی آنها وجود دارد، یکی اخلاق پزشکی است و کتاب‌های این موضوع شاید از کتب قانون پزشکی بیشتر باشد و دوم قوانین و آیین‌نامه‌های انتظامی که اگر کسی دچار سهل‌انگاری شد و بیماری را در خطر قرار داد، کمک می‌کند تا نحوه برخورد با تخلف او پیدا شود اما گرفتن این رضایت‌نامه‌ها در کشورهای مختلف متفاوت است. در برخی از کشورها اصلا این رضایت‌نامه گرفته نمی‌شود زیرا می‌دانند قانون سفت‌ و سختی که وجود دارد به حال پزشک و بیمار رسیدگی می‌کند و در بخش‌هایی که رضایت‌نامه گرفته می‌شود، ممکن است این نگرفتن رضایت‌نامه اسباب مشکلات بعدی بشود.»

نایب‌رئیس شورای‌ عالی نظام‌ پزشکی درباره نبود ‌ارتباط صحیح میان بیمار و پزشک در کشور تصریح کرد: «ما اعتقاد داریم که حتما ارتباط بین بیمار و پزشک باید یک ارتباط عاطفی باشد. بنده به‌ شدت معتقدم آن بار روانی که بیماری را تشدید می‌کند با رفتار خوب آن درمانگر از روی دوش بیمار برداشته می‌شود و بسیار مهم است و این مسئله در تمام دوران تحصیل به پزشکان آموزش داده می‌شود و به نظر ما شفا بودن دست پزشک که مثال رایجی است، صرفا معطوف به بحث درمان نمی‌شود و من متأسفانه می‌پذیرم که در برخی موارد این مشکل وجود دارد اما این واقعا اتفاق است و نمی‌شود به همه جا تعمیم داد.»

او خاطرنشان کرد: «ایجاد صفحاتی مانند خطای پزشکی و صحبت‌ کردن چندین‌ باره درباره این مسائل فقط بار بی‌اعتمادی را بیشتر می‌کند و من نسبت به این اتفاقات خوش‌بین نیستم.»

فاضل در پایان با اشاره به سپرده‌ شدن پرونده مرحوم کیارستمی به معاونت انتظامی سازمان نظام پزشکی افزود: «این پرونده به صورت کامل رسیدگی خواهد شد و در صورت قصور پزشکی در از دست‌ دادن عباس کیارستمی با عوامل برخورد خواهد شد.»

در روزهایی که هر لحظه دیوار بی‌اعتمادی بین بیمار و پزشکان بلندتر می‌شود و هر روز هم اخباری مبنی بر اتفاقات ناگوار در بیمارستان‌ها منتشر می‌شود، می‌توان این ماجرا را زنگ خطری برای از بین‌ رفتن رابطه صحیح بین بیمار و پزشک دانست.

دکتر رضا فرهودی، جامعه‌شناس، در گفت‌وگو با «شرق» درباره اعتماد نداشتن مردم به پزشکان می‌گوید: «البته شاید آش به این شوری که می‌گویند نباشد و قطعا هم نیست اما مسئله این است که پزشکان ما با بیمار حرف نمی‌زنند و اگر بیمار یا خانواده‌اش زیاد سؤال بپرسند، برخی پزشکان با عصبانیت با آنها برخورد می‌کنند و وقتی بیمار و خانواده درباره بیماری‌شان چیز زیادی نمی‌دانند، در صورت از دست‌ رفتن بیمار ممکن است این مسئله به ذهنشان خطور کند که اصلا پدر ما چه مشکلی داشت و به قول خودمان آنها او را کشتند. همین صحبت‌ نکردن‌ها ایجاد سوءتفاهم می‌کند. از طرفی هم تا زمانی که رابطه پولی بین بیمار و پزشک برقرار باشد، نمی‌شود انتظار اوضاع بهتری را داشت.»