روحانی به خوبی میداند صالحی نقش مهمی در برجام داشته و دارد و نمیشود به سادگی از او گذشت.
آنگونه که از شواهد پیداست میان حسن روحانی و علی اکبر صالحی در مورد برجام اختلاف کوچکی وجود دارد که صادق زیباکلام از آن به عنوان کدورت یاد میکند. اصل این اختلاف یا کدورت به صحبتهای صالحی در مورد تاخیر در اجرای برجام برمیگردد. سخنانی که روحانی در نشست خبری خود با اهالی رسانه با کنایه به آن پاسخ داد و گفت:« در زمینه مسائل اتمی آقای صالحی هرچه بگوید درست است ولی ایشان وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی نیست، وزیر خارجه هم الآن نیست، ایشان مسئول سازمان انرژی اتمی است.»
به گزارش اعتدال به نقل از عصر ایران؛ صالحی این کنایه روحانی را با خود داشت تا در آخرین مصاحبه خود بازهم از روند اجرای گلایه کرد و با کنایه گفت:« من نباید وارد این موضوع شوم، حالا دوباره ممکن است عزیزی ناراحت شود اما در برجام طرف مقابل متعهد شده است کاری نکند که با روح برجام در تضاد باشد.»
تمام این حرفها و البته کنایههای نشان میدهد که رابطه رئیس جمهور روحانی و صالحی چندان مطلوب نیست و هر دو از شرایط ایجاد شده ناراضی هستند. این کدورتها به هر دلیلی که باشد و جدا از اینکه حق با روحانی است یا صالحی، بازهم باعث شد تا به تفاوت برخورد روحانی و احمدی نژاد فکر کنیم.
همانطور که گفته شد بین این رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی هستهای اختلاف وجود دارد اما حسن روحانی با درک اینکه ممکن است بین مسئولان کشور بر سر یک مسئله اختلاف داشته باشند، قلم قرمز روی نام صالحی نکشید. روحانی به خوبی میداند صالحی نقش مهمی در برجام داشته و دارد و نمیشود به سادگی از او گذشت.
در زمان دولت گذشته اما هیج وزیر یا مسئول دولتی جرات مخالفت با احمدی نژاد را نداشت و اگر هم این کار را میکرد سریعا با نامه اخراج از دولت روبرو میشود. به نظر میرسد اگر صالحی در زمان احمدی نژاد با این ادبیات صحبت میکرد از کار برکنار شده بود.
برای درک بهتر این مسئله چند برکناری دولتهای نهم و دهم را باهم مرور میکنیم.
مصطفی پورمحمدی وزیر کشور دولت نهم دلیل برکناری خود از دولت احمدی نژاد را اینگونه روایت میکند: «پس از پایان مرحله نخست انتخابات، گزارشى از برخى تخلفات صورت گرفته در انتخابات را براى رهبر انقلاب فرستادم که پس از ارسال این گزارش، بعد از چند روز رئیسجمهور از ارسال آن آگاه شده و از این اقدام به شدت عصبانى شدند. آقای احمدىنژاد از اینکه چرا پیش از نوشتن گزارش با او هماهنگى نکرده، ناراحت شده و به خاطر این کار، تصمیم به تغییر گرفت».
علی احمدی وزیر آموزش و پرورش دولت نهم نیز در سال 92 و در یک نشست خبری از دلایل برکناری خود میگوید:« زمانی که دولت نهم در حال پایان بود و میخواستند دولت دهم و کابینهاش را تشکیل بدهند، بین دو نماز به آقای احمدینژاد گفتم بهتر است این افراد که گزینه فعلی دولت برای ریاست جمهوری (مشایی) از جمله آنها بود در کابینه نباشد، چرا که هزینههایی برای دولت ایجاد خواهد کرد اما بین دو نماز آقای احمدینژاد پرسید، ذکرت را گفتی، گفتم بله، گفت شما دیگر در کابینه نباشید.»
«اختلاف نظر با رییسجمهور در برخی مسائل پولی و بانکی دلیل اصلی استعفای بنده بود. ارزیابی عملکرد من باید برمبنای کارهایی که در طول وزارت «انجام نداده» یا در مقابل آن مقاومت کردم انجام شود.» اینها سخنان دانش جعفری درمورد علل برکناریاش از دولت بود.
پروز کاظمی وزیر رفاه دولت سابق نیز میگوید:«ایشان در انتخاب مدیران من دخالت میکرد. مدیر دو بال دارد، اولی اختیار و دیگری مسئولیت. من انتخاب خود ایشان بود و وزیر هم بودم و باید من به مجلس توضیح میدادم، اما دائم با یک عده معرفی شده برای زیر مجموعهام مواجه بودم. من در برابر افرادی که معرفی میکرد مقاومت میکردم. چهار نفر خارج از سیستم انتخاب کرده بود تا وزیران را کنترل کند. وزیر را که نباید کنترل کنی!»
مرضیه وحید دستجردی اولین وزیر زن جمهوری اسلامی نیز از دلایل برکناری خود میگوید:« در مورد بودجه سلامت و وقتی هدفمندی یارانهها مطرح بود در مجلس لابی میکردیم چرا که مجلس جای لابی است و ما هم میخواستیم سهم سلامت را از هدفمندی بگیریم اما به خاطر دارم که رئیس جمهور با من تماس گرفتند و با صدای بلند پرخاش کردند که معاونان شما در مجلس چه میکنند و فلانی و فلانی که هستند و چرا آنجا هستند و بنده نیز آنقدر عصبانی شدم و پرخاشگرایانه گفتم که چطور افراد فلان وزارتخانه که فلانی وزیرش است میتوانند بروند لابی کنند اما وزارت بهداشت که وظیفهاش تامین سلامت مردم است نمیتواند؟»
همانطور که مشاهده میکنید احمدی نژاد به دلایل اختلاف ساده و جزئی و نه اساسی با وزرایش به راحتی آنها را برکنار میکرد.
بسیاری از ناظران سیاسی بر این باور هستند که این تغییرات مشکلات زیادی را برای دولت احمدی نژاد بوجورد آورده و باعث شده بود این دولت از ثبات سیاسی فاصله بگیرد. این رفتار احمدی نژاد باعث شده بود که وزرای احمدی نژاد کمتر تلاش کنند نظرات خود را مطرح و با رئیس جمهور وقت مخالفت کنند. به طور مثال پرویز کاظمی وزیر رفاه دولت نهم در مورد این اخلاق احمدی نژاد میگوید:«کار من همیشه با سیستم بوده است ولی آقای احمدینژاد اصلا سیستماتیک نیست. باورش بر این است که در پادگان و ارتش یک ژنرال وجود دارد و مابقی سربازند. از سوی دیگر ایشان اصلا گوش شنوا نداشت».
همین رفتار باعث شد این روش در دولت نهم و دهم نهادینه شود که تنها حرف، حرف احمدی نژاد است.
حسن روحانی اما به دلیل سابقهای که در مقامهای اجرایی و مجلس دارد، به خوبی میداند که تخصص صالحی برای دولت روحانی برای او دولت منافع بیشماری دارد و حاضر نیست از منفعتهای صالحی به خاطر یک اختلاف بگذرد.
این اختلاف بازهم باعث شد، تا به یک تفاوت بزرگ میان رئیس جمهور فعلی ایران و رئیس جمهور سابق پی بریم.