یزدفردا"- يزد- براي برخي مديران و كاركنان، فقط كاركردن مهم است. اينكه اين كار آيا در جهت اهداف سازمان است؛ آيا اثربخش هست يا صرفاً ارائه آمار است، تفاوتي نميكند.
به نظر شما آيا فقط دويدن، باارزش است يا بهتر است دويدن در جهت مقصد يا هدفي خاص باشد؟
مديراني هستند كه ميخواهند نيروي تحتامرشان فقط كار كند. معتقدند: نيرو نبايد لحظهاي بيكار باشد يا استراحت كند. برايشان دويدن مهم است هر چه سريعتر بهتر.
مهم برايشان فقط حضور بهموقع در محل كار است و كار كردن تا زمان پايان وقت اداري. مدام ميخواهند نيرو را پشت ميز و درحال تايپ نامه ببينند يا آماده و سرحال در حال گشتزدن و آمدن و رفتن. به روحيه و عواطف كاركنان يا اثربخشي و كيفيت كار آنان توجهي ندارند.
مديراني هم هستند كه كار اثربخش ميخواهند؛ دويدني ميخواهند در راستاي اهداف سازمان. گاهي تشويق به آهستهرفتن، گاهي تشويق به ايستادن و حتي تشويق به استراحت ميكنند. كاركنانشان را دعوت ميكنند تا با آنها چاي يا قهوه يا شربتي بنوشند.
آنها بهخوبي ميدانند نيروي تحتامر ابزاري نيست براي رسيدن به هدف؛ انساني است با مجموعهاي از احساسها و عاطفهها. به خوبي آگاهاند كه توجه به كاركنان و خواستههاي آنها چه سازماني و چه شخصي، در پيشبرد اهداف سازمان معجزه ميكند. سازمان و اهداف آن را ميشناسند و از علاقهها و دغدغههاي كاركنان آگاهاند. البته كاركنان نيز باهوشاند. تفاوت محبت ظاهري با ابراز علاقة واقعي را بهخوبي ميفهمند.
اينها را نوشتيم كه بگوييم مهم دويدن نيست؛ فقط بهموقع آمدن و بهموقعرفتن نيست. موضوع مهم، پيش از دويدن، داشتن تفكر راهبردي است.
يعني بدانيم كجا ميرويم؛ چه در زندگي شخصي و چه در شغل سازماني. دويدنمان همراستا با اهدف شخصي و سازمانيمان هست يا فقط دلخوشيم كه ميدويم. اينطور نشود كه بعد از سيسال دويدن، نه دستاوردي، نه موفقيتي، نه جايگاهي؛ نه در زندگي شخصي و نه در زندگي سازماني.
پس، لطفاً پيش از دويدن، جهت حركت خود را مشخص كنيد.
سرگرد مجيد نعيمياوري- دفتر تحقيقات كاربردي پليس يزد