زمان : 28 Farvardin 1395 - 13:57
شناسه : 121036
بازدید : 17101
برخیز زینبیه منتظر توست دلنوشته ای برای سردار مرج عذراء،محمدرضا فلاح زاده برخیز زینبیه منتظر توست دلنوشته ای برای سردار مرج عذراء،محمدرضا فلاح زاده مهران فاطمی

بنام خدای شهیدان
اين بار تو نيامدي، آوردند تو را با جسمي كه از جهالت كفرپيشگان پينه به پيشاني ، زخم خورده است. آنان بر زخم هاي ناسور سال هاي دفاع مقدست و زخم تهمتهاي نخ نما شده دوران مسئوليت تو، زخم مكرر زده اند تا نسل من فراموش نكند كه تكفيري و بعثي و منافق ، سر و ته يك كرباسند و سگ زرد برادر شغال.
حاجي هميشه از چم هندي، چم سري، شلمچه و هويزه و مهران، عين خوش و نهر خيّن و قلاويزان و دهلران سخن مي گفتي و با آب چشم براي همرزمانت دلتنگي مي كردي. حالا از تدمر و حلب و ادلب و ريف دمشق بگو. جولان را چگونه ديدي؟ شايد باد، بوي حاج احمد متوسليان را از سرشاخه هاي زيتون لبنان به مشامت رسانده باشد. از سردار همداني ، الله دادي و مداح شهیدمان محمدحسین محمدخانی برایمان بگو.
از جوار حرم بانوي صبور آل الله كه هميشه " ما رأيت الا جميلا" ي او را فرياد مي زدي، آوردندت. پس صبور باش؛ سلام عليكم بما صبرتم.
هنوز يادمان نرفته هنگامي كه بر مسند عالي ترين مقام اجرايي استان قرار داشتي ، قرار نداشتي تا به مردمان اين ديار خدمت كني. هميشه از عباس بن علي(ع) مي گفتي اما نگفته پيدا بود كه روزي به حكم " لالقيت حبلها علي غاربها" بي خيال مقامت، مدافع حرم مي شوي و "كلنا عباسك يا زينب" را در عمل نشان مي دهي. چقدر به باكري شباهت داري؟!
تا كجاها كه نرفته اي براي جستجوي شهادت. حق نيز همين است سالك طريق حسين تن به ذلت نمي سپارد. زنگ صدايت در گوشم طنين مي افكند كه مي گفتي " هيهات منا الذله"
سردار من! اجر اشك هاي روضه هايت را هنوز كامل نگرفته اي. اگر چه بيان آن تلخ است اما مي گويم.... خواب ديده ام تو تا شهادت بارها مجروح خواهي شد. پس اكنون وقت آن نيست .... چرا در بستر آرميده اي؟ برخيز.... برخيز هنوز زينبيه در انتظار توست.