یزدفردا:تعریف و تمجیدهای اخیر سید محمد هادی رضوی( فردی که به عنوان اسپانسر سریال شهرزاد از او یاد می شد) از مدیر مسئول کیهان باعث شد تا حسن فتحی کارگردان سرشناس این سریال در نامه ای این اظهارات را تکذیب و از گفته های وی تبری جوید.
«ایران آنلاین» خبرداد نامه شدید اللحن فتحی پس از آن نوشته شد که رضوی در توضیح عکسی که مدیر کیهان را در این سریال کنار زندانیان توده نشان می داد، به عذرخواهی از حسین شریعتمداری پرداخت و حتی از وی با القابی مثل سردار قلم یاد کرد.
فتحی در نامه خویش که خطاب به سید محمد امامی تهیه کننده و سرمایه گذار سریال نوشته شده است عملاً ادعاها درباره اسپانسر بودن رضوی را مردود می شمارد و می گوید عوامل این سریال در صورت تکرار دخالت های بیرونی، کار ساخت آن را متوقف خواهند ساخت.
متن این نامه کارگردان سریال محبوب شهرزاد به شرح زیر است:
جناب آقای سید محمد امامی تهیه کننده محترم سریال شهرزاد
متاسفانه اخیرا، انتشار مواضع رسانه ای افراد غیرمسئول درباره اینجانب و سریال شهرزاد موجب بروز مسایلی گشته است که در ارتباط با آنها تذکر چند نکته ضروری است:
1- بنابر روال و قاعده مرسوم، در صورت بروز هر موضوع شبهه برانگیز حسب مورد تنها تهیه کننده و کارگردان یک سریال، موظف به ادای توضیحات لازم و رفع ابهام در آن زمینه هستند.
2- هرگونه اظهارنظر شخصی افراد مرتبط با سریال و نقل قولهای کذب و بدون اطلاع از طرف اینجانب، مغایر با اخلاق و رفتار حرفه ای است.
3- طرح اظهارنظرهای حاشیه ساز در رسانه ها و مآلاً طرح موضوعات سیاسی که مفهوماً هیچ ارتباطی با داستان ساده و عاشقانه این سریال ندارد، خلاف انصاف بوده و تنها موجب تشویش اذهان عمومی خواهد شد.
4- به سبب اینکه در بدو توافق برای ساخت این سریال، تصور نمودم تنها با جنابعالی به عنوان تهیه کننده و سرمایه گذار، همکاری خواهم داشت از این رو در کمال احترام اگر قرار باشد هر فردی به جز شما در مقام تهیه کننده در هر مورد دست به تفسیر ناصحیح از گفته و ناگفته های من بزند با کمال احترام ناگزیرم از همکاری برای ساخت قسمت های بعدی سریال، انصراف بدهم تا به مصداق «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری» قربانی موضع گیری های پرحاشیه این قبیل افراد نشوم.
حسن فتحی-کارگردان سریال شهرزاد
کرمان و کرماندوستی با نوشتههای باستانی پاریزی و سرمایهگذاریهای همایون صنعتیزاده و قلم شیوای مرادی کرمانی و سیاستمداران ملی آن شناخته می شود نه با ادعا
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- با توزیع قسمت نهم سریال «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی همان اندک نگرانی که به خاطر دیالوگی درباره سفر به کرمان ایجاد شده بود منتفی شده و کارگردان هم البته توضیح داده عجله نکنید و منتظر قسمت های بعد باشید تا بدانید قضاوت بازیگر نقش منفی تا چه اندازه نادرست بوده است.
پس از حرف و حدیثهایی که مطرح شد نماینده کرمان در مجلس شورای اسلامی در تذکری به وزیر ارشاد این موضوع را مطرح کرد:
«اخیرا سریالی با عنوان "شهرزاد" به کارگردانی شخصی به اسم "ح. ف" در شبکه نمایش خانگی آمده که توهین جدی به مردم ولایتمدار و بصیر دیار کریمان، شهر کرمان است.»
وی که در دولت اول محمود احمدی نژاد وزیر علوم و تحقیقات و فناوری بوده گفته است: «این مسئله جای تاسف دارد که اجازه پخش چنین سریالهایی را میدهند و لازم است نسبت به جمعآوری آن اقدام کنند و ما نیز شکایت به قوه قضائیه را در دست پیگیری داریم».
ماجرا از این قرار است که در یکی از قسمتها شخصیت منفی سریال، توصیفی درباره کرمان 60 سال پیش دارد و کارگردان نیز توضیح داده همانگونه که دیگر سخنان و قضاوت های این شخص (شیرین/ دختر بزرگ آقا) نادرست است در قسمتهای بعد میبینیم که در روایت این سفر نیز درست نگفته است و چند قسمت دیگر این سوءتفاهم رفع میشود.
جدای این که این امکان وجود داشت که آن دیالوگ قدری دقیقتر بیان شود و مثلا اشارهای به کرمان نکنند چند نکته را میتوان یادآور شد:
اول: با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی برخی نمایندگان میکوشند از این طریق محبوبیت و مقبولیتی برای خود کسب کنند و در این میان دیواری کوتاه تر از هنرمندان پیدا نمیکنند. البته از آقای محمد مهدی زاهدی میتوان پرسید مگر مدام نمیگویید که پیش از انقلاب به شهرها و روستاها رسیدگی نمیشد و مگر این توصیف مربوط به سالهای پس از کودتای 28 مرداد و پیش از پیروزی انقلاب و از زبان یک شخصیت منفی نیست؟
پس چرا احساس توهین به شما دست داده است؟ از کجای توصیف شرایط و وضعیت 60 سال پیش آن هم از زبان شخصیت منفی سریال - که میتواند مثل دیگر قضاوتهای او نادرست باشد- احساس توهین به شما دست داده است؟ آیا جز این است که استانداردهای زندگی در 60 سال قبل با اکنون بسیار متفاوت بوده است؟
روایت استاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن از دوران کودکی خود را در کتاب «روزها» بخوانید تا بدانید 80 یا 90 سال قبل امکانات زندگی در مناطق مرکزی ایران چیزی در حد صفر بوده است و شاید صفر مطلق. البته که در دهه 30 به نسبت 20 سال قبل از آن تفاوت کرده بود اما با دهه 50 قابل قیاس نیست که درآمد نفت فوران کرد.
بهترین مرجع و منبع برای این مقایسه کتاب « تاریخ ایران مدرن» نوشته «یرواند آبراهامیان» است و اگر نقل اطلاعات مختلف از آن موجب اطاله کلام نمیشد شاخصهایی را می آوردیم که نشان میداد ایران در این شصت هفتاد سال چه تغییرات شگرفی به خود دیده است.
دوم: از نماینده کرمان که بالطبع داعیهدار دوستداری کرمان و کرمانیهاست میتوان پرسید در چهار سالی که وزیر علوم بوده برای نکوداشت مشهورترین کرمانی پژوهشگر و نویسنده دانشگاهی ایران – مرحوم باستانی پاریزی- چه کاری انجام داد و آیا اصلا اثری از او را خوانده است؟!
ما کرمان را با شخصیتهای فرهنگی آن مانند مرحوم باستانی پاریزی و هوشنگ مرادی کرمانی و محمد جواد حجتی کرمانی و با صنعت گرانی چون همایون صنعتیزاده و سیاسیون مشهور آن می شناسیم ولی این حساسیت را در تجلیل از آنان ندیدیم. شاید چون انتخابات مجلس نزدیک نبوده است.
سوم: «ح.ف» دیگر کیست؟ اگرمنظورتان«حسن فتحی» کارگردان مطرح سینما و تلویزیون ایران است که او حسن فتحی است نه ح.ف. متهم پرونده و بابک زنجانی نیست که با نامهای اختصاری نام او را میآورید! کارگردانی است که دارد پا جای پای علی حاتمی فقید می گذارد. چی را جمع آوری کنند؟ مگر با سرمایه و هنر مردم می توان این گونه بازی کرد؟!
مگر وقتی شما وزیر بودید مسوول تک تک کلماتی بودیدکه همه اعضای هیات علمی در همه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی بر زبان می آوردند که وزیر ارشاد را مسوول همه دیالوگ های تمام فیلم هاس سینمایی و شبکه نمایش خانگی میدانید؟!
چهارم: نشد این جماعت حرفی بزنند و کلماتی مانند «برخورد» و«شکایت» در آن نباشد! برخورد کنند که چی بشود؟ تا مردم بروند سریال علیرضاخان و لطیفه را از ماهوارهها دنبال کنند؟! چطور آن 4 کلمه دیالوگ را که نپسندیدید، شنیدید اما آن همه تصویر زیبا را ندیدید؟ تا به حال در کدام فیلم کودتای 28 مرداد این قدر تاثیر گذار و رسا به تصویر کشیده شده بود؟
«ح.ف» دیگر یعنی چه؟ واقعا موانست و مجالست و مصاحبت 4 ساله با آقای احمدی نژاد تا این اندازه باید بر روی ادب انسان تاثیر بگذارد؟
تا «تق»ی به توقی می خورد می گویند شکایت میکنیم. شما نماینده مجلس هستید و از همان تریبون هم می توانید اعتراض خود را مطرح کنید. چرا مدام می خواهید پای قوه قضاییه را به میان بکشید؟ چرا تصور می کنید شکایت از کارگردان محبوب و مطرحی چون حسن فتحی برای شما اعتبار آفرین و رای آور است؟
شمار بازدید کنندگان از صفحه مجازی ترانه علیدوستی بازیگر نقش «شهرزاد» از یک میلیون نفر فراتر رفته است. آخر کیست که دوستدار کرمان و کرمانی نباشد؟ اما دفاع هایی از جنس باستانی پاریزی و روایت های او درباره کرمان کجا و حساسیت نشان دادن هایی از جنس آقای زاهدی کجا؟
مردم کرمان در گستره تاریخ به سعه صدر شهرت دارند و این خصوصیت مردمان کویری است که دنیا را بسیارفراخ می بینند و کرمان و یزد و دیگر شهرهای کویری از این رو باصفاتی چون بزرگ منشی شناخته می شوند و کسی که افتخار نمایندگی مردم این سامان را دارد نیز مانند خود آنان باید بزرگ منشانه برخورد کند نه این که تقاضای برخورد داشته باشد و تهدید کند.
کرمان شخصیت های برجسته و صاحب قلمی دارد اما هیچ یک این گونه برنیاشفتند که آقای زاهدی و همین می تواند گواهی باشد بر این که مشکل هرگزبه آن حادی که آقای زاهدی تصور می کند نیست. در این سریال، دختر از دماغ فیل افتاده بزرگ آقا، جمله ای گفته که اگر از زبان شخصیت مثبت فیلم (شهرزاد) بیان شده بود قابل انتساب به کارگردان بود و نه از جانب خود او.
جالب این که کسانی که در حق شخصیت های بزرگ کرمان بالاترین جفاها را روا می دارند حالا به خاطر دیالوگی سینه چاک کرمان و مردم کرمان شده اند غافل از آن که بارزترین ویژگی مردمان کویر بلند نظری و سعه صدر آنان است و به اسم خیرخواهی آنان نمی توان بدِ دیگران را خواست.
کرمان و کرمان دوستی را با نوشته های باستانی پاریزی و سرمایه گذاری های همایون صنعتیزاده و قلم شیوای مرادی کرمانی و سیاست مداران ملی آن می شناسیم و بهانه گیری به خاطر گفته های یک نقش را نمی توانیم در این مجموعه قرار دهیم. چه کنیم؟ شاید این ناتوانی به خاطر این باشد که ما ریاضی دان منتخب جهان نشده ایم.
سریال شهرزاد خوشساخت است.خیلی. به خاطر آن زحمت کشیدهاند. خیلی. علی نصیریان بازی بسیار روانی دارد. بازیهای ترانه علیدوستی و شهاب حسینی هم درخشان است. صدای محسن چاووشی هم خوش نشسته است. این همه نکته خوب را رها کنیم و تنها به خاطر یک دیالوگ پروژهای را که میتواند ده ها میلیارد تومان فروش داشته باشد متوقف کنیم؟! هر چند که خوشبختانه این اتفاق نیفتاده است و عرضه ادامه دارد.
کاش آقای زاهدی هم اهل تماشا بود و این قدر به دنبال برخورد و شکایت نبود. راستی وقتی باستانی پاریزی درگذشت (هم او که بیش از نیم قرن برای کرمان و درباره کرمان نوشت و استاد بازنشسته و نامدار دانشگاه تهران هم بود) نماینده کرمان با سابقه تصدی وزارتخانه متصدی دانشگاهیان چقدر از او یاد کرد؟!
با ارسال نامهای صورت گرفت
توضیح تهیهکننده سریال شهرزاد درباره استفاده سهوی از عکس شریعتمداری
در صحنهای از قسمت هفدهم سریال شهرزاد، از عکس دوران بازداشت حسین شریعتمداری در زندان ساواک در کنار تصاویری از چند هنرپیشه که نقش اعضای زندانی حزب توده را به عهده داشتند استفاده شده بود. سیدمحمدهادی رضوی، تهیهکننده سریال با ارسال نامهای به حسین شریعتمداری، درباره این خطا توضیح داده است. متن این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای حسین شریعتمداری
سلام علیکم
نگارنده حقیر این نامه به واسطه خطای سهوی در طراحی صحنه قسمت هفدهم سریال شهرزاد که بعد از پخش متوجه شدم که تصویری از سالهای اسارت شما مبارز و اسطوره انقلابی در کنار عدهای از مبارزان دوره پهلوی که شاید شائبه شیطنت رسانهای در کنار قرار گرفتن مبارزان تودهای را داشته باشد بر خود بسیار متاثر گردیدم.
استاد بزرگوار، من در مکتبی در مدارس مذهبی درس خواندهام به نام شهدای موتلفه اسلامی و موظف به ادامه راه مبارز نستوه و جهادی آقای حبیباله عسگراولادی هستم که شما را سردار قلم خطاب نمودند. جالب است عوامل سریال و به خصوص آقای حسن فتحی کارگردان مجموعه تلویزیونی شب دهم که خود را مشمول لطف شما بزرگوار در آن مجموعه میداند از پاسی از شب گذشته با متوجه شدن این خطا بارها به این حقیر فرمودند که طی جلسهای حضوراً توضیح عرض عذرخواهی داشته باشند.
ولی اکنون مجالی شد تا کمی با آن استاد عزیز از دل سخن بگشایم، از روز ابتدای حضور در این پروژه عظیم فکر مقابله با شبکههای صهیونیستی امثال GEM و... بودیم که مردم عزیز به جای دیدن سریالهای مبتذل صهیونیستی ترکیهای از تولیدات فاخر ایرانی استفاده کنند و اکنون به لطف و برکت ائمه هدی سلاماللهعلیهم سریال شهرزاد دارای مخاطبی میلیونی در داخل و خارج از کشور گردیده است که به جرات اولینبار است در تولید تاریخ سریالسازی در جمهوری اسلامی ایران ما با قدرت پخش بالا مخاطبین زیادی در سرتاسر جهان از ایرانیان عزیز جذب نموده است. (البته قابل یادآوری است که بسیاری از نقاط ضعف هم وجود دارد که در پروژههای بعدی حتما باید مرتفع گردد.)
سریالی که هر روز دشمنان، یکبار به بهانه شبیهسازی با فتنه صهیونیستی 88، یکبار با بهانه حکومتی بودن این اثر، یکبار به بهانه مقابله با صدا و سیما یک روز تشویق و یک روز دشمنی میکردند که در هر صورت به دنبال تضعیف آثار فرهنگی الف ویژه کشورمان هستند ولی سرور عزیزم میگویند عدو شود سبب خیر ... که من حقیر جملهای را که سالها منتظر گفتنش در عرصههای عمومی بودم خطاب به شما سرور نازنینم بگویم...
با جرات میگویم ای کاش خدا به من هم روزی توفیق دهد در عرصه حمایت از انقلاب، حسین شریعتمداری دیگری و خار چشم دشمنان نظام مقدس باشم. چه کسی خوشش بیاید، چه کسی خوشش نیاید.
کیهان:
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان درباره نامه فوق ضمن تشکر از توضیح آقای رضوی گفت؛ بدیهی است که خود را شایسته تمجیدهای مندرج در نامه ایشان نمیدانم و این ابیات را زمزمه کرد:
شنیدم که وقتی سحرگاه عید
ز گرمابه آمد برون بایزید
یکی طشت خاکسترش بیخبر
فرو ریختش از سرایی به سر
همی گفت ژولیده دستار و موی
سردست شکرانه مالان به روی
که ای نفس! من درخور آتشم
به خاکستری روی درهم کشم؟!
حضور «حسین شریعتمداری» در سریال شهرزاد! +تصاویر
در هفدهمین قسمت از سریال شهرزاد تصویر حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در کنار چهره های وابسته به حزب توده و وابستگان به کشور شوروی نمایش داده می شود!
مجله مهر: در جدیدترین قسمت از سریال شهرزاد در تابلوی افراد تحت تعقیب شهربانی تصویر حسین شریعتمداری در زندان ضدخرابکاری ساواک نمایش داده می شود!
در این قسمت فرهاد به شهربانی فراخوانده شده و برای ارتباط با چهره های وابسته به شوروی و کمونیست ها مورد بازخواست قرار می گیرد. اما زمانی که قصد خروج از شهربانی را دارد به او تصاویری را نشان می دهد که شاید فرهاد آنها را بشناسد و بتواند این عوامل شوروی را شناسایی کند. در این میان تصویر مدیرمسئول فعلی روزنامه کیهان نمایش داده می شود. در حالی که سریال شهرزاد دوران پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 را روایت می کند که در آن ایام شریعتمداری احتمالا فقط 7 سال سن داشته است! و این تصویر در کمیته مشترک ضدخرابکاری ثبت شده که این زندان در زمان روایت داستان شهرزاد وجود نداشت و در پي دستور محمدرضا شاه، كميته مشترك ضد خرابكاري (ساواك - شهرباني) در تاريخ چهارم بهمن ماه 1350 تأسيس شد!
با این وجود اگر این اتفاق را یک گاف بزرگ برای سازندگان شهرزاد تلقی نکنیم، می تواند یک شیطنت سیاسی عنوان شود.
شریعتمداری چه زمانی زندانی شد؟
«حسين شريعتمداري» متولد ۱۳۲۶، دماوند، محله درويش. از ۱۶ -۱۷ سالگي چشمش به تلاش مذهبي و سياسي باز شده است. پدربزرگش مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ سيف الله شريعتمداري است. عالمي عامل، خطيبي ماهر، سخنوري صاحب نفس كه قديمي ترها معتقد بودند مجتهدي گمنام است. الان هم اگر به كتابخانه مدرسه فيضيه سري بزنيد، كتاب هاي اهدايي مرحوم شيخ سيف الله شريعتمداري دماوندي هست.
حسین شریعتمداری در ميان جوانان مبارزه دماوند - در سال هاي ۴۵ تا پيروزي انقلاب – به نوعي محور محسوب ميشد و از همان موقع هم شریعتمداری جلوتر از دیگران حركت مي كرد. حسين شريعتمداري دانشجوي پزشكي آن سالها و نماينده ولي فقيه در موسسه كيهان هنوز هم در حوادث انقلاب نقش موثري دارد.
حسين شريعتمداري كه از گذشته تا الان در بين بچه هاي دماوند «حسين شريعت» بيشتر شهرت دارد، هم مبارز سياسي و آزاده است و هم در جبهه به درجه جانبازي رسيده و هم اكنون چند تركش در كنار نخاعش ميهمان دارد و هم افتخار اخوت با شهيد با اخلاص حاج عباس شريعتمداري را دارد.
در یکی دیگر از قسمت های شهرزاد ماجرای برادران هفت کچلون سوژه رسانه ها می شود. در جایی از سریال که «برادران هفت کچلون» حضور دارند، مخاطب با هفت برادر با سرهای تراشیده روبرو می شود اما با تحقیق کوچکی به راحتی خلاف این مسئله ثابت می شود و نتیجه به دست آمده این است که برادران هفت کچلون هشت نفر بودند و اصلا کچل نبودند.
در ویکی پدیا درباره این افراد آمده است: «هفت کچلون یا برادران هفت کچلون، در تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران معاصر و فرهنگ فولکوریک قرن اخیر، به برادران حاج عباسی اشاره دارد که از جاهل ها و لوطی ها و به اصطلاح از گنده لات های جنوب شهر تهران (محله باغ فردوس، خیابان مولوی) به شمار می آمدند. آنها هشت برادر به اسامی عباس، محمد، غلامعلی، صفر، شعبان، احمد، محمود و امیر حاج عباسی بودند که گرچه هشت نفر بودند و گرچه هیچ یک از آنها کچل نبودند اما خود نیز خود را به همین نام می خواندند و ابایی از اطلاق عنوان هفت کچلون به خود نداشتند.»
اما گاف های شهرزاد به موضوعات سیاسی و تاریخی ختم نمی شود و در آهنگ سازی این سریال نیز سوژه برای رسانه ها وجود دارد. قطعه جدید سریال شهرزاد با نام «افسار» به تازگی منتشر شد. اما در معرفی این اشتباه اساسی رخ داده است. در پوستری که برای این قطعه طراحی شده، استاد شهریار بهعنوان شاعر معرفی شدهاست. پس از انتشار این تصویر در فضای مجازی مخاطبان انتساب متن شعر قطعه افسار به شهریار را اشتباه خواندند.
پس از سپریشدن ساعاتی محسن چاووشی با قبول اشتباهِ صورتگرفته در معرفی شاعر قطعه افسار در پاسخ به مخاطبانش نوشت: «انسان جایزالخطاست.»
مجموعه نمایش خانگی شهرزاد در شصت و ششمین دوره از جشنواره فیلم برلین در بخش European Film Market حضور دارد.
منبع: فارس
منبع: ایسنا
امیرحسین رستمی که این روزها با مجموعه «شهرزاد» دیده می شود معتقد است این مجموعه توانست مخاطبانی که مدتها بود سریال تماشا نمیکردند پای مجموعهای ایرانی بنشاند.
امیرحسین رستمی بازیگر تلویزیون که این روزها در مجموعه شبکه نمایش خانگی «شهرزاد» نیز حضور دارد به مهر گفت: اگرچه سهم اندکی در مجموعه «شهرزاد» دارم اما خوشحالم که این شرایط فراهم شد و تجربه ای به یادماندنی را در کنار استادان هنر و کاربلدهای این حرفه به دست آوردم.
وی افزود: پیشکسوتانی چون علی نصیریان تنها به خاطر خصوصیت های فردی شان نیست که محبوب هستند بلکه ابرقدرت های بازیگری مثل نصیریان جدا از انظباط و رعایت رفتارهای حرفه ای ویژگی مهمتری دارند و اینکه با مردم سرزمین شان در بزنگاه های تاریخی همقدم بودند. این افراد هیچ وقت به خاطر منافع شخصی پشت مردم را خالی نکردند و اگر مردم اینگونه نسبت به آنها ابراز علاقه می کند به همین دلیل است.
رستمی با اشاره به اینکه تلویزیون باید هم نگران رقبای داخلی اش باشد هم شبکه های خارجی که با انگیزه ای بیشتر از ما دست به تولید فیلم و سریال زده اند، بیان کرد: «شهرزاد» نمونه ای از یک کار موفق است که نشان داد می تواند مخاطب قهر کرده را دوباره به سمت تولیدات داخلی بکشاند هرچند که این موفقیت باعث آزار بسیاری از دوستان شد و البته عجیب نیست چون پشت یک کار خوب همیشه حرف زیاد است.
رستمی که بیشتر بازیگری اش در تلویزیون رقم خورده است شبکه نمایش خانگی را یک فضای جدید نامید و اظهار کرد: فعالیت شبکه نمایش خانگی به منزله باز شدن یک فضا و مارکت جدید است که در همه جای دنیا وجود دارد و یکی دیگر از راه های ارتباط و در واقع رسانه ای جدید برای ارائه محصولات فرهنگی است. آثاری که در این شبکه به نمایش در می آیند وارد یک فضای رقابتی می شوند. علاوه بر تلویزیون ملی رسانه های خارجی نیز در دسترس مردم قرار دارند. در واقع شرایط فرهنگی کشور به سمتی رفته که از تک قطبی بودن فاصله گرفتیم و می توانیم با کانال های زیادی در ارتباط باشیم.
بازیگر مجموعه «شمس العماره» بیان کرد: پیش تر هر سریالی که در تلویزیون تولید می شد بیننده حق انتخاب نداشت که مثلا به واسطه پایین بودن کیفیت تولید اثر دیگری را برگزیند. الان مردم دیگر می توانند با پرداخت هزینه، یک کار با کیفیت ببینند. تلویزیون اگر می خواهد بینندگانش را راضی نگه دارد باید فضای رقابت را جدی بگیرد و فضا را برای فیلمسازان بازتر کند.
رستمی با اشاره به اینکه کارگردانان مجرب و محبوب تلویزیون هم این روزها فعالیت شان را به شبکه نمایش خانگی منتقل کرده اند، گفت: رسانه ملی باید به کارگردانانی که خودشان را طی سال ها به مردم ثابت کرده اند بیشتر روی خوش نشان دهد. بازیگران هم از این قاعده مستثنی نیستند. مدیوم برای ما تفاوتی ندارد همه به دنبال حضور در یک کار خوب هستیم.
وی در پایان اشاره کرد: ما سریال های خاطره ساز زیادی داریم که همه آنها را اگر همین الان ببینیم با توجه به تفکرمان در جامعه امروز دیگر باب طبع مان نیست. البته از نگاهی دیگر این مساله ای به شدت خطرناک است چون با وجود هزاران شبکه داخلی و خارجی نگه داشتن مخاطب پای یک برنامه واقعا دشوار است.
نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «کفشهایم کو؟» با حضور کیومرث پوراحمد کارگردان، علی قائم مقامی تهیهکننده، علیرضا زریندست فیلمبردار، میثم مولایی تدوینگر، فردین خلعتبری آهنگساز، رضا کیانیان، مجید مظفری و مینا وحید از بازیگران این اثر سینمایی برگزار شد.
«هنوز آلیس» مرا تحت تاثیر قرار داد
به گزارش روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، کیومرث پور احمد درباره شکل گیری تازه ترین اثرش گفت: در سفر که بودم کتاب تازه ای به نام«هنوز آلیس» را می خواندم، در فصل دوم این کتاب جمله ای بود که می پرسید: «مامان حالت خوبه؟» و همین جمله آنچنان مرا به یاد مادرم انداخت که منقلب شدم و با صدای بلند گریه کردم.
وی افزود: البته باید بگویم از این کتاب دو ترجمه وجود دارد و ترجمه شهین احمدی بهترین ترجمه این کتاب است که من آن را خواندم.
کارگردان فیلم «کفش هایم کو؟» با اشاره به این که کتاب «هنوز آلیس» را می توان در چند ساعت خواند، تاکید کرد: اما این کتاب آنقدر خواندنش لذت بخش بود که من آن را در مدت یک ماه خواندم. همین اتفاق باعث شد تا به سراغ پزشک مادرم، مهین نورزویان بروم و در مورد ابعاد مختلف بیماری آلزایمر با او صحبت کنم.
وی ادامه داد: قرار بود برای مجله فیلم یادداشت بهاریه بنویسم، همین موضوع را مد نظر قرار دادم و درباره پیرمردی نوشتم که مبتلا به آلزایمر شده و در شب عید تنها می ماند. آن یادداشت هم تحت عنوان «کفش هایم کو؟» در مجله چاپ شد. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم درباره این موضوع فیلم بسازم.
پوراحمد درباره نقش مینا وحید عنوان کرد: از روز اول قرار بود این نقش را باران کوثری بازی کند اما بعد از آن تصادف هولناکی که اتفاق افتاد، عملا حضور او منتفی شد. تا این که آقای قائم مقامی درباره بازیگر جدیدی در فیلم علیرضا رئیسیان با من صحبت کرد.
وی ادامه داد: وقتی او به دفتر ما آمد، عین این بود که بیتا (بازیگر فیلم کفش هایم کو) صبح از آمریکا آمده باشد. فقط یک تماس با علیرضا ریئسیان گرفتم و با او درباره اش صحبت کردم. من دوست نداشتم مینا لهجه داشته باشد، چون دختران خودم سی سال است که در آمریکا زندگی می کنند و لهجه ندارند، فقط کلمه کم می آورند.
این کارگردان همچنین درباره تدوین «کفش هایم کو؟» گفت: میثم مولایی بر سر کار مانی حقیقی بود برای همین با او تماس گرفتم و پرسیدم مولایی چگونه است؟ آیا زیاد بحث می کند؟ حقیقی هم گفت که بله بحث می کند اما کارش خوب است.
وی افزود: اما واقعا خلاقیت و کار میثم مولایی حیرت انگیز بود. باید بگویم بعد از چهل و چند سال این اولین بار است که رد پای مونیتور در کار من دیده می شود.
هنوز سر بینی ام جوش میزند
رضا کیانیان، درباره حضورش در فیلم پوراحمد گفت: یکی از اخلاق های خوب مرحوم خسرو شکیبایی این بود وقتی بازیگر کم تجربه ای در مقابلش قرار می گرفت با او دوستی را آغاز می کرد، گویی سال هاست که با هم دوست هستند. من همین همین کار را می کنم، چون می دانم که می توانم برای بازیگر جوان مثل خسرو یک تکیه گاه باشم و معتقد هستم هر چقدر نقش مقابلم خوب بازی کند، من دیده می شوم و بالعکس.
وی افزود: 90 درصد نقش هایی که تاکنون بازی کرده ام، منفی بوده. اما من تمام تلاشم را کردم تا اگر نقش منفی بازی می کنم به آن کمی مثبت بودن بیافزایم یا بلعکس. چون نمی خواهم بگذارم نقش تخت بماند و بیننده را درگیر نکند. کاری می کنم که تماشاگر آن شخصیت منفی را درک کند و ببخشد.
کیانیان ادامه داد: از این شگرد در این فیلم آقای پوراحمد به شکل دیگری استفاده کردم. نقش حبیب در این فیلم خیلی تلخ و سنگین است. من خودم از فیلم تلخ خوشم نمی آید، چون در دنیا اینقدر تلخی هست که نمی خواهم من هم یکی به آن اضافه کنم. شیرینی که به این نقش اضافه کردم باعث می شود مخاطب گاهی لبخند بزند. البته من هر کاری می کنم قبلا با کارگردانم درباره آن صحبت می کنم، هر چند که با آقای پوراحمد مدت هاست که به زبان مشترکی رسیدیم.
وی همچنین با اشاره به مشاوره های پزشک راهنمای فیلم تاکید کرد: در بیماری آلزایمر ارتباط نورن ها قطع می شود و این باعث می شود افراد آلزایمری ارتباط بین واقع و اشیاء را متوجه نشوند. همین آنها را گیج می کند. برای همین است که در مقابل افراد جدید واکنش متفاوتی دارند. اما گاهی به دلیلی که علم هم هنوز نمی داند ارتباط بین این نرون ها برقرار می شود و آنها افراد را می شناسند. بنابراین نباید فکر کنید که در آن لحظات سر کار رفته اید.
بازیگر فیلم«کفش هایم کو؟» با اشاره به این که هنوز مانند روز اول بازیگری اش در هنگام شروع فیلمبرداری هر فیلمی اضطراب دارد، گفت: من همیشه روز اول فیلمبرداری روی بینی ام جوش می زنم و همه گریمورها می دانند که باید آن را پنهان کنند. چون برای بازی در نقش های جدید اضطراب دارم و نمی دانم چه سرنوشتی پیدا می کند. البته جوش من بر سر این فیلم بیشتر از همیشه طول کشید تا خوب شود.
عادت ندارم فیلم متوسط بازی کنم
مجید مظفری عنوان کرد: من فیلم متوسط بازی نمیکنم و زمانی هم متوجه شدم که با مسئولین ارشاد دولت قبلی نمیتوانم کار کنم، هشت سال در سینما نبودم و از این فضا کنارهگیری کردم و بیشتر در تلویزیون حضور داشتم.
وی ادامه داد: در زمان «مسافران» هم بعد از دو سالی که فعالیت نکردم، در کار آقای بیضایی حاضر شدم. بعد از اینکه این دولت بر روی کار آمد، نشانههایی را دیدم که میتوان کار کرد. من بعد از سه ماه که با اکسیژن در خانه زندگی میکردم، آقای ایوبی و آقای فرجی شبکه اول بدون عکاس و خبرنگار به من سر زدند و متوجه شدم که دوباره حضور دارم و حتی در جشنواره فیلمهای یاس برای من بزرگداشت گرفتند که اتفاق خوبی بود. ارتباطی که در این مدت با آقای پور احمد شکل گرفته بود، باعث شد در این کار حضور داشته باشم.
لهجه را به نقش اضافه کردم
مینا وحید با اشاره به این که پیش از «کفش هایم کو؟» در فیلم «دوران عاشقی»علیرضا رئیسیان و سریال «شهرزاد» بازی کرده گفت: به پیشنهاد آقای قائم مقامی بود که من در این فیلم بازی کردم. اول با من تماس گرفتند و بعد که به دفترشان رفتم، آقای پوراحمد گفت من بیتایی هستم که در ذهنش داشته است.
وی افزود: ما در حد دو سه جلسه با هم درباره نقش صحبت کردیم تا شناسنامه اش در بیاید. قرار نبود لهجه داشته باشم اما من بعد از صحبت با آقای پور احمد چند ساعت با دوستی که در خارج از کشور زندگی می کند صحبت کردم و با آن لهجه ای که از او برداشت کردم به دیدار آقای پور احمد رفتم و او هم داشتن این لهجه را پسندید.
وحید تاکید کرد: آقای کیانیان از روز اول فیلمبرداری بدون این که قبلا با هم صحبت کرده باشیم، به من کمک می کردند و با هدایت های او این رابطه به خوبی در آمد.
روح آرام پوراحمد ما را تحت تاثیر قرار داد
فردین خلعتبری درباره آهنگسازی این فیلم تصریح کرد: آقای پوراحمد در تمام مراحل ساخت موسیقی در کنار من بود و فکر می کنم سبکی حضور او به همه گروه فیلمبرداری سرایت کرده است.
وی افزود: همین دیشب در زمان نمایش فیلم هم، گروه آرامش بسیاری داشتند و این به خاطر روح آرام پوراحمد بود. او با همه فیلم هایش زندگی می کند، حتی آنهایی که دوست داشته نشده و به این فکر می کند که چرا این اتفاق افتاده است. خوشبختانه پوراحمد دچار آلزایمر نمی شود و گذشته اش را فراموش نمی کند. او همیشه نظراتش را بی پرده بیان می کند و هر اتفاق خوبی که افتاده تقصیر اوست.
این آهنگساز معتقد است این فیلم می توانست در بازی و قصه اغراق شده تر باشد. او عنوان کرد: من از روز اول گفتم که ما نیاز در بیشتر صحنه ها نیاز به ملودی داریم.
فضای ایرانی در فیلم بسیار دیده میشود
شاهرخ دولکو که منتقد این جلسه بود، با اشاره به اینکه کیومرث پوراحمد ملودرامهایی که مخلوطی از غم و شادی را در خود دارد را به تصویر میکشد، عنوان کرد: برای تحلیل فیلم باید بگویم که استراتژی فیلمساز بسیار مهم است که چطور میخواهد فیلمی را به بیننده ارائه دهد.
وی ادامه داد: کارگردان با توجه به اینکه فضای فیلم در ایران میگذرد، برای اینکه وارد آن شود، به این موضوع که خانواده مهمتر از فردگرایی است، توجه زیادی میکند و شرایط کسی که آلزایمر گرفته را در خانواده به تصویر میکشد و اینکه خانواده چطور برخورد میکند و چطور با آن کنار میآید.
علیرضا زریندست در بخشی از این نشست با تاکید بر اینکه حضور چراغ روشن در فیلمهای دنیا بسیار دیده میشود، اظهار کرد: ساختار شخصیت تصویری فیلم است
میثم مولایی نیز در این نشست تاکید کرد: تدوین اولیه فیلم در زمان فشردهای اتفاق افتاد، اما در ادامه باز روی آن کار کردیم. در بعضی قسمتها فیلم رئالیستی است، در بعضی قسمتها شخصیت محور است و برای اینکه هیچکدام از اینها بیرون بزند، باید کار میکردیم که به دلیل داشتن مواد خام اولیه خوبی که داشتیم توانستیم از این چالش رهایی پیدا کنیم.
وی همچنین اشاره کرد: کیومرث پوراحمد جسارت بالایی دارد و اصلا تفاوت سنی که بین ما هست در کار احساس نمی کردم.
دنیای تبلیغات نوشت: اینکه حالا گردنبند های مرغ آمین سریال شهرزاد به عنوان نماد عشق عرضه می شود، کاری بسیار هوشمندانه است. هوشمندی که می تواند در سریالهای مختلف، برند سازی اش در دل فیلمنامه شکل بگیرد و غالب سریال های ما به آن بی توجه هستند.
این برند سازی با محبوبیت عروسک های سینمایی و تلویزیونی متفاوت است و می تواند از این پس بطور جدی مورد توجه قرار گیرد.
علی معلم گفت: مردم سریال «شهرزاد» را سفارش دادند، نه اینکه مثل بسیاری از آثار دیگر عدهای آن را سفارش بدهند و به مردم آن را به زور بخورانند.
این منتقد سینما در گفتوگو با ایسنا از وضعیت نامناسب سریالسازی در تلویزیون، روی آوردن کارگردانان بهنام و موفق تلویزیونی به شبکهخانگی و سریال «شهرزاد» سخن گفت.
او «شهرزاد» را سریال شایستهای برشمرد و اظهار کرد: به ویژه اینکه این سریال در فضا و زمانهای ساخته شده که اغلب کارهای نمایشی مخصوصاً کارهای تلویزیونی، وحدت دراماتیک و وظیفه یک سریال تلویزیونی که در درجه اول جذب مخاطبان است را ندارند. فکر میکنم «شهرزاد» توانست به خوبی داستانش را در میان مردم جا بیاندازد.
معلم با بیان اینکه یادمان باشد «شهرزاد» مجانی در اختیار مردم قرار نمیگیرد و آنها مجبورند هر هفته برای آن هزینه پرداخت کنند، ادامه داد: همانطور که ما ثابت کردیم میشود یک جشن خصوصی داشت، با مردم آن را نگه داشت و نیازی به کمک خاصی وجود ندارد. سریال «شهرزاد» هم به همراه چند سریال دیگر که در این سالها در شبکه خانگی ساخته شدند، ثابت کرد که مردم خودشان میتوانند سفارشدهندگان خوبی باشند؛ در واقع این طور به نظر میآید که سفارش این سریال از طرف خود مردم است.
این منتقد خاطرنشان کرد: «شهرزاد» را مردم سفارش دادند، نه اینکه مثل بسیاری از آثار دیگر عدهای آن را سفارش بدهند و به مردم آن را به زور بخورانند؛ درست مثل دارویی که مردم را مجبور میکنند آن را بخورند. این نکته مهمی است که مردم با اشتیاق «شهرزاد» را تهیه میکنند، به هر حال با اتمام سریال، مردم هزینهای را پرداخت کردند؛ این در حالی است که تلویزیون بدون هیج هزینهای سریال پخش میکند.
معلم با اشاره به فضای توطئهآمیزی که علیه سریال «شهرزاد» شکل گرفته است، متذکر شد: این موضوع برمیگردد به اینکه برخی کارشان را درست انجام نمیدهند و میخواهند جلوی کار درست دیگران را هم بگیرند. رقابت بین شبکههای تلویزیونی دولتی و شبکه خصوصی تلویزیونی نشان میدهد که تلویزیون باید به فکر مدیریت غلطی که دارد بیفتد و بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد.
او در پایان با اشاره به مهران مدیری، داوود میرباقری و حسن فتحی که هر سه از کارگردانان تلویزیونی بودند ولی برای مدتی به سریالسازی در شبکهخانگی روی آوردند، یادآور شد: این موضوع نشاندهندهی آن است که اشکالی در تلویزیون وجود دارد. آیا این اشکال از سفارشهای بیجا و نادیده گرفتن زندگی طبیعی ایرانیها نیست؟
منبع: ایرنا
معرفی بنز 64 ساله سریال های تاریخی از شهرزاد تا معمای شاه (+عکس)
در سریال های تاریخی که این روز ها از صداو سیما و یا شبکه های خانگی پخش می شود مرسدس بنز 64 ساله ای حضور دارد که به گفته مالک آن یکی از نمونه های سالم این مدل در کشور است.
به گزارش عصر ایران این بنز 170 مشکی با مدل 1952 یکی از مدل های سالم این خودرو در کشور است که در سریال های معمای شاه (خودروی دکتر وزیری) ، سریال شهرزاد و دندون طلا ایفای نقش کرده است.
مالک این خودرو در گفت و گو با عصر ایران این خودرو را یکی از نمونه های بسیار سالم در ایران ذکر کرده و می گوید که تمامی قطعات این خودرو اصلی بوده و هیچگونه قطعات غیر فابریک برای بازسازی آن استفاده نشده است.
مرسدس بنز ۱۷۰ اس که در سال ۱۹۴۹ معرفی شد نسخه ۴ سیلندر مسافرتی این خودرو محسوب می شد که با تجهیزاتی بیشتر و اتاقی لوکس تر روانه بازار شده بود. درواقع مدل ۱۷۰ اس را باید اولین سری از کلاس لوکس و تشریفاتی مرسدس بنز دانست که در ابتدای دهه ۵۰به بازار معرفی شده و در آن دوران سطح بالایی از راحتی و کیفیت را عرضه می کرد.
دراین مدل چرخ های جلو با استفاده از فنر و جناغی دو قلو با میله پایدار ساز متصل شده بودند، که این بر خلاف ترتیب ساده صفحات فنری مدل ۱۷۰وی بود.
این خودرو از سال 1949 تا سال 1952 میلادی تولید شد و دارای حجم موتور 1700 سی سی و حداکثر سرعت 122 کیلومتر بر ساعت است.
منبع: مهر
روزنامه شهروند نوشت: ماجرای عجیب ترانههایی که این روزها در جامعه منتشرشده و با مخاطب زیادی مواجه میشوند، بیآنکه اعضای شورای شعر و ترانه ارشاد بخواهند یا بتوانند درباره آن اظهارنظر کارشناسی ارائه دهند، تازهترین یک بام و چند هوایی است که شفافشدن سازوکار صدور مجوز برای ترانهها در مجموعههای شبکه نمایش خانگی از ابهامات در این زمینه بکاهد. کافیست مجموعهای، آهنگی، خوانندهای، ترانهای یا هر مؤلف و محصول فرهنگی گل کند تا منتقدان صف بکشند. اسماعیل امینی که این روزها دبیر جشنواره شعر فجر هم هست از ترانه شهرزاد انتقاد کرد و پشت بند آن، سعید بیابانکی (شاعر) هم به جمع منتقدانش پیوست. البته این نخستین اظهارنظر اسماعیل امینی نبود که طرفداران محسن چاووشی را به واکنش واداشت. پیش از این هم با اظهارنظری دیگر راجع به یدالله رویایی (شاعر شهیر شعر منسوب به شعر حجم)، علاقهمندان این شاعر را آزرده کرد. او درباره یدالله رویایی چندی پیش عنوان کرد که این شاعر نقش مهمی در شعر معاصر نداشته و همچنین درباره شعر چاووشی در تیتراژ مجموعه شهرزاد گفت: «بعضی از سطرهای ترانه «کجایی»، یا معنای درست و حسابی ندارد یا معنایش قابل فهم نیست. حتی کسانی از اهل زبان فارسی کمک خواستهاند که سطرهای سخت این ترانه را برایشان معنا کنند! یادش به خیر آن روزگاری که ترانهها معنی داشت و سخنرانیها معنی داشت و خبرهای روزنامهها معنی داشت و آدمها آنقدر خوشخیال بودند که خیال میکردند، معنی داشتن چیز مهمی است و حرف بیمعنی، هیچ ارزشی ندارد.» این اظهارنظر راجع به ترانه چاووشی وقتی بیشتر به چشم میآید که به ترانههایی دیگر که اتفاقاً کم از ترانه چاووشی بین عوام طرفدار نداشت، دقت کنیم. شاید باید از آقای امینی پرسید: «نیمکت، گیتار، پاییز، مهتاب، میمونم» اثر آقای بنیامین خواننده چقدر معنا دارد؟ یا مثلا بیت «آینه، گلدون، شونه، خونه، عزیزم» خیلی پرمعناست؟! همچنین «درخت عشقمون ای وای داره برگاش میریزه» به نظر ترانهای فاخر به شمار میآید؟ این آخری سروده فرید احمدی است که پیش از درگذشت مرتضی پاشایی چندان اسم و رسمی نداشت اما حالا ترانههایش همچنان شنیده میشود. البته نمونهها فراوان است و میشود خیلی از این ترانههایی را که مجوز گرفته، نام برد و به همان چوبی که آقای امینی و دوستانش در دست گرفتهاند، آنها را تارومار کرد. البته هیچ عیب و ایرادی وارد نیست اگر ترانهسرایی با هر کیفیتی بتواند مجوز بگیرد. ماجرا جایی پررنگ میشود که دبیر جشنواره شعر فجر درباره مجموعهای نظر میدهد که این روزها بین مردم طرفداران زیادی پیدا کرده و یکهتاز پیشی گرفتن از سریالهای تلویزیون بوده است. درواقع شاید اعتراض دوستان بیشتر به این روند است که چرا شعرهای مورد علاقههای ما طرفدارانی به اندازه ترانههای چاووشی ندارد؟ در کنار اسماعیل امینی، بیابانکی در اظهارنظری دیگر گفت ترانههای منتشرشده در قالب موسیقی این سریال از شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز نگرفتهاند و سازوکار دیگری دارند و با اشاره دقیقتر عنوان کرد: «نمیدانم جملههایی مانند «رگامو تو خونت بریزم» یا «بیا رو تو رو کن» در این ترانه چه عملی را توصیف میکند و چه معنایی میدهد؟» این بندها اشاره به شعر «کجایی» چاووشی داشت و به نظر میرسد قرار است سازوکار ساخت مجموعه در ایران دشوار و دشوارتر شود. یعنی هر مجموعه تلویزیونی جدا از اخذ مجوز از شبکه خانگی باید از شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ و ارشاد هم مجوز بگیرد! در ادامه ماجرا، خبرگزاری مهر، سراغ رئیس شورای شعر و ترانه ارشاد رفت. محمدعلی بهمنی رئیس این شورا در پاسخی کوتاه به این پیگیری گفت: «این ترانه نه مجوزی از این شورا داشته و نه تقاضایی برای دریافت مجوز آن صورت پذیرفته است.» بر اساس این گزارش، این اتفاق زمانی بیشتر جالب توجه میشود که ماجرای ترانههای بدون مجوز برای استفاده در سریالهای شبکه نمایش خانگی هفته گذشته نیز جنجال دیگری خلق کرد. ترانهای که حاشیهساز شد ترانه افسار که به تازگی بهعنوان تیتراژ سریال «شهرزاد» جایگزین ترانه «کجایی» شده است، نخست بهعنوان شعری از زندهیاد شهریار معرفی شد اما ساعتی بعد محسن چاووشی بهعنوان خواننده آن با عذرخواهی از مخاطبان اعلام کرد که ترانهسرای این قطعه فرد دیگری است که نشانی از او نیست و به دنبال یافتن او هستند! بررسیها و جستوجوی رسانهها خبر از شاعری جوان با نام پریناز جهانگیر از اهالی تبریز داد که متن این ترانه را یک سال قبل در برخی پایگاههای اینترنتی به نام خود ثبت کرده اما هیچ وسیله و رد تماسی از خود بر جای نگذاشته است و در نهایت نیز تنها بهواسطه یکی از دوستان خواننده این ترانهسرای جوان «پیدا شد» و درباره این قطعه اظهاراتی مطرح کرد. متولی صدور مجوز برای «ترانه» کجاست؟ جنجال این روزها، این ترانههای پرمخاطب وقتی جالبتر میشود که بدانیم نهاد متولی صدور مجوز ترانه برای انتشار عمومی در کشور، شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد و البته شورای شعر و ترانه سازمان صداوسیما برای ترانههای پخش شده در رسانه ملی است و در حالی مخاطبان این روزها، این ترانهها را زیر لب زمزمه میکنند که علیالظاهر متن این ترانهها از این مجاری قانونی و رسمی عبور نکردهاند و به تعبیر دیگر این ترانهها (از منظر متن و نه موسیقی) هیچکدام از مجاری قانونی را برای کسب مجوز انتشار طی نکردهاند. این ابهام قانونی و اجرایی در حالی است که بسیاری از ترانهسرایان در گفتوگوهای خود بر این مسأله اذعان دارند که وضع ترانهسرایی در کشور ما به دلیل بیتوجهی به محتوای منتشرشده در آنها در حال نازلکردن سلیقه مخاطبان و در نهایت انتشار آثاری است که زمان زیادی را در ذهن و یاد مخاطبانش ماندگار نمیماند. هفته گذشته افشین یدالهی از ترانهسرایان صاحبنام کشور در همین زمینه گفت: «با چیدمان فعلی تنها در حال سوق دادن مخاطبان ترانه به سویی هستیم که دوست نداریم به آن سمت میلی پیدا کنند.» محمدمهدی سیار نیز در همین زمینه با اشاره به فقر محتوایی در ترانهسرایی معاصر گفته بود: «بخش بسیار زیادی از پدیده به دلیل آن است که تکلیف مردم و رسانه با موسیقی هرگز روشن نبوده است و همیشه با پروا و احتیاط با آن روبهرو شدهایم و در نهایت حاصل آن شده، حرفی که مردم و نخبگان جامعه میپسندند، در موسیقی ما دنبال نشود و چرخه «آموزش»، «تولید» و «مصرف» موسیقی به اقشار خاصی از جامعه که نماینده کل مردم (بهویژه بدنه مذهبی و انقلابی جامعه) نیستند، محدود شده است.» ترانههایی که مردم دوست دارند اما ارشاد دوست ندارد! اینگونه میشود که برخلاف روند مرسوم تولید «ترانه» بهعنوان محصول فرهنگی در سازوکار پیچیده نهادهای رسمی آثاری مخاطب پیدا میکند و در خاطره جمعی مردم جا خوش میکند که گویی نه فقط نسبتی با سازوکارهای رسمی ندارند، بلکه سیاستگذاران تصمیمگیر در این حوزه مخالفت صریح خود با آن را اعلام میکنند! ماجرای عجیب ترانههایی که این روزها در جامعه منتشرشده و به سرعت نیز با مخاطب زیادی مواجه میشوند، بیآنکه اعضای شورای شعر و ترانه ارشاد بخواهند یا بتوانند درباره آن اظهارنظر کارشناسی ارائه دهند، تازهترین یک بام و چند هوای قانونی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که شاید شفافشدن سازوکار صدور مجوز برای ترانههای منتشرشده در مجموعههای شبکه نمایش خانگی از ابهامات در این زمینه بکاهد. شکلگیری حافظه فرهنگی مخاطبان در معرض این اشعار و ترانهها بسیار قابل اعتناست و بیتوجهی به آن در درازمدت خسارتهای جبرانناپذیر ساختاری فکر و فرهنگی به دنبال خواهد داشت.
منبع: ایسنا
منبع: باشگاه خبرنگاران
سازندگان مجموعههای تلویزیونی بعضی اوقات گافهای جالبی میدهند. سریال شهرزاد نیز از این امر مستثنی نیست.
در ششمین قسمت مجموعه ویدئویی شهرزاد، در صحنه واژگون شدن خودروی بزرگ آقا، خط افق نیز همراه با خودرو واژگون میشود!
جالب تر آنکه بازیگران نیز از جای خود تکان نمیخورند!
دانلود آهنگ جدید محسن چاووشی به نام همخوابدانلود آنونس یا تیزر (نماهنگ) سریال جدید شهرزادموزیک تیتراژ سریال شهرزاد به صورت صوتی و تصویریبا لینک مستقیم و کیفیت بالا عالی به همراه نسخه حجم کمdownload music of shahrzad series by mohsen chavoshi همخواب bedfellowشعر : وحشی بافقیتنظیم کننده : بهروز صفاریانخواننده و آهنگساز : محسن چاووشی چاوشی برای سریال «شهرزاد» سه قطعه خوانده که آهنگسازی آثار برعهده خود چاوشی بوده و بهروز صفاریان نیز تنظیم کننده قطعات است. متن آهنگ همخواب محسن چاووشیتکست ترانه جدید محسن چاوشی همخوابشعر همخواب وحشی بافقی همخواب رقیبانی و من تاب ندارمبی تابم و از غصه این خواب ندارم دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیستکس در همه آفاق به دلتنگی من نیست بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هستاما به ستمکاری آن عهد شکن نیست عهد شکن نیست ♫♫♫ پیش تو بسی از همه کَس خوارترم منزان روی که از جمله گرفتارترم من روزی که نماند دگری بر سر کویتدانی که ز اغیار وفادار ترم من بر بی کسی من نگر و چاره من کنزان کز همه کس بی کس و بی یارترم من بییارترم من, بییارترم من, بییارترم منبییارترم من, بییارترم من, بییارترم من