زمان : 18 Tir 1387 - 02:05
شناسه : 11665
بازدید : 8802
برگی ازتاریخ :خدای روزیت به جای دیگر حواله کند امروز برو روزی دیگر بیا برگی ازتاریخ :خدای روزیت به جای دیگر حواله کند امروز برو روزی دیگر بیا عزآبادی

عزآبادی

الیوم دوشنبه هفدهم شهرتموز یکهزاروسیصد وهشتاد وهفت خورشیدی است وهفت ، هشت روزی ازهجرت امیر امرا... به بلاد اعظم ومجاورت با والی اکبر می گذرد .

 هرچند شهر ازمفارقت جمالش پرده غم برسرکشیده واصحاب با وفایش ، تاب تحمل جای خالی اورا ندارند ولی به گفته وتصدیق اقربا وتائیداولیاء، شهر درامن وامان است وآب ازآب تکان نخورده وحالا حالا ها هم تکان نخواهد خورد .

 ..جمله اهل تجارت دردکاکین خود به خرید وفروش مشغول وهمگی اهل کتابت دردفاتر خود مامور رتق وفتق امورخلقند واز خروس خون سحر تا اذان الله اکبر فریضه نیمروزی که بحکم والی دارالعباده پایان وقت ادا است بدون فوت وقت ودر نهایت توان به خدمت خلق همت گمارده اند .

برق جهنده وآب رونده وگاز کشنده الی الاستمرار ولاینقطع درلوله های حیات وشبکه های قنات ،جاری ومردم از فواید این نعمات بیکران دمادم شکر ایزد ودعای بی حد برلب دارند .

جمله راهها درامن وامان است وآمد وشدها به برکت جاده های صاف وهمواربدون لغزش وسقوط است وهمه سکانداران پرواز این سخنان برلبان خود زمزمه می کنند که ای اهل کاروان آسوده بخوابید که ما بیداریم .

هربامدادان خیاران سبز وخربزکان زرد ، از صحاری امن ، برای خرید فرد یا افراد دهر ، به این وسوی آن سوی حوالت می شود .

شنیدستم که کسی گفت "مارا نتوان به جعبه ای خیار خرید ." معنی این سخن ندانستم ونفهمیدم که منظور آن است که توان خرید خیار را ندارد ویا خیارنمی تواند اورا بخرد . القصه امروز برای حاجتی به سرای امیرشدم ، ارباب رجوع ، به جای خالی اودلتنگ بودند .

گفتم به معاون پیشین حوالت دهید که الحال او حلال مشکلات است گفتند اوبه نشستی درمعیت معمار عالیه ومهندس عمرانیه به مرکز استانیه رفته است .اشارت کردم که بخشدار مامن اربابان رجوع است .

جواب شنیدم که اونیز مدت ماموریت به سرآمده وبه خانه پدری وکسوت معلمی برگشته است .

گفتم غلامی ، غلامزاده ای ، کاردانی ، کارشناسی ؟ کسی باید که کاراورا چاره کند ؟ .

گفتند ای بابا روزگار غلام وغلامزاده گذشته است همه آقایند ومولا .

خدای روزیت به جای دیگر حواله کند امروز برو روزی دیگر بیا .

یزدفردا