یزدفردا"از 32 سال آشنایی و مراودت و مرافقت (فروردین 1362 – دی 1394) با مرحوم محمّد فاضلیشورکی، یادداشتهای زیادی دارم.
این مدّت طولانی، امّا زودگذر، فرصت بسیار مناسبی بود تا او خوب بتواند از خود شاخصهها و نشانهای ماندنی بروز دهد و ماندگار کند. در مسوولیّتها و سمتهای مختلفی که در آموزش و پرورش، از دبیری دبیرستانها و بعد مدیریت دبیرستان و در مراحل بعدی بهعنوان کارشناسمسوول آموزش عمومی استان و کارشناسمسوول امور کمکآموزشی استان به عهده گرفته و پذیرفته بود، نحوة رفتار، مدیریّت، کردار و عملکرد و اعتقادش به کار و خدمت، آنچنان بود که همگی قابلیّت ثبت و ضبط داشت و باعث تحسین و تمجید که خیلی از آنها را یادداشت کردهام، حتّی روز قبل از فوتش، در صحبتی که با وی داشتم، مطالبی رد و بدل شد که جالب بود و در دل ثبت کردم.
شب فوتش (پنجشنبهشب 10/ 10/ 94)، که هنوز از این حادثة ناگوار اطّلاعی نداشتم، عکسی از آن مرحوم در یکی از شبکههای اجتماعی دیدم که انگار داشت از صداقت و مهربانی و وفاداریش سخن میگفت و به من یادآوری میکرد. خیلی خوشم آمد، آن را به عنوان نماد شمارة تلفنش در گوشی همراه خودم قرار دادم و بیخبر از آنچه صبح همین روز گذشته و او دیگر در بین ما نیست، بر خاطرات و نوشتهها و یادداشتها مرور کردم و وقتی همان شب، خبر ناگوار را شنیدم، برداشتی از این مرور بر یادداشتها داشتم و از: صداقت در کار و گفتار، مهربانی و وفاداری، عشق به آموزش و پرورش و معلّمی، دلسوزی برای مردم، علاقه و اعتماد به نظام، ارادة قوی در خدمت به مردم، سوختن و ساختن در مواجهه با مشکلات، اعتدال و تدبیر، همراهی و همدلی، فرهنگی بودن، حقگویی و حقشنوایی و... این عزیز فرهنگی و فرهنگدوست و معلّم به تماممعنی، یاد کردم.
پرسید گر کسی که کجاییم و کیستیم؟ یا در کدام خانه و میخانه زیستیم؟
گویید: چون مسافر مجنون و بیقرار با عشق آمدیم و گذشتیم و نیستیم
یادش گرامی و جایگاهش در اعلا علّیّین باد