پایگاه خبری یزدفردا"چرا مردها سرعت بیشتری در تشخیصچهره دارند؟/تحقیقات اخیر پژوهشگران نشان داده است که مردان سرعت بیشتری در تشخیص چهره دارند.
به گزارش ایسنا، محققان دانشگاه سوری انگلستان در مطالعات خود دریافتند که مردان درک بهتری از تصاویر دارند، چرا که محاسبات بینایی آنها در سمت چپ مغز صورت میگیرد.
محققان پس از بررسی میزان درک بصری 42 داوطلب دریافتند که مردان از نظر قدرت تفکیکپذیری و تشخیص چهره سریعتر از زنان عمل میکنند.
در این آزمایش از 42 داوطلب خواسته شد تا به مرکز صفحه نمایش خیره شوند. در مرحله بعد برای آنها 280 تصویر زن و مرد به نمایش گذاشته شد. سپس این تصاویر به صورت بسیار آهسته نمایش داده شدند.
دکتر سافیرا ترون، سرپرست این تحقیق در دانشگاه سوری انگلستان اظهار کرد: مطالعات ما نشان داد که تصویرسازی در قسمت چپ مغز بسیار سریعتر و به طور کلی تشخیص چهره افراد مذکر در مغز سریعتر انجام میپذیرد.
وی در ادامه افزود: با توجه به فعالیت اصلی قسمت چپ مغز که اغلب مربوط به مسأله زبان است، باید در نظر داشته باشیم که قضاوت ما در مورد جنسیت افراد در ذهن همیشه صحیح نیست و ما باید مراقب این مسأله باشیم که دائما و به طور ناخواسته مردم را قضاوت نکنیم.
نتایج این تحقیق در نشریه University of Surrey منتشر شده است.
هنوز جای کافی برای یک انیشتین تمامعیار وجود دارد!
هوش مصنوعی چیست
از نگاه برترین دانشگاههای جهان، بحث هوش مصنوعی یکی از مهمترین مباحث علمی حال حاضر دنیای علم و فناوری است.
به گزارش فرادید، در این نوشتار سعی شده تا با زبانی ساده به بحث هوش مصنوعی، مزایا و معایب، موقعیت کنونی و آینده پیش روی آن پرداخته شود. در آخر، مباحث فراهوش، ترابشریت و سایبورگ نیز در همین رابطه مطرح خواهند شد.
مقدمه
بشر به خود لقب علمی «انسان اندیشهورز» را نسبت داده است. دلیل آن نیز اهمیت ظرفیت روانی ما برای زندگی و موجودیت ما است. موضوع مورد مطالعهی هوش مصنوعی «نهادهای هوشمند» است. بنابراین، یکی از اهداف این مبحث، شناخت خود انسان است. فلسفه و روانشناسی هم با هوش سروکار دارند، اما «هوش مصنوعی» برخلاف آنها علاوه بر درک هوش، تلاش دارد تا آن را نیز بسازد. نکته دیگری مطالعه هوش مصنوعی در این است که محصولات هوشمندِ ساخته شده به خودی خود کاربردی هستند.
هوش مصنوعی هنوز در اول راه خود قرار دارد. با این حال، محصولات مهم و جالبی تاکنون با کمک هوش مصنوعی تولید شده است. هنوز کسی قادر نیست تا آینده هوش مصنوعی را با جزئیات کامل پیشبینی کند. اما چیزی که مشخص است این است که کامپیوترهای کنونی (در سطح هوش انسان) و کامپیوترهای نسل بعد، نقشی اساسی در آینده هوش مصنوعی دارد.
هوش مصنوعی یک معمای بزرگ را مطرح میکند. چگونه ممکن است که یک مغز آهسته و کوچک، بیولوژیکی یا الکترونیکی، بتواند دنیایی به مراتب بزرگتر و پیچیدهتر از دنیای خود را ببیند، درک کند، پیشبینی کند و به کار گیرد؟ با آن خصوصیات چهکاری انجام خواهیم داد؟ پاسخ این سوالات دشوار است، اما در هوش مصنوعی همهچیز شدنی است. سفر با سرعتی بالاتر از سرعت نور و ساخت دستگاه ضد جاذبه شاید در حال حاضر کمی دور از ذهن باشد، اما پژوهشهای حوزه هوش مصنوعی نشان داده که ساخت هر چیزی ممکن است. کافی است نگاهی به یک آینه بیندازید تا یک سامانه بسیار هوشمند را مشاهده کنید.
هوش مصنوعی یکی از رشتههای جدید است. این رشته به طور رسمی در سال 1956 شروع شد. عنوان «هوش مصنوعی» نیز همان سال ساخته شد، اما از پنج سال قبل آن کارهایی در این زمینه صورت گرفته بود. هرگاه از دانشمندان رشتههای دیگر نظرخواهی میشود تا رشته مورد علاقه خود را بگویند، هوش مصنوعی و ژنتیک مدرن در صدر قرار میگیرند.
یک دانشجوی فیزیک شاید فکر کند که تمام ایدههای خوب دنیا قبلا توسط گالیله، نیوتن، انیشتین و دیگران به کار گرفته شده است و ایده جدید نیازمند سالها مطالعه است. اما واقعیت کمی متفاوت است. هوش مصنوعی هنوز جای کافی برای یک انیشتین تمامعیار دارد!
از طرف دیگر، مطالعه هوش یکی از قدیمیترین رشتههای جهان است. فیلسوفها به مدت دو هزار سال تلاش میکردند تا چرایی و چگونگی مشاهده، یادگیری، یادآوری و منطق را بررسی کنند. ظهور کامپیوترهای کاربردی در اوایل دهه 50 میلادی این حدس و گمانها را به رشتهای نظری و تجربی تبدیل کرد. آن اوایل، برخی فکر میکردند که «ابرمغزهای الکترونیکی» از پتانسیل محدودی برای پردازش هوش برخوردار است. در آن روزها «سریعتر از انیشتین» تیتر یک بسیاری از روزنامه و مجلهها شده بود.
کامپیوتر به ابزاری برای ساخت خلاقانه محصولات هوش مصنوعی تبدیل شد. مزیت دیگر کامپیوتر، سنجش نظریههای هوش مصنوعی بود. بسیاری از نظریههای هوش مصنوعی نیز نتوانستند از این سنجش نمره قبولی بگیرند. هوش مصنوعی به تدریج جای پای خود را محکم کرد و به چیزی فراتر از تصور اولیه دانشمندان تبدیل شد. ایدههای جدید بسیار قوی، ظریف و جالبتر شدهاند.
هوش مصنوعی امروزه گرایشهای متفاوتی دارد. گرایشهای عمومی مانند ادراک و تفکر منطقی و گرایشهای تخصصی مانند شطرنج، اثبات قضیههای ریاضی، نوشتن شعر و تشخیص بیماریها از آن جمله هستند. اغلب، دانشمندان رشتههای دیگر به تدریج به سمت هوش مصنوعی میآیند تا بتوانند از این طریق مباحث هوشی رشته خود را مکانیزه و قاعدهمند کنند. دانشمندان حوزه هوش مصنوعی نیز به همین شکل به سراغ رشتههای دیگر میروند تا ایدهها و روشهای خود را در آن اعمال کنند. از این رو، رشته «هوش مصنوعی» به واقع یک رشته جهانی است.
هوش مصنوعی چیست؟
ما تاکنون گفتهایم که هوش مصنوعی چرا جالب است، اما نگفتهایم که هوش مصنوعی دقیقا چه چیزی است؟ البته میشد به طور اجمالی گفت که این رشته «با برنامههای هوشمند سروکار دارد. بنابراین بهتر است کمی برنامهنویسی کنیم.» اما تاریخ علم به ما نشان داده که اشاره به اهداف صحیح کمک شایانی به ما میکند.
کیمیاگران ابتدایی به دنبال معجون حیات ابدی و همچنین روش تبدیل سرب به طلا بودند. اما آنها مسیر اشتباهی را در پیش گرفته بودند. زمانی که هدف تغییر کرد، روش علمی و علم زایا توانست پدید آید. یافتن نظریههای صریح که به پیشبینیها رنگ واقعیت میبخشید اساس کار باید قرار میگرفت. درست مانند همان سِیری که دانشمندان علم نجوم حرکت ستارهها و سیارات را در اوایل کار پیشبینی میکردند. هشت تعریفی که از «هوش مصنوعی» صورت گرفته در ادامه آورده شده است. این تعاریف پایه و اساس تعاریف بعدی نیز بوده است. تعاریف به عمل آمده در دو بُعد کلی دستهبندی میشوند. تعاریف دسته اول با «منطق و پردازشهای فکری» در ارتباط هستند، در حالی که تعاریف دسته دوم «رفتار» را خطاب قرار میدهند که ما به آن «عقلانیت یا خردپذيرى» میگوییم. یک سیستم زمانی عاقلانه عمل میکند که کار را صحیح انجام دهد.
دسته اول
- تلاش مهیج جدید تا کامپیوترها بتوانند بیندیشند... به معنای واقعی کلمه: دستگاههایی هوشمند (هوگلند، 1985)
- مکانیزه سازی فعالیتهایی که با تفکر انسانی در ارتباط است. فعالیتهایی مانند تصمیمگیری، حل مسئله و یادگیری (بلمن، 1978)
- مطالعه قوه ذهنی از طریق مدلهای رایانشی (چارنیاک و مک دِرمات، 1985)
- مطالعه محاسباتی که امکان مشاهده، استدلال و عمل را ممکن میسازد (وینستون، 1992)
دسته دوم
- هنر ساخت دستگاههایی که کارکردی را انجام میدهند. کارکردی که اگر توسط انسان انجام شوند به هوش نیازمند است (کورزویل، 1990)
- مطالعه ساخت کامپیوترها برای انجام کارهایی که در حال حاضر انسانها بهتر آن کار را انجام میدهند (ریچ و نایت، 1991)
- زمینه علمی که به دنبال توضیح و تقلید رفتارهای هوشمندانه از منظر پردازشهای رایانشی است (شالکوف، 1990)
- شاخه علوم کامپیوتری که با مکانیزه سازی رفتار هوشمندانه در ارتباط است (لوگر و استابِلفیلد، 1993)
این تعاریف چهار مسیر کلی را در زمینه هوش مصنوعی برای ما ممکن میسازد:
- سیستمهایی که مانند انسان فکر میکنند.
- سیستمهایی که منطقی فکر میکنند.
- سیستمهایی که مانند انسان عمل میکنند.
- سیستمهایی که منطقی عمل میکنند.
از نظر تاریخی، هر چهار روش دنبال شده است. همواره تنشی بین رویکردهای «انسانمحور» و رویکردهای «عقلانیت محور» وجود داشته است. در واقع بین رفتار انسانی و عقلانی تفاوتی وجود دارد. همه ما قوانین شطرنج را میدانیم، اما این بدان معنا نیست که همه ما استاد بزرگ شطرنج هستیم. به همین شکل، همه ما برای امتحان میخوانیم، اما همه ما نمره 20 را کسب نمیکنیم!
یک رفتار یا عمل انسانی بر اساس علوم تجربی تعریف میشود که خود مستلزم فرضیهسازی و تایید تجربی آن فرضیه است. رویکرد عقلانی اما ترکیبی از ریاضیات و مهندسی است. افراد یک گروه به پژوهش انجام شده در گروه دیگر شک و تردید وارد میکنند، اما حقیقت این است که هر گرایش نتایج ارزشمندی را دنبال میکند. در ادامه هر بحث را جدیتر دنبال خواهیم کرد.
کودکان پیش از تولد طراحی میشوند!
ایده طراحی کودکان پیش از تولد و اصلاح ژنتیکی و تولید انسانهایی فوقالعاده هوشمند و با اندامی متناسب و مقاوم دربرابر بیماری از حوزه داستانهای علمی-تخیلی خارج و به واقعیت نزدیک شده است.
به گزارش آنا، پژوهشگران دانشگاه MIT از به واقعیت پیوستن ایدهای خبر دادهاند که تاکنون فقط در چارچوب داستانها و فیلمهای علمی-تخیلی قابل تصور بود. گزارش پژوهشگران این دانشگاه که در technologyreview.com منتشر شده است، نشان میدهد توانایی عملی اصلاح ژنهای انسان پیش از تولد و مهندسی او از زمان تولد، وجود دارد.
تولید انسانی که از لحاظ ژنتیکی اصلاح شده باشد، احتمالاً طی 10 تا 20 سال آینده امکانپذیر خواهد شد اکنون در دسترس پژوهشگران قرار گرفته است.
بنا به این گزارش، مهم ترین مانعی که پژوهشگران مهندسی ژنتیک در حال حاضر برای رسیدن به این هدف بر سر راه دارند، این نیست که نمیدانند چه نوع اصلاح ژنتیک پیش از تولد شخص قابل پذیرش و مجاز است. پذیرفتهترین و سادهترین کاربرد این فناوری ظاهراً اطمینان حاصل کردن از این است که کودکان بدون ابتلا به نقایص مادرزادی نظیر سندروم هانتینگتن که موجب کاستیهایی غیرقابل جبران و درمان در مغز میشود، به دنیا بیایند. اما ترسناکترین کاربرد این فناوری که عمدتاً در رمانها و فیلمهای بدبینانه آیندهنگر مطرح میشود، ممکن است اصلاح ژنتیکی برای ساختن کودکانی برای گروههای نخبه جامعه باشد که بهصورت طبیعی باهوشتر، قویتر و سالمتر از افراد دیگر در جامعه هستند.
جنیفر دودنا، زیستشناس از دانشگاه برکلی، از جمله پژوهشگرانی که در رسیدن به فناوری کلیدی این کشف شرکت داشته است، حدود یک ماه در ماه ژانویه طی نشستی با دانشمندان آمریکایی نگرانیهای خود را بابت کشفی که خود در آن نقش داشته است و میتوان آن را مهمترین کشف بیوتکنولوژیکی قرن نامید، ابراز داشته است. وی در این نشست درباره فناوریای که تولید کودکان از لحاظ ژنتیکی مهندسی شده را بهصورت نظری امکانپذیر کرده است، سعی کرده است موافقت دانشمندان هموطن خود را برای توقف تحقیقات در این مرحله، پیش از آنکه بازگشتناپذیر شود، جلب کند.
با این حال با توجه به تحقیقات و آزمایشهایی که در نقاط دیگر جهان و در کشورهای رقیب، از جمله در چین انجام شده است و شایعاتی مبنی بر اصلاح جنینهای انسانی در آزمایشگاههای چین، بهنظر میرسد آمریکاییها برای پیشرفت سریعتر در این حوزه احساس اجبار میکنند و چنین پیشرفتی اجتنابناپذیر است.
جنیفر دودنا در گفتوگو با گزارشگر فناوری دانشگاه MIT گفته است: «بیشتر مردم واقعاً متوجه نیستند که چه اتفاقی در حال وقوع است.»
فناوری CRISPR
فناوری کلیدی در اصلاح ژنتیک که سه سال با کمک جنیفر دودنا کشف شد CRISPR-Cas9 نام دارد که میتوان آن را ابزاری دانست برای آنکه زیستشناسان اجزائی از DNA انسان را از اساس «جستوجو و جایگزین» کنند. به این معنا آنان میتوانند بخشهایی از کد ژنتیکی انسان را از نو بنویسند.
فناوری CRISPR در حال حاضر با موفقیت در 40 درصد از موارد توانسته است کدهای هدف را کاملاً حذف کند و در حدود 20 درصد موارد توانسته است به شکل مؤثری آن کدها را تغییر دهد. این فناوری ممکن است موجب تغییرات ناخواستهای نیز بشود و به این معنا فعلاً ناکافی و غیرقابل اعتماد است. اما پژوهشگران ابراز امیدواری کردهاند که بتوان این وضعیت را بهبود بخشید.
فناوری CRISPR با وجود ناکافی بودنش تاکنون در مورد گاوها و خوکها نتایج موفقیتآمیزی داشته و حتی سال گذشته نمونههایی از میمونها که دستکاری ژنتیک با این روش در مورد آنها با موفقیت آزمایش شده بود، به نمایش گذاشته شدند. گاوها و خوکها سالمتر طراحی شدهاند و ژن میمونها را از لحاظ سوختوساز بدن، دستگاه ایمنی و سلولهای بنیادی به شکلی موفقیتآمیز مهندسی شده است.
این پژوهشگران هماکنون مشغول بررسی راههای استفاده از CRISPR برای درمان نقصهای ژنتیک مانند سلولهای داسی شکل و فیبروز کیستیک هستند و در حال آزمایشهایی برای ایجاد تغییراتی ژنتیکی که با آنها نهایتاً بتوان ویروسهایی مانند HIV را از میان برد یا بیاثر کرد. با آنکه HIV بیماری ژنتیک نیست، اصلاحات ژنتیکی خاصی را میتوان برای جلوگیری از گسترش این ویروس در میان سلولهای بدن مورد استفاده قرار داد.
طراحی کودکان پیش از تولد
جنیفر دودنا در گفتوگو با گزارشگر فناوری دانشگاه MIT از «ایجاد تغییر در سیر تکامل بشر» سخن به میان آورده است. در همین حال، یک متخصص فناوری زیستی به نام جان هریس به این گزارشگر گفته اسنت که بشریت نیاز به اصلاح دارد و نباید جلوی پیشرفت این فناوری را گرفت. به گفته این پژوهشگر «ژنوم انسان کامل نیست و از لحاظ اخلاقی لازم است که از این فناوری حمایت شود.»
با آنکه هنوز در این فناوری خطاهای بسیار وجود دارد که باعث بروز تغییراتی ناخواسته میشود، اخیراً پیشرفتهای تازهای در آن پدید آمده است که نتایج بهتری را نشان میدهد.
پژوهشگران در حال حاضر برای ساختن یک میمون به شکلی مطلوب و مورد انتظار ناچارند 20 جنین را اصلاح کنند. به گفته یکی از پژوهشگران انستیتو مکگاورن دانشگاه MIT که گوپینگ فِنگ نام دارد، تولید انسانی که از لحاظ ژنتیکی اصلاح شده باشد، احتمالاً طی 10 تا 20 سال آینده امکانپذیر خواهد شد.
مهمترین مسأله این پژوهشگران در حال حاضر این است که بتوانند DNA سلولهای بنیادی را با CRISPR اصلاح کنند و بعد آن را پرورش دهند و آن سلولها را در اسپرم انسان تکثیر کنند. این امر در حال حاضر ممکن نیست اما دانشمندان مورد گفتوگو قرار گرفته در گزارش MIT گفتهاند که «فکر میکنند خیلی زود امکانپذیر شود.».
پایان خبر"