زمان : 22 Aban 1394 - 14:16
شناسه : 114180
بازدید : 21284
تحريفات عاشورا، ستمگراني كه باني مجالس عزاداري بودند تحريفات عاشورا، ستمگراني كه باني مجالس عزاداري بودند رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آيينه يزد

در مجالسي كه به ياد امام حسين بن علي(ع) برگزار مي‌گردد شيعيان آن حضرت واقعه جانگداز محرم سال 61 ه را به ياد مي‌آورند. در مظلوميت امام سوم شيعيان اشك مي‌ريزند، سينه مي‌زنند بر اساس احاديث وارده تباكي مي‌كنند و سنت دير پاي عزاداري را پس از گذشت قرن‌هاي متمادي بر پا و زنده نگه مي‌دارند. از وظايف روحانيون، گويندگان مذهبي، بر پاكنندگان محافل روضه‌خواني، دارندگان تريبون‌هاي رسمي، رسانه‌هاي عمومي به ويژه صداوسيما اين است كه زمينه‌هايي را فراهم ‌كنند تا در اين گونه جلسات پيروان و علاقه‌مندان به نواده پيامبر گرامي اسلام حضرت محمدمصطفي(ص) كه مي‌فرمود: حسين (ع) از من است و من از حسينم، روز به روز در كنار مراسم سنتي سينه‌زني و روضه‌خواني آگاهي بيشتر درباره قيام كربلا پيدا كنند و بدانند تنها هدف از شهادت حضرت حسين (ع) شفاعت گنه‌كار و يا فقط گريه كردن براي آن حضرت و ياران باوفايش نبوده و نيست بلكه توجه به فرضيه مهم امر به‌معروف و نهي‌از منكر و اصلاح امور و مبارزه با ستمگر و زير بار جور و ظلم نرفتن و آموختن درس شهامت و فداكاري مي‌باشد. در ادوار مختلف عده‌اي از علما و اسلام‌شناسان درباره تحريفات عاشورا، كتاب‌هايي به رشته تحرير درآورده و يا طي سخنراني‌ها در مجامع علمي و حوزوي و دانشگاهي در اين‌باره مطالب مفيد و ارزنده‌اي اظهار داشته و جامعه بويژه ياران امام حسين(ع) را آگاه نموده و گويندگان، مداحان و روضه خوانان را سفارش نموده‌اند كه با سخنان خود وحدت جامعه مسلمانان را خدشه‌دار ننمايند، احاديث و روايات كذب بازگو نكنند، در منابر اشعار و مطالب سخيف نخوانند و به دنبال سياست‌بازي و مداحي كوچه‌ بازاري و مجيزگويي نباشند. آيه‌ا... شهيد مرتضي مطهري درباره تحريفات عاشورا مي‌نويسد:
«اگر بخواهيم‏ روضه‏هاي دروغي را كه مي‏خوانند جمع آوري كنيم شايد چند جلد كتاب پانصد صفحه‏اي بشود! من فقط براي نمونه عرض مي‏كنم، مرحوم حاج ميرزاحسين‌نوري اعلي‌الله مقامه، استاد مرحوم‏ حاج شيخ عباس قمي و مرحوم حاج شيخ علي‌اكبر نهاوندي در مشهد و مرحوم حاج‏شيخ محمدباقر بيرجندي محدث كه مرد بسيار فوق‏العاده‏اي بوده است، محدثي است كه در فن خودش فوق‏العاده متبحر بوده و حافظه‏اي بسيار قوي داشته است. مرد با ذوق و بسيار با شور و حرارت و با ايماني بوده است. گو اينكه بعضي از كتاب‌هايي كه اين مرد نوشته در شان او نبوده و علماي وقت‏ هم ملامتش كردند، ولي معمولا كتابهايش خوب است، مخصوصا كتابي در موضوع منبر نوشته است بنام «لؤلؤ و مرجان" كه با اينكه كتاب‏ كوچكي است ولي فوق العاده خوب است. در اين كتاب راجع به وظايف اهل‏ منبر سخن گفته است. همه اين كتاب در دو فصل است، يك فصل آن درباره‏ اخلاص، يعني خلوص نيت است كه يكي از شرايط گوينده، خطيب، واعظ، روضه‌خوان اين است كه خلوص نيت داشته باشد‌. منبر كه مي‏رود، روضه كه مي‏خواند، به طمع پول نباشد و چقدر عالي در اين موضوع بحث كرده است كه من وارد بحث آن نمي‏شوم. شرط دوم، صدق و راستي است، و در اينجاست كه‏ موضوع راست گفتن و دروغ گفتن تشريح شده و انواع دروغ‌ها را چنان بحث‏ كرده كه من خيال نمي‌كنم در هيچ كتابي درباره دروغ و انواع آن به اندازه‏ اين كتاب بحث شده باشد و شايد نظير اين كتاب در دنيا وجود نداشته باشد. عجيب اين مرد تبحر از خودش نشان داده است.»1
«اگر كسي بخواهد امروز ذكر مصيبت كند، بايد بر مصائب جديده اباعبدا...(ع) گريه كند بر اين دروغ هايي كه به اباعبدا...(ع) نسبت داده مي‌شود گريه كند.»2
«هيچ حادثه‌اي در تاريخ‌هاي دور دست مثل سيزده، چهارده قرن پيش به اندازه حادثه كربلا تاريخ معتبر ندارد مورخين معتبر اسلامي از همان قرون اول و دوم قضايا را با سندهاي معتبر نقل كردند و اين نقل‌ها با يكديگر انطباق دارد و به يكديگر نزديك هستند.»3
«كتاب معروفي است به نام " روضه‌الشهداء " كه نويسنده آن ملاحسين‏ واعظ كاشفي است... اين كتاب به فارسي هم‏ هست و تقريبا 500 سال پيش تاليف شده است،... (1) ملا حسين مرد ملا و با سوادي بوده و كتاب‌هائي هم دارد و صاحب انوار سهيلي است. ... قبل از اين كتاب، مردم به منابع اصلي مراجعه مي‏كردند. شيخ مفيد رضوان ا... عليه "ارشاد" را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به"ارشاد" شيخ‏مفيد خودمان مراجعه كنيم، احتياج بجاي ديگر نداريم. از اهل ‏تسنن، طبري نوشته‏، ابن اثير نوشته، يعقوبي و ابن عساكر و خوارزمي نوشته‏اند. من نمي‏دانم‏ اين بي‏انصاف (ملاحسين كاشفي) چه كرده است!. ... داستان‌ها را بشكل افسانه درآورده است... در شصت، هفتاد سال پيش مرحوم ملا آقاي دربندي پيدا شد. تمام حرفهاي‏ روضه‌الشهداء را باضافه چيزهاي ديگري پيدا كرد و همه را يكجا جمع كرد و كتابي نوشت بنام اسرارالشهاده، واقعا مطالب اين كتاب انسان را وادار مي‏كند كه به اسلام بگريد. »4
«خواست آنهايي كه در مساجد و چه آنهايي كه بالخصوص در منزلشان مجلسي بر پا مي‌كنند،. ... ازدحام جمعيت است!. ... اين نقطه ضعف است. نقطه ضعف دومي كه در مجالس عزاداري هست و بيشتر از ناحيه عوام الناس است و خوشبختانه كمتر شده است، مسئله «شور و واويلا» بپا شدن است. منبري در آخر منبرش حتما بايد ذكر مصيبت كند و در اين ذكر مصيبت هم نه تنها مردم اشك بريزند، كه تنها اشك ريختن قبول نيست، بايد مجلس از جا كنده شود و شور و واويلا بپا شود. من نمي‌گويم مجلس از جا كنده نشود، من مي‌گويم اين نبايد هدف باشد.»5
در هر شهر و روستا و منطقه در روزهاي شهادت ائمه بزرگوار عليهم صلوات الله اجمعين به ويژه در ايام محرم و صفر بر اساس سنت بسيار پسنديده مراسم برپا مي‌كنند برابر با اعتقاداتي كه دارند غذاي نذري وصلواتي توزيع مي‌كنند در واقع خواست برگزاركنندگان و شركت‌كنندگان در اين گونه جلسات و محافل آشنايي بيشتر با اهداف سرور آزادگان جهان حسين‌بن‌علي(ع) مي‌باشد. بنابراين اگر زراندوزاني با رانتخواري يا ارتشا يا اختلاس يا اجحاف به مردم در پي برگزاري مراسم عزاداري باشند، گويندگان و مداحاني كه براي هر جلسه نه تنها صدها هزارتومان بلكه ميليونها تومان طلب مي‌كنند، نوحه خوان‌هايي كه با سبك‌هاي غير قابل قبول اشعار و ترانه‌هاي مبتذل مي‌خوانند، آن عده از دولتمرداني كه با صحنه‌سازي‌هاي مشمئز كننده به مقاماتي دست يافته‌اند، زراندوزان و مفسدان اقتصادي و زمين‌خواراني كه در اين ايام سياه پوش مي‌شوند و بر سر و سينه مي‌زنند و با بخشي از پول‌هاي باد آورده عده‌اي از مردم را اطعام مي‌كنند بايد بدانند بيراهه مي‌روند و دير يا زود بر سر هر كوي و برزن شناخته خواهند شد و مهمتر آن كه در پيشگاه پروردگار متعال بايد جوابگو باشند. تاريخ را كه مطالعه مي‌‌كنيم در مي‌يابيم.
«عاشورا در تاريخ چندان تحريف گرديده و اهداف امام حسين‏عليه السلام چنان محو و مسخ شده بود كه هيچ خطري از جانب آن، متوجّه زورگويان نبود. در بي‏ضرر و بي‏خطر بودن عاشورا، براي زورگويان حاكم همين بس كه خود آنان، باني و متولّي مراسم عزاداري بودند. في‏المثل شاه عبّاس، مجالس عزا برگزار مي‏كرد و در دسته‏هاي عزاداري شركت مي‏نمود و ناصرالدّين شاه، هيچ تعارضي بين شيوه‏هاي ظالمانه حكومتش و تأمين بهترين و پيشرفته‏ترين امكانات براي برگزاري تعزيه نمي‏ديد. بيفزايم مراسم عزاداري را كه پهلوي در ماه محرم برگزار مي‌كرد و خود در آن حضور مي‌يافت و پاي منبر مي‌نشست»6
«شاه عباس صفوي يك دسته جلاد نيز داشته است به نام «چيگيين» يا گوشت خام خور. كار ايشان آن بود كه مقصران را بفرمان شاه، زنده مي‌خوردند. اين مجازات شوم و نفرت‌انگيز ظاهرا از زمان مغول و تيمور به يادگار مانده و بواسطه شاه اسماعيل اول سر سلسله پادشاهان صفوي به شاه عباس رسيده بود، زنده خواران شاه را «ملك‌علي سلطان جارچي‌باشي» اداره مي‌كرد يكي از مورخان زمان درباره اين دسته از جلادان شاه عباس چنين نوشته است:. ... و در زمره‌اي ديگر از اين قبيل كه در فرمان جارچي باشي بسر مي‌بردند. مسمي به چگيين يعني گوشت خام خور، آن فرقه نيز آلت سياست و غضب بودند كه گناهكاران واجب التعذير را از يكديگر مي‌ربودند و انف و اذن(7) ايشان را به دندان قطع نموده بلع مي‌فرمودند و هم چنين بقيه اعضاي ايشان را به دندان انفصال داده، مي‌خوردند. تا حيات از آن گروه مسلوب مي‌گشت. اين جماعت لباس مخصوص داشتند جهت امتياز. بدين طريق كه تاج‌هاي بي عمامه ضخيم طويل به قدر يك ذرع بر سر مي‌گذاشتند و. ... و اكثر اين گروه مردمان قوي هيكل، كريه‎المنظر و طويل القامه بودند.»8
«شاه عباس اسيران دشمن يا مقصران و كساني را كه گرفتار قهر و غضب شاهانه او مي‌شدند به اشكال مختلف مي‌كشت. كور كردن، گوش و بيني و زبان بريدن، زنده پوست كندن، در آب جوش سوزاندن دست و پاي بريدن و قطعه قطعه كردن، در خام(9)گاو كشيدن، شكم دريدن و گردن زدن و كباب كردن و به حلق آويختن و سرب گداخته در گلوي مقصران ريختن و امثال آنها از جمله سياست‌هاي عادي و معمولي وي بود كه براي هر يك در تاريخ‌هاي زمان شواهد گوناگون موجود است.»10
«شاه عباس پياده از اصفهان به مشهد مي‌رفت مجالس عزاداري و تعزيه بر پا مي‌كرد در آن مراسم شركت موثر داشت، خود را كلب (سگ) آستان‌علي مي‌ناميد اما وليعهد و پسر، بعضي از ياران،‌ اقوام، نزديكان خود را مي‌كشت و در تاريخ زندگي او نقل نموده‌اند در سالي كه عيد ميلاد مسيح(ع) مصادف با روز ماه مبارك رمضان بود به همراهان خود اعم از كشوري و لشكري و روحانيون دربار شراب ‌داد و به آنها ‌گفت بخورند.»11
چه زيباست كه از اين همه حوادث و وقايع تحريف شده بياموزيم كه هدف مقدس امام حسين(ع) و قيام عاشورا در جنبه‌هاي مختلف اخلاص، تربيت، اخلاق، شجاعت، تحمل عقيده مخالف، عزت نفس و مخالفت با ظلم، ستمگري و ستم‌پذيري و در يك كلام خصايل نيك انساني را رشد دادن و رذايل اخلاقي را مذمت كردن و از دامن جامعه اسلامي پاك نمودن، سيره امام (ع ) وبقيه ائمه و پيشوايان و سرور آنان پيامبرگرامي اسلام(ص) بوده است.
آنان براي رشد و تعالي و ترقي جامعه از جان خويش مايه گذاشتند و امام (ع)در حركت از مكه به طرف عراق فرمود: هر كس آماده است تا در راه احياي سيره جدم از خون دلش مايه بگذارد و بگذرد با من بيايد كه فردا صبح عازمم اين روش سرور آزادگان امام حسين(ع) در انسان‌سازي است و ختم كلام اينكه:
اي كه گفتي مرو اندر پي خوبان زمانه
ما كجاييم در اين بحر تفكر تو كجايي

مدير مسئول

پي نوشت‌ها :
1- «حماسه حسيني»، استاد شهيدمرتضي مطهري، جلد اول، صفحه 18 و 19
2- همان، صفحه 30
3- همان، صفحه 31
4- همان، صفحه 53 و 54 و 55
5- همان، صفحه 102 و 103
6- «از عاشوراي حسين تا عاشوراي شيعه»، محمد اسفندياري، صفحه 37
7- انف يعني بيني و اذن يعني گوش
8- «زندگاني شاه عباس اول»، نصرا. .. فلسفي، جلد اول و دوم، صفحه 470- 469، چاپ انتشارات علمي، سال 1364
9- خام گاو يعني پوست دباغي نشده
10- زندگاني شاه عباس اول، صفحه 471- 472
11- همان، صفحه 638-641