خاطر خطير خوانندگان خبير مشخص است ما مردم از خيلي جهات منحصر به فرد و يگانهايم كه صد البته اين را از پيشينيان به ارث بردهايم.
مثلاً دوازده ستون ميساختند با اغراق و مبالغه ميگفتند «چهلستون» و گاه بر حسب اقتضاي زمان عليرغم داشتن ستونسازه را «بيستون» ميناميدند. چرا راه دور برويم همين يزد خودمان مثلاً تا ظهر جمعه پنكه و كولر لذتبخش بود، شنبه شب بخاري و كرسي لازم بود و هم حال ميداد. نمونه ديگر هنوز زيرنويس هشدار خطر خشكسالي و اينكه مردم بايد صرفهجويي در آب را مراعات بفرمايند در حال پخش است كه باز هشدار سيل و بارش برف و باران و سيل و اينكه مردم باز هم بايد تدابير ويژه اخذ كنند. هشدارها پيدرپي پخش ميشود اما نكته مهم انكه چه خشكسالي چه بارش برف و باران چه گرما چه سرما و... مردم خودشان ميدانند و بايد تدبير كنند. درست مثل سخنراني يكي از نمايندگان مجلس كه در اجتماع فرهنگيان ميگفت: بايد طرح و لايحه بهبود معيشت فرهنگيان ارائه شود. در آن هنگام يكي از معلمان گفت: جناب آقاي نماينده به چشم فردا كه رفتم مجلس يا وارد هيات دولت شدم يعني اگر وكيل يا وزير شدم !! حتماً وظيفه خود را انجام ميدهم راستي نقش وكلا و وزرا و تدبيركنندگان چيست؟ دادن هشدار؟ و صد تا كار اساسي ديگر هم دارند...!
زبان دراز