عطشانی: 90درصد از فیلم «نقش نگار»متعلق به بابک زنجانی است
۲۹ تير ۱۳۹۳/سال گذشته علی عطشانی با خبر ساخت فیلمش «نقش نگار» حاشیهساز شد. حاشیهها از روز آخر فیلمبرداری شروع شد، زمانی که عطشانی در جشنی، بهطور رسمی از حضور بابک زنجانی در مقام سرمایهگذار این فیلم خبر داد و رسانهها را متوجه این رخداد کرد. «نقش نگار» سال گذشته در جشنواره فیلم فجر حضور نداشت و اهالی رسانه تنها در یک نمایش آن هم در سالن وزارت ارشاد، فیلم را دیدند. این فیلم این روزها مشکلاتش حل شده و قرار است بهزودی به مرحله اکران عمومی برسد. فیلمی که نام ناصر ملکمطیعی، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران را بر پیشانی دارد و همین اتفاق بهخودیخود آن را برجسته میکند و قطعا علاقهمندان بسیاری منتظرند تا بار دیگر نقشآفرینی این بازیگر کهنهکار را پس از سالها ببینند. گفتوگوی زیر چکیده حرفهای عطشانی درباره اتفاقات چند ماه گذشته است.
فیلم «نقش نگار» بعد از پایان فیلمبرداری با حواشی بسیاری همراه شد که یکی از آنها، حضور بابک زنجانی بهعنوان سرمایهگذار فیلم بود. قرار است این فیلم بهزودی اکران شود، با توجه به مشکلات پیرامون آقای زنجانی آیا نام او بهعنوان سرمایهگذار در تیتراژ فیلم خواهد آمد؟
قبل از اینکه بابک زنجانی در فیلم «نقش نگار» سرمایهگذاری کند، در چند فیلم دیگر هم بهعنوان سرمایهگذارحضور داشت و موضوع عجیبی نبود! اما به واسطه اینکه سیاستِ کاری من همیشه برپایه صداقت است و اینکه اساسا اهل مخفیکردن چیزی نیستم بنابراین از همان ابتدا نخواستم حضور آقای زنجانی را در این فیلم مخفی کنم، چراکه آقای زنجانی یا هر سرمایهگذار دیگری که پولش را به سینما تزریق میکند، قدمی به نفع اقتصاد سینما بر میدارد و فکر میکنم تنها کسی که خبر رسمی حضور بابک زنجانی را در فیلمش اعلام کرد، من بودم.
از ابتدا میدانستید حضور او در فیلم بهعنوان سرمایهگذار، حواشیای به همراه خواهد داشت؟
از ابتدا میدانستم که هیچ مشکلی برای من و فیلم به وجود نخواهد آمد. فکر کنید که میخواهید خانهای بخرید، وقتی قرار است آن خانه را بخرید دیگر با شما نیست که تحقیق کنید و ببینید مالک قبلی خانه، پول خرید ملک را از کجا آورده است؟ من هم وظیفه ندارم بروم و ببینم سرمایهگذار فیلم من پولش را از کجا آورده است. کما اینکه هنوز هم معتقدم، اگر بابک زنجانی مشکلی داشته باشد، الان در حال رسیدگی و پیگیری است، که به اعتقاد من مشکلی نداشته و به نظر من شرایط آقای زنجانی خیلی پیچیدهتر از این حرفهاست که به این راحتی بتوان چنین وصلههایی به او چسباند. اما چون مبحث مورد نظر ما سیاسی نیست من به این موضوع ورود نمیکنم. فقط در این حد میتوانم بگویم که شجاعت و شهامتی که بابک زنجانی در ارتباط با ورود به سینما داشت، بسیار ستودنی و قابل ستایش است.
ای کاش زنجانی و امثال زنجانیهایی که به سینما اعتقاد و اطمینان دارند، تعدادشان بیشتر بود و با تمام اعتقادشان سرمایهشان را به سینما تزریق میکردند. بسیاری از کسانی که امروز داعیهدار این هستند که چرا زنجانی پولش را به سینما آورد، کسانی هستند که بلافاصله بعد از جشنی که ما پایان فیلمبرداری «نقش نگار» گرفتیم و حضور آقای زنجانی را رسانهای کردیم، شخصا با من تماس گرفتند و فقط میخواستند یک قرار ملاقات با آقای زنجانی داشته باشند! اگر روزی نیاز باشد، حتی اسم تکتک آنها را میگویم، که چه پستهایی داشتند. متاسفانه در حال حاضر نمیتوانم خیلی از حرفها را رسانهای کنم، اما افراد زیادی در آن زمان از من میخواستند واسطهای بشوم که فقط پنج دقیقه بابک زنجانی را ببینند.
به نظر من برخورد دوگانه به هیچوجه درست و انسانی نیست. اگر کسی با بابک زنجانی و پولش مشکل داشت، چرا آن زمان بهدنبال یک قرار ملاقات چنددقیقهای با او بود؟ و اگر پولش مشکل نداشت، الان چرا این حرفها را میزنید؟ در پاسخ به پرسش ابتدایی شما باید بگویم که آقای زنجانی بهعنوان شخصی که سرمایهگذار فیلم من است و 90درصد سرمایه فیلم متعلق به او است، اسمشان بهعنوان سرمایهگذار در تیتراژ قیدشده است.
گویا عدم نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر سال گذشته بهدلیل همین حرفوحدیثها بود. آیا اینطور است؟
بعد از اتفاقات جشنواره فجر سال قبل قرار بود فیلم در جشنواره نمایش داده شود که نشد. باید همینجا اعلام کنم که هیچکدام از اتفاقات فیلم، کوچکترین ربطی به آقای زنجانی نداشت. این را میتوانید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا مراجع ذیصلاح استعلام کنید.
پس مشکل چه بود؟
مشکل فیلم بابت حضور آقای ملکمطیعی بود. آقای زنجانی اگر مشکلی داشته یا نداشته به من و مرجعی که فیلم را بررسی میکند، ربطی ندارد. آن یک مسالهای است که باید در جایگاه خودش بررسی شود. مشکل فیلم هم با درایت آقایان ایوبی، احسانی و بهخصوص این اواخر آقای فرجی حل شد و حقیقتا برای اینکه یک مشکل به مشکلات فیلم ما اضافه نشود خودشان این مشکل را حل کردند و من از آقایان ایوبی، احسانی و فرجی تشکر میکنم که اگر پیگیریهای آنها نبود، مشکل این فیلم هیچوقت حل نمیشد. آنها پشت فیلم ایستادند و یادم نمیرود که آقای ایوبی در طول برگزاری جشنواره فیلم فجر، با من ارتباطش را قطع نمیکرد و مدام به من میگفت صبر داشته باش، مشکل حل میشود و دیدم چه پروسه سختی را سپری کردند تا این قضیه حل شد. آقای جنتی هم خیلی به من کمک کردند و طی دو، سه جلسهای که با آقای جنتی داشتم، ایشان هم نظر مساعدی به فیلم داشتند و فکر میکنم اگر همیشه با چنین سعهصدر و درایتی به مشکلات فیلمها رسیدگی شود هیچوقت فیلم توقیفی نخواهیم داشت.
اینجا پرسشی مطرح میشود مبنی بر اینکه بههرحال قبل از ساخت فیلم، فهرستی از بازیگرانی که قرار است در فیلم حضور داشته باشند به سازمان سینمایی ارایه و اسامی با توافق وزارت ارشاد نهایی میشود. حضور آقای ناصر ملکمطیعی پس از اینهمه سال در یک فیلم، اتفاق مهمی است. نام آقای ملکمطیعی آنموقع در فهرست بازیگران پیشنهادی شما بود؟
زمانی که میخواهند پروانه ساخت صادر کنند، کارگردان معمولا فهرستی از بازیگران پیشنهادی به وزارت ارشاد ارایه میدهد. من هم طبق این اصل فهرستم را ارایه دادم اما در آن اسم آقای ملکمطیعی نبود، آن هم به این دلیل که من تا روز بیستوپنجم فیلمبرداری نمیدانستم حضور او در کار قطعی خواهد بود یا نه و تازه اواخر کار توانستم رضایتش را جلب کنم و برای من هم خوشایند بود که آقای ملکمطیعی بعد از اینهمه سال بار دیگر در سینما دیده شود و در فیلم من ایفای نقش کند.
چطور با آقای زنجانی آشنا شدید؟ قبل از ساخت فیلم با هم مراوده داشتید، یا همهچیز از «نقشنگار» شروع شد؟
زمانی که میخواستم «نقش نگار» را بسازم، دونفر بهعنوان سرمایهگذار آمدند و درباره چگونگی شروع کار صحبت کردیم. من با این دو نفر قرارداد بستم و با یک رقمی ساخت فیلم را شروع کردیم. فرض کنید که مبلغ 50میلیونتومان بهعنوان قسط اول پرداخت کردند تا ما پیشتولید را شروع کنیم. فیلمبرداری که شروع شد، یکی از سرمایهگذاران یک قسط صدمیلیونی داد و ما اقساط اول را پرداخت کردیم. تقریبا به روزهای هفتم یا هشتم فیلمبرداری که رسیدیم یکی از سرمایهگذاران اعلام کرد که پولی ندارد در اختیار پروژه بگذارد و رسما کنار کشید. البته اشتباه از خودم بود که قراردادی نبسته بودم.
تقریبا به روزهای دهم یا دوازدهم فیلمبرداری رسیده بود که من با همه گروه قرارداد بسته بودم و چک هم داده بودم و در این شرایط سرمایهگذار دوم هم اعلام کرد که من هم پولی ندارم. روزهای 15 یا 16 فیلمبرداری بود، که من ماندم و تعداد زیادی قرارداد و بدهی. اما نگذاشتم هیچکدام از عوامل فیلم متوجه این اتفاق شوند، چون داشتیم کار میکردیم و دوست نداشتم کار متوقف شود. تنها کاری که کردم، این بود که شروع کردم با سرمایهگذارهای مختلف رایزنیکردن و سه یا چهار روز درگیر صحبتکردن با اسپانسرها و سرمایهگذارها بودم و با هیچکدام به توافق نرسیدیم. داشتم به این نتیجه میرسیدم که کار را تعطیل و اعلام کنم که با توجه به اینکه سرمایهگذار ما نتوانست مابقی پول پروژه را تامین کند، کار تعطیل میشود.
آنروزها شرایط روحی بدی داشتم و نمیدانستم چهکار کنم. همان روزها، دوستی به من گفت که بابک زنجانی را میشناسی و تا به حال از او خواستی که اسپانسر کارت شود؟ من هم که تا پیش از این فیلم ارتباطی با آقای زنجانی نداشتم جوابم منفی بود. این دوست من قراری گذاشت که بتوانیم بابک زنجانی را از نزدیک ببینیم و یک شب بعد از پایان فیلمبرداری به دفتر بابک زنجانی رفتیم. آقای زنجانی بعد از دیدن ما، خیلی گرم و صمیمی برخورد کرد و گفت که یکی- دو تا از کارهای من را دیده است و علاقهمند بود اگر کمکی از دستش برمیآید انجام بدهد. از من خواست که قراردادی تنظیم کنم و روز بعد دوباره به دفترش بروم و من فردای آن روز باز به دفترش رفتم. چند شرط مالی برایم گذاشت و طبق قراردادی که امضا کردیم سرمایهگذار فیلم شد و این نخستین آشنایی من با او بود.
اما بعد از آن کمی به او نزدیکتر شدم و طی صحبتهایی که با هم داشتیم، چیزهای بیشتری از شخصیت و رفتارش فهمیدم. برای این شناخت است که دلم میسوزد، بابت اینکه اینطور دربارهاش قضاوت میشود و فکر میکنم کمی درباره این آدم بیانصافی میشود. زمانی که هنوز در دفترش بود، یک قرار 20دقیقهای با هم داشتیم و حرف زدیم، حالش خوب نبود و درددل کرد، خیلی حرفها زد که فکر میکنم در مورد این آدم بیانصافی شده است. من نمیگویم که این آدم مبرا از اشتباه است، اما همه واقعیت چیزی که مردم عام از این آدم میدانند، نیست.
از این حرفها که بگذریم، بابک زنجانی تا چه حد، از حوزه سینما شناخت داشت؟
در جریان هستید که چه دستگاههای سینمایی به کشور وارد کرد؟ به نظر من اینها یعنی دلسوزی. دلسوزی که شاخ و دم ندارد. با کارهایی که او در عرصه سینمایی انجام میداد، مطمئنم اولین کمپانی سینمایی به معنی واقعی میتوانست در ایران به وجود بیاید. یقین دارم، اگر بابک زنجانی یکی، دوسال میتوانست با روش خودش در سینما جلو برود، قطعا کمک زیادی به سینما میکرد. با فاکتورگرفتن فیلم من، در همین سالهای 91 و 92 بابک زنجانی چقدر به سینمای ما کمک کرد؟ در چه فیلمهایی مستقیم و غیرمستقیم ورود کرد؟ زمانی که من مانده بودم و یک میلیارد و نیم بدهی، درد مرا فهمید.
بعد از جشنی که در آن بابک زنجانی را سرمایهگذار کارم معرفی کردم، بسیاری از سرمایهگذارانی که تا پیش از آن با آنها درباره فیلم صحبت کرده بودم و نپذیرفته بودند به پروژه کمک کنند، ابراز تمایل کردند که با من همکاری کنند، ولی دیگر برای من همکاری با آنها ارزشی نداشت، فیلم ساخته شده بود و آن زمان که نیاز به کمکشان داشتم هیچکدامشان نبودند.
به یاد میآورم تا شب جشن پایان فیلمبرداری«نقش نگار»آقای ملکمطیعی و عوامل و دیگر بازیگران فیلم از حضور آقای زنجانی بهعنوان سرمایهگذار فیلم اطلاعی نداشتند، دلیل اینکه نخواستید عوامل کار در جریان قرار بگیرند چه بود؟
چند دلیل داشت. هنوز هم میبینید چه هجمهای از حرفهای ناجوانمردانه پشتسر بابک زنجانی هست. شک نکنید اگر زمان فیلمبرداری اعلام میکردم سرمایهگذار کارم بابک زنجانی است، این دشمنیها، علیه من هم شروع میشد. دلیل دوم اینکه، با توجه به اینکه بابک زنجانی استطاعت مالی فراوانی داشت، ممکن بود یکسری از دوستان توقع مالی متفاوتی پیدا کنند. صادقانه میگویم که قصد داشتم فیلمبرداری به دور از حاشیه انجام شود. البته این را هم در نظر بگیرید که زمان حضور آقای زنجانی در این فیلم، اواخر کار اتفاق افتاد و در چند روز آخر فیلمبرداری نمیخواستم کار دچار حاشیه شود و بعدش هم که دیدید، جشنی گرفته شد که رسما از سرمایهگذار فیلم حرف زدیم و اعلام کردم که بابک زنجانی با ما همکاری میکند.
حضور آقای ملکمطیعی در این فیلم اتفاق ویژهای است، آقای بابک زنجانی وقتی متوجه شد آقای ملکمطیعی در کار حضور دارد چه واکنشی نشان داد؟
خیلی استقبال کرد. زمانی که آقای ملکمطیعی را توانستم راضی کنم، بلافاصله با آقای زنجانی تماس گرفتم و گفتم باید سریع ببینمت. وقتی درباره حضور آقای ملکمطیعی با بابک زنجانی صحبت کردم، اول باور نکرد. اصلا یکی از دلایلی که باعث شد به این فیلم عرق داشته باشد، حضور آقای ملکمطیعی بود. من هم پشتم به این گرم بود که سرمایهگذار فیلمم به فیلم علاقهمند است و تا لحظات آخر پیگیر فیلم بود.
با توجه به بدهیهای بابک زنجانی گویا قرار است عواید حاصل از فروش فیلم«نقش نگار» بهدلیل شرایط آقای زنجانی به حساب قوهقضاییه واریز شود، همینطور است؟
اصلا اینطور نیست. فیلم زمان پخش سازوکار مشخص خودش را دارد. پخشکننده، عواید حاصل از فروش فیلم را به مالکان فیلم پرداخت میکند. 90درصد از فیلم «نقش نگار»متعلق به بابک زنجانی است و در نبود آقای زنجانی، آقای محمود دینی بهعنوان مدیرعامل «سورینت» این قضیه را پیگیری میکند. این پول مستقیم به حساب سورینت میرود و مابقی سرمایهگذاری هم که با من است.
بعد از پایان فیلمبرداری و حواشی که بابت حضور آقای زنجانی اتفاق افتاد، برای شما هم مشکلی ایجاد شد یا خیر؟
در مورد بابک زنجانی، نه نهادی من را خواست و نه اتفاق بد دیگری افتاد.
معمولا در فیلمهای قبلی شما این اتفاق افتاده که حاصل کار در زمان اکران یا ساخت هم حواشی زیادی داشته، نمونه آن فیلم«تلفن همراه رییسجمهور» که زمان اکران، شرایط ویژهای داشت. هدف شما از ساخت فیلم «تلفن همراه رییسجمهور»چه بود؟
هدفم از ساخت این فیلم انتقادهایی بود که از آقای احمدینژاد داشتم. من انتقادهایی به آقای احمدینژاد داشتم که فکر کردم با این فیلم میتوانم آنها را خیلی سازنده و در کمال ادب و به دور از بیادبی و گستاخی در قالب یک اثر هنری مطرح کنم. اما خب، آقای احمدینژاد از مقامش استفاده و فیلم را توقیف کرد. فیلم یکسال به دستور آقای احمدینژاد، توقیف شد و زمانی اکران شد که زمان خوبی نبود. رسما اعلام میکنم هدفم از انتخاب فیلمنامه و ساخت فیلم«تلفن همراه رییسجمهور» انتقادهایی بود که به شخص آقای احمدینژاد داشتم.
بسیاری بر این باورند که این فیلم به نوعی فیلم تبلیغاتی آقای احمدینژاد محسوب میشد. نظر شما در اینباره چیست؟
هرکس این حرف را زده، مطمئن باشد که آدم مسالهداری است. چطور فیلمی که از اول تا آخر پر از انتقاد است؛ میتواند فیلم تبلیغاتی باشد؟ اگر اینطور است، چرا یکسال توقیف شد؟ اگر قرار بود این فیلم آقای احمدینژاد را تایید بکند، چرا باید بدترین زمان ممکن نمایش داده شود؟
در مورد فیلم «تلفن همراه رییسجمهور»با آقای احمدینژاد گفتوگویی داشتید؟ مستقیم نظرشان را در مورد فیلم پرسیدید؟
اردیبهشت سال 1391 قرار بود، فیلم اکران شود. تبلیغات محیطی آن آغاز شد و لابراتوار در حال آمادهکردن کپیهای آن بود. یک روز، تهیهکننده فیلم آقای علی اکبری با من تماس گرفت و گفت که یک دیویدی جهت بازبینی ریاست محترم جمهور آماده کنم. ظاهرا در جلسه عالی سینما، آقای احمدینژاد به آقای علی اکبری گفته بود که میخواهد این فیلم را ببیند. به هر حال یک دیویدی آماده کردم و بعد از آن آقای علی اکبری با من تماس گرفت و گفت که آقای احمدینژاد گفتند، فیلم فعلا نمایش داده نشود و فیلم یکسال بعد اکران شد.
اتفاق خوبی که مدتی است در وزارت ارشاد رخ داده، رفع توقیف برخی فیلمهاست. «نقش نگار»هم جزو فیلمهایی بود که سرانجام تکلیفش مشخص شد. نظر شما درباره عملکرد وزارت ارشاد در این مدت چیست؟
من هم از این اتفاق بسیار خوشحالم، اما فکر میکنم معدود افرادی در کنار آقای ایوبی حضور دارند که راهنماییهای درست نمیکنند. آقای ایوبی بسیار آدم دوستداشتنی و فهیمی است و عملکرد بسیار خوبی داشته و قطعا تصمیمات خوبی در آینده خواهد گرفت. آقایان احسانی و فرجی هم همینطور، کسانی که این گفتوگو را میخوانند میدانند که منظور من چه کسانی هستند که مشاورههای خوبی به آقای ایوبی نمیدهند. ما فیلمسازان چیز زیادی نمیخواهیم، فقط میخواهیم که سازمان سینمایی، حامی ما باشد.
زمان نمایش فیلم «نقش نگار» مشخص شده است؟
آقای باباییان، پخشکننده فیلم پیگیر زمان اکران هست. اما فکر میکنم اکران دوم عید فطر زمان نمایش این فیلم باشد.
از کار جدید چه خبر؟ ظاهرا برای پروانه ساخت اقدام کردید؟
کار جدیدم همه را غافلگیر میکند. برای همین است که مدتی خبری از من نیست.
فیلم امسال مقابل دوربین میرود؟
به احتمال زیاد؛ بله.
حمله حسین شریعتمداری به ناطق نوری /آغاز کار زنجانی در دوران مرحوم نوربخش در دولت آقای هاشمی بوده است
۳۱ تير ۱۳۹۳/حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان با عنوان «نادیدهها و ناگفتهها» نوشت:
«علیعلیهالسلام در امر خلافت و حکومتداری و اداره کشور با هیچکس تعارف نداشت. جناح، گروه و خط برای او اهمیتی نداشت و معیار او در حکومتداری حق و عدل بود. به همین دلیل میگفت؛ اگر من خلافت را بپذیرم کسانی را که پیش از من در حکومتداری ظلمی به مردم کردهاند و از بیتالمال برای خود هزینه کردهاند، رها نمیکنم و حساب آنها را هم میرسم... شخصی مسئولیتی را در کشور برعهده میگیرد- اشاره به آقای احمدینژاد- و هر طور دلش خواست بیتالمال را خرج میکند، آن وقت میگویند تا زمانی که بر مسند است، مصلحت نیست جلوی او را بگیریم وقتی هم که از مسندش کنار رفت میگویند حالا که رفته است و دیگر مرده را لگد نزنیم، پس کی و کجا میخواهیم حساب بیتالمال را برسیم»؟
بخشی از سخنان حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری است که در مراسم احیای شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر حضرت امام(ره) ایراد کردهاند. اظهارات آقای ناطق با استقبال گسترده رسانههای بیگانه و جریانات ضدانقلاب روبرو شد و روزنامههای زنجیرهای تیتر اول خود را همراه با عکس و تقدیر فراوان به نقل سخنان ایشان اختصاص دادند که طبیعی! بود و حق! داشتند. این نوشته اما، اظهارات آن شب جناب ناطق را از زاویهای دیگر مینگرد، زیرا با توجه به سوابق آقای ناطق بر این باوریم که ایشان مثل همیشه حسن ظن داشتهاند و بیآن که متوجه باشند مورد سوءاستفاده یک جریان آلوده سیاسی قرار گرفتهاند، وگرنه ارادت شناخته شده آقای ناطق به اسلام و انقلاب و امام(ره) نمیتواند ایشان را با طیفی همراه کند که نه فقط ارادتی به امام راحل(ره) ندارند بلکه سابقهای سیاه از وطنفروشی و دشمنی با حضرتش در کارنامه آنان ثبت است... و در اینباره گفتنی است که؛
1- بخشی از سخنان آقای ناطق به ادعای ایشان درباره حیف و میل بیتالمال از سوی آقای احمدینژاد اختصاص داشت که بدون قضاوت نسبت به صحت و سقم این اتهام باید گفت جناب ناطق از برخورد آقای احمدینژاد در مناظره انتخاباتی سال 88 به شدت برافروخته بود که چرا یکسویه به ایشان اتهام زدهاند و حالا آقای ناطقنوری به همان روشی متوسل میشود که آن را بسیار مذموم و ناپسند معرفی کرده بود.
اما این بخش از اظهارات آقای ناطقنوری موضوع یادداشت پیشروی نیست و گفتنی است که کیهان اولین رسانه و در بسیاری از موارد، تنها رسانهای بود که به برخی از پلشتیها، قانونشکنیها و سوءاستفاده از بیتالمال در دولت سابق پرداخته و هزینه آن را هم متحمل شده است، اگرچه تخلفات و پلشتیهای دولت سابق با انبوه تخلفات و سوءاستفادههای اقتصادی و قانونشکنیها در دولتهای سازندگی و اصلاحات، قابل مقایسه نیست و اساسا باید گفت؛ انحراف دولت سابق دقیقا از هنگامی شروع شد که آقای احمدینژاد و حلقه انحرافی پیرامون ایشان راه و رسم اصولگرایی را کنار گذاشته و به دنبالهروی از بینش و روش مدعیان اصلاحات و حزب کارگزاران روی آوردند... و این رشته سر دراز دارد که در آینده به آن خواهیم پرداخت.
اما، سخن این وجیزه با برادر عزیزمان جناب آقای ناطقنوری در دو بخش خلاصه میشود. اول؛ آنچه از ایشان انتظار میرفت که بگویند و نگفتند. دوم؛ آنچه باید میدیدند و متاسفانه ندیدند! بخوانید!
2- آقای ناطق میفرمایند معیار حضرت امیرالمومنینعلیهالسلام درحکومت و کشورداری حق و عدل بود که استناد شایستهای به کلام حضرت امیر است. اما حضرت درباره حق و عدل بیان حکیمانه دیگری هم دارند و تاکید میفرمایند که؛ الحق اوسع الاشیاء فیالتواصف و اضیقها فی التناصف- وقتی پای سخن گفتن از حق در میان باشد، میدان آن وسیع است و میتوان درباره آن داد سخن داد. اما هنگامی که نوبت عمل به حق میرسد، دامنه آن بسیار تنگ و محدود است، یعنی آنچه شایسته و درخور تقدیر است، عمل به حق است وگرنه، سخن گفتن درباره آن به آسانی ممکن است و صدالبته ارزش چندانی ندارد (ترجمه آزاد با امانتداری در محتوا).
اکنون و با عرض پوزش باید از جناب ناطق پرسید، چرا آنهمه سوءاستفاده از بیتالمال، فساد اقتصادی، فرار از قانون و دهها و بلکه صدها پلشتی دیگر که برخی از مدعیان اصلاحات و داعیهداران حزب سازندگی در طول حاکمیت خود بر قوه مجریه مرتکب شده بودند را وانهاده و از میان انبوه آن جرایم مشهود و اثبات شده، تنها به یک نمونه - بر فرض صحت- هنوز اثبات نشده بسنده کردهاید؟ آیا فساد اقتصادی 3 هزار میلیارد تومانی که اطرافیان کنونی حضرتعالی از متهم ردیف اول آن- بعد از اثبات جرم- با عنوان «کارآفرین»! یاد کرده و شایسته تقدیر دانسته بودند و نه مجازات، قابل ذکر نبود؟
بابک زنجانی در مصاحبه با روزنامه توقیف شده آسمان- متعلق به کارگزاران- به صراحت اعتراف کرده بود که آغاز کار وی در دوران مرحوم نوربخش در دولت آقای هاشمی بوده است، چرا به این واقعیت تلخ اشارهای نفرمودید. مگر دهها نفر از نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس ششم در زد و بند با شهرام جزایری دست نداشتند؟ فساد اقتصادی کلان «مارینسرویس»، ماجرای پلشت «پترو پارس» در صنعت نفت، قرارداد ننگین کرسنت که دههامیلیارد دلار خسارت به بیتالمال مسلمین تحمیل کرده است. فساد معروف به «استات اویل»، و دهها نمونه دیگر از این دست، ارزش اشاره نداشت که بدون کمترین اشاره از کنار آنها عبور کردید؟
گله فرمودهاید که وقتی احمدینژاد در مسند مسئولیت بود به بهانه مسئولیت ایشان و بعد از کنار رفتن از مسئولیت هم با این بهانه که نباید به مرده لگد زد از رسیدگی به پرونده حیف و میل بیتالمال از سوی ایشان خودداری شده است! و اعتراض کردهاید که «پس کی و کجا میخواهیم حساب بیتالمال را برسیم»؟ گلایه جنابعالی میتواند به جا و بایسته باشد- البته در صورت اثبات اتهام- ولی پرسش این است که چرا از معطل ماندن پرونده سوءاستفاده آقای مهدی هاشمی سخنی به میان نیاوردهاید؟! چرا نسبت به تأخیر غیرقابل توجیه در رسیدگی به پرونده «کرسنت» و کسانی که این قرارداد خسارتآفرین را به نظام تحمیل کردهاند و هماکنون نیز برخی از آنان بر مسند مسئولیت نشستهاند، سکوت فرمودهاید؟ انتظار آن بود که به ماجرای دادگاه رسیدگی به اتهامات شهردار اسبق نیز اشاره میفرمودید و صدا به اعتراض بلند میکردید که چرا در جلسات دادگاه وی نزدیک به 20 تن از وزرا و مسئولان بلندپایه وقت در حمایت از ایشان حضور پیدا میکردند و... آیا این موارد قابل اشاره نبود؟
حضرتعالی در صفحه 51 از جلد دوم کتاب خاطرات خویش به ماجرای استیضاح خود به عنوان وزیر کشور وقت اشاره کرده و آوردهاید چند تن از نمایندگان به این علت که نسبت به واگذاری زمینهای اطراف تهران از سوی حاکم شرع وقت شهرداری بیتفاوت بودهاید، در پی استیضاح شما بودند و نوشتهاید «روزاستیضاح که به مجلس رفتم، آقای هاشمی خیلی نگران بود و گفت؛ آقایناطق! استیضاحکنندگان خیلی قوی برخورد میکنند و من گفتم؛ نگران نباشید، لیست اکثریت نمایندگان مجلس که زمین گرفتهاند را تهیه کردهام، حتی اسم آقای هاشمی رفسنجانی هم بود، شروع کردم به خواندن اسامی و نمایندگان که دیدند دارم اسامی همه را میخوانم و آبروریزی میشود، گفتند نخوانید... و رأی آوردم».
خب! جناب ناطقعزیز، چرا در جایگاه وزیر کشور، از رسیدگی به جرایم نمایندگانی که به ناحق زمینهای اطراف تهران را تصاحب کرده بودند، چشمپوشی کردید؟! و به قول خودتان «پس کی و کجا میخواهیم حساب بیتالمال را برسیم»؟! ... و البته کسی در مصلحتاندیشی حضرتعالی برای نظام کمترین تردیدی ندارد.
3- و اما، آنچه آقای ناطق در سخنرانی شب بیست و یکم ندیده است و باید میدید، یعنی از شخصیت آزمون دادهای نظیر ایشان انتظار میرفت که ببیند، هویت واقعی کسانی است که برای اظهارات آن شب ایشان در محافل و رسانههای خود هورا کشیده و بهبه گفتهاند و هنوز هم این هورا کشیدنها ادامه دارد. آقای ناطق این جریان سیاسی همان است که حضور شما را در ریاستمجلس با هو و جنجال و اهانت نفی میکرد. همانها که شعار «مجلس زوری نمیخوایم، ناطقنوری نمیخوایم» سر داده بودند. همان طیفی که در فتنه 78 علیه اسلام و امام و نظام شمشیرها را از رو بسته بودند تا آنجا که حضرتعالی- به حق- اعلام کردید؛ «باید آنها را به سینه دیوار گذاشت و تیرباران کرد».
همانها که در فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 آشکارا دست به وطنفروشی زدند. به ساحت مقدس امامحسین(ع) اهانت کردند. مسجد را به آتش کشیدند، صف عزاداران نمازگزار عاشورا را سنگباران کردند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره کرده و زیر پا لگدمال کردند، به نفع اسرائیل شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند وطنفروشی و خباثت را تا آنجا کشاندند که نتانیاهو آنان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» نامید و اوباما، حمایت همه جانبه از آنها را یکی از اهداف استراتژیک آمریکا اعلام کرد و...
جناب ناطق، از شما بعید بود و هنوز هم بعید و تعجبآور است که چرا اینهمه زشتی و پلشتی و خباثت جریان یاد شده را ندیدهاید و چرا با مشاهده کف زدن و هورا کشیدن آنان برای اظهارات آن شب خود، با عصبانیت علیه آنها نشوریده و خروش برنداشتهاید که شما را با آنان کاری نیست و...
4
- برادر گرامی، جناب آقای ناطقنوری، مدعیان اصلاحات با آن کارنامه سیاهی که دارند- و حلقه انحرافی- با انحراف آشکار و خسارتهایی که به بار آوردهاند- در نهایت و البته با برخی از تفاوتها، در کنار هم قابل تعریف هستند. و شایسته نیست حضرتعالی در مخالفت با آقای احمدینژاد - صرفنظر از این که حق با شما باشد یا ایشان- مورد سوءاستفاده اصحاب فتنه قرار بگیرید.
و بالاخره از ارادت نگارنده به خویش باخبرید و به یقین میدانید که کمترین آسیب و خدشه به سوابق حضرتعالی و جایگاهی را که داشتهاید و باید برای همیشه داشته باشید، نمیپسندیم. از این روی امید است بر نگارنده در نگارش این وجیزه خرده نگیرید، و خدای نخواسته اگر جسارتی هم در میان بوده است، ناخواسته بدانید، و تنها به این حساب بنویسید، که حضرتعالی را مثل همیشه متعلق به اسلام و نظام و امام میخواهیم و مشاهده سوءاستفاده احتمالی از شخصیت شما را سخت و تلخ و ناگوار تلقی میکنیم.