زمان : 27 Mehr 1394 - 11:49
شناسه : 112692
بازدید : 9786
فاتحه ای بر مزار استاد...تلاشهای دلسوزانه و خالصانه اش شایسته شکوهمندترین ستایشها بود دکتر تقی جباری فر عضو هيأت علمي دانشگاه يزد و دوست صميمي مرحوم دكتر علي سلطاني فاتحه ای بر مزار استاد...تلاشهای دلسوزانه و خالصانه اش شایسته شکوهمندترین ستایشها بود

فاتحه ای بر مزار استاد...

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
فاتحه ای بر مزار استاد...
چندی پیش اهریمن مرگ، کوپال وش و بی رحمانه بر سر بزرگمردی از تبار ایمان و عاطفه سایه افکند و روح بلند و نستوه او را در کام کشید. اندیشمندی که رنج و خستگی ناشی از تلاش روزانه را با لبخندی از سر رضایت از جان می زدود چرا که باور داشت: «عبادت به جز خدمت خلق نیست». زمزمه عاشقانه دکتر علی سلطانی را که گویی تنگنای خاک و جدایی از نیستان عالم معنا خاطرش را آزرده بود هنوز به یاد دارم آنگاه که در اتاق كار مشتركمان در دانشگاه يزد زير لب نجوا مي كرد:
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
بي تو در كلبة گدايي خويش
رنجهايي كشيده ام كه مپرس
تا آنجا كه مي گويد:
همچو حافظ غريب؛ در ره عشق
بمقامي رسيده ام كه مپرس
تلاشهای دلسوزانه و خالصانه اش شایسته شکوهمندترین ستایشها بود. هر چند او اکنون در میان ما نیست اما درس عشق و ایمان او در خاطرمان جاودان خواهد ماند. چه زیبا سرود شاعر که:
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
آی! ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود
دیر می شود!