ميگويند ممكن است خيلي چيزها پوشيده بماند مثل بعضي كارهاي بزرگان و مردن فقرا. جناب ظريف هم مثل حقير آدم بدي نيست ولي بدگو دارد !! پس كل عيب است!
خيليها با خيليها قدم ميزنند دست ميدهند حتي مادر آن مرحوم را در آغوش محبت و تسلي جاي ميدهند، آب از آب هم تكان نميخورد ولي جناب «ظريف» وقتي با «كري» قدم زد فرياد وااسلاما ! و واانقلابا ! بلند شد.
رفتند پشت در بسته مذاكره كردند فرياد ايران را فروختند!! ابرها را بارور ساختند!! بلند شد.
آخرين غوغا هم وقتي به گوش رسيد كه در راهروي سازمان ملل «علي ما نقل» [چون نه آسمان ديد و نه زمين شنيد] با اوباما دست داد. بعد از چند روز هم «مستر جان» و «جواد آقا» بدون ناظر و مشاور خصوصي ديدار داشتند! خلاصه روزي كه در هواي خوش «وين» و«اسلو» با بانوان «اشتون» و «موگريني» نرد سياست ميباختند و تفرج و سياحت ميكردند. خيليها آرزو ميكردند اي كاش به جاي ظريف بودند ولي الان كه جماعت افراطي و دلواپس گلو صاف كردهاند مردم آرزو دارند جاي همه باشند الا ظريف. گويا ظريف هم به عراقچي گفته تا زندهام مرا به مجلس نبريد.!!
زبان دراز