محمد ایوب زابلی می نویسد: من از تاریخ 61/9/7 به مدت ۳۰ماه در جبهههای حق علیه باطل دوشادوش دیگر برادران ارتشی و بسیجی حضور فعال داشتم و خداوند بزرگ را سپاسگزارم که به من توفیق شرکت در سه عملیات در شلمچه و فاو و یک عملیات در کردستان، بوکان و بانه عطا کرد. در عملیات کردستان، شیمیایی شدم و در حال حاضر با ۲۵درصد جانبازی و ۲۹سال سابقه کار در دانشگاه یزد مشغول به کار هستم. در این دوران خاطرات زیادی برای من رقم خورد که در اینجا به یکی از آنها اشاره میکنم.
شبی در شلمچه با تعداد ۶نفر از همرزمان در یک سنگر خوابیده بودیم، صبح بعد از بیدار شدن و بیرون آمدن از سنگر متوجه شدیم یک گلوله توپ به سنگر ما اصابت کرده اما عمل نکرده و اگر منفجر شده بود همه ما کشته میشدیم و این یکی از امدادهای غیبی بود که من خودم شاهد آن بودم. هرچند به همین دلیل توفیق شهادت نصیب ما نشد.