سرانجام کروبی هم فهمید!
دوران میراث خواری بسر آمده است
او نامه ای برای امشب را خوانده است؟
و سرانجام خیلی دیر، مهدی کروبی، رئیس مجلس ششم، که بعد از شکست در انتخابات ریاست جمهوری، بدلیل آنچه که آن را ناهمراهی بعضی از یاران می دانست، از مجمع روحانیون مبارز گسست، و شتابزده، بدون تکیه به نخبگان اجتماعی، حزب اعتماد ملی را با استفاده از چهره های سیاسی راه اندازی کرد، در چهارمین کنگره حزب مردم سالاری، بدون اشاره به نقشی که در پیش آمدن وضع موجود داشته است، به تندی، از اطرافیان خاتمی و حزب مشارکت و جریانات دوم خرداد، بدون بردن نام انتقاد کرد، و با اعلام اینکه دوران میراث خواری بسر آمده است، راه کاری را برای رسیدن به مردم سالاری و توسعه و تحول و پیشرفت ایران و ایرانی، ارائه نکرد.
دهها سال پس از آنکه سید ضیاء طباطبائی، در شرایطی خاص و برای دستیابی به قدرت، حزب «اراده ملی» را ایجاد کرد، مهدی کروبی، با حزب «اعتماد ملی» راه پایان یافته جبهه مشارکت و دیگر احزاب دوم خردادی را بنوعی دیگر، با قدرت و امکانات کمتر آغاز می کند، و در کنگره ای که در آن مردم حضور ندارند، و با پیام رئیس جمهور سابق شروع بکار می کند، از فرهنگ و مردم می گوید، و از رسانه می خواهد، که صحبتهای او را شفاف منتقل کنند؛ و رسانه ها در راستای اهدافی خاص، هر کدام، قسمتهایی از سخن های او را حذف، یا پر رنگ می کنند.
اعتماد ملی، حزب نیست. یک اسم است، و این اسم زیبا و فریبنده، خود شعاری است که با توجه به وضع موجود، نمی تواند به عمل نزدیک شود. اعتماد نیز همچون عشق و عاطفه و امید مرده است، و برای مردم بسیار سخت و گاه ناممکن است، که برای رسیدن به فردای بهتر، به یک مسئول سابق و بازنده سیاسی اعتماد کنند.
اعتماد ملی برای اینکه از شعار درآید و حزب و تاثیر گذار شود، باید اعتماد بسازد و تولید کند، و سوال مهم اینجاست، که کروبی چگونه خواهد توانست، که با همراهان موجود، به این مهم در کوتاه مدت دست یابد؟
آیا قشر و توده محرومی که بخاطر پنجاه هزار تومان در انتخابات ریاست جمهوری به او رای دادند، عضو حزب اعتماد ملی خواهند شد؟ آیا آن توده اسیر فقر مادی و فرهنگی، که کتاب نخوانده اند و نمی خوانند، و در انتظار معجزه اقتصادی و پول یارانه ای بوده اند و هستند، سیاست و حزب را می شناسند؟ آیا تولید و پخش برنامه های شبکه ماهواره ای، می تواند نقشی در سیاست امروز جامعه و جذب توده ها و نخبگان اجتماعی داشته باشد؟ چند درصد از افراد جامعه، کتاب و روزنامه می خوانند، به سایت ها دسترسی دارند، و برنامه شبکه های ماهواره ای سیاسی را تماشا می کنند؟ کروبی با کوچکترین غفلت و اشتباه، به هخای دیگری تبدیل خواهد شد، و او هنوز، در گیرودار سیاست، کتاب توقیف شده « نامه ای برای امشب!» را نخوانده است، که ببیند و بفهمد، از کجا باید شروع کند.
کروبی، بعضی از دلایل شکست سنگین گذشته را تا حدودی فهمیده است، اما آیا او که نیز در درون دایره بسته ای قرار دارد، راه رسیدن به پیروزی را می داند؟
مجمع روحانیون مبارز که با «سلام» نقش مهمی در پدید آمدن موج دوم خرداد داشت، اینک با خروج نابهنگام کروبی، بسوی غیر سیاسی و ساکن شدن پیش می رود، و رئیس مجلس اصلاحات، که نتواسته در مدت حضور و فعالیت، باعث رشد و تحول مجمع روحانیون مبارز شود، و با طرح و اجرای برنامه های نو و مناسب، در آگاه و روشن کردن توده مردم بکوشد، اینک می خواهد، راههای رفته را، در راه اعتماد ملی دوباره طی کند. راهی که در شروع، شکست آن بخوبی مشخص است.
امشب! برای رسیدن به صبح فردا، باید «نامه ای برای امشب!» را خواند. آیا کروبی کتاب توقیف شده« نامه ای برای امشب!» را دیده و خوانده است؟
خبرگزاریهای ایسنا و ایلنا و فارس، هر کدام روایتی از سخنان کروبی در کنگره مردم سالاری دارند، و با نگاهی به هر گزارش، مطلب خاصی می توان در آن یافت، حتی با مراجعه به هر سه گزارش نیز، هنوز نمی دانیم، که کروبی چه گفته است!
کروبی در چهارمین کنگره حزب مردمسالاری!
به گزارش فارس و ايلنا و فارس، مهدي كروبي درچهارمين كنگره حزب مردم سالاري، در سخناني با ابراز تاسف از سانحه هوايي و شهادتاصحاب رسانه، ابراز اميدواري كرد با بررسيهاي دقيق، نتايج به روشني به مردم اعلام شود، تا شايعاتي گوناگون در اين باره بين افكار عمومي ايجاد نگردد.
وي با بياناين كه نظام جمهوري اسلامي متعلق به همه ملت و افكار مختلف و گرايشات در چارچوبقانون اساسي است، گفت: جمهوري اسلامي در اين مملكت محقق نميشود، مگر اين كه احزابقوي با گرايشهاي مختلف و در چارچوب قانون اساسي فعاليت كنند.
همهما مدعي اين هستيم كه بايستي مردم سالاري در اين كشور تحقق يابد، اما بايد بدانيم كه لازمه اين مهم، اصلاح مغز و تفكر خودمان است كه متاسفانه اين كار را نكردهايم. ( حالا چی؟ اصلاح کرده اید؟)
ما شعار مردم سالاري ميدهيم، اما فرهنگ آن در جامعه ما جا نيفتاده است،البته همه مردم سالاري را قبول دارند؛ اما سوال اين است كه چه بايد كرد كه مسوولان و دولتمردان آن را بپذيرند؟ بايد چارهاي بينديشيم كه گروههاي سياسي،مسئولان و دولتمردان اين فرهنگ را بپذيرند.
كروبي، با تاكيد بر لزوم بهرهمندي همه آحاد جامعه از نعمتها و فرصتهاي پيش آمده گفت: چرا وقتي حادثه غرور آفرين 76 به وجود ميآيد و مردم منسجم، يك تفكر و انديشه را ميپذيرند به يكباره بعد از آن، همه مزايا بايد به دست چند نفر انگشت شمار در آيد؟ ( مسائل 76 را در 84 گفتن چه معنا و مفهومی دارد؟)
وي، وضعيت و سرنوشت كنوني اصلاحات را نشات گرفته از تفكرات و اقدامات عده اي انگشت شمار خواند و گفت: وقتي همه وزرا، معاونين، استانداران و فرمانداران و ساير مسئوليتها متعلق به يك گروه خاص باشد، نتيجهاش جز ضعف گروههاي سياسي ديگر نميتواند باشد.
اين هنر نيست كه گروهي با در اختيار گرفتن همه امكانات اقدام بهجذب نيرو كند «براي اين كه اگر به ننه جان من هم اين امكانات را ميدادند، اكنون قوي ترين حزب و تشكيلات را داشت» ( و چرا با این همه حمایت و امکانات و تبلیغات، قوی ترین حزب و تشکیلات، نتوانست که در انتخابات ریاست جمهوری، اعتماد مردم را جلب، و رای مردم را بدست بیاورد؟ امکانات و تشکیلات نمی توانند اعتماد سازی کرده و از مردم رای بگیرند، و این ثابت می کند، که هر حزب و تشکیلاتی بدون حضور و وجود مردم، قدرت عمل نخواهد داشت، و شکست خواهد خورد)
من سال 78 اين حرفها را زدم كه وقتي همه امكانات يك مجموعه عظيم در اختيار يك دسته خاص قرار گيرد، به مثابه كسي ميماند كه هزاران خون دل براي جمع كردن يك زندگي و دارايي و ثروت خورده است، ولي وقتي ازدنيا ميرود فرزندان او كه هيچ رنجي نبرده اند، چنين ثروتي دستشان ميآيد اما به راحتي هم از دست ميدهند.
دبيركل حزب اعتماد ملي، با ذكر برخي سخنان انتقادآميزموسوي خوئينيها كه خطاب به فعالان سياسي گفته بود، «نكند در اين جامعه اسلامي و ديني موضعي بگيريد كه مردم بگويند اينها آمدند و دين ما را از دست ما گرفتند» گفت اگر من يك دهم حرفهاي آقاي خوئينيها را گفته بودم، همين آدم ها تكفيرم ميكردند.
کروبی، همچنين با يادآوري سخنان گلايه آميز اميني، عضومجمع تشخيص مصلحت نظام از برخي افراد كه با اقدامات خود، دين، جمهوري اسلامي و ميراثامام را از بين مي برند، گفت: من اين مطالب را به طور خصوصي به اين آقايان كه ازذكر نامشان خودداري مي كنم و البته مورد خطاب آقاي اميني نيز هستند، منتقل ميكردم، اما تنها پاسخ آنان پيدا كردن ديد منفي نسبت به من بود.
كروبي، در ادامه به نقل گلايه اي از سوي آيتالله فاضل لنكراني، از مراجع تقليد كه گفته بود«چرا فلاني و ... حرفهايي ميزنند كه مفهومش پشت كردن به امام و نظام است» اظهار داشت: من اينمسايل را انتقال دادم، اما ميبينم نتيجه عكس مي شود، و در نتيجه فضايي مسموم هم درست ميشود كه هيچ كس ديگر نتواند اظهارنظري كند؛ و علتش اين است كه همه امكانات در اختيار يك عده خاص است و در اين ميان هم متاسفانه برخي روزنامهها نيز به چنين جوي كمك ميكنند.
دبير كل حزب اعتماد ملي با تاكيد بر لزوم آسيبشناسي اصلاحات وعلت اين كه اصلاحات پس از سالها چرا و به چنين سرنوشتي دچار شده است، بيان داشت: همهميدانند غير از اين كه چند نفر هستند كه نميگذارند كارها به دستي پيش برود، مسئلهديگري در ميان نيست.
خود ما سهم مهمي در ايجاد چنين شرايطي داشتيم واين شرايط از درون خود اصلاحات بوجود آمده است و كساني كه اين كارها را كردند و روزگار ما را اين گونه( سیاه) كردند در جبهه اصلاحات تعدادشان به تعداد انگشتان دست نميرسد.
کروبی، سرآغاز اين تحركات را كه منجر به وضعيت كنونياصلاحطلبان شده است را نه مقطع انتخابات مجلس هفتم، بلكه از همان آغازين سال 1378 ياد كرد و گفت: من و آنهايي كه دلسوز بودند هر چه فرياد كرديم كارساز نشد.
كروبي درباره هويت اين افراد كه به گفته او از انگشتان دست هم كمتر هستند تصريحكرد: برخي از اين افراد اصلا سالها در ايران نبودند يا افرادي بودند كه هميشه بايد تلاش كنيم و تو سرمان بزنيم كه بگوييم به خدا مثلا اين فرد نماز ميخواند ،متدين است و كمونيست و جاسوس نيست.
وي، امام (ره) را مردمسالار واقعي خواند و گفت: معتقدم بايد ميدان فعاليت به ديگران داده شود نه اين كه عدهاي خاص همه امكانات را به دست گيرند.
کروبی، با يادآوري يكي از جلسات خصوصي خود بامرحوم آيتالله آذري در اوايل پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با نقل قولي از آن مرحوم گفت: آقاي آذري در اين جلسه با عصبانيت و خطاب به كساني كه هيچ سهمي در انقلاب نداشتند اما خواهان امكانات و فرصت هاي زيادي بودند گفت«اين كه نميشود براي كار كردن خر باشد و خوردن يابو» و لذا ما هم مي گوييم كه نمي شود جمعيتي كار كند اما عدهاي خاص ميراث خوار باشند، چراكه دوران ميراثخواري به سر آمده است.
حزب اعتماد ملي متعلق به همه است و از حقوق همگان حمايت ميكند و براساس تفكر امام (ره) حقوق تمام انسانها را يكسان ميداند و اين منطق كه انسانها حيوان هستند را خلاف اسلام دانسته و كاملا محكوم ميكند.
وی با اشاره به راه اندازی شبکه ماهواره ای این حزب در شب یلدا گفت: این ماهواره نیز در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی فعالیت خواهد کرد، و ما سعی می کنیم، در جهت مردم سالاری تلاش کنیم.
باید آسیب شناسی و مردم سالاری را جدی بگیریم، زمینه را برای رقابت جدی فراهم کنیم، و نباید اجازه داد که زمینه ای فراهم شود، که تمام اختیارات در دست یک گرو قرار گیرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، تکرار همان وقایع سالهای پیش است.
وی از رسانه ها خواست صحبت های او را بصورت شفاف منتقل کنند و گفت: همانطور که مثلا صحبتهای ملا حسنی را منتقل می کنید، صحبت های ملا مهدی را منتقل کنید. ( این روایت در ایلنا و فارس نیست!)
کروبی، در ادامه سخنانش با ابراز تاسف شديد خوداز سانحه هوايي اخير با يادآوري سانحه هوايي چند سال پيش در استان كرمان كه در آستانه اتمام كار مجلس ششم نيز اتفاق افتاد، اظهار داشت: در آن زمان تعدادي از نمايندگان استان كرمان از من خواستند كه جلسهاي را براي بررسي علت سقوط هواپيما برگزار كنم كه به دليل تقارن با انتخابات مجلس هفتم، يكي از مقامات مسئول كه قبل از انتخابات با اين جلسه موافقت كرده بود اعلام كرد «به نمايندگان چه ربطي دارد. ما پرسنل خودمان را از دست داديم»
من در مقابل اين حرف مقام مسئول متعجب شدم و با خودم گفتم كه اگر اينها پرسنل يا بندههاي زر خريد شما هستند، ماچگونه از انجام وظايف نمايندگي صرفنظر كنيم.
به ادعاي وي،علت اين كه مقام مسئول حاضر به پذيرش خواسته نمايندگان براي برگزاري جلسه مشترك جهت بررسي علل سقوط هواپيما نشد اين بود كه نامبرده فهميده بود، نمايندگان و رئيس مجلس شوراي اسلامي 70 روز ديگر از مجلس خداحافظي خواهند كرد.
چطور ما به مساله زهرا كاظمي و حماقت يك مامور در مورد او حساسيت نشان ميدهيم، به حادثه سقوط هواپيما حساسيت نشان ميدهيم، اما نسبت به وضع مملكت و دخالت نيروهاي مسلح در انتخابات حساسيت نشان ندهيم؟ بايد كساني كه اين روزگار را براي كشور درست كردهاند و مضحكه جهان شدهايم مشخص شوند، فكر نكنيد مقصود من انتخابات رياست جمهوري است، اين وضعيت از سال 78 شروع شد.
کروبی، در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به ملاقات خصوصي اخير خود با مقام معظم رهبري گفت: پس از30خرداد به جز جلسات عمومي افطاري، اين اولين جلسه خصوصي بود كه توفيق داشتم خدمت مقام معظم رهبري برسم و در اين ملاقات براي ايشان از فضاسازي و اهانت برخي روزنامهها عليه برخي بزرگان گفتم. تا من نامي از اين روزنامه ها بردم، ايشان گفتندكه اين روزنامهها حالا بيشتر اهانت ميكنند يا چند سال پيش؟ كه من در پاسخ گفتمخيلي بيشتر از گذشته دارند اهانت مي كنند كه ايشان هم اين كار را خيلي بد توصيفكردند.
(و اما ایلنا جملات آخر را به گونه ای دیگر روایت می کند، در عصر اطلاعات و رسانه، دو روایت از یک موضوع با دو معنی چگونه ممکن است؟ روایت فارس صحیح است یا روایت ایلنا یا هیچکدام؟)
چند روز پيش خدمت مقام معظم رهبري رفته بودم، گفتم كه برخي روزنامهها برخي از بزرگان را مورد اهانت قرار ميدهند اما آنجا مچ من گرفته شد و به من گفتند كه اين اهانتها حالا بيشتر است يا چند سال پيش؟ البته من هم گفتم كه من در آن سالها هم مخالف اهانتها بودم.
( و ایسنا نیز اصلا به این قضیه دیدار اشاره نمی کند)
کروبی صریح هست و با شهامت، اما سیاست، یک چیز دیگر است.
شرکت سعادت نساجان یزد پاسخ می دهد
در شرایط و هنگامه ای مسئولین شهر و استان، عادت و میلی به پاسخ دادن ندارند، در رابطه با تجمع و اعتراض و نامه سرگشاده کارگران بیکار و بلاتکلیف شرکت نساجی سعادت نساجان، به رئیس جمهور، مدیر عامل شرکت سعادت نساجان، در یک حرکتی زیبا و ارزشمند، ضمن قول مساعد برای رفع مشکلات کارگران، به شورای اسلامی کار شرکت سعادت نساجان پاسخ داد، پاسخی که رونوشت آن نیز به رئیس جمهور و دیگر مسئولین استان ارسال گردیده است.
شورای محترم اسلامی کار شرکت سعادت نساجان یزد
سلام علیکم
چون در نامه ای که برای ریاست محترم جمهوری اسلامی نوشته بودید، شاید بدلیل تازه کار بودن، و عدم اطلاع آن شورای محترم از حقیقت و وضعیت صنعت نساجی در جهان و کشور، شما را بر آن داشته بر خلاف واقع مطلبی بنویسید.( مراتب زیر برای شفاف سازی عنوان می گردد)
1- این شرکت در سال 1326 تاسیس شده و امروز 58 سال از عمر تاسیس آن می گذرد، و در سال های 1358 تا تا سال 1380 در حدود 000/000/500/7 ریال ماشین آلات و تاسیسات جدید خریداری شده و یا سرمایه شرکت افزایش داده شده، تا توانسته است شرکت به حیات خود ادامه بدهد، و در دوره ای که مدیریت آن توسط سازمان خیریه پزشکی حضرت سیدالشهداء(ع) بوده، کلیه سود شرکت را بمصرف خرید ماشین آلات و افزایش سرمایه آن رسانده، که مدارک آن موجود است.
2- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مرحوم آیت ا... شهید صدوقی(ره) برای آنکه شرکت مذکور با توجه به ضرر و زیان بالای آن تعطیل نشود، سازمان پزشکی خیریه حضرت سیدالشهداء(ع) که در حال تجهیز بیمارستان حضرت سیدالشهداء(ع) بود را موظف نمودند، که دست از تجهیز بیمارستان بردارند، و با سرمایه موجود سازمان، این کارخانه را اداره، و از بیکار شدن کارگران خود شرکت، و دست بافان و نیلو بافان که از نخ آن استفاده می کردند، جلوگیری بعمل آید؛ و در آن زمان سرمایه شرکت چهل میلیون تومان بود، و بالغ بر یکصد و بیست میلیون تومان بدهیهای این شرکت به بانکها و کارگران و غیره بوده است.
3- بیلان شرکت از سال 1376 با ضرر منفی گردید و در سال 76 مبلغ 818/312/150/1 ریال و در سال 77 مبلغ 939/355/748/3 ریال و در سال 78 مبلغ 198/053/221/7 ریال و در سال 79 مبلغ 193/850/638/9 ریال و در سال 80 مبلغ 088/078/076/12 ریال و در سال 81 مبلغ 903/509/755/17 ریال و در سال 82 مبلغ 647/782/948/8 ریال و در سال 83 مبلغ 250/856/768/4 ریال زیان داد و بخش عمده زیانهای فوق، زیان عملیاتی و سود تسهیلاتی، برای خرید مواد اولیه و حقوق و دستمزدهای ایام زیان دهی شرکت می باشد، که در گزارش حسابرس و بازرس قانونی شرکت به مستندات موجود می باشد.
4- با همه فضای نامساعدی که برای صنعت نساجی پیش آمده بود، حضرت حجت الاسلام والمسلمین صدوقی، با همان ایده و نظر بلندی که مرحوم والد شهیدشان حضرت آیت ا.. صدوقی(ره) برای رسیدگی به امور محرومان داشتند، فرمودند: نباید شرکت سعادت نساجان منحل شود. زیرا بیکار شدن حدود هشتصد نفر کارگر شاغل در شرکت فاجعه است برای شهر، و بهر قیمتی شده است نباید تعطیل شود و با علم به اقتصادی نبودن طرح نوسازی و باز سازی، شرایط را آماده نمودیم و با همه مخالفت هایی که از برخی کارگران و شورای اسلامی کار شرکت، برای تحقق امر بازسازی بعمل آمد، هیئت مدیره شرکت خود را درگیر این امر خطیر و بزرگ نمود، و علی رغم وعده ها و تعهداتی که مسئولین دولتی برای نوسازی، در بخشنامه ها و آئین نامه های مربوطه داده اند، و «معروف است هزار وعده خوبان یکی وفا نشود» و هنوز ریالی وام وزارت صنایع، توسط بانک صنعت و معدن که برای ساختمان سازی محل کارخانه جدید تصویب شد، به حیطه وصول در نیامده، و هنوز، در خم یک کوچه از کوچه های ضوابط دست و پا گیر آن بانک گرفتار آمده، ولی با توصیه نماینده ولی فقیه، از محل فروش اموال و مستقلات سازمان خیریه پزشکی حضرت سیدالشهداء(ع) کارهای ساختمانی آن شرکت حدود هفتاد درصد پیشرفت فیزیکی داشته، و برای مهیا سازی تاسیسات تهویه و دیگ های بخار و غیره و کابلها و تابلوهای برق ماشین آلات، حدود پنج میلیارد تومان برآورد هزینه شده است، و علاوه برآن آب و برق و گاز هم که از تعهدات شهرک صنعتی بوده، به دلیل کمبود بودجه ای که شهرک دارد، ناگزیر هستیم برای راه اندازی طرح، خودمان انجام دهیم، آنهم حدود پانصد میلیون تومان برآورد هزینه نموده اند، و در هر حال انجام می باشد.
بدیهی است چنانچه مسئولین محترم دست ما را نگیرند، بزودی کارگاه ساختمانی طرح نوسازی تعطیل خواهد شد، و در خصوص مشکلات کارگران هم در جلسه ای که با حضور نمایندگان کارگران و آن شورا در دفتر محترم ولی فقیه داشتیم، کسانیکه داوطلبانه می خواهند بروند، به هر کدام در ازای یکسال کار سه ماه پاداش سنوات خدمت داده شود، و کارگران عائله مند و محرومی هم که توان پیدا کردن شغلی ندارند، توسط آن شورا لیست اسامی آنها تهیه شود تا در کارهای ساختمانی بکار گمارده شوند، و کسانی هم که توانائی کار در بازار دارند، لیست اسامی بیمه آنان توسط شرکت رد شود و خودشان به دنبال کاری بروند، تا راه اندازی کارخانه جدید، و تتمه کارگرانی که مازاد بر نیاز طرح مذکور هستند، از طریق قانون طرح تعدیل نیروی انسانی بازخرید شوند.
خود عزیزان آن شورا و کارگران گرامی و مسئولین محترم می دانند، اگر قرار بود بر اساس عدالت محوری این شرکت دائر باشد، خیلی وقت جلوتر از اینها می بایست وفق قانون تجارت منحل گردد، ولی بر اساس ایثار و فداکاری اعضاء هیئت مدیره که زیر پذیرش آنهمه تعهدات بانکی و قانونی رفته اند، بلکه برای جمعی از شما و آیندگان، وسیله کار و امرار معاش آبرومندانه ای فراهم گردد، و البته هیئت مدیره شرکت، از شورای اسلامی کار شرکت انتظار داشته و داریم، که در این امر خطیر و حیاتی که برای اشتغال فراهم شده، ما را همراهی نموده، و با نامه نگاری های احساسی و به دور از واقعیت، دشمنان خود و انقلاب اسلامی را خوشحال نکنند، و خادم را از خائن درست تشخیص داده، و به وظایف قانونی و دینی و اخلاقی خود عمل کنند، و راه خلاف حق و عدل نپیمائید.( و نپیمائیم. انشاا...)
موفقیت همگان را از خداوند متعال خواستارم
بنام حق
ایران من! تو بمان!
عشق هرگز نمی میرد!
امشب!
در تنهایی و سکوت!
میان بهت و حیرت!
عشق و غرور من!
ایران سراسر اتفاق و پر حادثه ای است.
که در روند لحظه های تاریک تاریخ، بارها و بارها شکسته.
زخم خورده.
بغض کرده.
لرزیده.
سوخته.
گریسته.
اما از پای نیفتاده.
عشق! و رنج و درد عشق، هدیه خدای بی همتای خرد و عدالت است، و ایران مملو از درد و رنج، زائیده عشق است و زاینده عشق!
در بازی های تلخ و شیرین تاریخ و سرنوشت، در اوج توفانهای ریشه برانداز سهمگین، در بستر زلزله های مخرب و ویرانگر، در هیاهوی بی گریز سیلهای بنیان برافکن، ایران مانده است و می ماند، چون عشق زنده است.
چون ایرانی، ایرانی است.
ایران! یعنی عشق سرخ.
عشق! یعنی ایران سبز.
ایران من!
ایران فردوسی است و حماسه.
ایران حافظ است و عشق.
ایران مولوی است و معرفت.
ایران عطار است و عدالت.
ایران خیام است وصداقت.
ایران فرغانی است و حقیقت.
ایران فرخی است و آزادی .
ایران بابک است و قیام.
ایران افشین است و عصیان.
ایران مازیار است و طغیان.
ایران مزدک است و جسارت.
ایران کاوه است و شورش.
ایران آرش است و رهایی.
ایران دار است و سربداران.
ایران من!
نگاه کن!
بلند شو!
گریه نکن.
تو دردها و رنجها را بارها و بارها دیده ای.
تو آمدن و رفتن بیگانگان را بارها و بارها حس کرده ای.
تو با سوز و زخم.
با ظلم و ستم.
با خون و فریب.
با بحران و جنگ، بیگانه نیستی!
چشمهایت را نبند.
در خود نشکن.
بخند و بمان.
چون! عشق هرگز نمی میرد.
باور کن! عشق مردنی نیست.
عشق رفتنی نیست.
خسته و ناامید، تنها و غمگین، در پای ریشه تشنه و سرشار از عطشت، با فریاد، می میریم.
زیر سایه های مهربارت، بی فریاد، دفن می شویم.
با تو تا صبح بی اندوه، آن روز موعود.
همراه می گردیم.
خاک می شویم.
باد می شویم.
آتش می شویم.
اما آنچه نمی میرد و با تو تا ابد می ماند، عشق است.
امشب!
هنوز نیز در هنگامه سکوت، با اشک و سربلندی، در اوج درد، به تو افتخار می کنم.
هنوز نیز نیمه های شب، دور از هیاهوی وحشت قفس سازان و دشمنان عشق و صلح، با دست و پای لرزان، درکنار تـو می نشینم.
تو را نگاه می کنم.
با تو حرف می زنم. با تو عاشقانه از عشق می گویم.
با تو از مرگ ایمان!
رفتن امید!
سوختن آرزو!
سکوت اندیشه!
شکست صداقت!
اسارت آزادی!
با تو صادقانه از خدای خالق عشق می گویم.
من خدا را، عشق را، آزادی را، مهر را، صلح و دوستی را، در درون تو می جویم.
ایران من!
بپا خیز!
سر بلند کن!
دستم را بگیر، به چشمانم نگاه کن.
و با من از عشق بگو!
بگو که عشق را با ضربت کدام شمشیر و صفیر کدامین گلوله می توان از بین برد؟
بگو که عشق را با کدامین قدرت می توان در بند کرد؟
بگو که عشق را چگونه می شود شکست؟
بگو که عشق، عشق است و ایران، ایران.
عشق من! ایران من!
ای البرزسپید!
ای خزرسبز!
ای سبلان شیرین!
ای خلیج آبی فارس!
ای شیر کوه استوار!
ای سفید رود پر نفس!
ای بیستون عشق!
ای ایران ماندگار!
در تمام دنیا، در هر وضع و حال، تو هویت و افتخار منی!
تو غرور و عشق منی! تو ایران منی!
محمد رضا شوق الشعراء
بنام حق
بشارتی برای محرومان و فقیران!
دولت نهم، گامی دیگر به عدالت اجتماعی نزدیک شد!
ویزیت چهار هزار و هشتصد تومانی پزشکان، شش هزار تومان شد!
با گذشت یک ماه از سال جدید، و قبل از گران شدن نرخ بنزین و کرایه تاکسی، ویزیت پزشکان گران شد، تا فقیران و محرومان و قشر آسیب پذیر، دیگر توان و جرات بیمار شدن، و حق سالم زندگی کردن نداشته باشند.
و اما، در شرایطی که بدلیل سوء مدیریت حاکم، میلیونها ایرانی در زیر خط فقر مطلق زندگی می کنند، و میلیونها نفر درآمدشان «بخور» و «نمیر» است، پزشکانی که با از یاد بردن سوگند و انسانیت، و نادیده گرفتن فقر و درد و زجر مردم، درآمد و زندگی حود را با دلالان و زمینداران و بساز و بفروش ها مقایسه کرده و به این بهانه، گران شدن ویزیت را توجیه می کنند، پزشک و دکتر نیستند، که دلالان و زمیندارانی هستند، که لباس پزشک پوشیده اند.
در برابر افزایش حقوق سی- چهل هزار تومانی کارگران و پرستاران، درآمد پزشکانی که در روز بیش از دویست بیمار ویزیت می کنند، حداقل دویست و چهل هزار تومان در روز افزایش یافته است، که این تعبیری از عدالت در دولت نهم است.
متاسفانه! با تبدیل ارزشها به پول، و مرگ انسانیت؛ فاصله پزشکان متخصص با توده مردم، روزبروز بیشتر و بیشتر می شود، فاصله و شکاف عمیقی که با کینه و عقده پر شده، و یک روزی در یک جایی بسختی سر باز خواهد کرد.
باشد که بسیاری پزشکان شهر من! بیش از پول، به خدا و انسانیت و مردم و مرگ بیندیشند، و کاخ های تجملی خود را در کنار ویرانه ها و خرابه ها توده مردم بنا نکنند! و یادشان باشد که در این شهر، روزی روزگاری دکتری بوده است، بنام شهید دکتر سید رضا پاک نژاد، که یادش هنوز در قلب مردم زنده است!
محمد رضا شوق الشعراء
چوب حراج بر ذخایر ملی استان بی استاندار یزد
به بهانه آگهی مناقصه شرکت سنگ آهن بافق
استان یزد، استانداری مدیر و قدرتمند می خواهد
در چند سال اخیر، و در هنگامه بازی «اصلاح طلبان» و «اصولگرایان» با «قدرت»، بسیاری از کوه های بزرگ و بلند استان یزد، در میان سکوت و بی تفاوتی مسئولان و مدیران استان و کشور، از بین رفته و نابود شده، و اینک، جدا از معادن و ذخایر «خاک» گرانقدر و ارزشمندی که به قیمت ثروتمند شدن «معدودی» تبدیل به کاشی و آجر می گردد؛ شرکت سنگ آهن مرکزی ایران- بافق، در راستای سیاست و برنامه های گذشته، طی یک آگهی مناقصه* حمل 000/300 (سیصد هزار) تن سنگ آهن و کنسانتره را با کامیون، به سایت بارکو بندرعباس به مناقصه گذاشته است، و البته این جدا از سنگ های «خامی» است که با راه آهن حمل می شود.
و اما این سنگ های «خامی» که می تواند با مدیریت «پخته» و «اصولی»، در صنایع فولاد، تبدیل به آهن و فولاد و باعث رونق چرخ های صنعت و اقتصاد شود، چرا و به چه قیمت و به کدام کشورها «صادر» می گردد، و در قبال صادارات بی رویه و بی منطق سنگ آهن، چه چیز «وارد» ایران و یزد می شود؟!
فردا، تاریخ و نسل های آینده، امروزیان را بخاطر سوء مدیریت و چوب حراج زدن به ذخایر ملی محاکمه و محکوم و طعن و لعن می کنند، و یادمان باشد، که قبل از انقلاب، رژیم وابسه گذشته، با وجود ذخایر عظیم سنگ آهن معادن بافق، سنگ آهن از خارج کشور وارد می کرد، تا ذخایر سنگ آهن داخل ایران، برای نسل های آینده بجا بماند.
محمد رضا شوق الشعراء 27/5/86 یزد
سخنرانی شاگردان آیت الله مصباح یزدی در قم
حمله به مصباح یزدی، حمله به عقبه تئوریک نظام است.
رای مردم به حکم اولیه هیچ شرعیتی ندارد!
کسانی که با 50 هزار تومان پیروز نشدند، نه مقبولند و نه مشروع!
به گزارش ایلنا، جلسه سخنراني و پرسش و پاسخ با سخنراني سه تن از اساتيد موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) با چهار محور«بررسي و بحث پيرامون جايگاه ولايت فقيه در نظام جمهوري اسلامي ايران» «مشروعيت و مقبوليت نقش مردم در نظام» « بيان انديشههاي امام(ره)» و «مواضع آيتالله مصباحيزدي»در مدرسه فيضيه برگزار شد. و پس از سخنراني نبويان، محمود دهقاني «مديرمسوول هفتهنامه پرتو سخن» قاسم روانبخش «دبير سرويس سياسي هفتهنامه پرتو سخن » و نبويان به سوالات حاضران پاسخ دادند.
نبويان :
انديشه سكولار، جهانبيني غالب در دنيا، كشور و صحنه مطبوعات ايران است
اينكه سكولاريسم را به جدايي دين از سياست معني كنيم، از چاخانترين معنيهاست چرا كه معناي سكولاريسم، دنياگرايي و به تعبير ديگر جدايي از مبدا و معاد است. سكولاريسم به اين معناست كه خدا و دين نيستند يا اگر هستند حق دخالت در موضوعات و انديشههاي بشري را ندارند. اين انديشه بر جدايي دين از تمام مقولات معرفتي بشري تاكيد دارد، به تعبير ديگر دين در هيچ حوزه حق دخالت ندارد.
وي با انكار مشروعيت و حق حاكميت موروثي، ديكتاتوري و دموكراسي، گفت:
ما خداسالاري ميخواهيم.
خدا عالم را خلق كرد پس خالق است، يعني وجود ما را او داده و خدا مالك ماست، پس حق تصرف در ملك خود را دارد. كساني كه ميگويند دوست دارم به هر كسي راي دهم فعل اشتباه است، منطقي نيست چرا كه مالك اصلي نيست و تنها كساني حق تصرف دارند كه مالك اذن داده باشد. پس تنها پيغمبر و ائمه و كسي كه خدا اذن داده باشد، حق تصرف دارد.
ما قائل به نصب هستيم
از پايين، انتخابي نيست و تنها كسي كه خدا او را نصب كرده حق حاكميت دارد و اگر خدا كسي را تاييد نكرده باشد، حتي اگر مردم هم راي داده باشند، مشروعيت ندارد.
راي مردم در مقبوليت يك نظام تاثير دارد و اگر مردم نخواهند يك نظام تشكيل نميشود
آيا حق حاكميت با امام زمان(عج) نيست اما با بوش است كه مردم به آن راي دادهاند؟ آيا اگر امام زمان(عج) ظهور كرد و راي نياورد حق حاكميت ندارد؟
امام(ره) در صحيفه فرموده كه خدا و اسلام او (ولي فقيه) را ولي قرار داده و فقهاي جامعالشرايط از طرف معصومين نيابت دارند.
اگر چه در قانون اساسي راي مردم بايد به تنفيذ ولي فقيه برسد اما امام خميني(ره) هيچ جايي تنفيذ را به كار نبرده و بر كلمه نصب تاكيد دارد و فرموده اگر چنانچه ولايت فقيه در كار نباشد، طاغوت است. يا خداست يا طاغوت است، اگر رييسجمهور با نصب فقيه نباشد، طاغوت است و وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است.
امام(ره) فقط يك بار در صحيفه نور "ميزان راي ملت است" را بيان كرده و آن را هم با ظرافت و مغالطه حذف انجام ميدهد. امام(ره) خطاب به روشنفكران غربزده گفته شما كه خدا و قرآن را قبول نداريد، راي شما اعتباري ندارد و راي كساني كه قرآن و خدا را قبول دارند، ميزان است.
انتقاد از مطبوعات
به آنهايي كه پشت مطبوعات نشستهاند و ميگويند كه حوزويان آمدهاند و نميخواهند به مردم توجه كنند، ميگويم آنها كه" جوان، جوان" ميگفتند، چه مشكلي را از جوانان حل كردند؟ آنهايي كه مردم مردم ميگويند، شش، هفت تا ماشين بالاي 500 ميليون وارد كردند و بين چند نفر پخش كردند، 60 ميليون دلار پول هواپيما دادند.
انتقاد از آنان كه مقبوليت و مشروعيت را ناشي از راي مردم ميدانند
آقايان روزنامههاي اصلاحطلب كه ميگوييد طرفدار مردم هستيد و با 50 هزار تومان نتوانستيد پيروز شويد، پس شما نه مقبوليد و نه مشروع.
دبير سياسي هفته نامه پرتو سخن:
آيتالله مصباح يزدي حرف جديدي نزده است
اين حرف مال همه فقهاي ماست و تاكنون هيچ فقيهي در طول تاريخ خلاف اين حرف را نزده است، جز يك مورد كه آقاي منتظري است كه نظريه انتخاب را داده و بعضيها اينقدر اين نظريه برايشان مهم شده كه ميخواهند اين نظريه جا بيفتد.
فتح خبرگان رهبري، ايجاد جنگ رواني عليه شوراي نگهبان براي جلوگيري از رد صلاحيت نامزدهاي مجلس خبرگان، قطع عقبه تئوريك نظام، ايجاد اختلاف بين علما، مقابله همهجانبه با برخورد و معرفي مفاسد اقتصادي، مخفي كردن خدمات موفق دولت در عرصه داخلي و خارجي، احياي جبهه شكستخورده اصلاحات و پيام به دشمنان خارجي از مهمترين دلايل تهاجم و جنجالها در مورد مصباح يزدي و نظراتش می باشد، و اينها تئوريسينشان سياست فتح سنگر به سنگر را با هدف فتح قواي مجريه، مقننه و قضاييه براي سرنگوني نظام و رهبري مطرح كرد و زماني كه متوجه شدند اين سياست فايدهاي ندارد، گفتند اول خبرگان را بگيرند و بعد رهبري را كنار بزنند چرا كه اين رهبري بود كه توطئه اينها را در اين سالها نقش بر آب كرد.
اين جنجالها آتش تهيه براي مجلس خبرگان رهبري است،
چرا كه اينها كه انتخابات گذشته را تحريم ميكردند تا حالا چند جلسه داشتند و خاتمي هم نامزدياب اينها شده است. اينها دارند سه لايه انتخاب ميكنند تا بحث برخورد با رهبري را محقق كنند و گفتهاند كساني كه نامزد ميشوند بايد نامزد جانشين را معرفي كنند.
رهبري در ديدار دفتر تبليغات با وي مصباح را عقبه تئوريك نظام معرفي كرد
اين تهاجمها و جنجالها پيرامون شخصيت و سخنان آيتالله مصباح يزدي حمله به عقبه تئوريك نظام است، چرا كه ايشان با نوشتن كتاب پرسش و پاسخ در نزديكي انتخابات مثل عصاي موسي شبهات را بلعيد.
اين جنجالها پيام به دشمنان خارجي است كه ما هنوز زندهايم و اگر بنا داريد كمك كنيد كمكهايتان را ادامه بدهيد، چرا كه اگر اينها اين تلاشها را نكنند ممكن است عقبه كمكهاي خارجيشان قطع شود.
روانبخش در پاسخ به اين سوال كه چرا شاگردان مصباح يزدي براي مناظره اعلام آمادگي نميكنند، گفت: بحث مناظره سالهاي سال است كه مطرح است. آيتالله مصباح 15 سال است كه تقاضاي مناظره با سروش كرده اما وي يك بار گفته ميزش گرده، يك بار گفته دراز است، گفته كتاب ندارد و بايد انصار حزب الله را محكوم كند. با توجه به اينكه آيت الله مصباح يزدي گفته كه بايد مناظره در شبكه سراسري و به طور مستقيم پخش شود، ظاهرا ميترسند كه محكوم شوند و كفرشان در مناظره اثبات شود. كساني كه هم كه بحث مناظره با شاگردان ايشان در دانشگاهها يا جاهاي ديگر مطرح كردند، موقع مناظره يا سرشان درد گرفته يا مشكل خانوادگي پيدا كردهاند.
در اينجا اعلام ميكنيم جمع زيادي از شاگردان آقاي مصباح آمادگي كامل براي مناظره دارند و اعلاميه جمعي آنان هم به زودي منتشر ميشود و معتقديم كه اگر مناظره شود، موجب شفافيت نظرات امام(ره) ميشود.
براي مناظره با آقاي موسوي تبريزي هم آقاي دهقاني اعلام آمادگي كرده بود كه موسوي تبريزي گفته بود با دهقاني مناظره نميكند و شخص ديگري را به وي اعلام كرديم كه هنوز وي اعلام آمادگي نكرده است.
دبير سياسي پرتو پيرامون سوابق مبارزاتي و مواردي كه مهدي كروبي در مصاحبه با شرق بيان كرده، گفت: من جوابي به اين مسائل دادم و فردا به روزنامه شرق ارسال ميكنم اگر قانون مطبوعات را قبول ندارند به خاطر تضارب آرا چاپ كنند.
اين حرفهايي كه كروبي زدند، تازه بود و تا حالا در هيچ كجا و در خاطرات سياسيون و انقلابيون نيامده است و يكدفعه بعد از 27 سال آن هم زماني كه هجمههايي به مصباح مطرح است، عنوان ميشود.
روانبخش پيرامون امضاء اعلاميه كه توسط موسوي تبريزي بيان شده، گفت: بحث امضا اعلاميه كه در سال 78 توسط موسوي تبريزي عنوان شد كه به كشيدن كاريكاتور و تحصن در مسجد اعظم انجاميد، در كتاب "مصباح دوستان" كه توسط دفتر جريانشناسي منتشر شده، آمده است كه آيتالله مصباح ميگويد ما مبارزاتمان برنامهريزي شده و مخفي بود و اينطور نبود كه هر كسي اعلاميه بياورد و امضا شود. مخصوصا توسط كساني كه قابل اعتماد نبودند. اين اعلاميه را ايشان امضا كردند و سندش موجود است و چون به موسوي تبريزي اعتماد نداشتند، امضا نكردند و ديگران كه بردند امضا كردند.
وي پيرامون جشنهاي نيمه شعبان در دفتر موسسه در راه حق گفت: اين مسأله را يك بار عبايي خراساني و الان هم كروبي مطرح كرده و از قول آيتالله استادي در كتاب" مصباح دوستان" آمده كه موسسه در راه حق آن موقع در حال تعمير بود و چالبرداري شده بود و كارهاي موسسه در ساختمان ديگري انجام ميشد. اصلا ساختماني نبود كه چراغاني شود و آقاي مصباح هم عضو شوراي مركزي موسسه در راه حق نبوده و يك استاد در اين موسسه بوده است.
توسلي ميگويد انجمن حجتيه و موسسه در راه حق چراغاني كردند، كروبي ميگويد حجتيه گوش به حرف داد و فقط مصباح گوش به حرف نكرد كه با حرف سه، چهار سال پيش مثل هم نيست.
از سال 42 امضاهاي مصباح يزدي پاي اعلاميههاي تند هست
نشريه" انتقام" را ايشان شخصا منتشر ميكرد و حرفهاي آن روز در اين نشريه نوشته ميشد كه امروز هم آدم ميخواند، تنش ميلرزد.
صبحانه منزل مصباح يزدي و مذاكرات هاشمي رفسنجاني با ايشان
رفسنجاني از آيتالله مصباح خواستههايي داشت. اينكه از بچههاي مجاهدين خلق در زماني كه هنوز بيانيه ارتدادآميز آنان منتشر نشده بود، حمايت كند كه ايشان گفته بود چون شناختي ندارم نه تاييد ميكنم و نه نفي. حال اگر مصباح شخصيت كمي داشت چرا ساعتها پيرامون اين موضوع بحث ميكنند؟ پس اين نشان ميدهد كه شخصيت مبارزي بود. درخواست ديگر هاشمي رفسنجاني اين بود كه بياييد يك جبهه مشترك ضد امپرياليست تشكيل دهيم كه چون اين جبهه عام بود و ماركسيستها را هم در برميگرفت، ايشان حاضر به قبول آن نشدند. حال اگر معناي بريدن اين باشد كه حاضر نيستند با التقاطيون باشند، بله درست است و اگر معنا اين است كه با طاغوت باشند، دروغ است.
تشكل يازده نفره كه بعدا به جامعه مدرسين تبديل شد
نقش آيتالله مصباح يزدي در تشكل 11 نفره كه در كتاب خاطرات هاشمي رفسنجاني و آقاي منتظري به آن اشاره شده از آن جهت مهم است كه ايشان دبير جلسه و منشي بوده و اين تشكل ميخواستند يك نظام را پايهگذاري كنند كه اساسنامهاش را كه مصباح مينوشت و براي اينكه لو نرود، خطي اختراع كرد مثل خط چيني كه با حروف به رمز مينوشتند و با دستگيري آذري قمي كه عضو اين تشكل بود، قضيه لو ميرود.
وي در پاسخ به افرادي كه به دليل به زندان نرفتن مصباح يزدي سوابق وي را زير سوال ميبرند، با بيان اينكه مصباح يزدي پس از دستگيري بلافاصله خط خود را عوض كرد، گفت: چون ايشان زرنگ بود و كاري كرد به زندان نرود، جرم است؟
مديرمسوول هفتهنامه پرتو سخن
آيتالله مصباح براي انقلاب فكر ميكرد
امام(ره) شخصا بودجه به موسسه در راه حق ميداد تا توسعه داده شود. زمين موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) را هم امام(ره) داده و بعد از جنگ بودجه آن توسط رهبري تخصيص داده شده و موسسه كه رياست آن برعهده آيتالله مصباح يزدي است، زير نظر شخص مقام معظم رهبري اداره ميشود.
بعد از مطالعه مطلب منتشره انصاري متاسف شدم كه فردي كه از طرف موسسه در مقام دفاع از نظر امام(ره) و مقابله با تحريف صحبت ميكند، ناخواسته دچار تحريف نظر امام(ره) شده است. چرا كه اتكا به نظر برخي روزنامهها مثل شرق كرده است.
به شرق نميشود اطمينان كرد
صحبتهاي آقاي مصباح كه در پرتو چاپ شده، نديدم روزنامهاي بدون تحريف و تقطيع چاپ كرده باشد.
آقاي مصباح در مسجد چهارمردان قم با اشاره به آيه قرآن بعد از اطاعات از قرآن اطاعت از رسول را آورده است كه واجب است. اطاعت رسول در طول اطاعت خداست نه در عرض آن.
امام اين همه فرياد زد گفته همه چيز اسلام است و مقصد و هدف ما در جمهوري اسلامي، اسلام است.
امام(ره) گفته جمهوري اسلامي يعني احكام اسلام. معنايش اين است كه رژيم و حكومت و قوانين اسلامي باشد، تمام مقصدش اين است كه احكام اسلام را رعايت كند. امام(ره) گفته اين شكل حقوقي رژيم نيست كه اهميت دارد بلكه محتواي آن مهم است.
سخنان مصباح يزدي از امام(ره) رقيقتر است
جمهوري فرم و شكل حكومت را تشكيل ميدهد و اسلامي محتواي قوانين است. آيتالله مصباح يزدي ميگويد جمهوريت ابزار كار است.
اعتراض به بيان عدم اصالت جمهوري اعتراض به امام(ره) است
كساني كه به آيتالله مصباح يزدي حمله ميكنند، به حرف امام(ره) حمله ميكنند يا نميدانند يا ميدانند و مغرضند.
القائات روزنامهها نسبت به مصباح بيانصافي است
انصاري متكي شده به روزنامههايي كه انصافا مزدورند، روزنامه شرق كه توقيف شد، رييسجمهور آمريكا موضعگيري كرد. رييسجمهور كثيف آمريكا كه خون مسلمين از چنگالش ميچكد و قصد تعرض و محدوديت كشورمان را دارد، از شرق طرفداري كرد. به اين روزنامه ميخواهي اتكا كني. اين روزنامه تحريف كرده. جوابيهاي نوشتهام كه چون پرتو را بدنام كردند، بايد بزنند. زنگ زدند خواهش و تمنا كردند كه آبرويمان ميرود، گفتم؛ اگر نزنيد، شما را به دادگاه ميكشانم.
آقاي سيدحسين موسوي تبريزي و اعوان و انصارش آفتاب را انكار ميكنند
متاسفانه آقاي موسوي تبريزي در مصاحبهاش مطالبي را به امام(ره) نسبت داده كه درست نيست. وي ميگويد؛ بحث تنفيذ اگر در قانون اساسي نيامده بود، امام(ره) به آن عمل نميكرد. در صورتي كه در قانون اساسي از نصب بحثي به ميان نيامده و بالاتر از تنفيذ است و امام(ره) در تمام تنفيذها بر نصب تاكيد ميكند و ميگويد رييسجمهور منتخب مردم اگر به نصب فقيه نباشد، طاغوت است. امام در حكم بازرگان به صراحت گفته من به آن جهت كه از ناحيه شارع مقدس ولايت دارم شما را منصوب ميكند.
امام(ره) علني ميگويد ولي فقيه منصوب خداست، شما ميچسبيد به يك جمله كه ميزان راي ملت است.
راي مردم به حكم اوليه هيچ شرعيتي ندارد و بنا به حكم ثانويه و حكم حكومتي شرعيت پيدا ميكند.
رئیس جمهور آمد، شعار داد و رفت!
اینجا یزد است، دیار شعور و فهم و آگاهی!
دیار دود و دیابت و سکته و سرطان
در آخرین روزهای زمستان، و در هنگامه بازار داغ باقلوا و قطاب و پشمک حاج خلیفه، و شلوغی خیابانهای باریک بی پارکینگ یزد، وقتی در تب «سکته» بدستور پزشک خواب بودیم، و خواب شیرین «عدالت» و «عشق» و «نفت» می دیدیم، رئیس جمهور، در ادامه سریال دنباله دار سفرهای استانی، برای «ایجاد» و «تحقق» عدالت، با بعضی ازاعضاء هیئت دولت، به «یزد» آمد و طی دو روز و نیم، در یزد و شهرستانهای یزد، روبروی دوربین های شبکه تابان، «حرف» زد و «خطابه» خواند و «وعده» داد و با «نخبگان» و «منتخبان» استانداری «دیدار» کرد، و بدون توجه به شرایط استان و نیاز و خواست مردم، عاصی را برای مردم «صبور» یزد جا گذاشت و رفت!
بهرحال! نه عاصی، برنامه و رئیس دفترش را عوض کرد و نه احمدی نژاد شعار و استاندارش را، و رئیس جمهور، قبل از ترک یزد توفانی، در یک حرکت زیبای نمایشی، روبروی خبرنگاران! رسانه های گلچین و منتخب! نشست، و بخشی از 110 مصوبه هیئت دولت در یزد را قرائت کرد و خندید و دست تکان داد و سوار هواپیما شد و رفت، تا صحبت هایی را که در «ده» شهرستان یزد و برای جمعی از مردم تکرار کرده بود، در استانهای دیگر و شهرستانهای دیگر باز تکرار نماید.
وقتی که خواب و بیمار بودیم، رئیس جمهور! فقط برای اینکه به یزد آمده باشد، در بدترین زمان و موقعیت، به یزد آمد و بدون شنیدن صدای مردم و محرومان و بیکاران، و افتتاح هیچ طرح و پروژه ای رفت، و اما! دلیل عدم استقبال گسترده مردم یزد از رئیس جمهور را، باید در آئینه عملکرد نمایندگان و مدیران احمدی نژاد در یزد، و شعور بالای مردم یزد جستجو کرد! والسلام
محمد رضا شوق الشعراء 9/1/86 یزد
احساس تکلیف از دست رفته و دغدغه بجا مانده
دیدار اصحاب مطبوعات یزد با صدوقی، به روایت دبیر خانه مطبوعات
انتقاد صدوقی از عاصی و وضعیت استان!
به دعوت خانه مطبوعات استان یزد، اصحاب خبر و اطلاع رسانی استان یزد با نماینده مقام معظم رهبری و امام جمعه یزد دیدار کردند . در این دیدار که به منظور عیادت از حجت الاسلام والمسلمین صدوقی انجام شد ابتدا یکی از مدیران مسئول جراید محلی مواردی را مطرح نمود و در ادامه حجت الاسلام صدوقی امام جمعه یزد ضمن عرض تبریک میلاد با سعادت امام حسن عسکری و تشکر از حضور صاحبان جراید استان یزد گفت : اینجانب چون سیاسی نیستم بدون پرده پوشی تمام موارد را می گویم و ابتدا باید عرض کنم که جایگاه مطبوعات جایگاه اساسی و مهمی است و باید باب نقادی صحیح در رسانه های ما گشوده شود که متاسفانه فضای آن محدود است و گاها انتقادها و مواردی مطرح میشود که بیشتر پشتوانه حزبی و گروهی دارد و مشاهده می کنیم بعضی از مسائل و کارها در یک زمان کفر محض می شود و در یک زمان دیگر همان کارها انجام می شود و کسی اعتنایی به آن ندارد و علت آن این است که ما نقد صحیح را نداریم و اگر هم نقدی وجود دارد متاسفانه برخواسته از اغراض شخصی و گروهی و حزبی است .
اینجانب در شب گذشته برنامه 20/30 را مشاهده نمودم که فرمان مقام معظم رهبری را در جواب نامه طلاب منعکس کرده بود و گوشه هایی از بحث هایی که در اوایل انقلاب بین بزرگان گروهها برگزار می شد را نشان دادند و این قبیل بحث ها روشنگر مسائل و برطرف کنند شبهات است و به فرموده شهید مطهری : در هر زمان که آزادی داده شد و بحث علمی شد، اسلام توانست خودش را بهتر نشان دهد . و این وظیفه مطبوعات و رسانه ها است که محیط اینگونه بحث ها را در مسائل سیاسی و اعتقادی گسترش دهند و جامعه ما در حال حاضر با جامعه ده سال پیش بسیار فرق کرده است و با وجود اینترنت دیگر هیچگونه محدودیتی وجود ندارد و باید بحث هایی در مسائل مختلف علمی، سیاسی و اعتقادی و به خصوص در مسائل اقتصادی که امروز دامنگیر کشور ماست صورت گیرد و اینگونه نباشد که وقتی دولت یا مجلس به تصمیمی رسید قبل از آن کسی نتواند اظهار نظری در مورد طرحی که در مجلس مطرح است داشته باشد و یا تصمیم هایی توسط بعضی از مسئولین گرفته میشود که کسی جرات اظهار نظر در مورد آنرا نداشته باشد و یا اخیرا متاسفانه در بحث علمی هم مشاهده می شود که اگر کسی نظریه ای داشته باشد و حتی غلط هم باشد نباید با چماق با یک نظریه علمی برخورد شود و این قطعا نمیتواند کار صحیح و درستی باشد و امیدوارم مطبوعات و رسانه ها بتوانند جو انتقاد صحیح و نقادی مسائل را بدون اغراض خاص شخصی و گروهی ایجاد کنند .
در خصوص مسائل استان که بیان کردید : اینجانب خوشبختانه یا متاسفانه خیلی در جریانات مسائل استانی قرار ندارم و انگیزه هم ندارم که چه کارهایی انجام می شود به خصوص در مورد عزل و نصب ها که اینجانب هیچگونه اطلاعی ندارم و مسائل را از مطبوعات و سایت ها مطلع می شوم و مثل سابق اطلاع و حساسیت را در این موارد ندارم و در گذشته هر چند احساس تکلیف می کردم و مدیری با مشورت اینجانب منصوب می شد ولی در حال حاضر آن تکلیف را احساس نمی کنم، در حالی که دغدغه استان و شهر و کشورمان را داریم .
در رابطه با سفر ریاست محترم جمهوری هم سفر بسیار خوبی بود و وقت بسیار زیادی صرف کردند و به همه شهرستانها عزیمت نمودند هر چند که با توجه به علاقه ای که به نظام و مسئولین دارم از باب راهنمایی همچون گذشته که در مورد روسای محترم جمهور قبل هم صورت میگرفت در این سفر هم زمان سفر را خیلی زمان مناسبی نمی دانستم و اعلام کردیم که با توجه به ماه صفر و همچنین ایام پایان سال زمان مناسبی نیست و مردم نمی توانند حضوری در شان رییس جمهور داشته باشند وهمچنین در رابطه با محل سخنرانی هم اینجانب نظر مساعدی نداشتم و دوستانه گفتم که در این مکان دسترسی مردم مشکل است ولی در نهایت با برنامه ریزیهایی که انجام داده بودند سفر انجام شد و در مجموع مصوباتی داشتند که در هیئت دولت هم تشکر کردم و از مسئولین استان خواستم که قدم اول را ریاست محترم جمهور و هیئت وزیران برداشته اند و گام بعدی که پیگیری اجرایی شدن این مصوبات است با تلاش وپیگیری شما مسئولین بر داشته می شود و خواستم که گزارش سفر و مصوباتی که داشتیم برای مردم بیان شود و بهترین فرصت هم این بود که در یک گفتگوی رسانه ای که علاوه بر صدا و سیما مطبوعات محلی هم حضور دارند این مصوبات گفته شود و علاوه بر آن اگر کسی سئوالی هم داشت بیان کند و این خواسته شما اصحاب جراید به حق است و از مسئولین هم خواسته ام که آنها حد اقل دو ماه یکبار یک جلسه مطبوعاتی داشته باشند و اینجانب نظر خودم را اعلام نمودم و شاید مسئولی که در مسندی قرار می گیرد این روش را خوب نمی داند و نظر خودشان را اجرا می کنند .
در رابطه با گرامیداشت روز معلم و سالروز شهادت شهید بزرگوار آیت الله مطهری . آنچه که اینجانب همواره به آن اعتقاد داشته ام جایگاه واحترام معلم در جامعه است که سنت دیرینه و از دستورات دینی ماست و در برخوردها و صحبت ها و کمکهایی که میشود باید جایگاه معلمان حفظ شده و رفع تبعیض نیز مد نظر قرار گیرد و نحوه اعلام خواسته های قشر فرهنگی و معلمین با اعلام خواسته های دیگر اقشار جامعه باید فرق داشته باشد و از طرف دیگر نحوه پاسخگویی هم از جانب مسئولین باید فرق داشته باشد و همچنین باید به گونه ای برنامه ریزی شود که بهترین استعدادها و بالاترین رتبه ها در کنکور به شغل شریف معلمی مشغول گردند .
در پایان ضمن تشکر از اصحاب مطبوعات باز هم تکرار می کنم که این کار درستی نیست که صحبت هاو عملکردها بصورت مکتوب و یکطرفه در اختیار رسانه ها قرار گیرد و یا اینکه گفته شود مثلا اگر حرفی را بنده گفتم نباید مورد نقد قرار گیرد و امیدوارم موفق و موید باشید و از اظهار لطف و احوالپرسی شما عزیزان هم تقدیر و تشکر و سپاسگذاری می کنم .
خبرنگار :مسعود میرجلیلی دبیر شورای مرکزی خانه مطبوعات استان یزد
مسئول ستاد اجرایی کنگره :
کنگره با حضور 12 هزار نفر از میهمانان که 6 هزار نفر از آنها نمایندگان خانواده های شهدا هستند برگزار خواهد شد
سرهنگ پاسدار علي هژبري، مسئول ستاد اجرایی کنگره، در جمع دانشجويان دانشگاه يزد گفت: ساخت موزه شهدا ي يزد در آينده اي نزديک از جمله کارهاي يادماني است که در راستاي کنگره سومين شهيد محراب، سرداران و 4 هزار شهيد استان يزد انجام خواهد شد.
هشتاد و سه برنامه تدوين شده در ارتباط با کنگره از بهمن ماه هشتاد و سه تاکنون به انجام رسيده به طوري که حداکثر صرفه جويي در اين راستا صورت گرفته است. اين حجم از کار را با حداقل استفاده از اعتبارات دولتي به انجام رسانده ايم بدون اينکه از رديف هاي مالي خاصي استفاده کرده باشيم.
در زمينه کارهاي فرهنگي در کنگره سي عنوان کتاب منتشر و به بازار نشر ارائه شده است. همچنين تهيه دانشنامه شهداي يزد و تدارک بيست عنوان کتاب در دست چاپ از ديگر فعاليت هاي کنگره محسوب مي شود.
در کنار اجلاس، نمايشگاهي متشکل از چهل و چهار غرفه در حال برگزاري است که اين غرفه ها مربوط به تمام شهرستان ها است.
اين کنگره با حضور 12 هزار نفر از ميهمانان که 6 هزار نفر از آنها از نمايندگان خانواده هاي شهدا هستند، در روزهاي سوم و چهارم اسفند و در مسجد ملااسماعيل برگزار خواهد شد.
از تبریز شهر بی گدا! تا یزد شهر...
سخنی با شورای سوم یزد
چه کسی شهردار یزد خواهد شد؟!
متاسفانه یا خوشبختانه، یکی از بهترین و موفقترین شهرداران شهر یزد، مرحوم اسکندر اصلانی که سالها قبل و بعد ازانقلاب شهردار یزد و دو دوره عضو شورای اول و دوم شهر یزد هم بود، بوده است، و حال در زمانی که جای خالی تفکرات اصلانی در شهرداری و شورای شهر بخوبی مشخص است، شورای شهرسوم ناهمگون، چه کسی را بعنوان شهردار شهر یزد انتخاب خواهد کرد؟!
وجود افرادی که میلیونها تومان هزینه تبلیغات گسترده کرده و از بازار و بنگاه املاک به شورای شهر راه یافته اند، پیامدهای ناگواری را برای شورای شهری که دو عضو آن روحانی هستند نوید می دهد، و اما خدا و منافع مردم و مصالح نظام را در نظر گرفتن، باعث انتخاب شهرداری خواهد شد، که با قانونمندی و برنامه ریزی صحیح و هدفمند، مانع دستیابی منفعت پرستان به منفعت شود؛ امروز شورای شهری که اختلاف نفر اول آن با نفر نهم فاحش است، در معرض آزمون و انتخاب سختی قرار دارد، و باید که این شورا بدون توجه به «رودروایسی» معروف یزدی ها، شجاعانه و با در نظر گرفتن حقایق و وضعیت موجود شهر، شهرداری را انتخاب کند، که مانع از قانون شکنی و رشد بی رویه شهر و ثروتمندتر شدن ثروتمندان گردد!
مدتها قبل با «مهندس رمضانی آذری زبان» که چندین سال شهردار منطقه یزد بود صحبت می کردیم، و او با لهجه شیرین آذری، از تابلویی گفت که در فرودگاه تبریز نصب شده است، تابلویی که در آن نوشته شده، «به شهر بی گدا خوش آمدید» و بعد یزد «بد آب و هوا» را با تبریز «خوش آب و هوا» مقایسه می کرد، و سخت ناراحت بود که چرا یزد ثروتمند و دارای ظرفیت و قابلیت های قوی، که مردم ثروتمند و نجیب و سختکوشی دارد، اینگونه اسیر تفکرات کند و کهنه گشته، و بسوی توسعه هدفمند حرکت نمی کند!؟
در فرودگاه شهر تبریز، تابلو به شهر بی گدا خوش آمدید نصب گشته است، و متاسفانه، اعضاء شورای دوم شهر یزد، در راستای گداپروری، ماهیانه بودجه ای برای کمک به مراجعه کنندگان در اختیار داشتند، تبریز، دیار شهریار و پروین و ستارخان، نه گدا دارد و نه افغانی؛ و یزد، دیار آشیخ غلامرضا و صدوقی و خاتمی و فرخی ، به وفور، هم گدا دارد و هم افغانی!
شهرداران یزدی تباری، که بعد ازمرحوم اصلانی آذری شهردار یزد شده اند، از مهندس وحدتی تا مهندس شایق، هر کدام به سهم و به اندازه توانایی خود، حرکت و تلاشی صادقانه انجام داده، و خوشبختانه هیچکدام ازشهرداران یزد نیز فساد و سوء استفاده مالی نداشته اند، و اما هیچکدام هم نتوانسته اند جلوی سوء استفاده و خلاف و فسادهای مالی را بگیرند، و مانع از وسعت بی رویه محدوده شهر چهارصد و پنجاه هزار نفری یزد شوند.
دو پرونده تخلف مالی بحث انگیزی که از شهرداری به دادگاه رفته است، یکی پرونده مداح «اصلاح طلب» شهرداری بود که حکم آن صادر و اجرا گشت، و یکی هم پرونده مداح «اصولگرا» شورای شهر بود، که نتیجه دادگاه هنوز مشخص نشده است!؛ و اما آنچه که باعث شد تا برخلاف تمام پندارها و خصوصیت یزدی ها، این اتفاق در یزد رخ دهد، عدم احاطه و شناخت قانون این دو مداح و نبود نظارت کافی در شهرداری یزد بود.
شهرداری یزد، سخت بیمار است و پس از سالیان سال یکنواختی در حرکت، احتیاج به هوای تازه دارد، هوایی که بتواند خون تازه ای را در رگهای بسته شهرداری تزریق نماید.
همچون بسیاری از ادارات و سازمانها، اصل گمشده در شهرداری شایسته سالاری و اصل حاکم، قوم سالاری است، بیشتر نیروهای استخدام شده شهرداری، فرزند و اقوام کارکنان سابق و فعلی شهرداری می باشند، و این جریانی که از سالها قبل شروع شده، باید در نقطه ای به مرز پایان برسد، و با توجه به خصوصیت اخلاقی یزدیها و فضای حاکم در شهرداری، هیچ شهردار یزدی قادر به انجام این مهم در کوتاه زمان نیست، پس باشد که شورای سوم، با تعمق و تحقیق و بدون در نظر گرفتن خواست و منافع اعضاء و حامیان بعضی از اعضایی که همگونی با اکثریت شورا را ندارند، نگاهی به کارنامه مهندس رمضانی، همراه و همزبان اصلانی انداخته، و اگر می خواهد بنایدلایلی، از بین یزدیها شهردار انتخاب کند، از مهندس رحمت آبادی، شهردار سابق منطقه یک یزد و شاهدیه غافل نشود.
اختلاف سلیقه و مخالفت ما با تنی چند از اعضاء شورای سوم، که کارنامه موفقی در خدمات فرهنگی و اجتماعی ندارند و به منافع خود بیش از منافع مردم شهر می اندیشند، دلیل نمی شود تا از اکثریت شورا دوری گزیده، و یزد را زیبا و آباد و بهتر از امروز نخواسته باشیم! و اما آیا شورای سوم، به نظر و دیدگاه منتقدان توجه ای خواهد کرد؟!
محمد رضا شوق الشعراء 1/2/86 یزد
یزد! شهر دود و دیابت و سکته و سرطان
در هنگامه ای که با کوچکترین بهانه، و بهر مناسبت، در تعریف و تمجید غلوآمیز از شهر یزد، مدام لقب «دارالعباده» و شعر و شعار «قنات و قنوت و قناعت» تکرار و تبلیغ می شود، مردم شهر فقر و ثروتی، که بالاترین سرانه تخت بیمارستان و بیمارستان و پزشک و مدرسه غیرانتفاعی و بانک و بنگاه را دارد، بعلت بیماری های قلبی و سکته و سرطان و دیابت، در بیمارستانها بستری شده، می میرند و هیچگاه دلایل این بالاترین آمارها و رتبه های اول مرگ و میر، بررسی و اعلام و در رسانه ها تکرار نمی شود.
اینک، متاسفانه در کمتر خانواده ای است، که اثر و نشانی از سکته و سرطان و دیابت و فشار خون نباشد، و درصدی از وقت و بودجه خانواده ها، صرف درمان و مداوای این بیماری های مهلک و پرهزینه ای که تاثیرات روانی و اجتماعی و اقتصادی بسیاری دارد؛ نگردد.
شهر قنات و قنوت و قناعت، مدتهاست که قنات هایش خشکیده، قناعتش به حرص و حسادت و تشریفات و تجملات و خانه های چند صد میلیونی و اتومبیل های دهها میلیونی رسیده، و با توجه به رشد بیش از حد بانک ها و بنگاهها، و افزایش طلاق و نرخ زمین و مسکن، به اصالت قنوتش نیز، دیگر زیاد اعتبار و اعتمادی نیست.
در میان ساده انگاری و خوش باوری مسئولین فرهنگی و سیاسی شهر، شهر قنات و قنوت و قناعت، آرام آرام، به شهر اعتیاد و طلاق و تبعیض و آپارتمان تبدل شده، و اینک مسئولان فرهنگی و سیاسی شهر و استان، قصد دارند تا با یک تلاش بیهوده و صرف بودجه و نصب پارچه و بنر و شعارهای تبلیغاتی، کلمات قنات و قنوت و قناعت را تبلیغ و به بدنه جامعه تزریق نموده و دارالعباده را احیاء نمایند؛ و اما آیا این امکان پذیر است؟!
دارالعباده با باغ و درختان نعیم آباد و قاسم آباد و اکبرآباد و مهدی آباد و خیرآباد و عیش آباد و حسن آباد و مریم آباد و مردآباد به تاریخ پیوسته است، و بافت جدید شهر، کیلومترها با بافتی که زمانی دارالعباده بود، فاصله دارد.
بیائید چشمهایمان را باز کرده و حقیقت را باور کنیم، که یزد امروز، شهر دود و دیابت و سکته و سرطان است، و در آن، دیگر از قنات و قناعت و عشق و تحمل، اثری نیست، که نیست!
محمد رضا شوق الشعراء 29/1/86
طراح شوق دات کام رفت، سرباز شد
کلیک یا شلیک؟ مسئله اینست!
و سرانجام پس از یکسال انتظار، طراح و عکاس و خبرنگار و بازوی جوان شوق دات کام، پسر جستجو گر، پدر را با سایت و نوشته هایش تنها گذاشت و رفت، تا برای کشوری که دوست می دارد، خدمت کند.
با هزاران شوق و امید، رایانه را خاموش کرد، از روبروی رایانه بلند شد، موهای سر و صورتش را زد، ساکش را بست، کلاهی بر سر گذاشت، کفشش را پا کرد، از زیر آب و آئینه و قرآن عبور کرد، و بی واهمه، در سپیده رفت، تا لباس مقدس سربازی را بر تن کند، پا بر زمین بکوبد، آموزش ببیند، و بجای قلم، اسلحه در دست بگیرد.
او خواندن و نوشتن و دیدن و گفتن و شنیدن و اندیشیدن را یاد گرفته بود، و رفت تا رفتن و زندگی کردن را یاد بگیرد، و مرد شود.
و این نقطه شروع جدایی و دوری نسلهاست.
پسرها روزی پدر می شوند، همانجور که پدرها نیز، روزی پسر پدرها بودند.
صدها جوان دیگر نیز هر کدام با اندیشه و هدفی آمده بودند. اتوبوسها و مینی بوسها پر شدند، و در میان بدرقه خانواده ها رفتند، قبل از اینکه پا بدرون اتوبوس بگذارد، تحت تاثیر نو سربازانی که با او همراه شده بودند، یک لحظه برگشت و پرسید: دو سال عمرم هدر می رود؟!
تا سیگاری روشن کردم و آمدم فکر کنم که چی باید بگویم، اتوبوس حرکت کرد، و او رفت. نه براه دور، که راه نزدیک!
در هنگامه جنگ نابرابر فرهنگی، و غوغای سیاست، و بلوای اقتصاد، مانده ام که چه باید به او می گفتم؟! پادگان نیز بنوعی دانشگاه است، و فرماندهان، استادانی هستند، که می توانند او را بسازند و بشکنند.
یک، دو، سه.
برجا!
گوش بفرمان.
اینک پدر، فرمانده است.
یک، دو، سه.
فرزندان ایران، حرکت!
از سحر تا سپیده باید دوید. پس نایست. تکان بخور. تلاش کن.
سربازی، عشق بازی با وطن است....
جواب سوال را نه از من، که از فرمانده ات بپرس!
همیشه در همه حال، در پناه حق باشید!
هیچگاه، هیچ لحظه، هیچ جا، خدا را فراموش نکن، و بدان که در اوج تنهایی، تنها اوست که با توست
ساعت 30/1 بامداد 23 آذر ماه 84
مجمع عمومی نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی
حسین مرعشی:
توسعه پایدار نمی تواند بدون توجه به استقرار عدالت، مفهومی داشته باشد.
وقتی که توسعه، هدف مهم انقلاب اسلامی واقع شود، ایران به مرحله شکوفایی می رسد.
ايسنا، حسين مرعشي، عضو شوراي مركزي كارگزاران سازندگي و نماينده مجلس ششم در مجمع عمومی نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی، در ارتباط با مبحث توسعه و رشد و چگونگي حركت جمهوري اسلامي به سمت توسعه، مباحثي را مطرح كرد، و گفت:
در تعريف توسعه و رشد در مباحث اقتصادي صحبتهاي زيادي شده ولي بايد توجه داشت كه توسعه با رشد متفاوت است. توسعه در برگيرنده رشد همه جانبه است و تركيبي از شاخصهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي را در برميگيرد. رشدي كه متكي بر حركتهاي دروني يك جامعه است و به صورت پايدار ادامه پيدا ميكند؛ البته توسعه پايدار نميتواند بدون توجه به استقرار عدالت، مفهومي داشته باشد.
در جمهوري اسلامي ايران به عنوان نظامي كه نتيجه مبارزه و حركتهاي آزاديخواهانه است، اين انتظار به طور طبيعي وجود دارد كه به مساله توسعه و استقرار عدالت توجه ويژه شود و جمهوري اسلامي به عنوان يك نظام مستقل مردمي بتواند عقب ماندگي تاريخي ايران را جبران كند و به حدي از شكوفايي برسد كه در حد شان يك ايراني است. ما اگر نگاهي به امكانات كشور ايران داشته و اين امكانات را با كشورهاي ديگري مقايسه كنيم، متوجه ميشويم كه ايران جزو معدود كشورهاي جهان است كه داراي امكانات جامعي است كه بخشي از اين امكانات نيروي انساني و ظرفيت انساني فوقالعادهاي است كه در اختيار ماست و نمونه بارز آن علاوه بر ايرانيان داخل از كشور، ايرانيان خارج از كشور است.
در حال حاضر اين انتظار از جمهوري اسلامي ميرود كه از اين ظرفيتهاي استثنايي براي رسيدن و بازيابي تمدن واقعي ايراني تلاش كند.
در هنگامي كه ما به سمت توسعه در حال قدم گذاشتن بوديم جنگ پيش آمد و اين جنگ باعث شد كه ما يك دهه از برنامه توسعه خود عقب بيفتيم. بعد از جنگ سياست توسعه مورد توجه قرار گرفت؛ البته تا امروز نيز برنامههاي خوبي را در اين زمينه اجرا كردهايم ولي اين برنامهها منسجم نبوده و هميشه به توسعه از زواياي مختلف نگاه شده است. يك روز از اين بابت كه ما در كشورمان بيكاري داريم يك روز ديگر از بابت وجود مناطق محروم؛ يعني ميتوان گفت ما برخورد نسبتا انفعالي داشتهايم.
وقتي كه توسعه، هدف مهم انقلاب اسلامي واقع شود، ايران به مرحله شكوفايي ميرسد. اين هدف مشترك تامين كننده نياز تمام جناحهاست. ايران به دليل نفوذي كه بر مسلمانان جهان دارد در صورت توسعه يافتگي ميتواند اين تاثيرگذاري خود را چند برابر كند.
اگر در كشور امنيت خوبي ايجاد شود سرمايه داخل ميشود و همچنين اگر اين مولفه پا بر جا بماند ديگر شاهد خروج نخبگان نخواهيم بود ولي هر گاه از اين مقوله فاصله گرفتهايم، كشور دچار مشكلاتي شده است؛ ما بايد در اين جهت ساز و كارهاي قانوني را تعريف كنيم.
توسعه در ايران ميتواند يك هدف مهم باشد و سياستمداران آن را در سطح كلان پيگيري كنند. بايد سياست خارجي، داخلي و برنامهريزيهاي ما تحت تاثير اين مولفه باشد. در چشمانداز بيست ساله قيد شده كه ما بايد در پايان اين چشمانداز به قدرت برتر منطقه تبديل شويم. در صورتي كه اين حداقل است و ما بايد هدفي بالاتر از اين را داشته باشيم. ايران ميتواند با توجه به ظرفيتهايي كه دارد جز ده كشور اول دنيا از لحاظ اقتصادي باشد.
بنام حق
مقالاتسخن روز
بازار میوه دانشجو،دکان مردم فریبی
یا فاطمه!بگو به او چه بگویم؟
!ایران من تو بمان
ایران تو را انتخاب کرد
تفسیر سوم تیر ،تغییر وضع موجود
دلار های نفتی در کوره های فولاد،حیف و میل می شود
کثیف کردن هنر نیست.تمیز کردن هنر است
ایران !ایرانی عمل گرا می خواهد
خداحافظ! آقای رئیس جمهور
...تاریخ به طراح گفتگوی تمدن ها
...میراث فرهنگی اندیسه است نه
گزارش هفتهمصاحبهشنیده ها
احمدی نژاد، عدالت، و مجلس هفتم؟!
در شرایط حساسی که جامعه، در میان بمباران تبلیغاتی دشمنان ایران و انقلاب، و غوغای نمایش و بازیهای سیاسی، با توجه به وضع موجود، بر خلاف پندار و خواست سیاست پیشگان، برای تغییر و اصلاح وضع موجود، قاطعانه به عدالت رای داد. احمدی نژاد، بعنوان منتخب مردمی که عدالت را فریاد زدند؛ برای به عمل درآوردن وعده و شعارهای انتخاباتی و تحقق عدالت اجتماعی، تا چه حد می تواند به همراهی و همکاری نمایندگان مجلس هفتم، مطمئن و امیدوار باشد؟
قربانیان رشوه و غرور، در سکوت می گریند!
در طول تاریخ، بسیاری از افراد پاک و سالم و مومن بوده اند، که نتوانسته اند در موقعیتهای خطیر و در برابر آزمونهای سخت، درست تصمیم بگیرند، و غرور و خود خواهی و خدا دوری، باعث شده، تا با توجیه و تفکری غلط ،پاکی و صداقت و وجدان و دین خود را خیلی ساده و راحت، به دشمنان عدالت بفروشند.
دیگر بهتر ازین نمی شد که در روز خبرنگار، از خبرنگار گفت!
بمناسبت روز خبرنگار و گرامیداشت خبرنگاران، در مراسمی که بهمین دلیل با حضور تعدادی از اقشار مختلف مطبوعات، در غیاب عده ای از اهالی مطبوعات، بجای خانه مطبوعات در فرهنگسرای شهرداری یزد برگزار شد، بجای خبرنگاران و نویسندگان مطبوعات، مسئولین استان پشت تریبون ایستادند و از خبرنگار و خبرنگاری و مطبوعات سخن گفتن، و خبرنگاران! ساکت و آرام نشستند و شنیدند و چیزی نگفتند و خندیدند و رفتند.
جامعه سالم، مطبوعات سالم و خبرنگار آگاه می خواهد
جامعه سالم و پیشرو را مطبوعات آزاد می سازند، و مطبوعات آزاد و پیشرو، برای روشنگری و رشد فرهنگ جامعه،وجلوگیری ازسوء استفاده قدرتمندان از قدرت،نویسندگان آگاه و خبرنگاران بیدارمی خواهند.
عدم نظارت، و ضعف کارشناسان مطبوعات و امور فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی یزد باعث شده، که خانه مطبوعات، با به انحصار درآمدن و تشریفاتی و باندی گشتن، نتواند جایگاه حقیقی مطبوعات استان را مشخص سازد.
هشدار فرمانده نیروی انتظامی را جدی بگیرید!
فرار شصت دختر یزدی از خانه در سال گذشته، با توجه به بافت فرهنگی و جمعیتی استان یزد، زنگ خطری برای بسیاری از خانواده ها و مسئولین فرهنگی و سیاسی استان می باشد.
سفر معاون فرهنگی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به خارج از کشور!
در ادامه سفرهای مداوم و پیوسته داخلی معاونت غیر یزدی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد، با خبر شدیم که در آخرین روزهای ریاست جمهوری خاتمی و وزارت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت فرهنگی آن اداره کل، با جانشین قرار دادن مسئول حراست، به مسافرت خارج از کشور رفته است، و تا اطلاع ثانوی، وظایف فرهنگی معاونت فرهنگی ارشاد اسلامی را با حفظ سمت، مسئول حراست عهده دار خواهد بود.
نصب علمک گاز حسن آباد، در هاله ای از ابهام
با توجه به لوله گذاری گاز در منطقه محروم حسن آباد و نصب تعدادی علمک در بعضی از نقاط آن منطقه، گازی که با تلاش و همت مسئولین شرکت گاز به در خانه ها رسیده، سرانجام کی و چه زمانی، از درون خانه ها سر بر خواهد آورد؟
تامین هزینه پلاکاردهای تبلیغاتی مراسم بدرقه دوست از طرف اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد
با توجه به وجود آقای تابش در مسند مدیر کلی دفتر وزارتی و روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهیه پارچه نوشته های تملق آمیز و تابلوهای بزرگ تبلیغاتی از جانب روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد، برای مراسم بدرقه دوست، که استانداری یزد برگزار کننده آن بود، چه تفسیر و معنایی دارد؟
تقدیر مدیران از خاتمی، تقدیر تلخ خاتمیست!
برگزاری مراسمهای مختلف تقدیر و سپاسداشت دولتی و غیر مردمی، از خاتمی و دوران ریاست جمهوری او، با امکانات دولتی و هزینه بیت المال، در شرایط موجود، چه معنایی دارد؟....
جابجایی ایستگاه راه آهن یزد، یک نیاز است
پس از سالها انتظار، در زمانی که هواپیماهای مسافربری، بدلیل سرعت و کم کردن فاصله زمانی، نقش مهمی در حمل و نقل جهانی دارند، با به حرکت درآمدن اولین قطار مسافربری یزد- بافق – مشهد، آرزوی دیرین مردم استان کویری یزد، جامه عمل بخود پوشید، و راه زائرین حرم دوست، برای رسیدن به مشهد مقدس، از طریق راه آهن، شش ساعت نسبت به مسیر قبلی، کاهش یافت.
افتتاح راه آهن بافق مشهد و حرکت قطار مسافری یزد مشهد یک اتفاق مهم است، اما اصل مهمتر، چگونگی سرویس دهی و وضعیت رفاهی واگنهای مسافربری می باشد.
ریلهای نو و راههای جدید، لکوموتیو و واگن و تفکر و مدیریت نو و جدید می خواهد.
سخن هفته
شنبه هشتم مرداد
در راستای اهدافی که برای طراحی و ایجاد پایگاه نقد شوق دات کام در نظر گرفته بودیم، تصمیم داریم تا با دوری از مناقشات و مسائل سیاسی و حزبی و باندی، با اضافه کردن ستون شنیده ها، هر روز سرمقاله ای را بعنوان سخن روز به نگارش درآورده، در رابطه با موضوعات روز جامعه مصاحبه انجام داده، و گزارش هفته را به مسائل اجتماعی و فرهنگی اختصاص دهیم.
مسائل شهری همراه با دیدگاه اعضای شورای شهر و مسئولین شهرداری در ستون و صفحه شورا و شهرداری عنوان خواهد شد، و همه اینها برای آنست که بتوانیم در حد مقدورو توانایی ، با دوستان و یاران و مخالفان ارتباط مناسبی داشته باشیم.
سر لوحه شوق دات کام، نقد منصفانه و انتقاد بی واهمه می باشد. البته با حفظ این اصل، که هیچگاه، بنا به هیچ مصلحت و منفعتی، دروغ نگوییم و دروغ ننویسیم.
عوام فریبی و غوغا سالاری و تحریف و بزرگ کردن خبرهای کوچک در راستای اهداف فرهنگی ما نبوده و نمی باشد، چرا که ما برای کسب نام و نان، دکان چند نبش و چند خط باز نکرده ایم.
با عشقی که سالها در خود داشته، و در دنباله آنچه که سالها برای حقیقت و عدالت نوشته ایم، ما با مخاطب آشنا، مردم خوب و مهربان، آزاد اندیشان عدالت خواه، و وجدانهای بیدار، همراه و هم گام و هم نوا هستیم.
تا آنزمان که مسئولین به حق و نا حق منعمان نکرده، و دستور ننوشتن برایمان صادر نکنند، می آییم و با یاد و بنام حق می نویسیم. هدف ما خوشنودی خالق بی همتا و رضایت مردم است. حال هر کس که می خواهد؛ بدش بیایید. هر کس که می خواهد؛ خوشش بیاید.
وظیفه ما یاد آوری بعضی از نکات به مدیران و مسئولانی می باشد، که بنابدلایلی، وظیفه و مسئولیت خطیر خویش را از یاد برده و فراموش کرده اند.
منتقد هستیم. هیچگاه مخالفمان نخوانید.
دوست هستیم. پس دشمنمان نبینید.
به امید آنروز، که هر ایرانی، با دستیابی به عدالت و رفاه و آزادی، در خانه خود، بی دغدغه، هر هفته یک کتاب بخواند.
و اما!
آیا بدون مطالعه و آگاهی و بیداری، می توان به عدالت و رفاه و آزادی رسید؟
هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر نام منبع بلا مانع است ارتبـاط بـا مــا