هفدهم مردادماه هر سال فرصت مغتنمی است تا از فعالان عرصه خبر و اطلاع رسانی ولو به اندازه یک تبریک خشک و خالی تقدیر و تشکر نماییم . عزیزانی که به قول یکی از دوستان به مانند مرغ زبان بسته ، در جشن و عزا سر بریده می شوند و گاه و بیگاه مورد هجمه گروههای مختلف سیاسی ، احتماعی ، اقتصادی و فرهنگی قرار می گیرند. بسا اتفاق ها و حوادثی که عینا و بی کم و کاست توسط خبرنگار عزیزی منتشر می گردد و به تریج قبای فلان فرد و یا گروه و صنفی بر می خورد و بیا و ببین که چه قشقرقی بر پا می کنند.
البته به رسم یک سوزن به خودت بزن و یک جوال دوز به دیگران، خبرنگاران هم برخی اوقات چهارچوب نگه نمی دارند و بد جوری بر گروه های مخالف و منتقد خود می تازند و بسا انگ ها و تهمت ها که بر رقیب فرو نمی ریزند. البته واضح و مبرهن است که تعداد این نوع خبرنگار قطعا اندک و قابل اغماض است و نمی تواند بهانه ای برای عدم تقدیر و تشکر از خیل عظیم خبرنگاران عزیز و زحمت کش میهن اسلامی مان باشد.
در این اندیشه بودم که به مناسبت این روز بزرگ و گرامی چند جمله ای بنویسم که چشمم به پایان نامه مقطع کارشناسی ارشدم افتاد که در آن" هنجارهای اخلاقی حاکم بر اطلاع رسانی در رسانه های جمعی از دیدگاه اسلام" را بررسی کرده بودم . مناسب دیدم که گزیده ای از این پژوهش که البته با عنوان کتاب " اخلاق و رسانه" توسط انتشارات پیک نور ، توزیع شده را تقدیم عزیزان نمایم . ان شاء الله برگ سبزی باشد تحفه درویش.
در این پژوهش چهار هدف اصلی در نظر گرفته شده بود که عبارت بودند از :
در این پژوهش کلیه آیات قران کریم در مورد داستان قوم حضرت لوط علیه السلام استخراج و بر اساس تفاسیر، فضائل و رذائل اخلاقی ذکر شده در آیات استنباط گردید. از بیان مطالب مطروحه و به ویژه فصل سوم پایان نامه به راحتی قابل استنباط است که اسلام دارای مدل و الگوی اطلاعرسانی مخصوص به خود است. در اسلام هدف اطلاعرسانی همگام و هم راستا با هدفهایی خلقت که تقرب به ذات اقدس الهی است. هر گونه ارتباط و اطلاعرسانی در فرهنگ اسلامی، بایستی انسان را به این سرمنزل مقصود که تقرب الهی است نزدیک کند و گرنه الگوی اسلامی نداشته و از نظر دین مبین اسلام باطل است.
در سراسر داستان قوم لوط، قرآن کریم ضمن تشریح نوع اتفاق و داستان حادث شده، به جنبههای آموزنده و اخلاقی این داستان تاکید و در جای جای این داستان که در بیش از 13 قسمت(8 سوره) پراکنده است، از انذار و تذکر فضایل و رذایل اخلاقی غفلت نشده است و همانگونه که در فصل چهار استخراج گردیده حدود 18 رذیله و 40 فضیلت اخلاقی به نوعی مورد تذکر قرآن کریم است. این در حالی است که در نوع اطلاعرسانی امروزی متاسفانه در داستانهایی مشابه، نه تنها به جنبه آموزنده داستان کمتر توجه میشود، بلکه بدآموزیهایی نیز در اثر ارائه چنین داستانهایی در جامعه رسوخ و شیوع مییابد.
نگاهی گذرا به صفحات حوادث روزنامههای این زمان گویای این حقیقت تلخ است که عاملین اطلاعرسانی در عصر اخیر اغلب به جای تامین اهداف عالیه خلقت، در اطلاعرسانی خود صرفا به فکر منافع اقتصادی بوده و با نوعی بیان عامه پسند، نگاه اصلی آنها متوجه گیشه و فروش محصول است تا نتیجه منطقی و معنوی.
در حالی که عمیق شدن در داستان قرآنی قوم لوط، روش و شیوهای غیرمتدوال در دوران اخیر را استنباط مینماید.
فرضیه اصلی این پژوهش عبارت بوده اند از :
اثبات فرضیه اصلی
مروری بر این 13 سوره مبارکه و قرائت داستان قوم لوط نشان دهنده چند نکته مهم است:
قرآن کریم از هر فرصتی برای هدایت نوع بشر استفاده مینماید. حتی در جایی که به بیان یک فعل غیراخلاقی از سوی فردی اشاره مینماید در کنار آن و یا در آیات بعدی با اشاره به قبح آیه و اثرات نامطلوب آن برای فاعل آن عمل، تلاش دارد با انذار و بیم دادن انسان، گامی در جهت هدف نهایی خلقت بردارد.
قرآن کریم انواع فضایل اخلاقی را ممذوج در داستان به بشر آموزش میدهد و در لابلای بیان حوادث تاریخی نکات لطیف و ظریفی را به خواننده منتقل کرده و پندآموزی مینماید.
بیان قرآن کریم به هیچ وجه تحریک آمیز و شیوع دهنده فساد و فحشا نبوده و مواردی را که خوف بدآموزی دارد را سریع و گذرا عبور مینماید. که این با نوع اطلاعرسانی امروزی متاسفانه کاملا تفاوت دارد.
قرآن کریم از تبشیر و تنذیر همزمان استفاده مینماید. همان چیزی که در روان شناسی جدید به عنوان تشویق و تنبیه از آن یاد میگردد و علمای روان شناسی بر تشویق و تنبیه همزمان برای اثرگذاری جدی از آن یاد مینمایند.
از مجموع 40 فضیلت اخلاقی احصا شده در این آیات تعداد 11 فضیلت در قالب اصل توحید و از مجموع 18 رذیله اخلاقی احصاء شده نیز 4 رذیله بر این اصل قابل انطباق است.
7 فضیلت اخلاقی و 3 رذیله اخلاقی نیز بر اصل امر به معروف و نهی از منکر قابل انطباق است.
6 فضیلت اخلاقی و 6 رذیله اخلاقی نیز در قالب اصل تقوی گنجانده میشود.
در اصل امت نیز 12 فضیلت اخلاقی و 3 رذیله اخلاقی میگنجد.
و نهایتا در اصل امانت نیز 4 فضیلت اخلاقی و 2 رذیله اخلاقی به اثبات میرسد.
به یقین نگاه ژرف تر و عمیق تر به آیات مربوطه تعداد رذایل و فضایل بیشتری را بدست خواهد داد، که البته برخی از این فضایل و رذایل مربوط به دو یا چند اصل هم میتواند باشد.
سایر فرضیههای پژوهش
مطالعه آیات قوم لوط، گویای این واقعیت است که هم میتوان وقیحانه ترین و زشت ترین اعمال را اطلاعرسانی نمود و هم در عین حال نه تنها به اشاعه فحشا کمک ننمود، بلکه با نوعی آزرم و حیا فضایل و رذایل اخلاقی بی شماری را به خواننده تذکر داد. در آیات 80 و 81 اعراف با بیان صرفا (اتاتون الفاحشه و یا تاتون الرجال من دون النساء) این عمل وقیح را اشاره وار گذشته و هیچ گونه اشاعه فحشایی (فرضیههای 3 و 6 ) صورت نگرفته است.
بیان قرآن کریم به گونهای است که در هیچ یک از 13سوره مطروحه، کمترین اشاعه فحشایی صورت نگرفته و مطالعه کننده این آیات نه تنها ترغیب به چنین فعل قبیحی نمیگردد، بلکه منزجر و بیزار از عمل این قوم شده و عبرت آموزی ویژهای از نحوه بیان این آیات استنباط میشود.(فرضیه 6)
توجه به کرامت و شان انسان در سراسر آیات موج میزند و تلاش بر این بوده که با یادآوری کرامت و شان انسانی و جنبه خلیفه الهی بشر یا در لسان روان شناسان امروزی با شخصیت دادن به انسان، او را ورود در آلودگیها و خفت و خواری ناشی از این آلودگی برهاند. در آیه 78 سوره مبارکه هود ملاحظه میکنیم علیرغم ناراحتی و عصبانی شدید حضرت لوط از قوم خود تنها عبارتی که در سرزنش قوم خود میگوید این است که (الیس منکم رجل رشید) و به رغم مشکلات و مصائبی که این قوم برای حضرت ایجاد کردند از بیان هر گونه اظهار تند و غیرمودبانه خودداری مینماید. (فرضیههای 7 و 8)
نحوه گفتگوی حضرت لوط با قوم خود، با فرشتگان الهی و نیز بیان حضرت ابراهیم با فرشتگان عذاب قوم لوط، الگوی خوبی از رعایت ادب و احترام حتی با مخالف و معاند است. در همه آیات چه آنجا که خداوند قوم لوط را خطاب قرار میدهد و چه در جایی که حضرت لوط(ع) قوم خطاکار خود را سرزنش کرده و مخاطب سخن خود و پروردگار میخواند همیشه ادب و احترام و توجه به کرامت و شخصیت نوع بشر آشکار است و این درسی است برای همه فعالین در عرصه اطلاعرسانی و نیز سخنوران و گویندگان که پا را از حریم ادب و احترام فراتر نگذراند. (فرضیههای 7 و 8)
در خصوص فرضیه 5 نیز همانگونه که ملاحظه میگردد کمترین اشاره در کل 13 سوره به بخش فعل ضداخلاقی قوم لوط بوده است و صرفا در یکی دو نقطه اشارهای کوتاه و گذرا به اصل موضوع عمل قبیح این قوم اشاره شده و بیشتر به زمینهها و تبعات این عمل زشت اشاره گردیده است.
پیشنهاد های پایانی
متاسفانه کمتر به داستانهای قرآنی از جنبه اطلاعرسانی آن پرداخته شده است.
در قرآن کریم داستانهای متنوع و مختلفی وجود دارد که تمرکز محققین بر روی شیوه بیان این داستانها میتواند دریچه جدیدی را بر روی محققین عرصه ارتباطات باز نماید. لذا پیشنهاد میگردد:
امید آنکه مورد توجه و استفاده جهادگران عرصه خبر ، خبرنگاری و اطلاع رسانی و تبلیغ قرار گیرد.