یزدفردا محمد رضا شوق الشعراء:کوه با همه صلابتش شکسته و خرد می شود، تا هزاران و میلیونها تن سنگ، با همراهی «آب» و «آتش» تبدیل به فولاد و ریال و دلار و سکه شود.
سنگ «سر» و «پا» می شکند و سکه «دل» و «چشم» می برد، و اینگونه است که سکه و سنگ، برای استانی ریشه دار و کهن، استاندار تعیین و حوزه انتخابیه تعریف می کنند، و بیچاره مردمی که بیگناه، ناخواسته و نادانسته، قربانی هوای آلوده و آب ناسالم و سوء مدیریت می گردند و مرگ آرام و تلخ و صدای پر از دردشان، در هیچ کجا دیده و شنیده و ثبت نمی شود، که رسانه ها را نیز گاه «سکه» به راه می برد و «دلار»!
منابع عظیم سنگ آهن و «اورانیوم» چادرملو، و ثروت بی حساب و کتاب حاصل از صادرات و فروش بی رویه آن، مافیا و چرخه قدرتمندی را در حوزه یک شهرستان کوچک درست کرده، آنقدر که می تواند در غیاب شخصیت های قدرتمند در مرکز استان، هر آنچه را که می خواهند دیکته کرده و بدست آورند؛ حال یا با سنگ و یا با سکه و یا با سیاست و دستمایه کردن نام سید محمد خاتمی! به بهانه های مختلف!
سالهاست در دیاری که زادگاه خاتمی است، نماد شاخص بی عدالتی، در کمال وقاحت، به همه لبخند می زند و مصلحت اقتضاء کرده که سیاست بازان، حتی در مجلس و دولت، براحتی چشم خود را بر این بی عدالتی بارز و آشکار ببندند و به سکه و سنگ فکر کنند!
بافق و بهاباد هم معادن عظیم سنگ آهن دارند و اما چون زادگاه خاتمی نبوده و چون نماینده اش خواهرزاده خاتمی نبوده و چون حوزه اش مستقل نگشته، نتوانسته به آنچه که می خواهد دست یابد.
فرق بافق و اردکان در چیست!؟
حوزه انتخابیه شهرستان بافق، با بهاباد و مهریز و خاتم و ابرکوه مشترک، و دارای یک نماینده در پهناورترین حوزه انتخابیه ایران است؛ و اما اردکان است و یک حوزه کوچک هشتاد هزار نفری و یک نماینده! و یک چادرملو! و اینگونه است که عدالت و قانون به مسخره گرفته شده و اصلاح طلبان با استفاده از تمام حربه ها، سعی در نادیده گرفتن این بی عدالتی مشخص آشکار دارند.
........... اینگونه است که در میان شعارهای کرکننده و فریبنده دولت تدبیر و امید، مدیریت استان خیلی آرام و با سیاست و در زمانی که شخصیت قدرتمندی چون شیخ محمد علی صدوقی هم دیگر نیست، در دست اردکانی ها ... قرار می گیرد، ...
امروز همه راه ها به سکه و سنگ، و به مصلحت و سیاست، و به چادرملو و اردکان ختم می شود، و مخالفان و منتقدان، یا با سنگ تهدید می شوند و یا با سکه تطمیع! و انتخاب بین سکه و سنگ، آسان است و آسان نیست!
استان خشک و کویری یزد، دچار کمبود شدید منابع آبی است و با هزینه های بسیاری که به شیوه های مختلف توسط مردم «شهرستان یزد» پرداخت شده، خط انتقال آبی از کوهرنگ به یزد ایجاد گشته است، آب محدودی که با توجه به صنعتی شدن بی رویه اردکان دیگر کفاف نمی دهد، و حال طرح انتقال آب خلیج فارس در دستور کار قرار گرفته است، طرحی که بازمنافع عظیم عده قلیلی دلال آب را در درازمدت تامین خواهد کرد.
در آخرین نشست خبری که بمناسبت روز خبرنگار و با حضور چند نفر گزینش شده از بعضی سایت های همسو و هم خانواده یزد و بدون حضور خبرنگاران منتقد، در دفتر کار مدیرعامل مجتمع فولادی (گندله سازی» برگزار، و در آن با اهدای سکه ای کوچک از خبرنگاران حاضر تجلیل شد تا رپرتاژساز شوند، محمود مصری نژاد آمارهایی ارائه داده و گفته است: شرکت معدنی و صنعتی چادرملو سال گذشته بالغ بر ده میلیون تن کنسانتره سنگ آهن و پنج میلیون تن سنگ آهن دانه بندی تولید کرده و پنج میلیون و سیصد هزار تن کنسانتره تولیدی در گندله سازی اردکان نیز به گندله تبدیل و به واحدهای فولاد سازی انتقال داده شده است!
و همچنین از راه اندازی طرح فولاد ثامن اردکان با ظرفیت تولید سالیانه یک میلیون تن و قابل افزایش تا یک میلیون و سیصد هزار تن و همچنین پروژه احیا مستقیم با ظرفیت تولید سالیانه پنجاه و پنج میلیون تن آهن اسفنجی گفته است، و اما برای اینهمه تولید در دل کویر خشک یزد، به چقدر آب نیاز است و این آب از کجا و به چه قیمت تامین خواهد شد و مهمتر اینکه تاثیر زیست محیطی اینهمه تولید چیست و چه بر سر محیط زیست و سلامتی مردم خواهد آمد!؟
امروز منافع عظیم چادرملو نصیب سهامداران و مدیران و سرمایه گذارنی که در استان یزد نیستند می شود، و جزء کوچکی از این درآمدهای نجومی باور نکردنی برای پرداخت حقوق چند هزار کارگر و کارمند آن هزینه می شود، حقوق بگیرانی که حتی در روابط عمومی ... نیز مستقر می باشند، و مزد تهیه خبرشان برای ......را چادرملو پرداخت می کند!!!