علیرضا پویافر : در هفته گذشته مقاله ای تحت عنوان جوابیه مؤسسه کوثر یزد به انتشار مطلبی با عنوان "فلسفه وجودی پدیده ای در یزد به نام باغ شهر تفت یزد " توسط مؤسسه مذکور در سایت یزد فردا منتشرشد، ضمن قدردانی از حسن توجه به این موضوع مهم ، به نظر می رسد باب گفتگوی ارزنده ای گشوده شده است، امیدوارم سلسله گفتگوهای اهالی رسانه در این خصوص، در مجموع ، روشن کننده و آگاهی بخش بوده و در قضاوت افکار عمومی و آیندگان راهگشا باشد.
پیش از طرح هر مسئله ، مؤسسه کوثر بر در جوابیه مذکور، به دو نکته ی؛ نظر شخصی و نگارش غیرکارشناسی مقاله اصرار داشتند، در آن نوشتار، اینجانب به عنوان نماینده گروه یا تشکل خاصی نبودم و لاجرم نظراتم با امضا فردی و نظرات شخصی ام منتشر شده است، اما اینکه به زعم دوستان کوثری، سخنان مذکور غیرکارشناسی است، در تمام بندهای نوشتار مذکور، بر اساس نقل از قول از مدیران کوثر سوالاتی را مطرح نمودم و به عبارتی گفتار مذکور آینه تمام قد طرح باغشهر بوده، حال قضاوت با خود دوستان کوثری است! .
در جوابیه مذکور، بر خلاف انتظار، جواب سوالات به آدرس کوچه علی چپ سوق داده و اصل موضوع فراموش شده است، اینک عنایت بر پرهیز از تکرار دوباره، در این نوشتار به طرح سوالات صریح و شفاف می پردازم.
1- به گفته مسؤلین مؤسسه کوثر، قرار است بخش عظیمی از بودجه انتقال آب به استان یزد توسط کوثر و از طریق طرحهای درآمدزا استانی تأمین شود، محور اصلی بحث همین موضوع است چه دلیلی وجود دارد که 90 درصد از بودجه طرح مهم ملی بر گرده مردم یزد تحمیل شود؟ کدام مورد مشابه سراغ دارید که مجموعه یک استانی، برای اجرای پروژه ملی و استان خود در این سطح مشارکت داشته باشند؟
جالب آنکه پا فراتر گذاشته و پس از حادثه تخریب تاسیسات انتقال آب به یزد به جای اینکه پی گیری جبران خسارت توسط مجموعه مدیران استان اصفهان باشیم، از جیب مبارک مردم یزد هزینه شده است، راستی دلیل این حاتم بخشی ها چیست؟
2- در کشوری مانند ایران تمام درآمدهای ناشی از معادن، مالیات و دیگر منابع به خزانه واریز شده و به صورت کلان در بودجه استانها هزینه می شود، همان طور که یزدیها نمی توانند مدعی سنگ آهن و دیگر ذخایر استان باشند در مقابل هم انتظار می رود که هزینه طرحها مهم ملی مانند انتقال آب به یزد را در بودجه پیش بینی شود، شایسته است به جای تشکیل جمع پیشکسوت و جوان کوثری! ، با تشکیل کارگروه یا کمیته متشکل از مدیران ذیربط به صورت جامع و با برنامه ریزی مناسب بودجه انتقال آب، به صورت ملی جذب شود، البته گویا در این خصوص نیز، گامهایی برداشته شده است. شاید بتوان گفت دیگر مأموریت مؤسسه کوثر در حوزه تأمین بودجه انتقال آب به پایان رسیده ، با اینهمه چرا دست اندرکاران کوثر اصرار دارند به هر قیمت که شده هزینه انتقال آب را تأمین کنند؟
3- در حالی که دهها مجموعه ی مولد در یزد وجود دارد که به آب نیاز دارند، و برای مشارکت در انتقال آب به یزد اعلام آمادگی نمودند، با برنامه ای جامع و اصولی، این مراکز می توانند بخش قابل توجهی از بودجه انتقال آب را تأمین کنند تا ضمن تأمین آب مورد نیازشان و رفع نیاز به آب، از طریق اجرای طرحهایی مانند انتقال آب از خلیج فارس، معضل تاریخی کمبود آب یزد را اساسی و بدون ایجاد هزار ویک معضل حل کنند، اما چه دلیلی وجود دارد مؤسسه کوثر اصرار دارد که همه بودجه را از جیب مردم یزد تأمین نماید؟
4- تورم زایی یکی از معضلات مسلم باغ شهر در سطح استان است، اینکه زمینهایی نامرغوب با قیمت نازل به برخی فروخته شود و قیمت زمین بدون هیچ تغییر و تحولی در منطقه، ناگهان افزایش چند صد درصدی یابد افتخارش تنها مختص مؤسسه کوثر نیست! این موضوع توسط دلالان و زمین بازان یزدی سالهاست حادث می شود، مسلم است زمانی که در فاز اول، زمین با قیمت نازل به افرادی فروخته شود و ناگهان بدون هیچ تغییری، قیمت زمین باغشهر افزایش چند صد درصدی داشته باشد، با سیل درخواست کنندگان جدید مواجهه می شویم چرا که آنها سودای افرایش قیمت چند صد درصدی دیگری را در سر دارند تا یک شبه صاحب صدها میلیون سود شوند، لذا بدون پشتوانه و از روی نقشه هم شده زمین خریداری می کنند، حال چرا کوثری ها به چنین رویکردی می بالند؟
5- دهها بار در کشور،خیل عظیمی از شهروندان از طرحهای مشکل آفرین استقبال کرده اند، به طور مثال؛ هزاران میلیارد تومان از سرمایه مردم (بخش عمده ای از سرمایه گذاری در بانکهای ایران) در نزد موسسات غیر مجاز است، با وجود هشدار بانک مرکزی اما بازهم مردم در موسساتی مانند مؤسسه مالی مستقر در خراسان رضوی سرمایه گذاری کردند و دچار مشکل شده اند، آیا مدیران مؤسسه مالی مذکور می توانند بانک مرکزی را سرزنش کنند که بدون هیچ پشتوانه ای و تنها با چند میز وصندلی، مردم به آنها اعتماد کرده و میلیاردها تومان پول سرمایه گذاری کردند و خود را برحق و کارشناسی شده بدانند و نظر بانک مرکزی را شخصی و غیرکارشناسی جلوه دهند؟
6- در اعیان نشین باغشهر تفت هزاران میلیارد تومان از سرمایه مردم استان یزد حبس می شود با حساب سرانگشتی عدد نجومی به دست می آید به گفته مسوولین سود حاصل باغ شهر 1800میلیارد تومان برآورد شده است، مسلم است که در هر جامعه عده ای هستند که تلاش می کنند که به سود سرشار آنهم بدون کار و ریسک دست یابند و لذا از روی نقشه و بدون هیچ پشتوانه و اطمینانی مبادرت به خرید زمین کنند.
سوال اینجاست یزد که به عنوان قطب صنعتی شناخته می شود و دارای مزیتهای صنعتی بیشمار است چرا باید هزاران میلیارد تومان از سرمایه شهروندان به سمت خرید ملک و زمین بازی سوق داده شود؟البته مؤسسه کوثر در طرحهای صنعتی مشارکتی داشته و دارد، بدیهی است با میزان نجومی حبس سرمایه مردم در باغشهر و آثار اقتصادی حاصل از دلالی و زمین بازی، نمی توان با سرمایه گذاری های دیگر نتایج حاصله را جبران نمود.
7- نزدیک به پانزده سال از بلاتکلیفی پساب فاضلاب یزد می گذرد، اما متأسفانه معضل آب یزد بهانه شده تا عده ای با نام آب یزد، طرحها و برنامه های مدنظرشان را پیش ببرند، جالب آنکه شهروندان نواحی اطراف دریاچه فاضلاب، باید بوی متعفن؛ حشرات موذی و بیماریهای مختلف را تحمل کنند، حال عده ای با نام آب یزد به عنوان ناجی پساب ظاهر شده و قصد انتقال آن را به خارج از منطقه دارند، راستی کارشناسان خبره بررسی کرده اند که پس از انتقال تمام پسابها، با خشک شدن دریاچه پساب ، مشکل زیست محیطی اهالی محترم زارچ و شاهدیه و اطراف آن حل می شود؟ آیا جرأت آن را دارند که صادقانه بگویند مشکل با انتقال پساب حل نمی شود؟
8- پساب می تواند در دهها طرح سازنده و مولد مصرف شود، حداقل بخش قابل توجهی از نیاز طرحهایی مانند فضای سبز، نیاز به آب شرب را به صفر برساند و سود ناشی از آن در توسعه زیرساختار فاضلاب یزد و همچنین مشکل زیست محیطی ایجاد شده در دریاچه پساب هزینه شود.
"آبی که آب می خورد" موسسه کوثر با هزینه سرسام آور، پساب را به باغشهر انتقال می دهد تا آن را به یزدیها باغشهر نشین بفروشد و باز آب به یزد منتقل کرده و دوباره بفروشد.
9- اگر واقعا دغدغه کمبود آب یزد است چرا مدیران کوثر به فکر نفوذ گندآب چاههای فاضلاب (خانه های فاقد فاضلاب شهری) نیستند که با نفوذ در لایه های زمین ،کل سفره زیرزمینی آب یزد را آلوده و نابود می کند، به عبارت دیگر با آلودگی سفره زیر زمینی بحث احیای سفره زیر زمینی یزد هم به افسانه تبدیل می شود و در آینده نزدیک، استان یزد وابستگی صد در صدی به آب انتقالی پیدا می کند و به جای حل مشکل تاریخی کمبود آب، اینبار به بحران نبود آب سالم در بستر زیرزمینی استان بر می خوریم، آیا بهتر نیست به جای هزینه در طرح انتقال آب ابتدا به فکر آبهای موجود در استان باشیم، از سویی فاضلابهای که به چاهها در سطح شهر سرازیر می شود، تصفیه و احیا و مورد استفاده قرار گیرد و از سوی دیگر درآمد حاصله از پساب صرف شبکه فاضلاب شهری کنیم؟
10- مسؤلین کوثر با افزودن صفت باغشهر به شهرکی اعیان نشین، تلاش می کنند تا با اسم ایجاد فضای سبز برای قشر مرفه امتیاز ویژه بگیرند، چه تضمینی وجود دارد کوثر و بعد هم خریداران مرفه و البته با نفوذ ویلاهای باغشهر، در خصوص فضای سبز تعهدات خود را انجام دهند؟ در حالی که با گران شدن آب و بالارفتن هزینه نگهداری و سودای فروش زمین آن، باغهای داخل شهر خشک می شود، از کجا می توان اطمینان داشت کوثری ها به تعهدات خود عمل کنند، چه اهرم قانون و قضایی وجود دارد که تعهدات فضای سبز باغشهر عملی شود و اگر نشد آن وقت چه کسی جوابگو ست؟
11- به گفته مسؤلین مؤسسه کوثر ، با اجرای باغشهر یک پنجم به مساحت شهر یزد افزوده میشود، پیش از این هم اشاره شد کوثری ها دکمه ای یافته و می خواهد برایش کت بدوزند، پساب انتقال یافته به باغشهر مصرف آشامیدنی ندارد، حال مجموعه مذکور آب شرب نمی خواهد، به عبارتی یک پنجم به میزان آب شرب مصرفی یزد افزوده نمی شود؟ به عبارت صادقانه تر نیاز استان یزد به آب انتقالی، یک پنجم افزایش نمی یابد؟ فراتر از آن، باغشهر تفت، برق، تلفن، گاز و تاسیسات شهری نمی خواهد؟ نیروی انتظامی، نیروی راهنمایی و رانندگی و در مجموع امنیت و مراکز درمانی نیاز ندارد؟ نیازمند حمل نقل عمومی و زیرساختهای جدید شهری نیست؟ جالب آنکه باغشهر ویژه اسکان افراد ثروتمند و اعیان نشین خواهد بود چرا کوثر تنها با داشتن زمین و پساب فاضلاب دهها میلیارد تومان هزینه جدید بابت ایجاد و نگهداری زیرساختار شهری یک منطقه با اسکان موقت، به همه مردم یزد تحمیل می کنند؟
12- مؤسسه کوثر در جوابیه خود بارها با عناوین کارشناسان خبره، هیات ژوری و نظایر آن، بر پروژه باغ شهر مهر تأیید زده است، این بدان معنا نیست که بخواهم الزام کارشناسی بودن طرحها را زیر سوال ببرم اما سوال اینجاست دهها طرح استانی و ملی است که با شکست روبرو شده ، اتفاقاً در آن کارشناسان و خبرگان و نهادهای نامدار حضور داشته اند دلیل شکست شان چه بوده است؟
به طور مثال در دهه های گذشته در حوزه دریاچه ارومیه طرحهایی اجرا شد که اتفاقاً شرکتها و نهادهای داخلی و بین المللی خبره با بهره گیری از بهترین کارشناسان تصمیم گیرنده بودند اما چرا طرحهایشان با شکست روبرو شد تا جایی که به خشک شدن دریاچه پیش رفت!
تجربه نشان داده با عناوین هوش ربای کارشناسی و نام و نشان شرکتهای اغوا کننده نمی توان خیال آسوده کرد، حداقل در خصوص باغشهر که هزار و یک اما و اگر وجود دارد که به مواردی از آن اشاره شد.
خلاصه کلام، مؤسسه کوثر با بهانه مشکل کمبود آب یزد و تأمین بودجه انتقال آب به یزد، طرح انتقال پساب به اعیان نشین باغشهر کوثر تفت را کلید زده است، در حالی که به بازخوردها و نتایجی که در آینده گریبانگیر مردم استان یزد می شوند و به شماری از آن اشاره شد توجیهی ندارد و چشم پوشی می کند، انتظار می رود مدیران مؤسسه کوثر، به سوالات طرح شده پاسخ دهند تا حداقل برای افکار عمومی و همچنین آیندگان روشن شود، تا چه حد بر کردار و گفتارشان بر مدار حقیقتند؟