یزدفردا "محمدي /كوير:انقلاب ما انقلاب فرهنگي بود،انقلابي كه اول دلها را متحول كرد وبعد جامعه را دگرگون ساخت والبته رهبري پيامبر گونه حضرت امام/ره/ را نبايد از نظر دور داشت.دشمنان ما امروز دريافته اند كه با اين فرهنگ بايد جنگيد وپي برده اند كه جنگ نظامي براي ايران اسلامي بي فايده است. لذا همه هنرها واستعدادها يشان را به كار انداخته اند وبه جنگ ما امده اند .
صاحبنظران بزرگ امروز، دنيا را دوقطبي ميدانند ،قطب اسلامي وقطب امريكايي واسراييلي .ومبارزه بزرگ دنيابين اين دو قطب درجريان است والبته هدف نهايي كه پيروزي حق وحكومت صالحين ومتقين است گرچه قطعي است اما چقدر طول بكشد ونقش ما چه اندازه است وچه ميكنيم وبا اين وضعيتي كه داريم چقدر تاثير داريم حرفها وحديث ها يي دارد كه بگذريم.
شبيخون فرهنگي براي تهي كردن ما از هويت اسلامي وارزشهاي الهي ادامه دارد.دراين رابطه رهبر معظم انقلاب اسلامي حفظه الله تعالي در سال 1381طرح مهندسي فرهنگي را مطرح ساختند وعليرغم اينكه از همه قوا ودولتمردان ومتوليان فرهنگ خواستند تا بينديشند وراهكار بيابند وبرنامه ريزي كنند اما متاسفانه طرح ابتر ماند وچنان كه بايد آرمانشان عملي نشد.
با توجه به ضرورت امر ونياز شديدي كه امروز بيشتر احساس ميشود دراين مختصر به تعريف وتبيين مهندسي فرهنگي مي پردازيم وخود را وديگر دلسوزان جامعه را به احساس تكليف وعمل دراين امر خطير دعوت ميكنيم.
برهمگان روشن ومبرهن است كه وابستگي فكري به اجانب وخدشه دارشدن هويت فرهنگي بزرگترين خطر است .خطري كه خودباختگي وواماندگي وشكست رادرپي دارد.
فرهنگ چيست ؟ خيلي خلاصه فرهنگ به مجموعه اي ازباورها، ارزشها ،آرمان ها آداب ورسوم وهنجارها وشعاير ورفتارها ونوشته ها ،قصه ها وافسانه هاوشعر وادبيات وفضايل ومعنويات يك جامعه گفته ميشود .درواقع فرهنگ مثل جوي است كه مادر آن نفس مي كشيم.والبته شخصيت هركسي در فرهنگش شكل ميگيرد.وفرهنگ منشا ومصدر انگيزه ها وافكار ورفتارهاست واصلا از تيپ وقيافه وحرف وفكر هركسي ميشود فرهنگ اورا شناخت.هركسي در خانواده ومدرسه وجامعه ودانشگاه كم كم خلق وخويش با فرهنگ جامعه تطبيق پيدا مي كند وشخصيتش شكل ميگيرد.امروزه با توجه به دنياي شگفت ارتباطات انگار دنيا كوچك شده وفرهنگ پذيري ها حساس گشته است،وتعاملات فرهنگي امري طبيعي است ومعلوم است وقتي از كاركرد فرهنگ اصيل ما بترسند برنامه ريزي ميكنند تا آن را از جريان اصليش خارج كنند.
فرهنگ مثل يك موجود زنده است ،مثل روح وشخصيت جامعه است .ميشود آن را تقويت كرد ،رشد داد وحركت داد ومواظب سلامتش بود وخوب نگاهش داشت.تمدن هم جلوه مادي فرهنگ است .الان مسجد جامع ما ،خانه هاي قديمي ما ،معماري كوچه ها ومناره ها وگلدسته ها وكاشيكاري ها وخطوط مختلف در بناهاي اسلامي همه وهمه گوياي فكر ومكتب وانديشه ماست.تكه اي از خويشتن ماست .واينهاست كه شخصيت جامعه اسلامي مارا ساخته وجهاني را به تماشا ي خود كشيده وگرنه كسي از خارج نمي آيد انبوه سازي ها وپل سازي ها وخيابانها وخانه سازي هاي پروژه مهر مارامثلا ببيند.
مديران فرهنگي ما نقش مهمي دارند ورسالت مهمي و اينكه خون جاري در رگهاي فرهنگي را دريابند وبه ميزان ومعيارهاي فرهنگي در منشور الهي اسلام توجه داشته باشند وبه آلام فرهنگ امروز توجه كنند وآن را درمان سازند.
فرهنگ مثل يك رودخانه درحركت و جريان است،ميشود مسيرش را اصلاح وموانعش را روشن كرد،سرعتش را تغيير داد،نهرهايي كه به آن ميريزد شناخت و كنترل كرد ،آبش را تسويه كرد وحتي هدفش را تغيير داد.اين كارها در مهندسي فرهنگ بايد رسيدگي شود .چشم انداز آينده فرهنگ ،دريايي است كه اين رودخانه به آنجا ميرسد.والبته هرچه اين دريا هم بيشتر تشريح وشناخته شود انگيزه كارها بيشتر ميشود.
فرهنگ امروز ما با فرهنگ ايده آل فاصله ها دارد .وهزار نكته باريكتر زمو اينجاست كه چه كنيم ودر چه مسيري برويم وبا چه وسايل وابزاري حركت كنيم.ونقش مهندسي فرهنگي دراينجاست كه بايد درك كنيم .
مهندسي فرهنگي يعني شناسايي وضعيت فعلي فرهنگ،نقد آن وشناخت آسيب ها ي آن ،وتفكر براي بازسازي وسامان دهي آن بر اساس آرمانها وارزش ها ي مكتبي.كه البته براي رسيدن به چشم انداز ارماني آن مراحلي را بايد طي كرد.بايد اولا فرهنگ رابا يك ديد سيستماتيك به عنوان يك كل ديد.ازجهانبيني گرفته تا ايديولوژي تا اجتماع وسياست واقتصاد وكار وتوليد وغيره همه را در نظر گرفت و بررسي كرد.وبعد برنامه ريزي نمود. نميشود مثلا فقر را نديده گرفت وراهكار تعالي فرهنگ داد.
مديران فرهنگي بايد سه مرحله را درنظر داشته باشند :اهداف ،برنامه ها وعزم ملي..
وصد البته بايد ساختارها ي اجرايي وزمينه كار سالم وفرهيختگان انديشمند براي برنامه ريزي داشته باشيم واگر نداريم پرورش دهيم.
صاحبنظران وجامعه شناسان دردمند،مراحل مهندسي فرهنگي را: مهندسي فرهنگ ،مهندسي فرهنگي،ومديريت فرهنگي ميدانند.
درمهندسي فرهنگ،ما نگاه كلي به فرهنگ به منزله ي يك موجود زنده داريم وهمان طور كه گفته شد آسيب ها وموانع راه،مسيرها ،اهداف ،حركت وجريانهايي كه بدان مي ريزد بايد شناخت وباورداشت كه فرهنگ قابل كنترل است وميشود آرمان انرا در نظر گرفت وخطوط استراتژيك انرا ترسيم نمود وگرچه دير جواب ميدهد اما نا اميد نشد ونقشه راه كشيد وباتوكل حركت كرد.
ليكن در مهندسي فرهنگي ديگر تعيين چشم انداز وترسيم وضعيت مطلوب در كار نيست بلكه بر اساس اينها بايدبه باز سازي ونوسازي پرداخت.سيستم ها رابايد مهندسي كرد وروابط را تنظيم نمود واقتصاد واجتماع وسياست را بايد مطالعه كرد وبراي سالم سازيش برنامه نوشت.موانعي كه در رودخانه تشخيص داده بودند بايد تراشيد وبرداشت ونقشه راهبردي ساخت.وچشم اندازهاي كوتاه مدت ودراز مدت درمسير رسيدن به هدف وچشم انداز نهايي ترسيم كرد ..ودر گام سوم يعني مديريت فرهنگي آنهارااجرا كرد .دراين مرحله برنامه هاي اجرايي در دستور كار قرار ميگيرد وطبيعي است كه مديران خودساخته وآگاه بايد داشته باشيم ونيز ارگانها وسيستم هاي سالم وكارامد مي خواهيم .آنهم با كارشناسان مبتكر وخلاق ووظيفه شناس وآگاه به خطوط استراژيك واهداف و آرمانهاي فرهنگي .وآگاه به برنامه ها وتكنيكهاي اجرايي.والبته رسانه ها ي مجازي وجرايد وصدا وسيما ووعاظ وخطبا وروحانيت محترم نيزبايد افكار عمومي را در راستاي اين تحول فرهنگي آماده كنند وپرورش دهند.اميدواريم با دقت ومطالعه وكار ودلسوزي ،تلاش نماييم تا اهداف ومنويات رهبر معظم انقلاب اسلامي اين پرچم دار بيداردل وبي نظير اسلام ناب محمدي در جهان را تحقق بخشيم تا خدا را نيز از خود راضي كنيم .انشاالله