چندی قبل در یادداشتی تفصیلی در روزنامه «شرق»، تفاوت نگاه دو رویکرد در چهار تیم مذاکرهکننده هستهای در ١٣ سال گذشته را شرح دادم. تغییر رویکرد قبلی، کلید قفل گفتوگوهای هستهای ایران و شش کشور مقابل بهشمار میرود. دکتر ظریف و همکاران او ثابت کردند بهجای اصرار بر اینکه پشت حریف به زمین زده شود، میتوان کاری کرد دست دو طرف بالا رود و این معنای توافق خوب برای طرفین مذاکرات است. از سالها پیش از دولت دکتر روحانی، اصل محوری حاکم بر مذاکره یعنی نفع هر دو طرف، مورد تذکر دیپلماتهای باسابقه و استادان دانشگاه قرار داشت تا تفکر سنتی «برد و باخت»، از اذهان زدوده شود. بیآنکه بخواهیم کام مردم را در جشن موفقیت مذاکرات هستهای تلخ کنیم، باید گفت نتیجهگرفتن از گفتوگوها در گذشته نیز ممکن بود اما اصرار بر روشهای آزمودهشده نادرست، گفتوگوها را در مقاطع پیشین به «کما» برد و هزینههایی را بر منافع ملی و معیشت مردم تحمیل کرد. دراینمیان آنچه نباید از قلم بیفتد، استفاده از نیروهای «اهل» برای انجام مذاکرات است. حتی اگر استراتژی یک دولت، مذاکره باشد اما مذاکرهکنندگان توانمندی را به میدان گسیل ندارد مانند آشپزی عمل خواهد کرد که از ملات مرغوب، غذایی بدمزه تهیه میکند. مردان مذاکره میدانند گاهی باید «اخم» کنند اما فاصله آن را با «قهر» و «زیر میز زدن» بدانند. در صحنه بینالمللی بعد از «کنفرانس یالتا» در ١٩٤٥ تاکنون و در ٧٠ سالی که از جنگ جهانی دوم میگذرد، این حجم از مذاکره دیپلماتیک در صحنه جهانی سابقه نداشته است. دیپلماسیهای «جزءبهجزء» در بحران خاورمیانه و سایر نقاط جهان وجود داشته اما حضور ٢٠ روزه وزیر خارجه آمریکا با آن شرایط جسمانی در خارج از خاک آمریکا برای بهثمررساندن مذاکره با یک کشور و رفتوآمد پیاپی سایر وزرا، بیمانند است. مخاطبان بهخوبی میدانند ثانیهثانیه زمان وزرای خارجه قدرتهای بزرگ، برنامهریزی شده است و حدود دو سال مذاکره در مقاطع مختلف، از اهمیت غیرقابلوصف مذاکرات هستهای برای قدرتهای جهانی حکایت دارد. دراینمیان، حمایتها از تیم هستهای را نیز باید به فال نیک گرفت. مذاکرات نشان داد اعتماد به سربازان خط مقدم دیپلماسی، میتواند دستاوردهای قابلتوجهی داشته داشته و تضعیف و تخریب آنان، منافع ملی را با آسیب مواجه کند. تندروهای هردوسوی ماجرا در ایران و ایالاتمتحده، از روشهایی بهره میگیرند که در جهت منافع ملی کشورها نیست. در خاتمه باید بپذیریم توافق هستهای به این معنا نیست که بهناگاه همه مشکلات حل خواهد شد. حجم مشکلات بهارثرسیده به دولت روحانی مانند بیکاری، تورم، کاهش ارزش پول ملی، فساد سازمانیافته و ... نیازمند برنامهریزی بلندمدت است و لغو تحریمهای ظالمانه، نقطه اتکایی خوش برای آغاز این مسیر خواهد بود. چه بخواهیم، چه نخواهیم، اقتصاد ما متکی به نفت است و صنایع نفتی ما واقعا نیازمند سرمایهگذاری کلان و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته روز است که از کمبود آن رنج میبریم. با این توافق، چرخهای اقتصاد روغنکاری میشود و امیدواریم دولت و سازمان احیاشده مدیریت و برنامهریزی برای بازشدن گرهها آماده استفاده از فضای مثبت بینالمللی در برنامه ششم توسعه باشند. در اوضاع ازکنترلخارجشده منطقه، لنگرگاه باثباتی مانند ایران میتواند با همه کشورهای جهان از جمله آمریکا، برای مقابله با تروریسم سازمانیافته و گروههای تکفیری همکاری کند و توسعه را به خاورمیانه و جهان نوید دهد.