زمان : 07 Tir 1394 - 21:15
شناسه : 106709
بازدید : 3316
رفوزگی رسانه ملی رفوزگی رسانه ملی احسان شوق الشعرا

آسیاب رسانه ملی انگار همه چیز خرد می کند،تا دیروز باید خانواده ها را از دیدن برخی برنامه های ماهواره ای به خاطر آموزش های غلط و نا به جایش دور می کردیم،حال باید برای دیدن بسیاری از برنامه های رسانه ملی نیز برای مغزمان فیلترینگ بگذاریم!!

در یک سریال بی سر و ته و بی هدف،عده ای انسان که از صبح تا شب به جای کار و تلاش تنها به هم می پرند و دعوا می کنند و معلوم نیست هزینه های زندگیشان از کجا تامین می شود،به شعور و شرف دختر ایرانی به راحتی توهین می کنند،دختران ایرانی را هلاک ازدواج نشان می دهد و این هلاکت تا جایی پیش می رود که به التماس عاقبت می انجامد و حتی بازیگر زن این سریال نیز از حرکت ها و حرف های خود خجالت نمی کشد.

براستی شعور جمعی و قداست ایرانی چگونه به آسانی زیر سوال می رود و داستان هایی تخیلی و بی سر و ته،تنها برای کسب درآمد به خرد مردم داده میشود.

رئیس شبکه به اصطلاح ملی حداقل جواب دختر پنج ساله من را بدهند که از پدرش سوال می کند آیا برای من شوهری باقی خواهد ماند؟در یکی از قسمت های این سریال آبکی،دختری از دختران ایرانی با حالت گریان و زار می گوید من سالها خواستگاری نداشتم حالا هم که این پیدا شده نمی آید بر سر سفره عقد...چقدر من بدبختم!!!!و جالب اینکه خواستگار نیز آش دهان سوزی نیست.

حال اگر خانواده سازندگان این سریال غیرت ملی و مذهبی شان اجازه می دهد این کلمات را به خانواده و دختران خود نسبت دهند و التماسانه به دنبال شوهر و خواستگار بگردند.

هر چه در این سریال نگاه می کنیم جز بدآموزی،توهین کوچکترین فرد خانواده به دیگر اعضا(که حداقل 4 برابر او سن دارند)،مشاجره ها ،بی اعتمادی ها و دیگر خصایای بد به چشم نمی خورد.کجای این داستان به ثبات خانواده ایرانی واخلاق در جامعه کمک می کند،نه تنها کمک نمی کند بلکه به آنها نیز آسیب های جبران ناپذیری می زند.

رسانه ای که تمام هزینه های آن از جیب ملت تامین میشود،با کدام اهداف و معیارهایی سریالی را به خانه های میلیون ها مخاطب خود می برد؟اگر سریالهای شبکه های بیگانه و ماهواره ای بد هستند خانواده ها تا حدودی آگاهی از آسیب های مخرب آن دارند و اگر نیز مشکلی به وجود آورد قطعا خانواده مسئول آن خواهد بود،اما در رسانه ملی که جامعه با خیال آسوده و اعتماد به ملی بودن آن،بدون محدودیت آن را در اختیار خانواده و کودک خود قرار می دهد، فردا در مقابل مشکلات پیش آمده چه کسی پاسخگو خواهد بود.بی نزاکتی ها و حمایت های بی جای خانواده از یک کودک لوس،عدم ثبات و آرامش در خانواده،عدم کار صحیح و وجدان کاری،دروغ های سریالی اعضای خانواده به یکدیگر،بی حالی،خواب آلودگی و عدم ثبات فکری در نسل جوان تا آنجا که حرف های یک دقیقه قبل خود را به خاطر ندارد و بسیاری بد آموزی های دیگر،آسیب های ناشی از آن در جامعه را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟

وقتی اینگونه سریال ها در خانواده دیده شد و افتخار بازدید بالا را برای رسانه ملی به همراه داشت،فردا بسیاری از نزاع های خانوادگی،توهین کوچک ها به بزرگترها،از بین رفتن جایگاه و منزلت دختر و خانواده ایرانی و دیگر آسیب ها در بنیاد خانواده نهادینه خواهد شد.آن زمان رسانه ملی چه جوابی خواهد داد؟

مدیران رسانه ملی انگار برخی برنامه ها را به خاطر سازندگان آن ضمانت می کنند و محتویات برخی برنامه ها زیر سایه پر حجم سازندگان آن مسکوت می ماند.

اگر این مسیر بی هدف در رسانه ملی که بزرگترین مشکلش نداشتن رقیب خصوصی است پیش رود در این جاده تک بانده و انحصاری، فردا شاهد برنامه هایی آبکی تر خواهیم بود ، باشد که مدیران رسانه ملی با نگاهی به دادگاه ها،کلانتری ها و کانون های اصلاح و تربیت بیدار شوند و بدانند برخی آتش ها،آتشی است که هیزمش از رسانه ملی تامین گشته است.

از فردا همچون ماهواره،تلویزیون را نیز در داخل خانه ممنوع می کنیم و همچون کودک سریال شمعدونی،این رسانه را رفوزه اعلام کرده و باز هم طبق الگویی که این به اصطلاح سریال به ما آموخت دیگر او را به اسم کوچک تو یا به قولی رسانه صدا خواهیم زد و برای همیشه فراموش می کنیم که اهداف یک رسانه ملی فرهنگ سازی،آسیب شناسی و کمک به فردای یک جامعه برای پویایی و سلامتی بیشتر است

خداحافظ رسانه ملی و سلام رسانه فله ای