زمان : 04 Khordad 1394 - 21:50
شناسه : 105291
بازدید : 12032
پای دردل معاون امور عمرانی استانداری یزد گفتگو با مهندس سید حسینی معاون امور عمرانی استاندار یزد پای دردل معاون امور عمرانی استانداری یزد گفتگو از احسان شوق الشعرا

یزدفردا"احسان شوق الشعرا:مدتها بود سوالات مختلفی در رابطه با وضعیت شهر و استان برای من و بعضی دوستان پیش آمده بود، که عدم جوابگویی صریح بسیاری از مسئولین باعث شد، تا  به سراغ معاون عمرانی استانداری یزد برویم، و یک شوخی ساده باعث انجام یک مصاحبه جدی شد، به شوخی گفتیم هیچ کس در این دیار پاسخگو نیست و او گفت هر سوالی دارید بپرسید، من جواب می دهم. پس قرار مصاحبه گذاشته شد و خارج از وقت اداری و در مکانی دنج و آرام ، با او  به گفتگو نشستیم.

انگار دل معاون عمرانی خود بیشتر از منتقدان خون بود، آنچنان که قبل از شروع مصاحبه و روشن شدن ضبط ، خود بسیاری از مشکلات موجود در یزد و کشور را بیان و نقد کرد . مشکلاتی و مسائل که زیر سایه بی تفاوتی ها قرار داشت.

نارسایی هایی که فکر و ذهن معاون استاندار را احاطه کرده بود.

معاون عمرانی از سیاست ، فرهنگ و ارگان های حمایتی که وظیفه اصلی خود را فراموش کرده  بودند گفت، از بی تفاوتی برخی مسئولین، از درد و رنج مردم، حرف هایی که خود آغازی بر مصاحبه ما شده بود ، انگار خود سوال و خود پاسخ می داد، و گاهی  هم بد و بیراه به آنهایی که در لباس خدمت خیانت می کنند نثار می کرد...

*** چرا برخی مدیران به طور مستقل و گاه خودسرانه عمل می کنند،انگار مجزا از سیستم بوده و بخاطر مدیر یزدی ها بودن،منت هم برسر شان دارند؟

مثل برخی مدیران میانی و نظارتی، آنهایی که از میان همه وظایف مهمشان تنها برگزاری جشن روز های مختلف!   و دادن جعبه شیرینی به کارمندانشان را انجام می دهند، و در کنارش وظایف اصلی به زمین مانده است

نمی شود بگویید مستقل هستند، بهرحال یک اداره باید سیاست های دولت را اجرا کند. حالا چقدر اداراتی که می گویید موفق هستند یا نه!؟ باید از حوزه های مربوطه شان سوال شود، من خیلی نمی توانم در مورد آنها اظهار نظر کنم، ولی ما هم بی نقص نیستیم، ممکن است برخی از مدیران ما هم خیلی قوی عمل نکرده باشند، و کارشان قابل نقد باشد. البته مشکلی که ما در این دولت داریم و خیلی هم آزاردهنده هست، اینست که واقعا دستمان از نیروی متخصص خالی است یک اتفاقی که  طی این چند سال افتاده این بوده که تعداد زیادی نیرو وارد سیستم کرده اند، یعنی ادارات چند برابر ظرفیتشان نیرو گرفته اند، و برخی از ادارات ما دو تا سه برابر ظرفیتشان نیرو دارند، مثلا بخواهم زیر مجموعه خودم را بگویم، میراث فرهنگی، راه و شهرسازی این ها بیش از ظرفیت نیرو دارند و پس طبیعی است که این دولت با وسواس جلوگیری می کند از اضافه شدن نیرو، و البته برای انتخاب مدیران که وسواس بیشتری هم هست، برای همین در جابجایی نیرو مقداری دستمان خالی است، نیروهایی که شاید خیلی کیفی هم نباشند. چون در آن دوره خیلی با کیفیت نیرو جذب نشده است، یعنی در میراث فرهنگی تقریبا دو و نیم برابر ظرفیتش نیرو دارد، خوب طبیعی است که دیگه نمی توان از بیرون نیروی متخصص وارد کرد، سهم بودجه عمرانی در دولت قبلی 60 به40 بوده یعنی 60 درصد بودجه جاری و 40 درصد عمرانی ، الان رسیده حدودا به 85 به 15 در برخی موارد به 90 به 10 یعنی 90 درصد بودجه در هزینه های جاری و 10 درصد عمرانی، طبیعی است که نیرو متخصص آوردند  خیلی سخت است، نیروی های کیفی و متخصص و کاردان عمدتا از سیستم خارج شدند و این نقص الان  هست و ما این نقص را خودمان نیز احساس می کنیم. در بدنه سیستم نیروی کارشناس متخصص خیلی کمیاب هست

** احساس می شود بدنه دولت و به تابعیت آن استانداری یزد دارای مشاوران، معاونان و مدیرانی با رده سنی بالایی است، که گاه با تکنولوژی ها نیز مقابله می کند،البته به نظر می رسد که این مدیران سابق اگر قرار بود کار خاصی را انجام دهند در زمان خود انجام داده بودند و این استفاده مکرر  ازبرخی  افراد به سیستم صدمه می زند.

این نقد درست و به جایی است و ما واقعا الان مشکل نیرو داریم ، اول اینکه نیروهای با کیفیت اصلا قبول نمی کنند  بیایند در بدنه سیستم ، نخبگان که رفتند و نیستند،آنهایی هم که هستند به ندرت قبول می کنند وارد بدنه دولت شوند، که البته اگر هم بخواهند وارد بدنه دولت شوند، باز محددویت شدید روبرو هستیم، چرا که ما در حد یک عدد نیرو هم که بخواهیم وارد سیستم کنیم، حتی در حد مدیریت نیز الان سیستم اجازه نمی دهد، طبیعی است که نیروهای با میانگین سنی بالا در راس امور قرار گیرند، یعنی میانگین سن مدیران ما الان خیلی بالاست،طبیعی است که هم آن چایی که باید باشند نیستند. هم ریسک پذیر نیستند.

 حالا فقط و فقط گاه چاشنی تجربه را دارند، شاید آن انگیزه ای که یک مدیر جوان دارد تا تحول ایجاد کند و کار نو انجام بدهد،این مدیران دیگر نداشته باشند.

** شما چرا قبول کردید  از بخش خصوصی باز وارد سیستم بسته دولتی شوند؟چه کششی داشت که اینگونه وارد این گود شدید؟

چه کششی؟ یک مقداری از آن که خصوصی است و خیلی نمی خواهم و دوست ندارم بازگو کنم، ولی نکته اش در اینجاست که من فکر می کردم خیلی می شود برای یزد کار انجام داد ، هنوز هم فکر می کنم خیلی می شود برای یزد  کار کرد، بالاخره هر آدمی برای خودش یک ایده آل هایی دارد که تصور می کند اجرای است، حالا شاید یک مقدار  باور کردنش در شرایط امروز کمی سخت باشد، من به نظرم می رسید که شاید بتوانم یزد را به چیزی که لایقش هست برسانم، خیلی به نظرم یزد توان دارد که جلوتر بیاید، به علاوه اینکه هر آدمی در زندگی خود با یک انگیزه ای ارضاء می شود، من به نظرم امد که اگر بتوانم یک کاری برای یزد انجام بدهم با آن ارضا می شوم، با آن انگیزه آمدم، اما شاید فکر نمی کردم که اینقدر مشکلات اساسی باشد، می دانستم خیلی مشکل هست ولی نه تا به این حد، و فکر می کردم حالا که دیگر کشور به این نتیجه رسیده باید مشکلات را حل کرد، برای حل مشکل مانع و بهانه ای نمی ماند.  ولی بازهم می بینیم که نه! خیلی ها هنوز همه عزم شان جزم نیست که مشکلات اساسی کشور و استان را حل کنند، که حتی به حل کدنشان هم نمی اندیشند!

 نسل های بعدی و بچه های ما فردا از ما سوال می کنند که چکار کردید؟ همانطور که ما از پدران خود پرسیدیم و جواب دادن،این  جواب سختی است، یا باید بگوییم که چکار کردیم یا باید بگوییم که  ایستادیم و با هم دعوا کردیم و کار را رساندیم به اینجا و یا باید بگوییم که نه این کارها را انجام دادیم، یزد هنوز هم خیلی پتانسیل دارد،این سرمایه ای که در یزد موجود می باشد، این منابع انسانی، این منابع طبیعی ، خیلی می تواند یزد را رشد بدهد. حتی می تواند کشور را ارتقاء بدهد، یعنی دیگر کشورها اگر یک مکانی مثل یزد داشتند اصلا  یک تحول اساسی و عجیبی در آن کشور ایجاد می شد، ولی متاسفانه ما  از این پتانسیل استفاده نکردیم و یا استفاده بد کردیم.  ما از معادن مان به جای استفاده خوب استفاده بد کردیم ،از ذخایر آبی  محدودمان به جای استفاده خوب، بد استفاده کردیم ،از منابع طبیعی مان به جای استفاده خوب، استفاده بد کردیم،از میراث فرهنگی مان به جای استفاده خوب استفاده بد کردیم، یکی از مشکلات بزرگ یزد که  همیشه خودم می گویم این است مشکل  بزرگ یزد بی مشکلی یزد هست یعنی مدیران کمتر به مشکلات می پردازند، و اکثرا در گزارشات و آمارهایشان کمتر مشکلی وجود دارد،  و این به نظرم آفتی برای  یزد شده است، همیشه یزد را بدون مشکل نشان می دهند. یعنی بی  مشکلی خودش آفت می شود و مشکلات اساسی که باید اتفاقا آنها را صریح با عدد و رقم نشان دهیم و به فکر حل ان مشکل بیافتیم آن را نشان نمی دهیم،هر وقت با مدیری حرف می زنیم، می گوید  همه چیز آرام هست! همه چیز خیلی خوب است! و اصلا آدم یک چیزی بدهکار هم می شود ، در صورتیکه حقیقیت اینها نیست. نه اینکه بگویم دروغ بگویند. نه! ولی مشکلات را رو  نمی کنند، این هم بین مدیران یزد یک فرهنگ شده است،همیشه نیمه پر را دیده اند هیچ وقت نیمه خالی مجموعه هایشان  را نیامده اند اعلام کنم و برعکس ما  باید از آنها بیشتر بخواهیم که مشکلات را بیایند بگویند، نه اینکه کارهای کرده را همیشه اعلام کنند. کارهای انجام داده را ول کنید، کارهایی که باید می کردیم و نکردیم و باید بکنیم را باید بگوییم یعنی ما همیشه به کارهای کرده پرداختیم و کارهای نکرده مان را عنوان نکردیم.   همیشه در تودیع و معارفه ها و عملکردها می گوییم چه کارها کرده ایم.نمی گوییم چکار می توانستیم انجام بدهیم و ندادیم و این خیلی بد است.

*** از  اینکه در شرایطی این مسئولیت را پذیرفته اید، پشیمانید؟ حالا که شرایط را دیده و خود بر انها اشرافیت پیداکرده اید؟

نه پشیمان نیستم اما متاسفانه وقت دارد می گذرد و شاید به آنجاییکه می خواستیم برسیم، نرسیم ، ولی دارم سعی خودم را می کنم ، من کوتاهی نکردم ، وقت گذاشتم ،فکر گذاشتم،مشورت گرفتم ،حرص خوردم و اصلا به هیچ موضوعی بی تفاوت  نبودم، بی خیال نبودم اما هیچ موقع پشیمان از آمدنم نیز نبودم

*** مدیران ما عادت به پاسخگویی به مردم ندارند ، مخصوصا مدیران شهری. آنان در قبال هزینه ای که از مردم گرفته می شود و عملکرد های، خود آنچنان به مردم پاسخگو نیستند،از آن طرف، مردم، هم باید پاسخ بدهند و هم هزینه پرداخت نمایند برای داشتن اینچنین مدیران، آن طرف داستان سوال پرسیدن از مسئول شده است وظیفه خبرنگار و آن طرف  جواب ندادن وظیفه مسئول،نظر شما از این عدم پاسخگویی چیست؟

مثلا  در شهر عملیات ساختن میدان یا پلی صورت می گیرد،مثل میدان شهدای محراب  و ظرف یک سال  و باز آن طرح تغییر شکل می دهد،میدان ابوذر را با این اوصاف ساخته  و هزینه می شود آیا آن طراحی که اینگونه طراحی نموده است نباید پاسخگو باشد؟چه ضمانت اجرایی برای خوب بودن این طرح های اجرا شده برای شهر وجود دارد؟

مسئولین به نظر من باید جواب بدهند،اتفاقا این دوباره کاری ها همه جواب دارد و باید به گوش مردم و خبرنگاران برسانند تا اینگونه تفکر در جامعه شکل نگیرد، شاید اگر جواب بدهند خیلی از مردم قانع بشوند و اشکالی هم ندارد، حالا چرا از جواب دادن طفره می روند؟ این بیشتر برمی گردد به ریشه فرهنگی مدیران ما که خیلی نمی خواهند در تیر رس رسانه ها باشند، حساسیت نشان می دهند ولی اتفاقا جواب دادن هیچ اشکالی ندارد، یک مدیر هم محکم بیاید بگوید اشتباه کردم به نظر من اشکالی ندارد. پذیرفتن اشتباه خودش شهامت می خواهد باید قبول کند که اشتباه کرده، نمی خواهم بگویم این مثال هایی که شما زدید اشتباه بوده هست، نه! ولی بالاخره شهر مثل موجود زنده می ماند. یعنی هر روز یک تحولی در آن اتفاق می افتد، قطعا یک میدان یا یک چهار راه و اصلا حتی یک پارک، هر روز به نیاز روز آن باید تغییر کند. نمی شود بگویید دارد دوباره کاری می شود ، نوع ترافیک آن،اتفاقی که می افتد تعداد تصادفی که در آن رخ می دهد، تعداد کشته ای که میگیرد ، این ها باعث می شود تا مسئولین شهری نسبت به اصلاح  آن تصمیم بگیرند، وقتی یک پل روگذر ایجاد می شود،سرعت ماشین بالا می رود، یعنی این ها پاسخ دارد اگر مسئولین مرتبط پاسخ بدهند به نظرم  که اشکالی ندارد و مردم نیز می پذیرند، یعنی اگر بگوییم در یک میدان سرعت رفته است بالا ، تعداد کشته ها افزایش یافته، مردم می پذیرند.اشکالی ندارد،اتفاقی قرار نیست بیافتد، شهر  هر روز در حال توسعه است، ما مدیران همه که معصوم نیستم ،برخی موارد اشتباه هم می کنیم اگر جایی هم اشتباه کردیم، باید بیاییم و بگویم ما در این مورد اشتباه کردیم،اینجا در طراحی اشتباه کردیم، آنجا مشاور اشتباه کرده، اون قسمت مجری اشتباه کرده. اشکالی هم ندارد،اشتباه را هم گردن بگیریم، به نظرم هزینه های اشتباه را همیشه داده ایم، دوباره هم باید بدهیم، یک مدیر، تا مدیر شده، کلی از بیت المال برایش هزینه شده، اینطور نیست که صبح از خواب بیدار شده و مدیر شده باشد، ولی این در یزد یک فرهنگ هست،بسیاری از مدیران ما از پاسخ دادن فرار می کنند و نمی دانم چرا!؟

 راحت باید جواب بدهند و شهامت آن را داشته باشند که بتواند کاری که انجام می دهند را گردن بگیرند

***میدان شهدای محراب ظرف مدت کوتاهی دوباره تغییر شکل داد!به نظر می رسد در این میدان آزمون و خطا صورت می گیرد؟

اینطور نیست، شهدای محراب قبل از زیر گذر،بعد از زیر گذر بسیار متفاوت است، قطعا دو یا سه طراحی می خواهد، وقتی زیر گذر اتفاق می افتد تعداد ماشین هایی که ناگهان به میدان می رسد، اعداد آن فرق می کند و مجبورهستیم به اصلاح میدان و ضمنا این را من به شما بگویم، ما در یزد یک مشکل بزرگ به نام موتورسواران داریم و تعداد آمار تلفات ما آمار خوبی نیست ما در ده ماهه سال گذشته در تصادفات درون شهری و برون شهری 264 نفر کشته دادیم و حدود 5800 نفر زخمی،برای یک استان مثلا یک میلیون نفری این عدد سنگینی است ،وقتی نقاط حادثه خیز را شناسایی می کنیم تا رسیدن به نتیجه مطلوب  مجبوریم اصلاح کنیم، این همه چاره ای ندارد، ممکن است یک چهار راه را چند بار اصلاح کنیم.

***این تعداد کشته ها چه میزان  به خیایان های شهر بر می گردد و چقدر مقدار به فرهنگ رانندگی مردم؟

در هر صورت خیابان ها خیلی اثر دارند. درصد نمی توانیم بگوییم. اما ما در رینگ شهری هم که زیر گذر و روگذر درست کرده ایم، در هیچ کجای دنیا نداریم که در رینگ شهری سرعت رو ببرند بالا و بعد در کنار آن مجوز مجتمع تجاری بدهند!!! طبیعی است که آمار کشته ها بالا می رود، مثلا شما از میدان باهنر که  به طرف میدان امام حسین می آیید، رینگ سرعت درست کرده اند که سرعت بالا برود ،از آن طرف کنارش پیتزا فروشی گذاشتند که ماشین مشتریانش دوبله و سوبله پارک می کنند، اینکار قطعا به ترافیک خسارت می زند و کشته می دهیم، یعنی ما در داخل رینگ سرعت نباید تجاری داشته باشیم و این یک نقص است،البته میانگین سرعت در یزد نسبت به دیگر شهرها بالا است،مجبوریم که اصلاح کنیم،کاهنده سرعت و چراغ قرمز بگذاریم. حتی در بلوارهایی  که برای بالا رفتن سرعت طراحی می شود نیز مجبوریم سرعت را دوباره پایین بیاوریم.

***طرحی در کشور اجرا می شود به نام طرح تفصیلی و جامع،که افق شهر را از قبل تا آینده اش را ترسیم می کند، کارشناسان برای یک شهر آینده ای را در نظر می گیرند با کاربری های مختلف و مجاز،در کنار این طرح ها کمیسیون های مختلفی در شهرداری تشکیل  و این طرح ها را تغییر می دهند،سوال اینجاست که شهرداری ها تا چه حد می توانند این طرح هارا تغییر دهند؟درصد خاصی دارد یا خیر؟

طرح تفصیلی و جامع که ترسیم می شود یک افق دارد،معمولا افق های آن ده ساله است و بعد با نیاز مردم ،این کمیسون ها تشکیل و تغییر کاربری می دهد،خیلی سلیقه ای نیست ولی با توجه  به اینکه شهر روز به روز دارد زاد و ولد می کند و توسعه می یابد، وقتی افق ده ساله برایش می بینند، بعد از چند سال مردم تغییر می خواهند یک چیزهایی  در داخل آن تغییر می کند، یک اتفاق دیگری که می افتد این است که چون درآمد شهرداری خوداتکایی است، شهرداری تمایل دارد به تغییر کاربری و تراکم، و خود بیشتر به آن دامن می زند، یعنی شهرداری خوشحال  می شود اگر یک نفر بخواهد تغییر کاربری داده و بخاطر آن خسارت بدهد، به همین دلیل این اتفاقات می افتد، شهر خرج دارد. مثلا هزینه حمل و دفن یک کیلو زباله در یزد شصت تومان درمی آید که عدد سنگینی است. یعنی شهرداری ها عمده درآمدهایشان تغییر کاربری ها و تراکم فروشی هاست به همین دلیل  طرح تفصیلی شروع می کند به تغییر، ولی تا آنجاییکه می شود تغییر رویه اساسی نمی دهند،تراکم می دهند مثلا یک طبقه اضافه می کنند،این نیست که تغییرات اساسی به آن بدهند.

***در مورد آن تراکم که شما فرمودید،خیلی از مناطق شهر ،تراکم بالا رفته  و جمعیت در حال افزایش است، و آنطرف در قبال تراکمی که به مردم فروخته می شود سطح شهر و خیابان های مناطق باید تغییر اساسی داشته و گنجایش این تراکم را ایجاد نمایند. به نظر شما این بستر سازی صورت گرفته است؟

معمولا اگر تراکم را ببرند بالا،حتما عقب نشینی را لحاظ می کنند،آن هایی که می بینید این کار را انجام نداده اند، خلاف ساخته اند، یعنی آنچه که در کمیسون می آید حتما تراکم با عقب نشینی همراه هست ،ضوابط این است..بعضی ها که اضافه ساخت دارند می آیند در کمیسون  ماده 100  و سیر قانونی خودش را طی می کنند، یعنی قانون اعمال می شود.ولی شهر یزد ظرف این 15 سال گذشته به این طرف،  با همین پول ها، این بلوار ها ،پل ها  و مسیرها  ایجاد شده است، این پول ها را که گرفته اند در کنارش آزادسازی نیز انجام داده اند و مسیر درست کرده اند، ولی مشکل  یزد در این بخش این است که  خلاف سازی مردم در بخش ساختمانشان خیلی بالاست، تمایل آنها بیشتر به خلاف ساختن زیاد است

***خوب شهرداری هم بدش نمی آید خلاف بسازند و جریمه کند.

البته شهرداری هم بدش نمی آید، شاید خیلی مواقع خوشش هم بیاید، خوب درآمدش افزایش پیدا می کند. ولی این تبعات بعدی دارد، مسلم است وقتی خلاف می سازند شاید بعضی از آیین نامه های ساختمانی را رعایت نکنند، ولی انبوه سازان که  اکثرا به سمت خلاف ساختن نمی روند چون بعدا دچار مشکل خواهند شد، ساختمان های کوچک  که قبلا خلاف می ساختند حالا هم دارند خلاف می سازند.

***این بلوار ها، خیایان ها ، پل های روگذر و زیر گذر اگر ساخته نشده و  در آن طرف ترافیک هم اینچنین افزایش نیافته بود به نظر شما بهتر نبود؟ مثلا در یک خیابان شهر چند مجتمع تجاری و بانک وجود دارد که اصلا پارکینگ ندارند و هر انسان بدون تخصصی نیز می دانند  که این خیابان دچار مشکل می شود مخصوصا با این عرض کم خیابان

دیگر این ها عوارض شهر نشینی است ، یعنی باید بپذیریم وقتی وارد شهر می شویم ، ترافیک هم داریم، مال یزد هم نیست، معضل اکثر شهرهای ایران هست، شیراز، اصفهان هم دارد حتی لندن نیز  دارد. همه چیز را هم که بخواهیم با هم ببینیم، بازهم مشکلات دیگری وجود دارد ، پارکینگ هم که درست کنیم، آلودگی هوایش را نمی توانیم درست کنیم، دوباره آلودگی هوا درست می شود. آلودگی صدا را نمی توان حل کرد و این ها جزء عوارض شهر نشینی است که باید بپذیریم. البته تا می شود باید از این آسیب ها جلوگیری کرد ولی اینگونه نیست که بشود به صفر رساند، بلوار ها درست می شوند این عالی است،کنارش دوباره مجتمع تجاری ساخته می شود و این موضوعات هست ،این عوارض شهر نشینی را تا می شود باید کنترل کرد، تا میشود باید کاهش داد، ولی هست ، ما در تراکم به طور مثال تهران یک کیلومتر شبکه فاضلاب که ایجاد می کنند ممکن است شصت هزار نفر انشعاب دریافت کنند، ما یک کیلومتر لوله ایجاد می کنیم برای مثلا شصت نفر، شبکه فاضلاب ایجاد کردن یزد و تهران تقریبا یک هزینه دارد، ولی آن به شصت هزار نفر سرویس می دهد و ما به شصت نفر. برای یک شهر این هزینه ها بسیار سرسام آور هست ، برق همینطور در یزد یک کیلومتر برق رسانی  با همان مقدار در  اصفهان در بحث تعداد مشترکین  زمین تا آسمان متفاوت است، یا شهرداری یک ماشینش یک کوچه را می رود زباله شصت خانوار را جمع آوری می کند ولی شهرداری تهران ششصد خانوار،هزینه هایش تقریبا فرقی نمی کند،هزینه خدمات در یزد خیلی بالاست. هزینه ما هم خیلی بالاتر از شهرهای دیگر است به همین دلیل شهرداری تمایل به فروش تراکم دارد و مردم یزد نیز بیشتر تمایل به آپارتمان نشینی،با اینکه یزد اصلا جای مناسبی برای آپارتمان نشینی نیست، ولی مردم تمایل نشان می دهند، یزد شهر سطح است نه شهر ارتفاع ولی مردم تمایل دارند و نمی شود به مردم بگویی حتما برو در سطح زندگی کن.

***سوالی که همیشه از شما پرسیده می شود در مورد آب رسانی به یزد است اما من نمی خواهم بگویم داستان آب به کجا رسید. می خواهم سوال کنم مدیریت آب در یزد،  در چه سطحی قرار دارد، یعنی انگار هر چه آب وارد یزد می شود وارد لوله ها خواهد شد و هر مدیری می آید فکر کنم باید یک خط انتقال آب جدید برای یزد ایجاد کند؟ شبهاتی در مورد آب استفاده شده در کارخانجات و کشاورزی از آب مصرفی مردم وجود دارد! توضیح می دهید؟

ما یک آب خانگی داریم که مصرف شرب می شود، که از آب خط انتقال هست،اصلا این هیچ ربطی به صنعت ما ندارد،یعنی این آبی که ما از سرچشمه های کوهرنگ می آوریم. اصلا ربطی به صنعت ندارد، و فقط مصرف شرب است، مردم می خورند ، استحمام می کنند و با آن زندگی می کنند، این را مردم باید کمک کنند چون قطر لوله آبی که می آید محدود است و ما نمی توانیم بیش از یک حدی از آن استفاده کنیم. بخشی که صنعت و کشاورزی از آن استفاده می کند و بالغ بر بالای نود درصد ذخایر زیر زمین آب یزد می باشد..ذخایر آب زیر زمنیی حدود پنج درصد در صنعت استفاده می شود یعنی همه این صنایعی که تا حالا مجوز گرفته اند  و همچنین  صنعت های پر آب خواه هم که تقریبا ما یکسالی است که دیگر مجوز نمی دهیم، این ها حدود 5 درصد ذخایر زیرزمینی ما را استفاده می کنند 90 درصد ذخایر ما در کشاورزی استفاده می شود که این غلط و نادرست است.این را باید  اصلاح کنیم یعنی ما الان مدیریت مصرف آب کشاورزی را باید ببریم به سمت اصلاح الگوی کشت  و برنامه داشته باشیم، الان یک سالی  است که من آمده ام، توسعه کشت استان ممنوع است به هیچ  وجه مجوز توسعه کشت نمی دهیم. نوع گونه هایی که اجازه کشت می دهیم بسیار تغییر می کند و از گیاهان پر آب خواه به گیاهان کم آب خواه تغییر داده ایم، ولی اینها زمان بر هست ،باغات دارند تبدیل می شوند به سیستم آب های تحت فشار و کوزه ای تا مصرف آب را پایین بیاوریم .آن آب باید مدیریت شود که کمتر مصرف کنیم تا ذخایر ما حفظ شود و در آب شرب انتقالی هم اگر مردم صرفه جویی نکنند واقعا یزد دچار مشکل خواهد شد.آنچه که ما در خط دوم انتقال دنبال آن هستیم نسبت به رشد جمعیت است و در افق ده ساله این خط دیگر جوابگو  نیست حتی برای آب شرب،پس باید خط انتقال آب ایجاد شود.

*** شرکت کوثر در قبال کمک برای خط انتقال آب  به یزد، زمین هایی که به آن واگذار شده را به فروش رسانده تا قسمتی از هزینه انتقال آب را تامین نماید،این شرکت زمین ها را به صورت ویلایی در حال فروش به مردم است، که قطعا این زمین ها آب و خدمات شهری می خواهند و به گسترش بی رویه  شهر کمک می کند ، این طرح به نظر شما  به یزد کمک می کند یا خیر؟ ضمنا قرار است از کدام منابع آب مصرفی این زمین ها تامین شود؟

اول اینکه ما هیچ منبع درآمدی و اعتبار دولتی برای انتقال خط دوم آب به یزد نداریم و تنها راهی که می توانیم اینکار را انجام دهیم،فروش زمین هست،برای فضای سبز و ریخت و پاش این زمین ها  از پسآب فاضلاب استفاده کردیم،پسابی که به خارج از شهر می رود ،فاضلاب مه هم اکنون هرز می رود را تصفیه می کنیم  و آن را برمی گردانیم به آنجا تا برای فضای سبز و غیره استفاده شود، به نفع استان است یعنی ما هر آبی که وارد استان می شود را باید ببریم به سمتی که از پساب آن استفاده شود.این پسآب را ایندفعه برای اینجا استفاده می کنیم بار بعد باید بدهیم به صنعت ، دفعه بعد به معدن،یعنی نباید یکبار از آب استفاده کنیم بلکه حداقل دو تا سه بار از این آب باید استفاده کرد.

***درختان و باغات زیادی در یزد خشک و برخی نیز در حال به عمد خشک شدن است،در برخی موارد  شهرداری برای ایستگاه اتوبوس و یا برخی ارگان های قدرتمند دیگر برای یادواره و غیره بسیاری از درختان را از بین برده اند،درختانی که خشک یا در حال خشک شدن هستند جایگزین درست و برای امروز ندارند، درست است گاهی درختان جایگزینی نیز کاشته می شود اما تا جواب بگیریم سالها باید انتظار کشید و حال که آب و هوای یزد اینگونه مشکل دارد خشک شدن این ریه های شهر آیا کمک به وخیم تر شدن هوا نمی کند؟

بله متاسفانه، ما تا جایی که توانستیم جلوگیری کردیم،برخی  مالکین چون باغاتشان در وسط شهر قرار گرفته و زمین های آن با ارزش شده است،می خواهند درختانش را خشک کنند، اگر خشک کنند که به آنها مجوز ساخت و ساز نمی دهیم و از آن طرف کسانی که باغاتشان را حفظ نمایند، به آن ها تراکم می دهیم یعنی یک تکه از باغشان را بسازند ولی ببرند در ارتفاع ، یعنی آنچه که می خواستند در پهنای باغ بسازند و باغ را از بین ببرند بردیم در ارتفاع،به شرطی که باغ را خشک نکنند، ضمنا بنده هر کجا که توانستم از بریده شدن درخت جلوگیری جدی کردم ولی متاسفانه ارزان ترین راه برای ساختن ایستگاه اتوبوس بریدن درخت هست

***داستان بافت تاریخی و ثبت جهانی آن چه شد؟ برخی  از مکان ها مثل روبروی بازارچه گنبد سبز حریم میراث دچار تعرض گردیده و در  حال از بین رفتن است،سالها قبل که  شما مسئول میراث فرهنگی یزد بوده اید بسیاری از این بناها را در لیست آثار ملی ثبت شده  قرار داده اید، برای مصون ماندن از هرگونه آسیبی، اما حال اینگونه نیست، بافتی که ثبت ملی شده گشته و  قرار است برای یزد سود ده و ارزآور باشد در خطر است و بسیاری از آثار منحصر به فرد ممکن است از بین برود و با اینگونه عملکرد ها آینده خوبی برای فردای یزد ترسیم نمی شود.

وقتی ما بافت را به ثبت رساندیم یکی از عللی که به ثبت رساندیم این بود که قانون ببرای حمایت از بافت وارد شود،ما قانون می خواستیم و وقتی به ثبت می رساندیم قانون کاملا حامی بافت می شد، اگر مدیری قبلا اجازه  تخریب داده ضعف مدیریت و نظارت او بوده ، مدیر کوتاهی کرده و با آن مدیر باید به عنوان متخلف برخورد کرد و البته آن مدیر باید پاسخگو باشد. قانونگذار صراحت دارد که بناها، محوطه ها و بافت های ثبتی کسی اجازه تخریب ندارد و علت ثبت تاریخی با آن همه هزینه و وقت گذاشتن در آن دوره همین بود که کسی نتواند سلیقه خودش را در میراث یزد اعمال کند و قانون فصل الخطاب باشد ، ولی بعدش کسی متاسفانه به قانون در کشور توجه نکرد، که یکی از بی توجهی ها همین بافت تاریخی است ، یزد یک استان کویری است و قطعا محدودیت منابع دارد،اگر ما بخواهیم بگوییم نه محدودیت نداریم، اما واقعیت این است که داریم،تنها چیزی که می توانیم به نسل بعد بدهیم این بافت تاریخی است، منابع آبی بوده که با تمام توان مصرف کردیم و بیشتر از این هم زورمان نمی رسیده،هر چه که بوده مصرف کردیم، معادن را با همه توان در حال برداشتیم،منابع طبیعی را همان بلا سرش آوردیم، تنها چیزی که برای نسل آینده باقی مانده،بافت تاریخی است این بافت دست نخورده و یکپارچه است البته یک مقدار خرابکاری شده که قابل اصلاح هست و ثبت جهانی آن هم اتفاقی خاصی نمی افتد فقط دنیا قبول می کند این بافت مهم هست یعنی ما کار عجیب غریبی نمی خواهیم انجام دهیم، نه فقط می خواهیم بگوییم  این بافت باید برای دنیا مهم باشد.ما آن سالی که در حال پیگیری بودیم،اول می گفتند که باید ثابت شود برای کشور مهم هست که ثبت ملی اش کردیم ،خیلی وقت،هزینه و کار برد،حالا برای دنیا مهم بودنش 110 هکتار از هسته مرکزی تاریخی شهر را شروع کردیم. باید پرونده اش را تکمیل و یک پلان مدیریت برای آن تعریف کنیم ، یعنی بگوییم هر دستگاهی وظایفش در این بافت چیست؟ کار شاقی هم نیست مثلا می خواهند برق رسانی کنند با این مدل،گاز  اینجوری،شهرداری قرار است اینگونه خدمات بدهد، نیروی انتظامی اینگونه، یعنی همه دستگاه هایی که هم اکنون خدمات می دهند باید با یک مدل مشخص اینکار را انجام دهند.یک پلان مدیریت به دنیا نشان دهیم و بگوییم ما می خواهیم این بافت را حفظش کنیم آن هم با این ارزش ها ،  برای دنیا مهم باشد و این کار باارزشی است البته اگر بتوانیم انجام بدهیم، وقت و هزینه بر خواهد بود. خوشبختانه مردم خیلی مشتاق شده اند و همراهی می کنند این یک اتفاق خوبی است ،در دنیا بسیاری از  کشورها در صف هستند که برخی از بناهای خود  را ثبت برساند، بافت به ثبت رساندند یک کار بزرگی است،داریم پیگیری می کنیم امید با خدا

***بسیاری از کشته های تصادفی که گفتید مربوط به جاده های بین شهری هست، که خیلی از آنها به دلیل وضعیت جاده های موجود می باشد،برخی جاده ها مثل خرانق چندین سال از آغاز ساخت جاده گذشته است و این کار به کندی پیش می رود، در صورتیکه جان مردم در خطر است، چه راهکاری وجود دارد که این جاده ها زودتر ایمن سازی و امن شوند؟ و تلفات حداقل در قسمت جاده به کمترین حد ممکن برسد؟؟

مشکل اصلی جاده های ما این است که زیر بار معادن هستند، یعنی جاده های ما فارغ از ترافیک معمولی، ترافیک معادن هم دارند، سرعت انهدام جاده های ما زیاد شده است. مثلا تریلی که دارد بار می زند و شاید بار خارج از عرف هم می زند زیاد به فرسایش جاده ها کمک می کند، در یک سال و نیم گذشته سعی کرده ایم محور های اصلی را تا آنجا که می شود اصلاحش کنیم ، نقاط حادثه خیز اصلاح شود،البته در محورهای اصلی و در راه های روستایی هنوز درست نشده و نصف کاره هست ،حتی محور اردکان نائین از روکش جاده یک پا فراتر گذاشتیم و از زیرسازی شروع کردیم برای همین مقداری کند پیش می رود ،پر هزینه هم هست ، با اعتباراتی که دولت می دهد خیلی سخت است که  کارها را به سرعت پیش ببریم. ولی تا  الان پیش برده ایم، در دستور کارمان هست که بخش خصوصی بیاید سرمایه گذاری کند، آزاد راه بسازد و خودش بهره برداری کند، هزینه ها را خودش بدهد و درآمدش هم برای خودش باشد. توجیه اقتصادی 130 کیلومتر آن را در آورده ایم، تا یک ماه آینده انشالله 130 کیلومتر را می بریم در  برنامه ای  که بخش خصوصی بیاید و مشارکت کند

***شایعاتی که این روزها به گوش می رسد، زمین چند هکتاری است در پشت دروازه قرآن که سازمان همیاری های شهرداری بدون مناقصه به بخش خصوصی واگذار کرده است،آیا این موضوع صحت دارد یا خیر؟

نه! اینگونه نیست، اصلا چیزی به اسم بدون مناقصه نداریم، این زمین ها کارگاهی است دو بار هم گذاشته ایم برای  مناقصه، کسی نخرید، بعد از اینکه مناقصه گذاشته می شود و کسی نمی خرد، سازمان همیاریها که متاسفانه به خاطر بدهی هایی که دارد وضعیت مناسبی ندارد و آنهم به خاطر اشکالاتی که قبلا در آن وجود داشت ،بعد از دوبار مناقصه می تواند با اجازه هیئت مدیره آن زمین ها را بیاورد و بالاتر از قیمت پایه کارشناسی، یعنی بالاتر از کف قیمت مناقصه با مذاکره به فروش برساند و یا معاوضه نماید، مثلا با لودر، بلدوز و یا هر چیزی که نیاز دارد. اینها معمولا می رود در مذاکره، اما نه زیر قیمت مناقصه، زیر قیمت مناقصه هیچکدام از آنها به فروش نرفته است.

*** دلیل این شلوغی که در دفتر معاون عمرانی استاندار به وجود آمده و حتی مراجعه کنندگانی برای کارهای غیر مرتبط با حوزه عمرانی چیست؟

نه اینطور نیست که ارتباط نداشته باشد، ارتباط دارد. ولی بهتر است از خودشان بپرسید. اما من سعی می کنم هر مشکلی را حل کنم، استانداری آخرین مرحله امید مردم در استان است ، سعی می کنم اگر مشکل قابل حل است، حلش کنم و مگر اینکه خارج از اختیار استان یا خارج از اختیار قانونی باشد، .و این شلوغی  شاید می خواهند امتحان کنند ببینند می شود یا نه

*** مهمترین اولویت های شما

مهمترین آنها آب،میراث فرهنگی، محیط زیست

*** سوال آخر در مورد محیط زیست ،محیط زیست قسمت های عمده یزد حتی دهات دور افتاده به خاطر  داشتن خیلی از معادن یا اطراف مهریز به خاطر بودن کارخانجات در حال نابود شدن است، یا مثل خرانق و دهات آن ،کاملا محیط را تغییر داده اند و مثلا از آب قناب برای معدن استفاده می کنند. تا حدی این تغییرات اثرگذار بوده است که حتی زندگی را برای ساکنین قدیمی این روستاها غیر ممکن کرده است.به ظنر شما این فاجعه ای برای استان یزد نخواهد بود؟

این یک اشکال بزرگ یزد است ، یک زمانی تصمیم گرفتند که همه جای استان را مثل هم توسعه بدهند،  یعنی تفاوتی بین تفت و اردکان، میبد و خاتم قائل نشدند و گفتند همه جا توسعه صنعتی، به نظرم تا طرح اساسی کامل نشود این اشکال پیش می آید و این اشکال هم اشکال خوبی نیست، طبیعی است که تفت نباید مثل اردکان باشد، میبد نباید مثل خاتم باشد، یعنی نوع توسعه اش فرق می کند همه دنیا هم اینگونه است.

جاهایی که صنعتی نیست را به زور صنعتیش می کنند و از بین می برند آنجا را ... و حتی  شهرستان هایی هم که صنعتی شده اند مثل میبد و اردکان،باید روی محیط زیست آن سرمایه گذاری کنند، کشور ایران از لحاظ خاک پهناور است ولی کشورهای  توسعه یافته دیگر مثل آلمان، کارخانه فولادشان وسط شهر است. یعنی کارخانه های فولاد دور شهر کار می کنند، نیامدند بگویند کارخانه را تعطیل کنید،آمدن استاندارد محیط زیست را وارد کارخانه کردند و کارخانه را موظف نمودند که با آن استانداردها کار کند، یعنی اطرافش خانه هست کارخانه هم دارد کار می کند و هیچ آلایندگی و آلودگی هم ندارد ، دنیا آمده این مشکل را حل کرده ،در معادن هم همینطور باید باشد. یعنی وقتی را برداشت می کنیم جای آن باید توسعه منابع طبیعی داشته باشیم، یعنی ازآنطرف هم باید اتفاق دیگری بیافتد، یک سمتش که استخراج بوده رفته ایم  و آن طرف متوقف است، حالا باید آن سمت هم حرکت کند و برویم به سمتی که خود بخش خصوصی و صنعتگران بروند به سمت آنکه استاندارد های محیط زیستی را رعایت کنند. بهرحال آن ها هم خانواده هایشان در همین شهر زندگی می کنند و تافته ای جدا بافته نیستند، باید قبول کنند توسعه و محیط  زیست را  باید با هم ببینند، یعنی نمی توانند بگویند نه ما فقط اشتغال ایجاد می کنیم، کارخانه درست می کنیم ،نه! باید مثل اینکه یک کاشی اگر استاندارد نباشد مردم نمی خرند آرام آرام فرهنگ سازی کنیم که اگر یک کارخانه ای استاندارد محیط زیستی اش را رعایت کرد، کاشی آن را بهتر هم بخرند و یک کارخانه فولاد آمد کارهای محیط زیستی اش را انجام داد ملیگردش در بازار گران تر بخرند، باید فرهنگ سازی شود البته یک کارهایی داریم  انجام می دهیم ولی خیلی سخت است و می ترسیم به آن درجه که می خواهیم نرسیم، ولی حساسیت مردم برانگیخته شده و دارند حساسیت نشان می دهند، طبیعی است وقتی مردم حساس باشند دولت هم حساس می شود و بخش خصوصی هم مجبور است که حساس شود و این بخش مهمی است که باید در یزد به آن پرداخت و برایش اعتبار گذاشت و هم خواست از بخش خصوصی که رعایت کند، در حوزه خودم تاکید دارم که توسعه متوازن اگر قرار است اتفاق بیافتد باید طرح آمایش داشته باشد

***امیدوارم دیر نشود چون پل روگذر را می شود تغییر داد میدان را، خیلی چیزهای دیگر هم میشود اما محیط زیست را  نه

این قبول هست ، اتفاقاتی که افتاده شاید مقداری دیر شده باشد ولی از هرجا شروع کنیم به نظرم باز هم جلو  هستیم، شروع کردیم و خیلی از کارخانه ها شروع کردند، تصمیم گرفتند و ما در بحث درختکاری ،سال گذشته  بعضی ازکمربند سبزهای یزد که تقریبا تعطیل شده بود را دوباره راه انداختیم ، برای حفظ محیط زیست حدود 300 هکتار کمربند سبز کاشتیم ،درست است که درخت ها الان یک ساله هستند ولی قطعا در چند سال آینده البته با نگهداری مناسب مفید خواهند بود، مثلا دور شهرک صنعتی را کلا برده ایم زیر بار کمربند سبز،زارچ هم همینطور،بافق را داریم روی کمربند سبزش کار میکنیم.سعی می کنیم مکان هایی که قرار است توسعه پیدا کند کمربند سبز هم با آن توسعه پیدا کند،امیدواریم که بتوانیم این کار را انجام دهیم.

***مصاحبه پایان یافت،سوالات پرسیده شد و معاون عمرانی با وجود آنکه هنوز علائم سرماخوردگی در او نمایان بود ،به تمام سوالات با خونسردی و زیرکی خاصی پاسخ داد، بسیاری از سوالاتی که قرار بود از او پرسیده شود را در حرفهایش پاسخ داد،صریح و بی رودروایسی جواب داد و تمام جواب هایش را پایانش نقطه می گذاشت. در زمان رفتن،آسمان یزد بدجور غبارآلود بود،مهندس سید حسینی گفت اگر هوا گرم شود،اگر اینگونه غبارآلود بماند و  آب به یزد نرسد چه خاکی بر سر باید کرد!!

نمی دانم گفتن این کلام آخر درست است یا نه چون مصاحبه تمام شده بود اما واقعا اگر شود،اگر بماند،اگر نرسد چه می شود؟