خاطرات يك فرزند شهيد از ديدار با احمدينژاد
يكي از اعضا خانواده شهيد با صداي بلند خطاب به دكتر احمدينژاد گفت: "آقاي دكتر هر زماني كه خواستي كج بروي اين هفتاد و دو شهيد را بياد بياور" (ما از اين جمله ناراحت شديم و آن را چندان مناسب نديديم.) اما آقاي احمدي نژاد ابتدا سكوتي كرد. بعد دو دست را بر روي چشمان خود گذاشت و با صداقت كامل چندين بار تكرار كرد "چشم، چشم، به روي چشم".
فرزند شهيد علي درخشان (از شهداي فاجعه هفتم تير) مشاهدات خود از ديدار رييس جمهوري منتخب با خانواده شهداي هفتم تير، را بيان مي كند.
امير حسين درخشان با اشاره به رفتارهاي مردمي محمود احمدينژاد در دو ديداري كه با خانواده شهداي هفتم تير و حضور در مراسم بزرگداشت اين شهيدان داشت، گفت: رفتار مردمي آقاي دكتر احمدينژاد بقدري صادقانه و از عمق وجود بود كه هر بيننده اي را به شگفتي وا مي داشت.
وي تصريح كرد: من دليل راي بالاي آقاي احمدينژاد را همين رفتار صادقانه و بدور از تجملات مي دانم. رفتاري كه براي مردم ايران ديگر به رويا شبيه شده و به جز سالهاي اول انقلاب از مسوولي در اين سطح نديده بوديم.
اين فرزند شهيد افزود: ديداري كه خانواده شهداي هفتم تير با آقاي احمدينژاد در ساختمان قديمي مجلس داشتند، پر از نكات جالب از رفتار مردمي ايشان بود. به عنوان مثال در اين ساختمان جاي چنداني براي حاضرين نبود و بعضا خانمهايي مجبور بودند كه ايستاده مراسم را تماشا كنند. آقاي احمدينژاد به محض ورود اولين نكتهاي را كه توجه كردند همين بود. ايشان در ابتدا نگاه كردند كه آيا جا به اندازه كافي براي همه هست و يا نه؟ پس از آن بود كه به روي صندلي نشستند و از اينكه صندلي به اندازه كافي براي همه نبود متاثر شدند.
درخشان افزود: پس از پايان جلسه خبرنگاران به دور آقاي احمدينژاد حلقه زدند و قصد مصاحبه داشتند كه يكي از افراد خانواده شهيد با صداي بلند گفت "آقاي احمدي نژاد خبرنگاران هميشه هستند. پس امروز را به حرف هاي ما گوش كنيد" كه ايشان با كمال خوشرويي پذيرفت و تاكيد كرد كه براي شنيدن حرفها تا آخر مي ماند و همين كار را هم كرد. تا آخر در ميان ما ماند و به حرف هاي خانواده شهدا گوش كرد.
وي افزود: در اين ميان يكي از افراد خانواده شهيد با صداي بلند خطاب به دكتر احمدينژاد گفت "آقاي دكتر هر زماني كه خواستي كج بروي اين هفتاد و دو شهيد را بياد بياور" ما از اين جمله ناراحت شديم و آن را چندان مناسب نديديم. اما آقاي احمدي نژاد ابتدا سكوتي كرد. بعد دو دست را بر روي چشمان خود گذاشت و با صداقت كامل چندين بار تكرار كرد "چشم، چشم، به روي چشم".
فرزند شهيد درخشان ادامه داد: در ميان صحبتها به آقاي احمدينژاد متذكر شدم كه عمده مشكل مسوولان ما اطرافيان آنها هستند. اطرافياني كه در چنين روزهايي به دور مسوولان حلقه مي زنند و به دنبال سوءاستفاده هستند. شما مواظب اين افراد باشيد. آقاي احمدي نژاد زير لب به من گفت " حواسم كاملا هست. تذكر بسيار خوب و به جايي داديد".
وي خاطرنشان كرد: آقاي احمدينژاد تمامي انتقادها را با روي باز ميشنيد. به تمامي خواستههاي ما توجه كرد. مشكلاتي كه داشتيم را با دقت گوش كرد و هيچگاه از اين كار خسته نشد. با نشاط كامل صحبت خود را با ما ادامه مي داد. و زماني كه محافظان ايشان بر حسب آنچه كه آموزش ديده و بر حسب عادتي كه داشتند سعي در متفرق كردن مردم داشتند ايشان به شدت جلوي اين كار را مي گرفت. ايشان حتي به حرف بچههاي كوچك هم با دقت گوش مي داد.
يك نكته قابل توجه در اين جلسه اين بود كه يكي از افراد خانواده شهيد تلفني با برادرش تماس گرفت و بعد تلفن را به نزد ايشان برد و از آقاي احمدينژاد خواست با برادرش صحبت كند. كاري كه براي ما عجيب بود ولي ايشان با روي باز پذيرفت و براي دقايقي به صورت تلفني با كسي كه هرگز نديده بود صحبت كرده و به مشكلاتش گوش كرد. در پايان و به هنگام خداحافظي هم رو به ما كرد و گفت: "اين ساختمان براي شما است. ما جاي شما نشسته ايم".
اين فرزند شهيد ادامه داد: شب همان جلسه ما مراسمي در محل شهادت شهداي هفتم تير داشتيم. من زماني به اين مراسم آمدم كه به طور اتفاقي ايشان هم همزمان رسيدند. با يك ماشين پژوي معمولي و به همراه يك محافظ و آقاي چمران. بلافاصله به ميان مردم آمدند. با تمامي مردمي كه در آنجا حاضر بودند به خوبي سلام و احوال پرسي كردند. بارها شاهد بودم مردمي به طرف ايشان رفته با وي دست داده و بعد از رفتن آقاي احمدينژاد تازه متوجه شدند كه با چه كسي دست داده و روبوسي كردهاند. من به شخصه شاهد بودم كه بر خلاف مسوولان ايشان شخصا كفش خود را درآورده و به درون كيسه گذاشتند.
درخشان ادامه داد: بعد از ورود به مراسم بر خلاف ديگر مسوولان به جايگاه مسوولان نرفته و به سمت مردم آمدند و در جايگاه مردم معمولي نشستند. تعدادي از مسوولان به ايشان اصرار كردند كه به جايگاه بياييد اما قبول نكردند. حتي يكي از مسوولان آرام به ايشان گفت كه ديگر مسوولان حاضر در جلسه از اينكه شما به كنار آنها نمي رويد ناراحت مي شوند ولي آقاي احمدينژاد در جواب گفت: "مراسم كه تمام شد مي روم و به آنها سلام ميكنم". وي افزود: هنگامي كه آقاي احمدينژاد در ميان مردم نشست يك جوان كه معلوم بود از قشر ضعيف جامعه است و لباس مرتبي نداشت در نزديكي ايشان نشست. مردمي كه شاهد صحنه بودند آرام به وي گفتند كه جايش را عوض كند اما آقاي احمدينژاد با دست به اين جوان اشاره كرد كه بيا و نزديك من بنشين. ما همگي با تعجب به اين صحنهها نگاه مي كرديم. يك نكته جالب ديگر اينكه هنگامي كه مراسم آغاز و يكي از خطبا در حال سخنراني بود نوزادي را آوردند كه ايشان در گوش آن نوزاد اذان بخوانند. آقاي احمدينژاد با خوش رويي اين كار را پذيرفت و با متانت خاصي اذان را در گوش اين نوزاد اقامه كرد. اين صحنه ها را ما در خواب هم نمي توانستيم ببينم.
فرزند شهيد درخشان اظهار داشت:من معتقدم كه اين نوع رفتار مردمي آقاي احمدينژاد كاملا صادقانه است و مردم اين را فهميده و به ايشان راي داده اند. حس باطني ۱۷ ميليون نفر هيچگاه اشتباه نمي كند. ايشان هم بايد بدانند كه اين رفتار را بايد ادامه داده و تا آخر بر مواضع و وعدههاي خود استوار باشديزدفردا