یزدفردا :دفاع اقای قربانی در مورد نظرات اقای هاشمی
شکست فاو به روایت سردار مرتضی قربانی با تحلیلهای «آبدوغ خیاری» نمیتوان از جنگ سخن گفت/ اگر آقای هاشمی سردار صفوی را مقصر فاو اعلام کرده اشتباه کرده است رئیس سازمان موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: خیلی از اینهایی که میآیند و جنگ را تحلیل میکنند، اصلاً توی جنگ نبودند. با نوشته و کاغذ و دروغ و شعار و غیبت و تهمت و اینها که نمیشود جنگ را تحلیل کرد.
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- طی ماههای اخیر (خصوصا از شهریور ماه سال گذشته) سایت خبری بی بی سی فارسی با استناد به سخنان آیتالله هاشمی رفسنجانی، گزارشی با مضمون دستور حضرت امام(ره) مبنی بر اعدام برخی فرماندهان جنگ منتشر کرد و در آن به موضوعاتی از مقاطع مختلف دفاع مقدس -بویژه بازپس گیری فاو توسط ارتش عراق- پرداخت.
این گزارش در طول ماههای اخیر، دستمایه بسیاری از رسانههای ضدانقلاب شد و اخیرا نیز یکی از نشریات جریان اصلاح طلب، در پرونده ای به مناسبت دوم اردیبهشت ماه (سالروز تشکیل سپاه)، مجددا به انتشار گزارشی مشابه پرداخت و در آن -باز هم به استناد سخنان و خاطرات آیتالله هاشمی- موضوعات مطرح شده در گزارش بی بی سی را تکرار کرد.
اما سردار مرتضی قربانی از فرماندهان موثر جنگ تحمیلی که نقش بسزایی نیز در عملیات فاو داشت، در این باره حرفهای دیگری دارد و معتقد است که نه تنها فرماندهان هیچ تقصیری در شکست فاو نداشتند بلکه با تمام وجود پا به پای دیگر رزمندگان، تمام تلاش خود را در جلوگیری از این شکست به کار بستند ولی چه می شد کرد که ارتش بعث با کمک های بی دریغ دو ابرقدرت شرق و غرب و بکارگیری انواع تجهیزات پیشرفته زمینی و هوایی و استفاده از تسلیحات شیمیایی، تمام توان خود را برای شکست ایران در فاو بکار گرفته بود و «فاو» علی رغم مجاهدتهای رزمندگان اسلام و بدون هیچ تقصیری از سوی فرماندهان، به دست بعثیها افتاد.
محسن رضایی فرمانده وقت سپاه درباره نقش سردار قربانی در عملیات فاو میگوید: «در بحبوحه عملیات والفجر 8 به ذهن من آمد که از امام رضا(ع) کمک بگیریم. این شد که به آقای طبسی در آستان قدس، از خط مقدم تماس تلفنی گرفتم. به ایشان گفتم: می توانم خواهشی از شما بکنم؟ آقای طبسی گفتند: بفرمایید!
گفتم: شما یک نفر را بفرستید پرچمی که روی حرم امام رضا(ع) است را 24 ساعته به ما برسانند. همینطور هم شد. پرچم را برای ما آوردند. من هم یک نامه ای نوشتم رساندم به مرتضی قربانی که فرمانده لشکر 25 کربلا بود. به برادر قربانی گفتم: تا قبل از ظهر باید این پرچم را بگذارید روی بلند ترین مناره مسجد فاو. این کار را بکن، تا ظهر که بقیه نیروها می رسند من بهشان بگویم بالای سرتان را نگاه کنید، پرچم امام رضا(ع) بالاست. تا با این کار، بچه ها نیروی مضاعفی پیدا کنند که اگر سختی و خستگی آنها را از پای درمیآورد، انرژی بگیرند و بکشند جلوتر.
لشکر 25 کربلا زودتر از بقیه توانست خط را بشکند و پرچم را گذاشتند بالای مناره. وقتی هوا روشن شد من در بیسیم به بچهها میگفتم: پرچم امام رضا(ع) بالای سرتان است، نگاه کنید و با یاری ایشان به اهدافتان برسید. این لحظات یکی از بهترین لحظههای عملیات والفجر 8 بود.»
آنچه در زیر میخوانید، گفتگو با سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا در عملیات فاو است:
* اوایل سال 67، جبهههای جنوب روزهای سختی را می گذراند که اینها بواسطه عقب نشینی در فاو و به نوعی بازپس گیری فاو توسط عراق بود، شما به عنوان یکی از فرماندهان موثر در فاو، آن زمان کجا بودید و چطور خبر عقب نشینی را شنیدید؟
جنگ، فراز و نشیب زیادی دارد و باید بدانیم که دشمن هم بیکار ننشسته بود. لشکرهای گارد رژیم بعث، در فاو صف آرایی کرده بودند. اینها 80 روز دائم پاتک می کردند و دیگر میدان موانع و مینی هم باقی نمانده بود ولی موفق نشدند.
ما آمدیم عملیات کربلای 4 و 5 را هم انجام دادیم که موفقیت بزرگی بدست آمد و توانستیم تا 10 کیلومتری بصره برویم. بچهها حماسه بزرگی آنجا رقم زدند و ارتش عراق در اینجا تا 90 درصد متلاشی شد و از بین رفت.
بعد از آن، دو طرح داشتیم، یکی اینکه بیاییم عملیات فاو را ادامه بدهیم و تا ام القصر برویم و خودمان را از این جناح به بصره نزدیک کنیم، دوم اینکه برویم در مناطق دیگر هم عمل کنیم تا دشمن آنجا هم درگیر باشد.
نهایتاً عملیات والفجر 10 در مناطقی نظیر آبسیروان و حلبچه طرح ریزی شد. ما هم نیمی از لشکر را گذاشتیم اینجا و بخشی را هم به آبسیروان بردیم. بخش دیگری هم که در شلمچه بودند. به این ترتیب، لشکرها توزیع شده بودند توی محورها و منطقه. این عملیات هم موفق شد و یک پیروزی دیگر بدست آمد.
نزدیک عید بود و پس از بدست آمدن این پیروزیها، فرماندهان با کسب اجازه از فرمانده کل به مرخصی رفتند.
ما هم رفتیم اصفهان و بعد از آن برگشتیم. چند روز به عید مانده بود که برگشتیم و بنا شد ساعت 7 و 8 در یک جلسه در قرارگاه نجف کرمانشاه شرکت کنیم.
* جلسه با چه کسانی بود؟
آقایان موسوی اردبیلی و جوادی آملی به همراه فرماندهان ارتش و سپاه آمده بودند. اینها آمده بودند گزارشی بگیرند و ما هم عملیاتهای بعدی را برنامه ریزی کنیم. فرماندهان هم دعوت شدند که همه از هرجا که بودند، آمدند.
ما صبح رسیدیم که گفتند عراق به فاو حمله کرده است. سراسیمه 2 هلی کوپتر آمد و من و سردار صفوی و شهید احمد کاظمی و دو سه نفر دیگر از نیروهای دور و برمان حرکت کردیم.
* سردار سلیمانی هم بودند؟
سردار سلیمانی توی هلی کوپتر ما نبود. فکر میکنم حاج قاسم با هلی کوپتر دیگر آمد.
هلیکوپتر در دزفول نشست و سوختگیری کرد و دوباره راه افتادیم به سمت آبادان. نزدیک فاو مجددا خلبان گفت که سوخت در حال تمام شدن است. گفتیم باید ما را در فاو بنشانی. گفت سوخت تمام می شود. ما هم گفتیم اشکال ندارد باید بروی توی فاو بنشینی. خلبان شجاعی بود، رفت و در فاو نشست و من و سردار صفوی و احمد کاظمی پیاده شدیم. ساعت 10 بود که به فاو رسیدیم و عراق هم شب قبل حمله کرده بود.
* در واقع شما از منطقه غرب به فاو آمدید
بله. البته اگر در اصفهان به ما خبر میدادند و ما با هلی کوپتر خودمان را میرساندیم و شبانه به خط می رفتیم، بهتر بود.
عراقیها یک حمله سراسری سنگین را روی خط پدافندی ما شروع کرده بودند و فرماندهان اصلی و کار بلد ما هم حضور نداشتند.
بچه ها به هر صورت که بود در خط اول مقاومت کردند ولی این خط پس از یک جنگ سخت، سقوط کرد.
وقتی ما رسیدیم، خط دوم هنوز در اختیارمان بود. بچه ها 24 ساعت جنگیدند تا خط را حفظ کنند. دشمن حمله میکرد و بچهها پاتکش را جواب میدادند تا اینکه ارتش عراق دست به یک حمله بی محابا زد و عقبه ما را با هرچه در اختیار داشت، با هواپیما و شیمیایی، به شدت کوبید.
از طرف دیگر، ما در خط هم درگیر بودیم. آقا رحیم پیام داد که برگردید ولی ما عقب نشینی نکردیم تا اینکه 3نفر از فرمانده گردانهای ما با تیر مستقیم تانک شهید شدند. عراقیها مثل صف نظامجمع مدرسه، تانک چیده بودند و تمام خاکریزها را با تیر تانک می زدند. با این حال شاید 17 تا 19 تانک را خودم زدم، حدود 10-15 تا دیگر هم بچه هایمان زدند.
یگانی که سمت ما آمده بود، ضربه محکمی خورد وعقب رفت. بچهها هم با فشنگ، عقبه پیادهشان را می زدند ولی متاسفانه سمت راست و چپ ما سقوط کرده بود و ما نهایتا مجبور شدیم بیاییم عقب.
همه نیروها یا شهید شده بودند یا زخمی. یادم هست عراقیها، محسن اسحاقی که بیسیمچی بود را در سنگر گرفتند و با دست بسته شهید کردند.
در خط دوم، برای عقب رفتن، هیچ وسیلهای نبود و فقط یک وانت پنچر روشن بود که سوار آن شدیم. یکدفعه من دیدم یک نفر موتور سوار از وسط آتش سنگین دشمن به سمت ما میاید. احمد کاظمی بود. من وانت را رها کردم و سوار موتور احمد شد.
هلی کوپتری هم که سوختش تمام شده بود، با تریلی منتقل کردند. ما به پل بعثت متکی بودیم که آن را هم عراقی ها زده بودند.
واقعاً همین که آنجا آن عملیات انجام شد و همین که 2 سال مقاومت کردیم و دشمن را به هر جهت در منگنه گذاشتیم تا دنیا از نظر سیاسی و نظامی ما را بپذیرد، این برای ما یک پیروزی بزرگ بود. در عملیات والفجر 8 و کربلای 4 و 5 ما توانستیم قطعنامه 598 را به ظهور برسانیم ولی خوب دشمن هم با امکاناتی که داشت، از موقعیتها برای بازپس گیری فاو استفاده کرد.
از طرف دیگر ما در منطقه نبودیم که اگر حضور داشتیم، غیرممکن بود بتوانند فاو را پس بگیرند.
* علیرغم اینهمه از خودگذشتگی و رشادتی که رزمندگان ما در جنگ و در این مقطع از خود نشان دادند، اخیراً مباحثی مطرح شده که قطعا شما هم از آن مطلعید. برخی میآیند و افرادی را متهم میکنند که مثلا در سقوط فاو مقصر بودند. شما این تحلیل را قبول دارید؟
خیلی از اینهایی که میآیند و جنگ را تحلیل میکنند، اصلا توی جنگ نبودند. با نوشته و کاغذ و دروغ و شعار و غیبت و تهمت و اینها که نمیشود جنگ را تحلیل کرد. اگر بودند، بسم الله، بیایند من آنها میبرم توی یک خط پدافندی و بعد میگویم 30 تا تانک شلیک کنند تا ببینم اصلاً مرد هستند پشت آن خاکریز بایستند؟
پشت این خاکریز، شهدا به همراه فرماندهان ایستادند. 3 نفر از فرماندهان گردانهای ما روی همین خاکریزها از کمر به بالا هدف گلوله تانک قرار گرفتند و فقط پاهایشان ماند.
ما که علم غیب نداشتیم تا بدانیم دشمن می خواهد حمله کند. استحکامات و موانع ما در فاو قوی نبود. ما «مین» نداشتیم و سربازان عراقی براحتی میتوانستند حرکت کنند. آنها در 100 متر زمین، «مین» می کاشتند و ما باید 20 روز کار می کردیم تا آن را پاکسازی کنیم.
آن آقایی که میآید و تحلیل میکند، بگوید ببینم از کجا یک متر سیم خاردار به ما داده شد؟
ما آمدیم با دسترنج خودمان کانال کندیم، سنگر زدیم، موانع درست کردیم، آب ریختیم توی کانالها و ... این کارها شد تا دشمن زمینگیر شود ولی وقتی آن امکانات و تجهیزات و وسایل وجود ندارد، باید چه کار میکردیم؟
ما در فاو پدافند داشتیم، در شلمچه پدافند داشتیم، در جزیره جنوبی و شمالی پدافند داشتیم، در جاده خندق پدافند و نیرو داشتیم، لشکرهایمان آنجا بودند بعد آمدیم عملیات را انجام دادیم. دیگر کسی که علم غیب ندارد.
آن کسی که این تحلیلها را می کند، ارتش عراق را نمیشناسد. آن فردی که حرف مفت میزند، تجهیزات عراق و سازماندهی و پشتیبانی ارتش عراق را اصلاً نمیشناسد. همینطور میآید و میخواهد یکی را محکوم کند.
* این افراد مشخصا میآیند و فرماندهان اصلی را مقصر نشان میدهند. مثلا سردار صفوی و اینطور میگویند که قصور از جانب ایشان بوده. ارزیابی شما به عنوان کسی که از نزدیک با آقای صفوی کار کردید، چیست؟
ما سردار صفوی را از زمان آر.پی.جی زنی میشناسیم. رحیم صفوی فرمانده عملیات سپاه در جنوب بود. حتی تیر به سرش خورد و به نظر من در همه صحنه های عملیاتی، شجاع ترین فرمانده بود.
در قضیه فاو، آقا رحیم جانشین فرمانده سپاه بود. ما چند قرارگاه مثل حمزه و نجف و کربلا و قدس و اینها داشتیم. فرمانده قرارگاهها مسئولیت داشتند و بعضاً به صورت مشترک و تحت امر فرماندهان بودند و اگر یک وقت کوتاهی در یک قرارگاهی میشد، مقصر فرمانده رده بالایی نیست. مقصر همان آدمها هستند. تازه باید ببینیم آیا در آن یگان، کسی کوتاهی کرده؟ کسی فرار کرده؟
آن کسی که می آید و تحلیلهای آبدوغ خیاری می دهد، بیاید ببیند که آیا این بچه ها نجنگیدند؟ آیا مقاومت نکردند؟
سردار شهید مصطفی گلگون از شب تا صبح در خط مقدم جنگید و ساعت 9 صبح شهید شد و تعداد زیادی از بچه ها هم با بمباران شیمیایی شهید شدند.
آن بنده خدایی که این تحلیلها را میکند، بیاید بفرستیمش در یک سنگر و یک گاز اشک آور بزنیم ببینیم مردش هست همانجا بایستد یا تا صبح سرفه می کند و 16 تا معلق میزند و 60 تا بیمارستان می رود و 6 ماه توی خانه استراحت می کند؟ نمیشود همینطور آبدوغ خیاری تحلیل کرد.
* اما این مطلبی که مطرح شده، به نقل از یکی از فرماندهان سیاسی دوران جنگ است.
کی؟
* آقای هاشمی مطرح کرده بودند.
آقای هاشمی یکی از ستونهای انقلاب و نظام ما هستند و در جنگ هم به عنوان جانشین امام(ره) و فرمانده جنگ نقش موثری داشتند اما اگر آقای هاشمی چنین سخنی گفته باشند به نظر من اشتباه گفته اند.
ایشان به همه لحاظ پای جنگ بود ولی اگر آمده و آقا صفوی را متهم کرده، اشتباه کرده و ما حاضریم با آقای هاشمی بنشینیم و صحبت کنیم، دلیل بیاوریم و بگوییم که اینجا، دشمن مقصر اصلی است نه این بچه ها و آقای صفوی.
آقای هاشمی هم این را بدانند -آقای هاشمی که در کرمانشاه و در قرارگاه نجف نبود- آن روز صبح که فرماندهان دیگر هم بودند، اولین فرماندهی که داوطلب شد بهمراه فرمانده لشکرها بیاید، جانشین فرمانده کل سپاه، رحیم صفوی بود.
وقتی در آبادان، سوخت هلی کوپتر تمام شد، من رفتم به آقا رحیم گفتم خلبان می گوید بنزین تمام شده است، ایشان گفت باید برویم در فاو. او فرمانده ارشد ما بود. گفت هلی کوپتر باید در فاو بنشیند.
آقا رحیم مقصر است؟ مقصر صدام است و آمریکا و شوروی. نیاییم همدیگر را مقصر کنیم. این بی انصافی است. ما 8 سال جنگیدیم، امکاناتمان همان بود. وضعیتمان همان بود. به فرمایش امام(ره) -تجهیزات را- از دشمن گرفتیم و توی سر خودش زدیم و الحمدلله بالاترین عزت را هم کسب کردیم الان هم به عنوان یک ابرقدرت ایستادهایم.
اینها نتیجه زحمات حضرت امام(ره)، رهبر عزیزمان آیت الله خامنه ای و زحمات آقای هاشمی بود. اینها نتیجه زحمات همه مسئولینی بود که دلسوزانه برای این نظام زحمت کشیدند. نباید همدیگر را متهم کنیم. ما با دست خالی انقلاب کردیم و در مقابل همه این دشمن ها ایستادیم.
آنهایی که می خواهند همدیگر را متهم کنند، بروند 44 کشوری که به صدام کمک کردند را متهم کنند. بروند 13 کشوری که به صدام نیروی پیاده دادند را متهم کنند.
امام(ره) میگوید «ما در جنگ ابهت 2 ابرقدرت را شکستیم.» حالا ما بیایم رحیم صفوی را محکوم کنیم؟ این که خیلی بی انصافی است.
باید از این مسائل سیاسی بیرون بیاییم. ما دنیا را تکان دادیم، ابرقدرتها را زدیم و به خاک مذلت نشاندیم. آنها خودشان می دانند چقدر امکانات داشتند. البته ما هم اگر بخواهیم این پیروزیها را سرسری بشماریم و یا فکر کنیم که خودمان کاره ای بوده ایم، همین جا قافیه را باختیم و جهنمی می شویم. این پیروزیها متعلق به خدا و اهل بیت و شهدا و رزمندگان و آزادگان و جانبازان و خصوصاً خانواده ها و همه ملت ایران است. نیاییم این دستاوردها را در مجادلههای سیاسی لوث کنیم.
حالا که ما را محاصره اقتصادی کرده اند، بیاییم با هم پوزه آمریکا را برای چندمین بار به خاک بمالیم.
حالا ما که خودمان یکی هستیم، بیاییم پوزه این 5 کشور را به خاک بمالیم. بیایید با هم رفیق باشیم. به خدا اگر کوتاهی کنیم، روز قیامت همه ما را بازخواست می کنند. رهبر ما امروز مانند امام(ره) مثل شیر ایستاده و ما توی دهان اینها زده ایم. مسئولین، رییس جمهور، وزیر خارجه و سپاه هم ایستاده اند.
اینها از ما می ترسند که همه با هم بسیج شده اند. اینها از اسلام میترسند.
ما در محاصره آبادان ایستادیم و گفتیم یا اسیر می شویم یا کشته. نان نداشتیم تا بخوریم. خرما میخوردیم و آرد کپک زده. از این طرف هم بنی صدر می خواست برادری ارتش و سپاه را بهم بزند که نتوانست. امروز هم تکلیف شرعی ما، اقتصاد مقاومتی است تا در دنیا سربلند باشیم.
منافقین و اشرار و داعش و هر کس دیگری هم که بخواهد کوچکترین اقدامی کند، وزارت اطلاعات و سپاه در نطفه خفه اش خواهند کرد.
(
(نزدیک عید بود و پس از بدست آمدن این پیروزیها، فرماندهان با کسب اجازه از فرمانده کل به مرخصی رفتند.
ما هم رفتیم اصفهان و بعد از آن برگشتیم. چند روز به عید مانده بود که برگشتیم و بنا شد ساعت 7 و 8 در یک جلسه در قرارگاه نجف کرمانشاه شرکت کنیم.)
محسن رضایی در گفتوگو با فارس:مرگ را در عملیات والفجر ۸ به چشم خود دیدم
خبرگزاری فارس: محسن رضایی فرمانده سپاه در سال های دفاع مقدس گفت: ما بایستی بعد از 3-4 سال که جنگ به بن بست رسیده کار بزرگی می کردیم. این اولین عملیات بعد از فتح خرمشهر بود که ما تماما در اهداف عملیاتی مان موفق شده بودیم.
به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، والفجر8 یادآور کربلایی است که این بار نه در دشت که در آب های خروشان و بی رحم اروند، تعداد زیادی از فرزندان این سرزمین را آسمانی کرد.
تسخیر شهر استراتژیک فاو در این عملیات آن قدر مهم بود که رژیم بعث برای باز پس گیری آن دست به دامن تسلیحات شیمیایی شود.
ابتکارات اطلاعاتی قبل از عملیات، نحوه عبور از آب های خروشان با ویژگی های منحصر به فرد اروندرود، استفاده از نیروهای جوان غواص توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حالی که چنین تجربه ای در گذشته نداشتند، باعث شد تا بزرگترین استراتژیست های نظامی جهان به دنبال این باشند که چطور ایرانیان توانستند از اروند عبور کنند؟
سالگرد عملیات والفجر 8 که در ادبیات دفاع مقدس به عملیات فاو نیز مشهور است، فرصتی شد تا در گفتگو با دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام این روزها و فرمانده کل سپاه در ایام خون و شهادت، به بررسی اجمالی این عملیات بپردازیم که البته الحق ایشان نیز علیرغم فشردگی کاری، با رویی باز دعوت ما را پذیرفتند.
ما در این گفتگو به واسطه کمی وقت، قصد ورود به مباحث جزئی این عملیات را نداشتیم و از فرمانده اسبق سپاه خواستیم قدری از خاطرات این عملیات برایمان بگوید.
* فارس: از شرایط قبل از آغاز عملیات والفجر 8 بفرمایید.
*رضایی: در عملیات والفجر 8 برای اولین دفعه در جنگ ابتکارات جدیدی انجام شد.
جنگ بعد از گذشت چند سال به بن بستی رسیده بود که امیدوار بودیم در عملیات بدر و خیبر این موضوع حل شود اما در این دو عملیات هم نتوانسته بودیم آنطور که باید و شاید به اهدافمان دست پیدا کنیم، لذا عملیات والفجر 8 را طرح ریزی کردیم.
این عملیات با عملیاتهای گذشته متفاوت بود چرا که طریقه مدیریت و فرماندهی عملیات را عوض کردیم. به این دلیل که مدت ها بود ما با دوستان ارتش نمی توانستیم در چارچوب فرماندهی مشترک مانند عملیات بیت المقدس عمل کنیم و پیروز شویم.
عملیاتهای خیبر و بدر آخرین عملیات های سپاه و ارتش با فرماندهیهای مشترک بود.
از عملیات والفجر 8 به این طرف نوعی فرماندهی مستقل را طراحی کردیم، یعنی ارتش با فرماندهی خودش عملیات می کرد و ما هم با فرماندهی خودمان و این در طول جنگ اولین بار بود که به این شکل انجام میشد.
*فارس: دلیل این تصمیم گیری اختلاف در دیدگاه عملیاتی بین سپاه و ارتش بود یا علت دیگری داشت؟
*رضایی: عمدتا به اختلاف نظرهای فنی و تکنیکی بر می گشت. یعنی اختلاف نظرات در بحث های تکنیکی و تاکتیکی زیاد شده بود و ناچار شدیم عملیات های مشترک با فرماندهی مشترک را کنار بگذاریم. مثلا در والفجر 8 دوستان ارتشی ما در شلمچه با دشمن می جنگیدند و ما هم در فاو می جنگیدیم. در این طراحی جدید هم مناطق عملیاتی مستقل بود و هم برنامه ریزی و فرماندهان عملیات.
تا قبل از فتح فاو، عملیات ها را به صورت دو امضا شروع می کردیم. یعنی طرح عملیات را هم من امضا می کردم و هم برادر شهیدم صیاد شیرازی.
البته بعد از اینکه قرار بر این شد که مستقل عمل کنیم کمک هایی به هم می کردیم، مثلا ما از توپخانه و نیروی هوایی ارتش در پدافند والفجر 8 استفاده کردیم و یا واحدهایی از سپاه برای کمک به ارتش می دادیم، اما فرماندهیها مستقل بود.
*فارس: کسی بود که با انجام این عملیات مخالفت کند؟
*رضایی: بله. فتح فاو خیلی عملیات سخت و پیچیده ای بود لذا بعضی از فرماندهان قَدَر سپاه مثل شهید حسین خرازی و شهید احمد کاظمی دچار ابهام شده بودند و زیر بار انجام این عملیات نمی رفتند. آنها می گفتند ما برای شرکت در این عملیات قانع نمی شویم، ما هم چون در جنگ اقناعی عمل می کردیم، یعنی تا فرماندهان قانع نمی شدند بهشان ماموریت نمی دادیم بنابراین حسین و احمد را گذاشتیم جزو آخرین یگانهایی که وارد عملیات می شوند و خط شکنی بهشان ندادیم.
یک هفته مانده به آغاز عملیات والفجر 8 این شهیدان خرازی و کاظمی آمدند پیش من و گفتند: «ما اگر خط نشکنیم این اولین عملیات ما در تاریخ جنگ خواهد بود و نمیخواهیم این چنین شود. چند ابهام داریم بیایید اینها را بر طرف کنید تا ما هم در فتح فاو شرکت کنیم.» من به آنها گفتم ما دیگر خطی نداریم و همه را تقسیم کردیم بین یگانهای دیگر. آنها خیلی ناراحت بودند، نمی خواهم بگویم التماس اما خیلی اصرار کردند که ما می خواهیم خط بشکنیم.
وقتی اصرار بچه ها را دیدم قبول کردم از من خواستند تا به آنها کمک کنم ابهامات فرماندهان گردان هایشان را بر طرف کنیم. ما رفتیم داخل مقرشان که فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع)، شهید خرازی و عده ای دیگر از فرماندهان لشگر امام حسین (ع ) بودند. جلسه 3-4 ساعت طول کشید. بچه ها سوالاتشان را می پرسیدند ما هم جواب می دادیم. نهایتا گفتند: «ما قانع شدیم، 500 متر هم شده به ما خط بدهید. همینطور هم شد. از بیست کیلومتری خط شکنی که در منطقه عملیاتی فاو بود 500 متر دادیم به حسین و 500 متر هم دادیم به احمد.
خودشان می گفتند در طول جنگ این کمترین مسافتی است که ما خط شکنی می کنیم و فقط یک گردان می بریم جلو.
*فارس: منظورتان از اینکه می گویید این عملیات سخت و پیچیده بود یعنی چه؟
*رضایی: به این دلیل میگویم چون نیروهای ما باید چند جنگ را با هم انجام می داند. یکی جنگ با طبیعت بود؛ عرض رودخانه اروند در بعضی ساعات به 1200 متر می رسید و بسیار هم مواج بود. هر شش ساعت به شش ساعت جهت رودخانه عوض می شد. خیلی کم پیش می آید رودخانه ای جهتش عوض شود. چون اروند به خلیج فارس وصل میشد موقع جذر و مد، آب دریای خلیج فارس بالا می آمد و غلبه می کرد بر آب رودخانه اروند و جهتش را تغییر می داد، این تنها مشکل نبود.
مشکل دیگر این بود که چون آب مرتب کم و زیاد می شد یک ساحل باتلاقی درست می کرد. بهترین زمان برای حمله مَد بود ولی اگر نمی توانستیم در شش ساعت مَد عملیات کنیم ساحل باتلاقی می شد و قایق های ما دیگر نمی توانستند در ساحل پیاده شوند و عملا ارتباط نیروهایی که جلو بودند با کسانی که در عقبه هستند قطع می شد.
اگر می خواستیم در باتلاق ها برویم تا زانوی بچه ها در گل فرو می رفت. مشکلات عدیده ای در جنگ با طبیعت داشتیم و یکی پس از دیگری با یاری خدا آنها را پشت سر می گذاشتیم.
برایمان مهم بود بدانیم ساعت جذر چه زمانی است زیرا اگر چند دقیقه این طرف و آن طرف می شد در هماهنگی و همراهی نیروها دچار مشکل می شدیم. این عملیات کار سخت و دقیقی می طلبید.
از طرف دیگر ما برای خط شکنی باید تعداد زیادی غواص می فرستادیم. این درحالی بود که در ارتشهای دنیا غواص ها تعداد محدودی هستند و ارتش ایران هم قبل از انقلاب یک تعداد انگشت شمار غواص داشت. ما در این عملیات قریب دو هزار غواص آموزش دادیم، پیدا کردن امکانات و وسایل غواصی و آموزش این تعداد بسیار کار مشکلی بود. ما ناچار بودیم برای غلبه بر جنگ با طبیعت از غواص ها استفاده کنیم و برویم جلو.
جنگ دوم ما با خود عراقیها بود. حالا ما طبیعت را با همه موانع و سختی هایش کنار زدیم و تازه رسیدیم به خط مقدم دشمن که پر بود از سیم خاردار و مین و...!
چون حدود 2-3 کیلومتر عقبه نیروهای ما سواحل و باتلاق بود پل زدن برایمان خیلی سخت بود و ما تا دو ماه بعد از شروع والفجر 8 نتوانستیم پل درست و حسابی ای در اروند بزنیم. در این مدت ما فقط از طریق قایق تدارک می دیدیم و بچه های ما در این وضعیت بعضی هایشان تا عمق 30 کیلومتر در خاک دشمن پیاده روی کرده بودند.
مشکل دیگری که ما در فتح فاو داشتیم این بود که فردای آغاز عملیات عراق بی مهابا روی نیروهای ما بمبهای شیمیایی ریخت و در هفته اول قریب به 5000 هزار نفر رزمندگان ما شیمایی شدند. البته خیلی از بچه ها که مجروح می شدند دوباره به خط بر می گشتند اما بالاخره مجروحیت سر جایش بود.
جنگ بسیار شدیدی بین ما و عراق شروع شده بود و ما بایستی بعد از 3-4 سال که جنگ به بن بست رسیده کار بزرگی می کردیم. این اولین عملیات بعد از فتح خرمشهر بود که ما تماما در اهداف عملیاتی مان موفق شده بودیم.
*فارس: در بین این همه سختی، شما در والفجر 8 مرگ را دیدید؟
*رضایی: بله. قبل از شروع عملیات به فاصله 24 ساعت مانده به شروع، قرارگاه ما را بمب باران کردند. چون قرارگاه ما کمترین فاصله را با نقطه رهایی داشت. اکثر فرماندهان در مقرمان نشسته بودند که یک بمب حدود 200 متریمان خورد و بقیه بمب ها هم اطراف سوله فرماندهی افتاد و ترکش هایش هم به سنگر ما اصابت کرد. یعنی اگر در یک فضای باز بودیم قطعا تعداد زیادی از فرماندهان مجروح و شهید می شدند. فرماندهانی که آنجا حضور داشتند از جمله برادران شمخانی، رحیم صفوی و رشید بودند.
*فارس: تصمیم گیری برای چنین عملیات گستردهای قطعا سخت خواهد بود، شما بر چه اساسی مطمئن شدید که باید این حمله انجام شود؟
*رضایی: اتفاقا یکی دیگر از خاطرات من مربوط است به تصمیم گیری در مورد این عملیات که خیلی برایم سخت شده بود.
عده ای از فرماندهان معتقد بودند عملیات لو رفته و عده ای می گفتند نه، لو نرفته. ما همه فرماندهان را جمع کردیم و گفتیم همه استدلال های خودتان را بگویید. آقای رشید هم یادداشت می کرد.
هفت دلیل ارائه شد که عملیات لو رفته است. یکی از دلایلی که میگفتند این بود که: وقتی قرارگاه فرماندهی مرکزی درست نزدیک آغاز حمله بمباران میشود این دلیل بر لو رفتن عملیات است. هشت دلیل هم ارائه شد که عملیات لو نرفته است. دلایلی که مطرح میشد باعث شده بود تصمیم گیری خیلی سخت شود.
با همه این احوال من علائمی در ذهنم بود که تصمیم گرفتیم عملیات انجام شود و خوب الحمدالله عملیات لو نرفته و دشمن غافلگیر شده بود.
*فارس: دلایل شما چه بود که علی رغم هفت دلیل برای لو رفتن عملیات مُصر بودید حمله انجام شود؟
*رضایی: شخصا رفتم دکل دیدهبانی و 2-3 ساعتی منطقه را زیر نظر گرفتم. در طول جنگ دستم آمده بود مناطقی که لو می رود از نظر تردد و شلوغی دشمن چه شکلی است. با اینکه همیشه عراقیها منطقه را تحفظ می دادند اما دیدم با اینکه چند ساعت مانده به آغاز عملیات اما ترددها با دو سه ماه قبل فرقی نکرده است. لذا برگشتم و گفتم: عملیات را انجام می دهیم.
*فارس: شما به عنوان فرمانده، رمز آغاز اکثر عملیات ها را اعلام کردید. تصاویری که ما از این صحنهها دیدیم گویای حس معنوی زیادی است. شما در هنگام عملیات والفجر 8 و اعلام رمز چه حس و حالی داشتید؟
*رضایی: ما هنگام شروع حمله در اوج التماس و درخواست از خداوند متعال قرار می گرفتیم. انسان آن لحظه در بالاترین حالت معنوی قرار می گرفت و به همین دلیل وقتی رمز عملیات را با نام یکی از ائمه آغاز می کردیم با همه وجود درخواست یاری می کردیم. این فضای خاص معنوی در همه فرماندهان وجود داشت. از طرفی ما همه زحمتی که می کشیدیم برای اسلام بود و دلمان می خواست کاری که می کنیم مورد قبول قرار گیرد و انجام چنین کاری برای ما خیلی مهم بود.
این عملیات یک ویژگی جدیدی داشت و اضطراب زیادی در دوستان بود چون اگر خدای نکرده ما آن طرف رودخانه شکست میخوردیم معلوم نبود تکلیف 30-40 هزار رزمنده چه میشود و چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد. این علت می توانست یک خطر خیلی عظیمی برای ما داشته باشد. اگر عراق می توانست عقبه ما را ببندد، ما چندین ده هزار اسیر و شهید و مجروح می دادیم و این یک پیروزی خیلی بزرگی برای عراق و یک شکست سنگینی برای ایران بود.
بنابراین ما باید تکیهگاه های معنوی را بیشتر و ثبات قدم هایمان را بالاتر می بردیم. به ذهن من آمد که از امام رضا(ع) کمک بگیریم. این شد که به آقای طبسی در آستان قدس، از خط مقدم تماس تلفنی گرفتم. به ایشان گفتم: می توانم خواهشی از شما بکنم؟ آقای طبسی گفتند: بفرمایید!
گفتم: شما یک نفر را بفرستید پرچمی که روی حرم امام رضا(ع) است را 24 ساعته به ما برسانند. همینطور هم شد. پرچم را برای ما آوردند. من هم یک نامه ای نوشتم رساندم به مرتضی قربانی که فرمانده لشکر 25 کربلا بود. به برادر قربانی گفتم: تا قبل از ظهر باید این پرچم را بگذارید روی بلند ترین مناره مسجد فاو. (همان مسجد معروفی که کنار اروند است.) این کار را بکن، تا ظهر که بقیه نیروها می رسند من بهشان بگویم بالای سرتان را نگاه کنید، پرچم امام رضا(ع) بالاست.
تا با این کار بچه ها نیروی مضاعفی پیدا کنند که اگر سختی و خستگی آنها را از پای درمیآورد انرژی بگیرند و بکشند جلوتر. لشکر 25 کربلا زودتر از بقیه توانست خط را بشکند و پرچم را گذاشتند بالای مناره. وقتی هوا روشن شد من در بی سیم به بچه ها می گفتم: پرچم امام رضا(ع) بالای سرتان است، نگاه کنید و با یاری ایشان به اهدافتان برسید. این لحظات یکی از بهترین لحظههای عملیات والفجر 8 بود.
*فارس: در این عملیات کسی بود که شهادتش شما را خیلی تحت تاثیر قرار دهد؟
*رضایی: بله. فرماندهانی در سطح گردان و تیپ بودند که واقعا بی نظیر بودند. دوستان ما که در لشکر 41 ثارالله و لشکر 25 کربلا بودند شهادتشان برایم سخت بود. وقتی روز دوم یا سوم خبر آنها را می دادند خیلی متاثر می شدم. فرمانده گردان هایی که در شکستن خط جزو موفق ترین گردانهای عمل کننده بودند.
*فارس: حضرت امام (ره) را چطور از انجام این حمله مطلع میکردید؟
*رضایی: ما 75 روز در حال عملیات بودیم و نتیجه برای ما حیاتی بود. عراق به زمین و آسمان می زد که ما را شکست دهد. 75 روز جنگ پی در پی. خیلی دلم می خواست زودتر حضوری بروم و به امام خمینی گزارش بدهم. البته غیر مستقیم گزارش می دادیم اما معمول این بود که من همیشه انتهای عملیات می رفتم و به ایشان گزارش می دادم.
اواخر عملیات بود که دیدم پاتک های دشمن کمتر شده و فرصتی پیش آمد و با خودم گفتم سریع بروم تهران و امام(ره) را ببینم احساس می کردم شدت درگیری کمی کاهش پیدا کرده. البته این را هم بگویم که واقعا تا چند ساعت بعد نمی دانستیم چه اتفاقی رخ خواهد داد.
من به تهران رفتم و خدمت امام خمینی رسیدم و به ایشان گزارش دادم و گفتم: آخرین پاتک دو شب قبل بوده و 75 روز در حال جنگیدن هستیم. امام(ره) کمی تأمل کردند و فرمودند: «دیگر تمام شد و شما موفق شدید!» پس از دیدار امام سری به خانه زدم ولی همچنان مضطرب بودم. پس از یک دیدار 2-3 ساعته با آنها به سرعت برگشتم منطقه. اتفاقا بعد از 24 ساعت که برگشتم، عراق در جاده ام القصر حملهای کرد و در همین حین رزمندگان ما دو سرهنگ عراقی را اسیر کردند. وقتی آنها را بازجویی کردیم، گفتند: فرماندهان ما معتقد بودند دیگر امیدی به پیروزی نداریم اما دستور دادند به ما که یک امتحان دیگری کنید شاید گرفت. این حمله آخرین پاتک دشمن بود و این پیش بینیای بود که حضرت امام(ره) با روشن بینیشان در جماران چند روز قبل کرده بودند.
*فارس: برخی از مسئولین مانند آقای هاشمی می گفتند: شما عملیات بزرگی را انجام دهید که ما جنگ را تمام کنیم و برخی دیگر هم معتقدند سیاسیون نتوانستند از این دستاورد بهره برداری خوبی کنند. نظر شما چیست؟
*رضایی: فتح فاو خیلی پیروزی بزرگی بود و اگر دشمن با یک عملیات قرار بود تسلیم شود در این عملیات باید این کار را می کرد و اگر با یک عملیات می شد جنگ تمام شود این حمله در آن حد بود. ولی همین که دشمن تسلیم نشد نشان داد که این استراتژی درست نبوده. حالا اینکه دیپلماسی ایران چرا نتوانست از این پیروزی استفاده کند آقایان خودشان باید در این مورد توضیح بدهند.
*فارس: شنیده ایم حافظ اسد سه مرتبه از یکی از فرماندهان سپاه پرسیده بود که شما چطور توانستید در فاو پیروز شوید، این موضوع را شما به خاطر دارید؟
*رضایی: بله. آقای ولایتی تقاضا کردند و گفتند من دارم می روم سوریه، حافظ اسد به من گفته نقشه فاو را بیار برای من توضیح بده. دوستان را فرستادیم آقای ولایتی را توجیه کردند. حافظ اسد خودش یک ژنرال نظامی بود و در این موضوع صاحب نظر. زمانی که توضیحات را شنیده بود می گفت: من همیشه در فکر بودم که شما چطور توانستید در این عملیات موانع را پشت سر بگذارید؟!
*فارس: شما با برخی از فرماندهان بزرگ جنگ رابطه صمیمی تری داشتید، خاطره ای برایمان از آنها تعریف کنید.
*رضایی: در مورد شهادت شهید محمد ابراهیم همت خاطره می گویم. مدتی بود بی سیم ایشان قطع شده بود و هرچه تماس می گرفتم جواب نمی داد. به آقای رشید گفتم هرچه سریع تر خبری از همت به من بدهید.
بعد از مدتی دیدم به من چیزی نمی گویند و قیافه هایشان هم عوض شده، شک کردم که نکنه همت شهید شده باشد. به برادر رشید گفتم اگر همت شهید شده به من بگو! رشید گفت: نه، مسئله خاصی نیست، ظاهرا همت کمی مجروح شده و بردندش اورژانس لشکر تا یکی دو ساعت دیگر هم میاد خودش برایتان توضیح میده. من شکم بیشتر شد چون احساس کردم نمی خواهند شهادت همت را به من بگویند. چند دقیقه بعد نمی دانم به حاج رحیم یا رشید گفتم: چرا از من چیزی را پنهان می کنید؟ یکی از دوستان گفت: بله، همت شهید شده. من خیلی متاثر شدم و نشستم روی زمین. دوستان می دانستند در چنین حالتی اگر من گریه نکنم ممکن است برایم مشکلی پیش بیاید به همین خاطر تلاش کردند من گریه کنم. گفتم: بگویید یکی از مداح ها بیاید. اتفاقا حاج منصور ارضی آن نزدیکی ها بود. ایشان آمد و مداحی خوبی هم کرد که من و دوستانم حسابی گریه کردیم.
*فارس: تشکر میکنیم که علی رغم مشغله زیادی که داشتید این فرصت را در اختیار ما قرار دادید.
گفتوگو از : مهدی بختیاری - زهرا بختیاری
«ویژه نامه شب های عاشورای عملیات والفجر هشت در خبرگزاری فارس»
و اما خاطرات هاشمیدر مورد فاو
بمباران نیروگاه رامین اهواز / گزارش شمخانی به هاشمی از وضع فاو
خاطره روز 19 فروردین سال 1365
مقداری از جلسه علنی را ماندم، به آقای کروبی سپردم و در جلسه ستاد قرارگاه خاتم شرکت کردم. ضعفهای خطوط دفاعی و نیروی زمینی و راههای تقویت خطوط و جبران ضعفها بررسی و تصمیماتی اتخاذ شد. دیروز در جبهه شرهانی هم عقب نشینی کردهاند. عراق فهمیده که خطوط دفاع ما آسیب پذیر است و به خاطر شکست سخت فاو، میکوشد در عملیات کوچک، برای تبلیغات و بالا بردن روحیه ارتش و مردم چیزی به دست بیاورد.
ظهر [آقای محمدتقی بانکی] وزیر نیرو آمد. از تخریب نیروگاه رامین [اهواز] با بمباران عراق خیلی ناراحت است. خسارت خیلی زیاد بوده. گفتم دفاع نیرومندی در مقابل حملات هوایی نداریم. قرار شد برای ایجاد هزار مگاوات برق با نیروگاه گازی در منطقه تهران اقدام نمایند.
عصر آقای [علی]شمخانی [فرمانده نیروی زمینی سپاه] آمد. وضع جبهه فاو و برنامه آینده را گفت. خط دفاعی ما در فاو تا حدودی قابل اطمینان است. تاکید بر کمک به نیروی زمینی در دفاع از خطوط کردم. حاج ابراهیم از مسئولان یکی از مساجد تهران آمد. معاملهای با وزارت نفت کرده که خواهان اجرای آن بود.
در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. دکتر [عبدالله]جاسبی درباره دانشگاه آزاد اسلامی توضیح داد که نسبتاً موثر بود و کمی از مخالفتها کاست. شب شورای عالی ستادهای پشتیبانی جنگ جلسه داشت. اساسنامه را تصویب کردیم. نزدیک ساعت یازده شب به دفترم آمدم. شام خوردم و خوابیدم.
منبع : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب
تلاش برای بازپس گیری فاو با بمباران شیمیایی / حمله آمریکا به سکوی نفتی ایران در خلیج فارس
خاطره روز 29 فروردین سال 1367
ساعت یک ربع به سه بامداد، برای سحری خوردن بیدار و با عفت و مهدی و یاسر سحری خوردیم. از ستاد مرکزی سپاه درباره جبهه فاو اطلاع گرفتم. گفتند خط دفاعی در سه کیلومتری شهر تشکیل شده و نیروهای تازه نفس دارند می رسند. لابد دشمن هم نیروهای تازه نفس وارد می کند. آقای [علیرضا] افشار از قول آقای [علی] شمخانی اطلاع داد که عراق 25 تیپ از دو سپاه وارد عمل کرده و بمب شیمیایی زیادی به کار می گیرد.
هنگام سحری خوردن وضعیت قرمز شد و اطلاع دادند به قم موشک خورده است. ساعت هفت و ربع از خواب برخاستم و اخبار را گرفتم. در جبهه وضعیت جدیدی پیش نیامده است. موشکی هم به تهران اصابت کرد. به آقای [ سید کمال ] خرازی گفتم که اطلاعیه دعوت نیروهای سپاه را پخش کند.
به مجلس رفتم. گزارش ها خبر از فشار بیشتر نیروهای عراقی به نیروهای ما در فاو و نزدیک شدن آنها به شهر و قطع پل ارتباطی ما روی اروند می داد و حدود ظهر به ما اطلاع دادند که نیروهای ما تصمیم به عقب نشینی از فاو را گرفته اند؛ خیلی متاثر شدم. چاره ای نداشتیم. اگر دستور مقاومت بیشتر می دادم، تلفات بیشتری را بایستی بپذیریم که نتیجه ای مطمئن هم نداشت1.
خبر رسید که آمریکا به دو سکوی نفتی نصر و سلمان حمله کرده و به آتش کشیده است. دستور داده شد که به سکوی نفتی امارات حمله کنند. پس از حمله ما یک یدک کش آمریکایی که در آنجا بود غرق شد و یک کشتی نفتی انگلیس آتش گرفت و سپس به دوکشتی نفتی دیگر هم در آن منطقه حمله کردیم. آمریکایی ها به ناوچه موشک انداز ما حمله کرده و آن را غرق کردند و چند نفر از خدمه آن شهید شدند2.
دیشب خبر رسید که به دو ناو جنگی سهند و سبلان هم حمله شده؛ یکی غرق و دیگری آسیب جدی دیده است. عصر آقای صیاد [شیرازی] آمد و گزارش عملیات بیت المقدس 5 را داد.
مصاحبه ای با تلویزیون برای دعوت نیروها به جبهه نمودم 3. قبل از افطار به خانه آمدم. حال خوبی ندارم. تصمیم گرفتم، برای بررسی اوضاع بعد از خروج از فاو، فردا به جنوب بروم. شب [آقای غلامرضا ] آقازاده [ وزیر نفت ] اطلاع داد که آتش سکوهای نفتی خاموش شده است.
1- نخستین حمله از حملات جدید عراق، در منطقه فاو انجام شد. ارتش عراق در تاریخ 28/1/1367 با دو سپاه هفتم و گارد و یگانهای نیروی دریایی خود شامل 10 لشکر و 26 تیپ به منطقه عملیاتی والفجر 8 هجوم برد. هم زمان با این حمله، نیروی دریایی آمریکا یک حرکت نظامی و در عین حال نمادین در خلیج فارس انجام داد. در این حرکت، هلی کوپترهای آمریکایی به سکوهای نفتی خودی واقع در شمال خلیج فارس هجوم بردند تا حمایت قطعی آمریکا از عراق در حمله به فاو را به نمایش گذارند. هجوم عراق به فاو کاملاً غافل گیرانه بود؛ وسعت سلاحهای شیمیایی به کار رفته در این عملیات قادر بود سه برابر منطقه عملیاتی فاو را در حد غیر قابل تحمل برای موجود زنده، آلوده کند. در عین حال و در حالی که دشمن از عقبه خشکی برخوردار بود و نیروهای خودی در آن سوی آب می جنگیدند و عقبه شان تنها متکی به یک پل بود، خطوط مختلف پدافندی خودی در برابر آتش شدید و سلاح های شیمیایی عراق 48 ساعت مقاومت کرد. عراق در دوره دفاع متحرک اگر چه پایان خوشایندی برای دشمن نداشت، در اردوی خودی نیز بدون آثار منفی نبود. تهاجم دشمن به خطوط رخنه پذیر خودی، سپاه را بر آن داشت که از آن پس پدافند مناطق آزاد شده را خود به عهده گیرد. در هنگام شروع دوره جدید، نیروهای سپاه در فاو، شلمچه، جزیره مجنون، مهران، حلبچه و ماووت خط پدافندی داشتند، به همین سبب سازمان رزم سپاه نه تنها تجزیه شده بود، بلکه یگانی آزاد به عنوان احتیاط کلی در اختیار نداشت. نیروهای ارتش نیز در وضعیت مشابهی به سر می بردند و در پیرانشهر، قصر شیرین، میمک، فکّه و عین خوش سرگرم پدافند بودند. در چنین وضعیتی، در آغاز سال 1367 عراق با استفاده از برتری محسوس نظامی خود در جنوب و با اتکاء به حمایت روانی و سیاسی – تبلیغا تی حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس، توانست روحیه لازم را برای خروج از وضع پدافندی و کسب ابتکار عمل به دست آورد و حملات گسترد های را انجام دهد.
2- حملات نظامی آمریکا به سکوهای نفتی ایران طی دو مرحله انجام گرفت. نخستین مرحله در 27 مهر 1366 رخ داد که طی آن، سکوهای نفتی رشادت هدف حمله واقع شدند. حمله به این سکوها سه روز پس از حمله به نفتکش کویتی تحت پرچم آمریکا صورت گرفت که در محدوده دریای سرزمین کویت هدف یک فروند موشک قرار گرفته بود. مرحله دوم در 28 فروردین 1367 با حمله ناوهای آمریکا به سکوهای نفتی نصر و سلمان اتفاق افتاد. سکو و تأسیسات نفتی سلمان که از جمله مهمترین سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس بود و روزانه، حدود 220 هزار بشکه نفت از آن بهره برداری می شد. در مهر ماه 1366 هدف حملات هواپیماهای رژیم عراق قرار گرفت که البته به سرعت تعمیر و بازسازی شد. اما سکوی نفتی نصر که قابلیت تولید روزانه 100 هزار بشکه نفت را داشت. هیچ گاه در جریان جنگ، هدف حمله دشمن واقع نشد و تا زمان حمله ناوهای آمریکایی به فعالیت خود ادامه داد. پیش از حمله ناوهای آمریکا، حدود پنجاه نفر (بیست نفر نیروی نظامی و سی نفر کارمند غیر نظامی وزارت نفت) روی این سکوها به فعالیت مشغول بودند و بر روی هر یک از آنها، تنها یک قبضه مسلسل 23 میلی متری نصب شده بود که صرفاً کارکرد دفاعی داشت.
حمله ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی نصر و سلمان در پی برخورد کشتی جنگی آمریکایی موسوم به ساموئل رابرتز با مینهای رها شده در شصت مایلی شرق جزیره بحرین در 25 فروردین ماه صورت گرفت. به دنبال این حادثه، مقامات آمریکایی ایران را به مین گذاری در آن منطقه متهم کرد ند. در حالی که آن منطقه تحت مراقبت و کنترل دائمی نیروهای آمریکایی، بحرینی، قطری و عربستانی بوده؛ بنابراین امکان مین گذاری نیروهای ایرانی در آنجا وجود نداشته است. اما آمریکا این استدلال را نپذیرفت و پس از چهار روز، یعنی در 29 فروردین ماه، بار دیگر تأسیسات نصر و سلمان را هدف حمله قرار داد و آنها را به کلی تخریب کرد. در این حمله، افزون بر انهدام سکوها، دو رزمناو سهند و جوشن ایران غرق شدند و به یک شناور و هواپیمای اف – 14 خساراتی وارد آمد. همچنین تعدادی از افراد نیروی دریایی و افراد غیر نظامی شهید یا مجروح شدند.
آمریکاییان این بار نیز، همانند حمله پیش ، حملات نظامی خود را به سکوی نصر و سلمان در قالب دفاع مشروع و ماده 51 منشور سازمان ملل متحد توجیه کردند. (ماده 51 مقرر می دارد: در صورت وقوع حمله ای مسلحانه بر ضد یک عضو ملل متحد هیچ یک از مقررات این منشور به حق ذاتی دفاع مشروع فردی یا جمعی از خود، لطمهای وارد نخواهد کرد.)
آمریکا در بیانیه هایی که پس از حملات خود به سکوهای ایرانی صادر کرد، به نظامی شدن سکوهای مزبور اشاره کرده است. در این بیانیه ها، مقامات آمریکایی اظهار کرده اند سکوهایی که هدف حمله قرار گرفته اند، علی رغم ظاهر غیر نظامی، به مراکز عملیات مین گذاری و حمله به کشتی های دولت های بی طرف و غیر متخاصم تبدیل شده بودند؛ البته، این ادعاهای آمریکا با واقعیات منطبق نبود و دلایل و اوضاع و احوال کلی نیز نادرستی این ادعا را تأیید می کرد. حتی برخی از فرماندهان آمریکا که خود در عملیات مزبور شرکت اظهار داشتند اظهار کرده اند سکوهایی که آنها هدف حمله قرار دادند هیچ گونه مقاومتی را از خود نشان ندادند و ظاهراً، در شرایطی نیز نبوده اند که بتوانند چنین اقدامی را انجام دهند.
3- در این مصاحبه آقای هاشمی ضمن تشریح ابعاد توطئه مشترک آمریکا، عراق و کویت در خلیج فارس، از جوانان به ویژه نیروهای آموزش دیده و آماده رزم خواست که بدون فوت وقت در جبهه ها حضور یابند تا کار جنگ یکسره شود.
جلسه پر تأثر فرماندهان سپاه با هاشمی / چرا مجبور به عقب نشینی از فاو شدیم؟
خاطره روز 30 فروردین سال 1367
ساعت پنج صبح به سوی اهواز حرکت کردیم. مهدی هم با من آمد. نزدیک غروب به اهواز رسیدیم و بعد از نماز مغرب به قرارگاه امام علی (ع) نزدیک خرمشهر رفتم. فرماندهان سپاه هم بودند و همه فوق العاده متاثر از شکست در فاو و گفتند تا امروز ظهر عقب نشینی از فاو کامل شده است.
فرماندهان لشکرهای امام حسن (ع)، کربلا، ثارالله، نجف، علی بن ابیطالب (ع) و قمر بنی هاشم(ع) که مسئول خط فاو بودند، جزئیات حمله دشمن و دفاع خودشان تا سقوط فاو را توضیح دادند. عامل اصلی شکست، بیشتر بودن نیروهای مهاجم دشمن، تقریباً ده برابر نیروهای مدافع و از کار افتادن ادوات در لحظات اوّل به خاطر استفاده دشمن از سلاح شیمیایی است. جلسه تا ساعت یک بعد از نصف شب طول کشید. به اهواز برگشتیم و دو سه ساعت خوابیدم.
برنامه رضایی برای جبران شکست فاو / مخالفت هاشمی با پیشدستی در جنگ شهرها
خاطره روز 31 فروردین سال 1367
صبح تیمسار حسنی سعدی [ فرمانده نیروی زمینی ارتش ] برای تعلیق دستور تحویل گرفتن خط مهران از سپاه آمد.
فرماندهان سپاه آمدند و نتیجه بررسی ها را آوردند. آقای محسن رضائی مدعی است مجموع تلفات انسانی ما در فاو اعم از شهید و اسیر و مفقود، حدود یکهزار و دویست نفر است. برنامه تقسیم نیروهای سپاه برای شمال و جنوب و برنامه عملیات آینده را برای جبران شکست فاو آوردند. بحثی هم درباره تنظیم بهتر امکانات جنگی برای بهره بیشتر صورت گرفت که قرار شد قرارگاه خاتم را برای بررسی و تصمیم گیری تقویت کنیم.
عصر از راه شهرکرد به سوی تهران حرکت کردیم. اول شب به شهر ایذه رسیدیم. در مهمانسرای فرمانداری، نخست وزیر تلفنی از تهران به من گفت عراق اعلام کرده با شرایطی از نیمه شب امشب، جنگ شهرها را قطع می کند و خواست که قبل از نیمه شب به بغداد موشک بزنیم. بعداً معلوم شد آقای خامنه ای به سپاه گفته اند که بزند. باید در جنگ شهرها کوتاه بیاییم. شب تا صبح، رعد و برق و باران بود. تأثر افرادی که دیدیم، از سقوط فاو زیاد است.
مخالفت هاشمی با عملیات تصرف اسکله البکر/ به عملیات فاو ضربه میزند
ساعت پنج صبح در اندیمشک بیدارم کردند. در هفت تپه نماز صبح را خواندیم و پیاده شدیم و با ماشین به اهواز آمدیم. مه غلیظی همه جا را فرا گرفته بود. ساعت هشت صبح به محل گلف وارد شدیم.
بعد از صبحانه، با حضور فرماندهان قرارگاه کربلا و آقای رحیم صفوی، عملیات آینده را بررسی کردیم که تا ظهر طول کشید1. ظهر آقای محسن رضایی آمد. او با جلال طالبانی مذاکره کرده بود2. عصر [فرماندهان] قرارگاه رمضان آمدند. مذاکرات با طالبانیها را برای شرایط همکاری در جنگ گفتند. آنها نگرانند که در صورت ختم جنگ از طریق سیاسی، در مقابل صدام تنها بمانند و یا در حکومت آینده عراق وضع درستی نداشته باشند. میخواهند ضمن پیمانی، آینده خودشان را تضمین کنند و نیز درباره تشکیل دولت در تبعید عراق و ارتش اسلامی عراق هم طرح هائی ارائه کردند که قرار شد با روîسای قوا مذاکره و جواب هرسه موضوع داده شود. شب [فرماندهان] قرارگاه [دریایی] نوح آمدند و برنامه عملیات خودشان را گفتند؛ خیلی نپسندیدم، ولی به کلی نفی نشد. قرار شد تعدیلهایی در آن شود. گزارشها را خواندم. کشتی زدنها در خلیج فارس شدت یافته است3. 1- امروز در جلسه ای با حضور آقای هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا، فرمانده سپاه و فرماندهان نیروی زمینی ، نیروی دریایی و برخی مسئولان ستاد کل سپاه پاسداران، عملیات اسکلههای العمیه و البکر بررسی شد. هدف از این جلسه توجیه جزء به جزء آقای هاشمی در خصوص این عملیات بود. در این جلسه، فرماندهان نیروی دریایی سپاه، مأموریت قرار گاه نوح، موقعیت اسکله ها به لحاظ نظامی، آرایش دشمن و چگونگی انجام دادن حمله را مشروحاً بیان کردند. ابتدا آقای حسینی تاش جانشین فرمانده نیروی دریایی سپاه، در مورد یگان های عمل کننده و مأموریت آنها گفت: «مأموریت واگذار شده به نیرو، تصرف و تأمین اسکله های البکر و العمیه است. متناسب با این مأموریت، توپخانه و پدافند هوایی به ما واگذار شده است.» ایشان سازمان عمل کننده را متشکل از لشکر 33 المهدی و لشکر 19 فجر، ناو تیپ امیرالمؤمنین و ناو تیپ کوثر برشمرد. حسینی تاش افزود: « با توجه به مأموریت و توان، 6 محور برای تصرف هدف تعیین شده و برای آنها 6 فرماندهی انتخاب گردیده است که وظایف آنها عبارتند از : تصرف اسکله العمیه و البکر؛ بستن خور عبدالله؛ تأمین حد جنوبی اسکله ها که از طرف جزیره فیلکه تهدید می شود؛ پشتیبانی و تجسس و نجات.» سپس آقای عالیشوندی مسئول اطلاعات نیروی دریایی، کلیاتی از وضعیت منطقه عملیاتی و دشمن را بیان کرد و افزود که حساسیت دشمن پس از عملیات کربلای 3 بسیار افزایش یافته و هرگاه شناوری از ما به دریا رفته، با انواع سلاح به طرف آن اجرای آتش کرده است. در اطراف این اسکله ها به طور دائم یک تا سه فروند ناوچه "اوزا" آماده مأموریت است. آقای حسینی تاش، درباره محدودیت های دشمن، خطاب به آقای هاشمی گفت:« مهمترین ضعف دشمن، عدم تحرک بر روی سکو است که امکان جابه جایی سلاح را از او سلب کرده است. از این رو آنها فقط از دو محور قادر به اجرای آتش هستند. ما نیز دچار محدودیت هایی هستیم. در رأس این محدودیت ها، نا آرام بودن دریا و عدم برتری هوایی است. به علاوه، جزر و مد شدید آب موجب مشکلات جدی در رسیدن غواصان به اسکله ها است.» ایشان همچنین طرح مانور حمله به اسکلهها را به تفصیل توضیح داد. بعد از این گزارش و سخنان فرمانده سپاه و برخی از فرماندهان درباره لزوم عملیات توأم با غافلگیری، آقای هاشمی درک همراه با ابهام خود را از عملیات، با این جمله که "این عملیات، فاو را لو می دهد" بیان کرد. ایشان گفت: « اینکه شما انبوه نیرو، قایق و امکانات را جلو ببرید و دشمن نفهمد، خوش بینی مفرط است. این اقدام به عملیات اساسی [ما در فاو] لطمه می زند.» از نظر فرمانده قرارگاه نوح، در این عملیات، غواص ها باید 40 کیلومتر راه را در آب طی کنند تا بتوانند به اسکله البکر حمله کند و این روش، در آب متلاطم دریا مشکل و با ریسک بسیار بالا همراه است. سپس آقای هاشمی گفت: «چنانچه دو شناور شما بر اثر آتش دشمن غرق شود، تعادل کل نیرو به هم می خورد.» ایشان تأکید داشت که بالا رفتن از اسکله ها در حالی که دشمن هوشیار باشد، میسر نیست. از نظر فرمانده سپاه، نظر آقای هاشمی، اجرای عملیات را زیر سؤال برد و نیز در فرماندهان عملیاتی حاضر در جلسه این فکر را به دنبال داشت که عملیات منتفی خواهد شد. از این رو، و به منظور تعدیل اثر این سخنان بر روحیه و ذهن فرماندهان، فرمانده کل سپاه با بیان نتایج مثبت عملیات و پیامدهای آن گفت:« اکنون حضور عراق در شمال خلیج فارس برای ما خوشایند نیست و حضور ما در فاو را خدشه دار ساخته است، علاوه بر این، جبهه ما در این قسمت از طرف اسکله ها و جزیره بوبیان( کویت) تهدید می شود. مزید براین، فائق آمدن به حضور دشمن در اسکله ها، موجب آزادی خورموسی شده و نیز با توجه به حضور آمریکا در خلیج فارس، به لحاظ سیاسی، بازتاب بسیار مثبتی برای ما و به ضرر آمریکا دارد. از سوی دیگر، با توجه به اقدامات اخیر کویت در دعوت آمریکایی ها به خلیج فارس، این اقدام موجب می شود که ما حدود 40 کیلومتر به کویت نزدیک شده و چنانچه در یک زمان اراده کردیم، امکان حمله به اسکله الاحمدی بیشتر وجود خواهد داشت.» به رغم این اظهارات، آقای هاشمی گفت:« ما نگران تلفات زیاد بچه ها در دریا هستیم. فرستادن 200 قایق در مقابل اسلحه دشمن، ممکن است به تلفات زیاد ما منجر شود. من تصور می کردم شما با حدود 40 قایق حمله می کنید، تصور به کارگیری این همه شناور را نداشتم. اگر می توانید با توپخانه و ادوات و از دور بدون آنکه تلفات بدهیم، دشمن را خسته کنید که اسکله ها را خالی کند، سپس ما با تلفات کم آنها را تصرف کنیم، انجام عملیات مانعی ندارد، اگر به این روش ممکن نیست، نه. ما مایل بودیم که این عملیات هماهنگ با فاو باشد، الان این عملیات را مزاحم عملیات فاو تشخیص می دهیم. بدین ترتیب از منظر آقای هاشمی اجرای عملیات منتفی گردید. 2- آقای محسن رضایی در گزارش خود با اشاره به اینکه طالبانی ها گفته اند که شوروی ها پیش از این نظرشان همکاری طالبانی با صدام بوده ولی امسال چنین اعتقادی را ندارند، گفت:« جلال درباره حمایت فرانسه از عراق گفت اینها نگران 40 میلیارد فرانک طلب خودشان از عراق هستند.» درباره عملیات آتی ایران در کرکوک، اطلاعات رسیده حاکی از آن است که ارتش عراق در مورد این عملیات به اطلاعات جسته و گریخته ای دست یافته است. بر اساس اخبار اعلام شده از مخابرات قرارگاه نجف، دشمن به نیروهای خود آماده باش داده و اعلام کرده که ایرانیها همراه با مبارزان کرد قصد حمله و کمین در جاده های اربیل و حومه را دارند. همچنین دشمن در پیام دیگری به نیروهای خود، با تأکید بر حفظ آماده باش، به آنها هشدار داده است که نیروهای ایرانی قصد دارند به شهر کرکوک و تأسیسات نفتی آن حمله کنند و برای این منظور از هم اکنون با تجهیزات سبک و سنگین در روستاها مستقر شده اند. در حالی که طرح ریزی برای اقدامات بزرگ در جبهه شمال غرب ادامه دارد، قرارگاه رمضان به حملات چریکی خود در این منطقه مشغول است. در جبهه شمال غرب، قرارگاه رمضان و اتحادیه میهنی کردستان عراق ظرف سه روز گذشته در یک عملیات تهاجمی در بخش "صلاح الدین" از توابع شهر اربیل ، چند پایگاه و محل استقرار افسران عراقی را منهدم کرده اند. در این عملیات، 23 تن از نیروهای عراقی اسیر شده اند. همچنین پیشمرگان مبارز عراق با کمین در نزدیکی "سنجیق"، به یک ستون ارتش عراق حمله کرده اند. 3- در این روز یک نفتکش ایرانی و یک کشتی قبرسی در خلیج فارس، هدف حمله هواپیماهای دشمن قرار گرفتند. به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، نفتکش تفتان که به منظور بارگیری، از بندر عباس عازم خارک بود، امروز هدف قرار گرفت و کشتی باری "می می" با پرچم قبرس نیز که محموله آهن آلات داشت دو بار هدف قرار گرفت. این کشتی در اجاره شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران می باشد. خبرگزاری فرانسه محل حمله به کشتی "می می" را جنوب ترمینال جزیره خارک( شمال شرقی خلیج فارس) اعلام کرد. به گفته منابع دریایی، نفتکش تفتان که 289778 تن نفت خام ظرفیت دارد، در حالی که با شن و ماسه به سوی ترمینال خارک حرکت می کرد، هدف حمله قرار گرفت و دچار آتش سوزی شد که با مهار سریع آتش، خسارات اندکی به کشتی وارد شده و خدمه آن نیز سالم هستند. نفتکش "تفتان" که جزو نفتکش های ایران برای انتقال نفت از خارک به تنگه هرمز است، یک بار دیگر در ( چهارم نوامبر) 13 آبان 1366 مورد حمله نیروی هوایی عراق قرار گرفته بود. شرکت بیمه "لویدز" لندن اعلام کرد یک نفتکش یونانی موسوم به "ورلد پرودیوس" در ساعت 7 صبح در آب های بندر "رأس الخیمه" در جنوب خلیج فارس هدف حمله یک قایق تندرو ایرانی قرار گرفت. به گفته لویدز، این کشتی اکنون در حال سوختن است. منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۶ « دفاع و سیاست » – دفتر نشر معارف انقلاب
توصیه هاشمی به حائری شیرازی / خبر محسن رضایی از برنامه آینده فاو
خاطره روز 13 فروردین سال 1365
امروز تا ساعت چهار و نیم بعد از ظهر در منزل بودم. به دفتر آقای رئیس جمهور رفتم. در سمینار «لبیک با امام» که با حضور ائمه جمعه مراکز استانها، استاندارها و فرماندهان سپاه برای پشتیبانی جنگ تشکیل شده، شرکت کردم. ابهاماتی داشتند. سخنرانی کردم و آن ابهانات را رفع نمودم1. گفتم هدف تنظیم اعزام نیروهای مردمی و امکانات مردمی و دولتی در خدمت جنگ است. آنها اختیارات بیشتر و سپاه امکانات بیشتر میخواستند.
شب سران قوا مهمان آیتالله خامنهای بودیم. احمدآقا نیامده بود. پیشنهاد وزیر خارجه عمان در خصوص پیغام آمریکا مبنی بر کمک ما به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان در مقابل گرفتن نیازهای تسلیحاتی مطرح شد. با اینکه اصل مطلب را قبول داریم، چون از فاز دیگری در جریان است، قرار شد از طریق دیگری عمل نشود. رئیس جمهور تاکید بر لزوم عدم یاس آمریکا داشتند و من پیشرفت کاری را که از طریق [محسن] کنگرلو انجام میشود،توضیح دادم و مورد تائید قرار گرفت. قرار شد آقای وحیدی مسئول اطلاعات سپاه، با چهار آمریکایی که به این منظور به زودی به ایران میآیند، صحبت کنند.
آقای [محسن] رضایی اطلاع داد که چند نظامی عراقی در جبهه به ما پناهنده شدهاند. آنها میگویند که عراق آماده میشود تا دوشنبه آینده در منطقه فاو حمله کند. گفت امشب در جبهه شمال نیروهای ما به صورت محدود حمله کردهاند.
آقای حائری شیرازی در خصوص مسائل شیراز مشورت کرد. گفتم تسلیم نظرات آیتالله منتظری باشد و سعی در تفاهم با رقیبان داشتهباشد. امام جمعه زنجان اصرار به سفر من به زنجان داشت و برای استان زنجان، لشکر مستقل سپاه میخواست. آخر شب مصاحبه رادیو تلویزیونی داشتم2.
1- در این سخنرانی آمدهاست: «در عملیات والفجر8 پیروزیهای قاطعی به دست آمده که تاکنون به خوبی حفظ شده است و دشمن فکر نمیکرد رزمندگان اسلام چنین پیروزی را داشته باشند و تصور هم نمیکرد که بتوانیم مقاومت کنیم اما وضع برادران ما از روزهای اول بسیار بهتر است و ما در فاو استحکامات قابل دوام و تدارکات بسیاری داریم و فاو قابل حفظ است و پیروزی رزمندگان ما آثار قابل توجهی داشتهاست. دنیا اکنون جمهوریاسلامی را بهتر میفهمد و آثاری از انطباق با این شرایط دیده میشود و دنیا اکنون حاضر است، پیروزی ما را بپذیرد. رژیم عراق بیش از هرزمان دیگری متزلزل است و ما نباید به دشمن اجازه ترمیم ضایعات وارده را بدهیم».
2- در این مصاحبه اهداف و نتایج سمینار لبیک یا امام تشریح شد. در بخشی از این مصاحبه آمدهاست: «از مسائلی که در این سمینار مورد بررسی قرار گرفت، نحوه تامین نظرات امام امت بود و در نتیجه بررسی و بحث کمیسیونهای مختلف و جمعبندی نظرات تصمیم گرفتهشد که در هر استان یک ستاد به نام ستاد جنگ مرکب از استاندار، امام جمعه استان که اکثراً نماینده امام هم هستند و فرمانده سپاه پاسداران ناحیه همراه با مسئولی که از جهاد سازندگی تشکیل شود که این ستاد، نظارت عالیه بر همه مسائل مربوط به جنگ را در هر استان بر عهده خواهد داشت. از وظایف این ستادها تنظیم امکانات مردمی و دولتی است که با درخواست سپاه این عوامل و امکانات به جبهه اعزام شوند، البته سایر عوامل که در این رابطه بودند کماکان به کار خود ادامه خواهندداد و در مرکز هم یک شعبهای عالی مرکب از امام جمعه تهران، نخستوزیر، فرمانده سپاه، سرپرست سازمان تبلیغات اسلامی و رئیس ستاد ارتش تشکیل میشود و درمجموع امکانات موجود کشور و نیازهای جبهه و جنگ زیر نظر این شورا و ستادها اداره خواهدشد».
منبع : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلا
افتتاح نمایشگاه فتح فاو در پارک خرم/ تاکید هاشمی درباره خرید ضد هوایی های سپاه
خاطره روز 31 شهریور سال 1365
تا ساعت دو و نیم بعد از ظهر در منزل بودم . استراحت و مطالعه کردم . با دکتر روحانی درباره خرید ضد هوایی های اسکای کارد سپاه صحبت شد .
حاج احمد آقا آمد و گفت امام نظر قاطع دارند که گروه سید مهدی هاشمی باید طرد و تعقیب شوند . نگرانیمان این است که آیت الله منتظری سخت برنجد و ضرر کنیم . پیشنهاد کردم که برای تعدیل نظراتشان خدمت امام برسم .
عصر برای دیدن و افتتاح نمایش عملیات والفجر ۸ و فتح فاو به محل پارک خرم رفتم و سه ساعت آنجا بودم . صحنه خیلی جالب ، برای آنها که مطلع از خصوصیات عملیات بودند ، تنظیم نشده ولی برای عموم جالب است . احساس کردم مغزم خیلی خوب کار نمی کند و حتی اسم خیلی از اماکن آشنا را فراموش کرده بودم مثل فاو ، خور عبدالله و ......
پس از مراجعت به خانه احساس سردرد داشتم . به پزشکان بیت امام اطلاع دادم . دکتر [مسعود] پور مقدس آمد . معاینه کرد و گفت لازم است پزشک متخصص مغز و اعصاب بیاید . قرار شد زود بخوابم . یک قرص والیوم ۵ خوردم و زود خوابیدم . دکتر [حسن] عارفی و احمد آقا هم آمدند ،ولی چون من به خواب رفته بودم به فردا موکول نمودند .
منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب
واکنش جالب امام به عقب نشینی از فاو / "مهم نیست مال خوشان بود پس گرفتند!"
خاطره روز 02 اردیبهشت سال 1367
تا ساعت نه صبح خوابیدم. تا عصر وقتم عمدتاً به خواندن گزارش های دوسه روز گذشته و انجام کارهای دفتر گذشت. آقای محسن رضائی از منطقه تلفن کرد و خواهان آزاد شدن بعضی از نیروهایش از خط دفاعی توسط ارتش شد.
احمد آقا برای شنیدن مسئله فاو آمد و گفت وقتی که خبر سقوط فاو را به امام دادیم، گفتند مهم نیست، جایی را شما گرفته اید، از آنها است و آنها پس گرفته اند. با آقای خامنه ای درباره پذیرش هواپیما ربایان که در الجزایر هستند و الجزایر از ما خواسته که آنها را بپذیریم، صحبت کردیم. قرار شد بگوییم، به شرط اینکه ما در دادگاهی کردن آنها آزاد باشیم، می پذیریم.
تشکیل جلسه سران قوا در سایه سقوط فاو/ بررسی احتمال درگیری با آمریکا در خلیج فارس
خاطره روز 03 اردیبهشت سال 1367
در منزل بودم. وقتم به خواندن گزارش ها و انجام کارهای عقب افتاده گذشت. عصر آقای سرهنگ [مصطفی] ترابی پور، برای امور ارتش و جنگ آمد. کارها را تلفنی انجام دادم. شب سران قوا مهمان بودند. بیشتر بحث درباره جنگ بود. همگی تحت تأثیر سقوط فاو بودیم. مشکلات جنگ و خطر درگیرشدن با آمریکا در خلیج فارس، بیشتر وقت را گرفت.
احتمال دارد آمریکا در آینده، حفاظت از همه کشتی های نفتی را به عهده بگیرد. در مورد مدارس، قرار شد امتحانات را به موقع برگزار کنند. در مورد طرح پزشکان، قرار شد پیشنهاد رفتن اجباری به شهرستان ها لغو شود؛ وزارت بهداشت چنین اجازه ای داده است.
موفقیت سپاه در جنوب،ناکامی ارتش در غرب / تسخیر فاو همراه با پیغام محرمانه به کویت
خاطره روز 21 بهمن سال 1364
اول طلوع فجر از خواب بلند شدم. بعد از نماز صبح به تعقیب اخبار عملیات پرداختم. معلوم شد نیروی زمینی [ارتش] کاری از پیش نبرده و با دادن تعدادی تلفات عقب نشینی کرده است. قرارگاه نجف سپاه، جزیره امالرصاص را تصرف کرده و قرارگاه خاتم یک با قدرت از اروند عبور کرده و در چند محور خطوط دفاع عراق را شکسته و اهداف مرحله اول را به خوبی تأمین کرده و شهر فاو را تصرف نموده است. قرارگاه هوایی سپاه هم قسمت اعظم اهدافش را گرفته است.
عبور از اروند رود و شکستن خطوط دفاعی و استحکامات دشمن از کارهای معجزه آسا در جنگ است. هوا گاهی ابری است و دشمن هنوز گویا هدف اصلی حملات را نفهمیده. در اطلاعیههایی که تنظیم کردیم، سعی شد هدف را از دشمن مخفی نگاه داریم. دفاع دشمن و حتی دفاع هوایی امروز ضعیف بود و اعتراف کرده که ما از آب عبور کردهایم. به تهران اطلاع دادیم که پیک راهی کویت شود و به حکام کویت بگوید که خودشان باید جزیره بوبیان را حفظ کنند که عراق آن را اشغال نکند. اگر عراق در جزیره بوبیان نیرو مستقر کند، کار نیروهای ما در عراق سخت میشود. از قرارگاههای خاتم 1 و 2 آمدند و توضیح دادند. بعضی محورها ماهیت پشتیبانی یا فریب دارند.
نیروی زمینی ارتش مصمم است، امشب دوباره در جزیره بوارین عمل کنند. اگر هم موفق نشود، نفس عمل برای پشتیبانی عملیات اصلی که در فاو است، مفید خواهد بود. قبل از خواب [گزارش] آخرین وضعیت میدانهای جنگ را گرفتم. خاتم 1 - سپاه - به پیش میرود و استحکامات در غرب اروند رود میسازد و خاتم 2 - ارتش - درگیر شده و قصد پیشروی در جزیره بوارین را دارد. حاج احمدآقا وضع جبهه را پرسید؛ گفتم در نقطه اصلی، خوب پیشرفت کردهایم.
نگرانی محمد یزدی از اتهام سرمایه داری!/ حملات متقابل ایران و عراق در فاو و فکه
خاطره روز 09 اردیبهشت سال 1365
با زنگ تلفن سرهنگ [مصطفی]ترابی [مسئول دفتر مشاورت امام در ارتش] بیدار شدم. اطلاع داد یک کشتی روسی حامل اسلحه برای کویت را برای بازرسی توقیف کردهاند. گفتم آزادش کنند. به دفتر آمدم. آقای محسن رضایی اطلاع داد دیشب در چهار محور در دریاچه نمک به عراق حمله کردهایم و موفق شدهایم و به اهداف رسیده ایم1.
در تنفس آقایان [محمد]یزدی و [احمد]آذری[قمی] و [محمدعلی]موحدیکرمانی آمدند و درباره تشکیل واحد جدید «همکاری حوزه و دانشگاه» که از طرف جامعه اسلامی دانشگاهی و جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و جامعه روحانیت مبارز [تهران] تشکیل شود، مشورت کردند. نگرانند متهم به لیبرالی و سرمایهداری شود. گفتم بهتر است قبلاً در شورای عالی انقلاب فرهنگی، اساسنامه و تشکیلات آن تصویب شود.
مسئولان ورزش بانوان آمدند و درباره مسائل کار خود سوال داشتند. به ستاد تبلیغات جنگ گفتم پیروزی دیشب را تبلیغ کنند. آقای [حسن]فیروزآبادی [معاون نخستوزیر در امور جنگ] آمد و درباره نحوه تخصیص ارز برای سپاه و ارتش سوال کرد. گفتم کمیسیون ویژهای تشکیل شود تا اولویتها را تعیین کنند.
عصر برای صحبت در سمینار شهید مطهری2، به دانشگاه تهران رفتم. اول شب به خانه رسیدم. در فکه، دشمن حمله کرده3 و در فاو ما حمله کردهایم.
1- عملیات پیروزمندانه والفجر8 که از 20 بهمن سال 64شروع شدهبود، در این روز با تهدید بصره از جنوب به پایان رسید. یگانهای احتیاط ارتش عراق 75 روز پاتک کردند اما موثر نبود و بر آمار تلفات و خسارتهای دشمن افزود، چنان که سر فرماندهی ارتش عراق به یقین رسید که تلاش برای باز پسگیری فاو به جایی نمیرسد و به جز انهدام یگانهایش نتیجهای ندارد، لذا پاتکها را متوقف کرد. در عملیات والفجر8، حدود 600 کیلومتر مربع تصرف شد.
2- آقای هاشمی در اولین نشست سمینار بررسی اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری با ارائه تحلیلی پیرامون زندگی آن شهید، تاثیرات استاد مطهری در شکلگیری نظام جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار داد. ایشان گفت: «مطهری از موفقترین علما و دانشمندان تاریخ است، به طوری که اگر کسی بخواهد برای زندگی خود سناریو و فیلمنامه بنویسد، نمیتواند به این خوبی این کار را به انجام ببرد. ایشان در دوران مختلف زندگی خود کار کردهاست و در زمان خوبی زندگی ایشان مصرف شدهاست. جانبازیهای امروز جوانان در جبهههای جنگ، معلول شهادت انسانهای بزرگی چون استاد شهید مطهری میباشد.»
3- در نتیجه هجوم دشمن در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی و والفجر یک در فکه که با یک لشکر زرهی و ده تیپ پیاده انجام شد، اقدام گسترده دشمن با واکنش موثر خودی خنثی گردید. در این عملیات 176 دستگاه زرهی و 12 خودروی دشمن منهدم شد.
منبع : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب
فهرست فرماندهان برای جبران تلفات امکانات مهندسی در فاو و حلبچه / جلسات جداگانه هاشمی با دکتر روحانی، شمخانی و محسن رضایی
خاطره روز 06 خرداد سال 1367
ساعت چهار و بیست دقیقه بامداد بیدار شدم و نماز خواندم و دوباره تا هفت و نیم صبح خوابیدم. پس از صبحانه مجدداً مذاکرات با فرماندهان سپاه شروع شد و بیشتر از کمبودها و مشکلات نیروها و نابسامانیها نالیدند و می خواستند امکانات بیشتری از کشور به جنگ اختصاص یابد.
ظهرهم جهادیها آمدند، تلفات امکانات مهندسی در فاو و حلبچه را برای جبران صورت دادند. با آقایان رضائی و شمخانی و دکتر روحانی ، جداگانه درباره برنامه های جدید مدیریت نیروهای مسلح صحبت کردیم.
احمدآقا تلفنی درباره اعلان طرح جدید مشورت کرد. قرارشد تا برگشتن من به تهران صبر شود. ساعت هفت ونیم به پاسگاه امیدیه آمدیم و با هواپیما به سوی تهران حرکت کردیم . مهدی ترجیح داد با ماشین برگردد. ساعت نه ونیم به منزل رسیدیم.
منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶7 « پایان دفاع، آغاز بازسازی » – دفتر نشر معارف انقلاب
سیل انتقادات از فرماندهان سپاه بخاطر شکست در فاو و شلمچه / پیشنهاد حضور نخست وزیر در رأس ستاد جنگ جدی شد
خاطره روز 09 خرداد سال 1367
ساعت هفت صبح به مجلس رسیدم. تا ساعت هشت گزارش ها را خواندم. به جلسه شعبه رفتم. چند اعتبار نامه و نامزدهای کمیسیون هایی تصویب شد . ساعت یازده صبح ، جلسه هیأت رئیسه موقت تشکیل و مسئولیت ها تقسیم شد. ظهر کارهای دفترم را انجام دادم.
عصر آقای [ابراهیم] سنجقی برای امور جنگ و آقای [احمد ] وحیدی برای امور اطلاعات سپاه و عملیات ویژه خارج آمد. آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین ] آمد . تذکراتی درباره جنگ داشت. آقای محسن رضائی آمد؛ گزارش وضع جبهه ها را داد و
برای ستاد فرماندهی کل قوا بحث شد.
جلسه هیأت رئیسه داشتیم. درباره ستاد جدید فرماندهی بحث کردیم و به این نتیجه رسیدیم که مناسب ترین فرد، فعلا آقای [میرحسین موسوی ] نخست وزیر است. همگی از فرماندهان بالای سپاه اظهار نارضایتی داشتند. این روزها به خاطر دو شکست فاو و شلمچه، فرماندهان سپاه سخت مورد تهاجم قرار دارند و از اینکه در ستاد فرماندهی حاکمیت پید ا کنند، مخالفت شدید میشود.
اول شب آقایان [علی] شهبازی، [منصور] ستاری و [مصطفی] ترابی آمدند و مخالفت شدیدی با ریاست آقای محسن رضائی در ستاد ابراز کردند و خواستار ریاست دکتر روحانی شدند و پیشنهادهای غیر عملی دیگری هم داشتند، منجمله تشکیل شورای
فرماندهی به جای ستاد. به نخست وزیر گفتم که مسئولیت ستاد را جدی بگیرد . قرار شد امشب مشورت کند؛ ایشان هم شرایطی دارد. شب به خانه آمدم. با احمد آقا درباره ترکیب ستاد مذاکره کردیم. گفت دکتر روحانی و دکتر [محمد علی] هادی [نجف آبادی] هم با ایشان مبنی بر مخالفت با سران سپاه مذاکره کرده اند . احمد آقا از ضعیف تر شدن مدیریت نخست وزیر با پذیرفتن سمت جدید نگران است.
منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶7 « پایان دفاع، آغاز بازسازی » – دفتر نشر معارف انقلاب
تقاضای کروبی از هاشمی: مجازات مقصران سقوط فاو و شلمچه / شکایت سپاه از کروبی
ساعت پنج صبح به سوی دزفول حرکت کردیم . ساعت هفت به پادگان نیروی زمینی دزفول رسیدم. صبحانه صرف شد و سپس با آقایان حسنی سعدی و دژاکام درباره خطوط پدافندی ارتش در جنوب، حدود دویست کیلومتر از چیلات تا چزابه ، مذاکره کردیم و درباره احتمال خطر در شرهانی و حمرین و بعضی نقاط دیگر و نیز خط دیگر از جزیره مجنون تا زید، حدود یکصد کیلومتر و احتمال خطر در زید، به آنها تاکید کردیم که برنامهای برای تاسیس یگانهای سبک برای خطوط غیر مهم ، به منظور آزادسازی یگانهای کیفیتی و مانوری ارائه دهند.
ساعت هشت ونیم به سوی باختران حرکت کردیم. در محلی نزدیک اسلام آباد، کنار رودی برای استراحت و صرف هندوانه توقف کوتاهی داشتیم . ساعت یک و نیم بعد از ظهر به باختران [= کرمانشاه] رسیدیم. در محل نیروی زمینی سپاه در منطقه طاق بستان اقامت کردیم. جای بسیار با صفا و خوش منظرهای است. تاکنون طاق بستان را ندیده بودم و فکر نمی کردم تا این حد با صفا باشد. آقای شمخانی به حلبچه رفته بود. در آنجا دشمن تجمع دارد و احتمال حمله است. آنها نیروی بیشتر می خواهند. تماس گرفتم. قرار شد آقای عزیز جعفری [فرمانده قرارگاه قدس ] برای توضیح وضع منطقه بیاید. ساعت شش بعد از ظهر آقایان [علی] شمخانی و عزیز جعفری و [محمد باقر] قالیباف [فرمانده لشکر5 نصر] و جمعی دیگر از اعضای ستادشان آمدند. گزارش وضع حلبچه و ماؤوت را دادند . نیرو کم و خطوط دفاعی آسیب پذیراست . راه چاره درست کردن استحکامات و موانع است. به آقایان [محمد] فروزنده و [غلامرضا] فروزش تاکید کردم که به کار مهندسی رزمی حلبچه اولویت بدهند. مقداری هم درباره وضع کلی جنگ، تجهیز امکانات، بسیج نیروها و پشتیبانی و بررسی وضع دشمن مذاکره شد. اکثر سپاهیان از اظهار آقای [مهدی] کروبی [نایب رئیس مجلس ] در روز 15 خرداد که در سخنرانی عمومی از من خواست که مقصران احتمالی سقوط فاو و شلمچه را کیفر بدهیم، شکایت دارند. منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶7 « پایان دفاع، آغاز بازسازی » – دفتر نشر معارف انقلاب
نظر هاشمی درباره حجم عقب نشینیهای چند ساعته از فاو/ عزیمت رحیم صفوی و رضایی به منطقه
خاطره روز 04 خرداد سال 1367
تا ساعت هشت صبح ، طرح وزارت برنامه و بودجه در مورد نظام نیروهای مسلح را مطالعه کردم. به مجلس رفتم. تا ساعت نه صبح گزارش ها را خواندم. آقای محسن رضائی اطلاع داد که دشمن در شلمچه و شاح شمیران حمله را شروع کرده است . در شاخ شمیران دفع شده، ولی در شلمچه درگیر هستیم.
از آن لحظه تا دو بعداز ظهر، مرتب وضع جبهه را گزارش کردند. رفته رفته گزارش هانشان می داد که دشمن خطوط را شکسته و پیش می آید و بالاخره بعد از ظهر اطلاع دادند که از کل منطقه عملیاتی کربلای 5 عقب نشینی کرده ایم 1. قبول اینکه در چند ساعت این همه عقب نشینی شده باشد، مشکل بود. شاید تصمیم درستی گرفته باشند که بتوانند پشت خط بهتری دفاع کنند و نیروها را در یک مقاومت غیر عاقلانه تلف نکنند، ولی قبول چنین مطلبی از نیروهایی که همیشه پیروز بوده اند و در سنگرهای ضعیف هم از عهده دشمن بر می آمدند، دشوار است. تفاوت در این است که در گذشته نیروهای ما معمولا مهاجم
بوده اند و این بار مدافع اند و روحیه مدافع ندارند و تاکتیک های معمول و مجرب آنها بیشتر تهاجمی بوده و خط برای دفاع تنظیم نشده، بلکه برای ادامه پیشرفت بوده است.
چند نفر از نماینده های شکست خورده انتخابات آمدند . آقایان لطیف صفری، [سید حسین] محمدی آذر و [مرادعلی] احمدی از سنقر برای کار آینده خود مشورت می کردند. آقای [ناصر حیرا نی] نوبری سفیرمان در شوروی آمد. مشکلات فراوان روس ها را گفت :عقب نشینی از افغانستان، اختلافات داخلی، درگیری ها در آذربایجان 2 و درباره چگونگی بهره برداری ما از این وضع مذاکره شد و ایجاد معادله ای بین نیاز روس ها به ما در افغانستان و ما به آنها در جنگ با عراق.
ملاقات های ظهر و عصر را لغو کردم. از اداره قوانین برای تنظیم برنامه افتتاحیه دوره سوم آمدند. آقایان محسن رضائی و رحیم صفوی که در تهران بودند، ساعت چهار بعد از ظهر با هواپیما به سوی جنوب رفتند . رئیس جمهور و فرماندهان ارتش در بندر عباس بودند. با نخست وزیر و احمد آقا چند بار تلفنی درباره وضع جبهه مذاکره کردیم . [آقای بیژن نامدار زنگنه ] وزیر جهاد سازندگی آمد و اطلاعات خودش را از وضع جبهه داد. قرار گذاشتیم که با اتومبیل به خوزستان برویم.
عفت و یاسر و مهدی به مجلس آمدند و چمدان مر ا آوردند . در آخرین لحظه منصرف شدم و قرار شد که فردا صبح با هواپیما برویم. ساعت ده شب به خانه رسیدیم . خسته و کوفته خوابیدم.
1- با سقوط فاو، موانع روانی در ارتش عراق برطرف شد، ابتکار عمل به دست دشمن افتاد و رزمندگان قبل از اینکه فرصت یابند تا خود را با وضعیت جدید وفق دهند، با حوادث دیگری مواجه شدند . ارتش عراق در 4 خرداد با سپاه های سوم، هفتم و گارد ویژه به شلمچه حمله کرد و منطقه آزاد شده در عملیات کربلای 5 را در اختیار گرفت . در این عملیات نیز، دشمن از سلاح شیمیایی به طور وسیع بهره گرفت. پس از سقوط شلمچه، در حالی که دشمن برای هجوم به جزایر مجنون آماده می شد، نیروهای خودی عملیات بیت المقدس 7 را انجام دادند.
٢ - آذربایجان و ارمنستان از جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی، در زمستان سال 1366 به خاطر منطقه قره باغ به زدوخورد پرداختند که در این درگیری های قومی 32 نفر کشته شدند. ادامه این اختلافات موجب شد مقامات مسکو در این هفته، کامران باقروف دبیر اول حزب کمونیست آذربایجان و کارن دمیرچیان دبیر اول حزب کمونیست ارمنستان را برکنار کنند . سیاست های اقتصادی و سیاسی میخائیل گورباچف در دوره رهبری اتحاد شوروی،باعث شده بود اختلافات داخلی بیشتر شود و ادامه این مسائل به فروپاشی آن کشور منجر گردید.
منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶7 « پایان دفاع، آغاز بازسازی » – دفتر نشر معارف انقلاب
روزشمارخاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی/ 13 بهمن ۱۳۶5:
مهدی هاشمی کنار پدر در قرارگاه تاب نیاورد نیمه شب به فاو رفت
ساعت پنج بامداد بیدار شدم. گزارشها را خواندم و رادیوهای فارسی آمریکا و انگلیس را گرفتم. هنوز مسأله رسوائی آمریکا در ارتباط با ایران مسأله روز است. گروگانگیری جدید در لبنان، دارد بحران میآفریند. بوی شرارتی از طرف آمریکا میآید. پیروزی چشمگیر ایران در عملیات کربلای پنج و تهدید بصره، سه اردوگاه غرب و شرق و ارتجاع را در ارتجاع را در حمایت از صدام جدیتر کردهاست.
از قرارگاه مقدم اطلاع گرفتیم. معلوم شد برخورد مهمی نداشتهاند. از جزیره صالحیه به طور کامل بیرون آمدهاند و پلها را پشت سر خود خراب کردهاند. قرار شد با فرماندهان [لشکر]نصر در قرارگاه خاتم مذاکره داشته باشیم. تا عصر فرصتی داشتیم. با همراهان به شهر شوشتر در یکصد کیلومتری اهواز رفتیم. در بین راه دو نیروگاه رامین و زرگان را دیدیم. از روستاها و شهرکها عبور کردیم. تقریباً تمام طول راه از میان مزارع عبور کردیم. منطقه آبادی است، ولی در راه جز کمی نخل ندیدیم. در خیابانهای شوشتر گردش کردیم و شهر را شلوغ و پرجمعیت دیدیم. نگران بمباران آن و سایر شهرها هستیم. در مراجعت، بیرون شهر زیر درخت کناری توقف کردیم و کاهو مصرف شد. برای ناهار به گلف برگشتیم. مهدی تلفن منزل را گرفت، تلفنی با منزل صحبت کردم. ساعت چهار بعد از ظهر به قرارگاه خاتم رفتیم. آقایان شمخانی و رحیمصفوی، شرح وضع جبهه و توجیه عقبنشینی از غرب کانال ماهی و صالحیه را گفتند که در مورد صالحیه قابل قبول نبود. در مورد کانال ماهی هم نظر من این است که از اول در تحکیم مواضع و الحاق کوتاهی شدهاست. بعد از نماز و شام، فرماندهان نیروی زمینی ارتش آمدند. پیشنهاد چهار عملیات محدود در مناطق غرب و شمال غرب دادند. آقای رضایی گفت بهتر است که امکانات آنها به جنوب بیاید و سپاه را پشتیبانی کند. گفتم تصمیمگیری را به بعد میگذاریم. سپس فرماندهان لشکرهای محمد رسولالله(ص)، کربلا و الغدیر که از غرب کانال عقب نشستهاند، آمدند و توضیحاتی دادند که ما را قانع کنند که امکان ماندن نبود. در مجموع قبول کردیم که در شرایط موجود نمیتوانستند بمانند. گرچه اگر از اول تلاش کرده بودند، میتوانستند شرایط الحاق به سایر نیروها و تحکیم مواضع را فراهم کنند. سپس درباره ارائه عملیات بحث شد. نظر آنها این بود که امکان تداوم پس از رسیدن نیروهای سپاه مهدی و سازماندهی آنها به دست میآید و فعلاً باید به پدافند در خطوط فعلی اکتفا شود. حرف ما این بود، با فشاری که در اثر بمباران شهرها بر ما هست، رکود جبهه قابل تحمل نیست. نظر آقای رضایی این بود که به هر اندازه که نیرو جمع شود، میتوانیم عمل کنیم. بعضیها نظرشان این بود که صبر کنیم تا نیروی کافی بیاید و حمله وسیع بکنیم. تا ساعت دوازده شب بحث شد. اصرار آنها برای گرفتن امکانات از ارتش بود و موفقیت را مشروط به وجود توپخانه بیشتر و تانک و نفربر میدانشتند. ساعت یک بامداد به گلف رسیدیم و خوابیدیم. مهدی به جبهه فاو رفت. منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب
ماجرای سقوط فاو و سوء استفاده بیبیسی از یک خاطره غلط+ سند
خبرگزاری تسنیم: هاشمی رفسنجانی که چندسالی است خاطرات وی درباره اشخاص و موضوعات مختلف حواشی زیادی را ایجاد کرده است اینبار با ذکر خاطرهای درباره سقوط فاو سعی کرد سیاسیکاری نیروهای انقلاب را عامل اصلی سقوط این منطقه معرفی کند.
حمید ربانی طی یادداشتی با عنوان "ماجرای سقوط فاو و سوء استفاده بی بی سی از یک خاطره غلط" نوشته و نسخهای از آن را در به خبرگزاری تسنیم ارسال کرده است که متن کامل آن از نظرتان میگذرد:
بهار سال 67 برای رزمندگان ایران فصل تلخی بود. افزایش پیدا کردن دامنه جنگ به خلیجفارس و بازشدن پای شوروی و آمریکا برای مقابله با ایران، جنگ را سختتر کرده بود. دو اَبَر قدرت شرق و غرب تصمیم گرفتند با با هزینه کردن هر بهایی ایران را شکست دهند. به همین خاطر بیش از پیش سیل اطلاعات و تسلیحات را به سوی ارتش صدام روانه کردند.
فاو یکی از استراتژیکترین مناطقی بود که علیرغم اهمیت زیاد این منطقه برای عراق، از زمستان سال 64 به تصرف رزمندگان ایرانی درآمد. پذیرش فتح فاو توسط ایران آنقدر برای ارتش صدام سخت بود که تا هفتاد روز بعد با پاتکهای شدید و مداومش سعی میکرد این منطقه را پس بگیرد. این آرزو در بهار 67 محقق شد. صبح 28 فروردین در حالی که ایران بخشی از تمرکز و توجه نیروی نظامیاش را متوجه جبهه شمالغرب کرده بود، ارتش عراق که گارد ریاستجمهوریاش را دور از چشم نیروهای ایرانی در منطقه مستقر کرده بود به فاو حمله میکند. نیروهای ایرانی که کمتعداد بودند میکوشند با مقاومت خود مانع سقوط فاو شوند اما حجم آتش دشمن و بمبهای شیمیایی دو روز بعد رزمندگان را مجبور به عقبنشینی از منطقه میکند.
هاشمی رفسنجانی که چندسالی است خاطرات وی درباره اشخاص و موضوعات مختلف حواشی زیادی را ایجاد کرده است با ذکر خاطرهای در این باره سعی کرد سیاسیکاری سپاه را عامل اصلی سقوط فاو معرفی کند. وی در دیدار با جمعی از آزادگان با حمله به سردار رحیمصفوی، عملکرد زمان جنگ او را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «یکی از فرماندهان - سردار ..-که من آخرین بار او را خوب نجات دادم این روزها میبینم گاهی حرفهایی می زند! وی فاو را با آن همه امکانات و اموال گذاشت و برگشت از روی پلی که با زحمت ساخته بودیم.» روایتی که از سوی هاشمی و برخی همفکران او از سقوط فاو و ماههای پایانی جنگ ارائه میشود، عامل اصلی این ناکامیها را کوتاهی و قصور سپاه معرفی میکند. روایتی که حتی عقبنشینی رزمندگان را نیز ناشی از تلقین روانی ناشی از شیمیایی عنوان میکند.
این در حالی بود که اسناد عملیاتی آن مقطع این ادعا را رد میکند و نشاندهنده تلاش و پیگیری فرماندهان در ماجرای سقوط فاو است. سندی که در شماره 28 نشریه نگینایران منتشر شده و مربوط به گزارش سردار رشید از روز سقوط فاو است، این حادثه را اینگونه روایت میکند:
«صبح ساعت 7.5 اطلاع پیدا کردیم که دشمن به فاو حمله کرده و برادر غلام پور به همراه احمد کاظمی منتظر هلی کوپتر هستند در اهواز تا خودشان را به فاو برسانند. ساعت 8.5 میگفتند به سه محور النجار – استراتژی – ام قصر حمله کرده. ساعت 9.5 اخبار حاکی از این بود که رخنهی النجار ترمیم شده ولی جاده استراتژی و کارخانه نمک و ام قصر هنوز رخنه ها باقی هستند و همگی ما تصور درستی از میزان و وسعت حمله دشمن به فاو نداشتیم و برادر محسن میگفت: چیزی شبیه استراتژی دفاع متحرک میباشد که به سپاههایش دشمن دستور داده که هر سپاه حمله ای داشته باشد.
ساعت 12 ظهر که غلام پور از فاو با باختران تماس گرفت وضع را بد توصیف کرد و رخنه دشمن را اساسی مطرح کرد از روی جاده استراتژی و دریاچه نمک و کارخانهها به عمق 4 کیلومتر رخنه کرده بودند ساعت 3 بعد از ظهر با یک فروند هلی کوپتر 214 از باختران بلند شدیم و در پایگاه شهری همدان نشستیم و ساعت 4.5 با یک فروند هواپیمای فالکن بلند شدیم و ساعت 5.5 در پایگاه امیدیه بزمین نشستیم معاون عملیاتی نیروی هوایی خلبان اردستانی بود، گفت: من موفق شدهام فقط یک پرواز روی فاو داشته باشم و بمباران کنم از آنجا ساعت 6 با یک فروند هلی کوپتر 214 به ماهشهر آمدیم و چون هوا داشت تاریک میشد به منطقه فاو نرفتیم و همانجا ماندیم تا ساعت 9 شب دشمن از خط ما بر روی جاده استراتژی 7 کیلومتر و بر روی جاده ام قصر 11 کیلومتر رخنه کرده بود و دو سوم خطوط دفاعی ما را شکسته بود. رخنه بسیار وسیعی بود.»

نقل خاطراتِ نادرست و و تحریف واقعیتهای انقلاب توسط هاشمی رفسنجانی طی دوسال گذشته بارها منجر به سوء استفاده رسانهها و جریانهای معاند برای حمله به انقلاب شده است. آخرین نمونه از این سوء استفاده در روایت سقوط فاو بود که بی بی سی با مبنا قرار دادن خاطره نادرست و غیرواقعی هاشمی و با درهم آمیختن گزارههای درست و غلط مدعی فرمان امام برای اعدام برخی فرماندهان دفاع مقدس شده بود.
ا
ملاقات هاشمی و فرماندهان سپاه پیرامون عقب نشینی های فاو / توضیحات محسن رضایی پیرامون شکست شلمچه
خاطره روز 05 خرداد سال 1367
ساعت چهار صبح بیدارشدم. بعد از نماز از آقای [محمد] فروزنده [رئیس ستاد کل سپاه ] وضع جبهه را گرفتم؛ خبر تازه ای نداشت. گفت نیروهای ما پشت کانال و عرایض موضع گرفته اند. به فرودگاه رفتیم و با دو هواپیمای کوچک به سوی جنوب پرواز کردیم . قرار بود که در دزفول بنشینیم اما به خاطر احتمال خطر، ترجیح دادیم که به بوشهر برویم . مهدی و یاسر و محافظان و دکتر روحانی و دکتر [حسن] فیروزآبادی [مشاور نظامی نخست وزیر] و [ابراهیم] سنجقی همراه بودند.
ساعت هفت ونیم در پایگاه هوایی بوشهر به زمین نشستیم. در مهمانخانه پایگاه تا آماده شدن ماشینها توقف کردیم. توضیحاتی از جانشین پایگاه درباره وضع پایگاه شنیدیم و تلفنی از وضع جبهه پرسیدیم. ساعت نه و ربع با چند ماشین به سوی اهواز حرکت کردیم و ساعت دو بعد از ظهر به گلف رسیدیم 1. ناهار خوردیم و آقای محسن رضائی توضیحاتی کوتاه درباره شکست در شلمچه داد و سپس استراحت کردیم.
بعد از نماز مغرب تا ساعت دو و نیم بامداد ، فرماندهان سپاه و فرماندهان لشکرهای ثارالله و الغدیر و کربلا و نجف اشرف و المهدی(عج) و فجر درباره کیفیت عملیات و علل عقب نشینی توضیح دادند؛ بیشتر به خاطر آتش انبوه و فشار زرهی و پیاده و شیمیایی بود .ولی ضعفهای جدیدی در روحیه ها و انگیزه ها و به تعبیری به ضعف توکل در اثر اتکاء بیشتر به امکانات دیده می شود. خوابیدم. خبر رسید که عراق می خواهد به حملات خود در منطقه زید - در منطقه دفاعی ارتش - ادامه دهد.آماده باش داده شد و فرماندهان سپاه به منطقه رفتند تا به آنها کمک کنند.
1- «گلف» یا پایگاه منتظران شهادت، پیش از انقلاب متعلق به شرکت نفت بود . در سال های جنگ از این محل که بیرون از شهر اهواز قرار داشت، به عنوان محل اعزام نیرو به جبهه و محل استقرار فرماندهان استفاده می شد. اغلب جلساتی که آقای هاشمی، فرماندهجنگ، هنگام حضور در اهواز داشت، در این مکان برگزار میشد.
منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶7 « پایان دفاع، آغاز بازسازی » – دفتر نشر معارف انقلاب
هاشمی: آیا واقعا فرماندهان نظامی از وضع خالی خزانه کشور بی خبرند؟
اذان صبح بیدار شدم. اخبار را گرفتم و گزارشها را خواندم. در جلسه فرماندهان لشکرها و قرارگاه شرکت کردم. آنها توضیحات مانور واحدهای خود را در عملیات آینده دادند و موارد بررسی شد. جلسه تا ظهر طول کشید1. ساعت سه مجدداً فرماندهان لشکرها آمدند و نیازهای خودشان را گفتند. آنها مدعیاند امکانات کشور آن طور که باید و شاید صرف جنگ نمیشود. پس از بحث به نتایجی رسیدیم.
کارهای مهندسی و دفاعی جزیره داد. آنها قسمت مهمی از هور را خشک کردهاند و این کار باز هم ادامه دارد. کمبودهای کمپرسی و آتش پدافند و سهمیه مهمات را گفت. آخر شب با آقایان محسن رضایی، رحیم صفوی و روحانی درباره تداوم عملیات در شمال و محورهای قابل پیشرفت مذاکره کردیم و به نتایج خوبی رسیدیم2. آخر شب گزارشها را خواندم و دیر وقت خوابیدم.1- امکان انجام دادن عملیات در منطقه فاو، با حضور فرماندهان سپاه و آقای هاشمی بررسی شد. فرماندهان تیپ ها و لشکرهای قرارگاه کربلا در جلسه با آقای هاشمی رفسنجانی، در یک گزارش مبسوط درباره شناسایی از خط دشمن، توانایی و استعداد آن، مانور عملیات، تعداد گردان های موجود خودی و وضعیت اعزام نیرو، ایشان را در جریان عملیات فاو قرار دادند. علاوه بر این، کمبود کادر اداره کننده یگان و کادر بخش های مختلف جنگ، رابطه این عملیات با عملیات اسکله ها، ضرورت استفاده از زرمی و مقایسه زمین فاو با مناطق دیگر در جنوب، در این جلسه مطرح شد. درباره تعداد گردان های موجود، گزارش فرماندهان نشان از محدودیت توان آنها داشت. آقای قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر 41 ثارالله، استعداد لشکرش را 11 گردان و آقای علی زاهدی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) نیز گردان های لشکرش را همین تعداد ذکر کرد. این فرمانده در پاسخ به سؤال آقای هاشمی درباره دلیل کم بودن تعداد گردان های لشکر، گفت:« به خاطر تلفات کادر، بعضی گردان ها در یکدیگر ادغام شده اند. به جای امکانات منهدم شده هم امکاناتی جایگزین نشده است. چون این یگان را از نظر تأمین نیرو، استان اصفهان پشتیبانی میکند.» فرمانده سپاه این استان آقای رضا سیف اللهی در مورد وضعیت نیرو به آقای هاشمی گفت:« در جریان اعزام سپاهیان حضرت محمد(ص)، 7 هزار نفر از استان اصفهان اعزام داشتیم که از میان آنها 1400 نفر( 400 نفر پشتیبان و 1000 نفر رزمی) به لشکر امام حسین(ع) داده شد.»همچنین توان انسانی لشکر 17 علی ابن ابی طالب(ع) برای عملیات را آقای غلامرضا جعفری 6 گردان اعلام کرد. ایشان افزود: « از این تعداد، 2 گردان دارای نیروی کامل نیست. همچنین 4 گردان از آنها در خط های پدافندی مستقر هستند.» مسئله دیگری که فرماندهان بر آن تأکید کردند، ضرورت مجهز شدن سپاه به تانک و نفربر بود. از نظر فرماندهان سپاه، سخت شدن اوضاع جنگ و افزایش مواضع توأم با موانع و انواع آتش دشمن، موجب شده که ادامه جنگ به روش گذشته، تلفات سنگینی به نیروهای رزمنده و کادر عملیاتی وارد آورد، لذا برای بهره برداری از فرصت های به دست آمده که بعد از پشت سرگذاشتن خط های پدافندی متعدد دشمن حاصل میشود، همچنین حمله به دشمن و جابه جایی نیرو در حین عملیات، به تانک و نفربر نیاز مبرم احساس می شود.فرمانده لشکر 8 نجف آقای احمد کاظمی در این باره خطاب به آقای هاشمی فرمانده جنگ گفت: «ما در عملیات کربلای 5 اگر پنج گردان تانک در اختیار داشتیم، تا کانال زوجی [پیشروی] می کردیم.» ایشان همچنین بی حفاظ بودن نیروها هنگام جابه جایی از عقبه به خط و تلفات فراوان آنها را مطرح کرد. آقای کاظمی سپس افزود:« یک دسته 22 نفره پیاده وقتی فرمانده اش شهید میشود، رها می شوند. اما اگر تانک و نفربر باشد، آتش خمپاره 60 و 81 بر روی آن مؤثر نیست، ولی بچه های بسجی را [از بین می برد.]... ما باید 2، 3 لشکر رزمی داشته باشیم.» ایشان همچنین خطاب به آقای هاشمی گفت: « حاج آقا، الان من مشکل نیرو ندارم، من این گردان که الان دارم، معاون ندارد.... مشکل کادر ما چه شکلی باید حل شود. اگر بخواهید پیاده بجنگید، فرمانده گردانهایمان را از دست می دهیم.»درباره کمبود کادر عملیات در یگان ها، آقای حسین اردستانی راوی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در قرارگاه خاتم مطلبی را با عنوان "خستگی فرماندهان! کمبود شدید کادر"، در دفترچه خود چنین نوشته است:« همه شهید شدند؛ از یاران سال اول جنگ بیش از چند سردار باقی نمانده، مابقی نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند. آقای مرتضی قربانی، فرمانده لشکر 25 کربلا که زبانزد شجاعان و از پیشگامان خیزهای بلند در عملیات ها است، امروز در گوشه ای از سنگر به برادر محسن رضایی می گفت: «آقا محسن، نمی شود یک مدت لشکر کربلا [استراحت و بازسازی کند] یکی دیگر بیاید؟ خدا می داند خسته شدیم. یک مقدار پیش آقای غلامپور(قرارگاه کربلا) و ... باشیم. حاج بصیر که شهید شد، "نوبخت" و "طوسی" هم مفقود شده اند، "نوریان" هم ستاد مشترک فشار آوردند، بروند ناحیهخراسان، ناحیه هم با ما هماهنگ نیست. این حالت در غالب فرماندهان مشاهده می شود، به همین دلیل فرماندهی به طور جدی در صدد است که یک رده کادرهای اصلی را بالا بکشد. جعفری اسدی، مرتضی قربانی، احمد کاظمی، باقر قالیباف، عبدالمحمد رئوفی، عزیز جعفری و امین شریعتی، از جمله افرادی هستند که فرماندهی در نظر دارد آنها را از رده لشکر بالا آورده و مسئولیت های فعلی آنها را به افراد دیگری بدهد. نیروی کادر نیز از مشکلات اصلی یگان ها است. در این مقطع لشکر8 نجف دارای 3 گردان است گر چه "قزوین و زنجان" که پشتیبان آن بود، برداشته شده و عقبه لشکر در انحصار زنجان گذاشته شده و طبعاً کمبود نیروی لشکر تشدید می گردد، ولی برادر احمد کاظمی، فرمانده لشکر نجف می گوید: « "نیرو هم بیاید، کادر ندارم". همچنین لشکر 14 امام حسین(ع) ، 6 گردان کادر در دست دارد، یگان های دیگر نیز به همین صورت هستند و از توان لازم برخودار نیستند. به همین دلیل به طور جدی مسئله کادر سازی و برنامه ریزی پشتیبانی در این خصوص و اصرار بر بکارگیری کادرهای موجود داخل مملکت در مدیریت واحدهای پشتیبانی یگان ها، مطرح گردیده است. آمدن کادرهای مدیریتی استان ها نیز برای عقبه سازی لشکرها و فارغ نمودن فرماندهان یگان ها از این مسائل برای پرداختن جدی تر به طرح و عملیات جنگ، مورد نظر قرار گرفته است.»2- یکی از جلسات مهم جنگ، امروز با حضور آقای هاشمی در قرارگاه مرکزی سپاه تشکیل شد. در این جلسه که ابتدا به نظر می رسید اجرای عملیات در منطقه فاو مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت، مطالب مهمی عنوان شد که بیان کننده پاره ای از گره های اساسی جنگ است. در این جلسه، زمین فاو که برای عملیات سال 1366 انتخاب شده است، با مناطق دیگر در جنوب مقایسه شد. این مقایسه به درخواست آقای هاشمی انجام شد. ایشان از فرماندهان پرسید:« با توجه به اینکه شما هدف و استراتژی جنگ را می دانید، در شرایط کنونی، در منطقه جنوب، زمینی ارزشمندتر و بهتر از فاو سراغ دارید؟ ما می خواهیم بدانیم آیا چیز دیگری در ذهن شما هست؟» فرماندهان به خصوص فرماندهان لشکرهای 8 نجف (آقای احمد کاظمی) و 41 ثارالله (آقای قاسم سلیمانی) از بیان نظرات خود که پیش از این با فرماندهی سپاه طرح کرده بودند، امتناع کردند، زیرا برخی فرماندهان به خصوص این دو فرمانده، در مورد انجام دادن عملیات در فاو، به طور جدی ابهام داشتند و آن را بی تأثیر می دانستند و به عنوان هدف ارزشمند رد می کردند. عامل مؤثر دیگر در این باره آن است که اجرای عملیات در مناطق شلمچه، هور و زید نیز به دلیل حساسیت و هوشیاری بسیار زیاد ارتش عراق و عدم تناسب توان موجود سپاه با مقتضیات حمله در آن مناطق، امکان پذیر نیست. در پاسخ به سؤال آقای هاشمی، فرمانده کل سپاه پاسداران توضیح داد که متناسب با توان سپاه این زمین انتخاب شده است. به علاوه ، ابتدا فاو مد نظر نبود، اما پس از آنکه در شلمچه و زید غافل گیری دشمن برای عملیات فراهم نبود، به فاو توجه شده است. با این حال، در این منطقه نیز چنانچه غافلگیری میسر نباشد، انجام عملیات ناممکن خواهد بود.علاوه بر بحث های عملیاتی، فرماندهان سپاه کوشیدند در فرصت به دست آمده، آقای هاشمی را دقیق تر و عمیق تر متوجه مشکلات یگانها و جنگ کنند. از این رو با بیان مجدد مسئله زرهی به وسیله یکی دو تن از فرماندهان، زمینه طرح مسائل گشوده شد. آقای هاشمی در این مورد گفت:« تأمین قطعه تانک ها ممکن است، اما تانک به ما نمی دهند.» یکی از فرماندهان با اشاره به اینکه با زحمت و از منابع مختلف یک سری قطعه موتور تانک و خشایار خریداری کرده اند، گفت: « 4 گروهان تانک آماده کرده ایم، به استعداد 40 دستگاه تانک و 2 گروهان نفربر پی. ام.پی و خشایار، اما با توجه به مستهلک بودن آنها، از نصف آنها می شود در میدان عمل استفاده کرد.» آقای رضایی نیز درباره ضرورت تجهیز سپاه به زرهی، گفت: «ما تلفات بسیار عظیمی داریم میدهیم و نیروهای خیلی خوب اکثراً به خاطر یک ترکش از دست می روند. باید همت شود که تانک و نفربر فراهم کنیم.»موضوع مهم دیگری که از نظر فرماندهان واجد اهمیت بود و بارها در صحبت با یک دیگر مطرح می کردند، مسئله اصلی نبودن جنگ در کشور و به کنار بودن قسمت اعظم توان مملکت از صحنه نبرد می باشد. از این رو از آقای هاشمی خواستند که مدیران کشور باید در اداره امور جبهه، فرماندهان را یاری دهند و از آنجا که جنگ، موجودیت نظام سیاسی را با خطر مواجه ساخته، همه باید در اداره آن سهیم باشند و از واگذاری مسئولیت فقط به سپاه، پرهیز شود. آقای رحیم صفوی در این باره گفت: «شما انتظار دارید فقط کادرهای سپاه ایفای نقش کنند که اکثر آنها نیز تاکنون شهید شده اند. خود من از کردستان که به جنوب آمده، 300 نفر بودیم، به جز 5 نفر، همه شهید شده اند. اگر برنامه این است که تا آخر بجنگید، باید برای این مسئله فکر اساسی بشود.» ایشان با لحن انتقادی افزود: « طبقه بندی موجود کشور، تقسیم بندی شده است به اینکه یک عده بجنگند و عده ای دیگر زندگی کنند.»فرمانده لشکر25 کربلا، آقای مرتضی قربانی نیز به تشریح دیدگاه های خود در این زمینه پرداخت. ایشان با اشاره به لزوم بسیج توان کشور برای اداره جنگ و آوردن نیرو و وسایل مورد نیاز جبهه از استان ها و شهرها و مانند آن، گفت:«تمام توان سپاه جمع شده برای این عملیات، من می گویم استاندار، ائمه جمعه، این ادارات که توی شهرها هستند با این سپاه هایی (نواحی کشوری) که تشکیل شده، بیایند و این مسئله حفاظت را در جنگ برطرف کنیم، این عملیات با این وضع که می بینید لو رفته است.» در توضیح منظور آقای قربانی، فرمانده سپاه ادامه داد:« ایشان [فرماندهان] میگویند امکانات سپاه نمی رسد که هم در مقابل منافقین و عراقی ها پدافند خوبی داشته باشیم و هم زمین هایی را برای عملیات آینده آماده بکنیم. استاندارها و ائمه جمعه هر کس امکاناتی دارد، بیاید توی همان سپاه ناحیه خودش و آنها را فعال کنند.» صحبت های آقای قربانی درباره حضور استاندارها و ائمه جماعات و جذب امکانات شهرها به جنگ، واکنش منفی و توأم با عصبانیت آقای هاشمی را برانگیخت: « ما جلسه ای در مازندران با استاندار داشتیم، او گزارش داد که از دو سال پیش تاکنون 1500 دستگاه ماشین از امکانات استان به لشکر25 کربلا داده شده است و این لشکر آن قدر وضعش خوب است که فقط 10 میلیون تومان بابت خرید پسته پرداخته است. به رفسنجان هم که رفتم، لیستی که در مورد کمک به لشکر 41 ثارالله دادند، چیز عظیمی بود.» آقای قربانی در تکذیب خبرهای داده شده به آقای هاشمی، گفت: « پسته کجا؟! ما برنج برای تغذیه نیروهای بسیجی نداریم!» آقای هاشمی با ناراحتی بیشتر گفت: «برعکس، من نگران هستم، این سؤالاتی که درباره کادر، تعداد گردان و ... از شما کردم برای همین بود. ببینید ما الان کشور را به حالت تهییج در آوردیم که می خواهیم بجنگیم.... پولی که اصلاً نیست در خزانه؛ واقعاً شما نمی دانید؟! ما الان در شهر شاهد صف مردم در مقابل بانکها هستیم که می خواهند از بانک پول دریافت کنند، اما پول نیست. در چنین شرایطی پنج میلیارد تومان بدون حساب و کتاب از خزانه دادیم به سپاه که مشکلات یگان ها را حل کند، اما اکنون میبینیم شما می گویید وضع کادرمان مناسب نیست. خوب بعد از عملیات فاو، توان شما نصف این مقدار می شود و برای مرحله بعدی که باید از بسیج مردم ثمره بگیریم، لشکرهایتان استعداد جنگیدن ندارد.» مسئولان لشکرهای سپاه به نداشتن مسئولیت از طرف استان ها در جنگ، اشاره کردند و افزودند که استان ها باید برای بسیج امکانات مهندسی و ایجاد فضا و دادن امکانات آموزشی مسئولیت بپذیرند. علاوه براین، از نظر آنها مشکل جنگ فقط پول نیست، بلکه در سطح ملی باید در ابعاد مختلف به مسئله جنگ اهتمام شود. اما آقای هاشمی تأکید کرد: «در حال حاضر بیش از امکانات فعلی که به جبهه داده می شود، امکان پذیر نیست و هرچه جلوتر برویم، این آهنگ کندتر خواهد شد.»مباحث این جلسه موجب تشکیل جلسه دیگری ـ که عده معدودی از فرماندهان در آن شرکت داشتند ـ گردید. در این جلسه هشت تن از فرماندهان عملیاتی و سه تن از فرماندهان پشتیبانی، مشکلات جنگ را با حضور آقای هاشمی بررسی کردند. برخلاف جلسه صبح، این گفتگو در جو آرام تر و با خوش و بش توأم بود. یادداشت های آقای غلامعلی رشید درباره این جلسه، مؤید این است که به طور کلی دو مسئله به آقای هاشمی انتقال یافت: آموزش ( با کمک گرفتن از مملکت)، عضوگیری از کادرهای قوی از بیرون سپاه( از سطح کشور) برای تقویت یگان ها.منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۶ « دفاع و سیاست » – دفتر نشر معارف انقلاب
تعیین شروط فرمانده کل سپاه برای انجام یک عملیات موفق!
تمام روز را در محل گلف در یک اتاق به سر بردیم و به امور جنگ و بررسی نیازها و طرحها پرداختیم 1. [ آقایان رفیق دوست و زنگنه ] وزرای سپاه و جهاد و [ آقای حسن فیروز آبادی ] معاون نخست وزیر در امور جنگ هم که احضار شده بودند ، آمدند . فرماندهان لشکر ۲۵ کربلا آمدند . سازمان و نیازهای لازم لشکرشان را توضیح دادند . دو ساعت طول کشید و از این طریق وضع کلی لشکرهای سپاه روشن شد .
معطل ماندن ابزار جنگ و ماشین ها به خاطر نداشتن قطعه از مسائل مهم بود که وزیر سپاه مکلف شد برای تامین قطعه تلاش کند . نیازهای رزمی و تدارکات هم بررسی شد . این نیازها حجم عظیمی است و خرج زیادی تحمیل می کند . قرار شد دو هزار کمپرسی برای مهندسی هور تجهیز شود 2.عصر فرماندهان نیروی زمینی ارتش آمدند و با حضور فرماندهان سپاه ، طرح عملیاتی منصور که از طرف ارتشی ها تنظیم شده بود ، مورد بررسی قرار گرفت . فرماندهان سپاه به آسانی آن را نمی پذیرند و کار عمده عملیاتی به عهده آنها است . کمیسیونی برای بررسی بیشتر از دو طرف تشکیل شد .قبل از مغرب ، چند دقیقه ای همراه با دکتر روحانی در حیاط خاکی گلف قدم زدیم . هوا به شدت گرم بود . روزها واقعاً بر مردم اهواز سخت می گذرد . شب برای جمع بندی مذاکرات دو روزه با فرماندهان سپاه جلسه ای داشتیم 3. بد نبود .تلفنی با نخست وزیر و احمد آقا که در بیت امام جلسه سران داشتند ، صحبت کردم و از نخست وزیر اجرای اموری در ارتباط با جنگ خواسته شد .1- در ادامه جلسه قبل طرح های دیگر سپاه از جمله طرح عملیات یدک در هور و اجرای عملیات های محدود در مناطق بدره ، زرباطیه ( مندلی ) و ماووت مطرح شد که آقای هاشمی توجه بیشتر به طرح " هور " داشت و گرفتن بدره ، زرباطیه و مندلی را دارای ارزش چندانی ندانست . ایشان در این جلسه طرح طرح ارتش برای تصرف خانقین را مطرح کرد .در جلسه دیگری در قرارگاه نیروی زمینی سپاه در اهواز ، مسئولان این نیرو در حضور آقای هاشمی طی گزارش هایی ، فعالیت های دشمن در سرتاسر جبهه ها ، اوضاع خطوط خودی ، همچنین مشکلات تامین مهمات و امکانات مهندسی و لجستیکی را تشریح کردند . در نخستین گزارش ، پس از عادی خواندن فعالیت دشمن در مناطق شمال غرب و غرب ، بر تشدید حساسیت در مناطق شرق دجله ، هور ، جزیره مجنون ، شلمچه و فاو تاکید شد . سپس افزوده شد که دشمن توان رزمی لشکر گارد و همچنین سرعت بازسازی نیروهایش را افزایش داده است به طوری که هم اکنون پادگان های عراق پر از نیرو می باشد . اقدامات مهندسی دشمن در منطقه فاو تا رو به روی جزیره مینو و نفوذ عناصر شناسایی او به مواضع نیروهای خودی در سواحل اروند تا شلمچه ، از موضوع های گزارش بعدی بود . در ادامه این جلسه ، گزارش هایی نیز درباره وضعیت نیروهای خودی و مشکلات آنها از جمله کمبود مهمات ، ادوات و تجهیزمهندسی به خصوص در خط فاو مطرح شد و سپس تصمیماتی به منظور رفع این مشکلات اتخاذ گردید.2- به دنبال جلسه دیروز قرارگاه خاتم الانبیاء و منتفی شدن طرح مانور پیشنهادی نیروی زمینی سپاه، برای عملیات آتی ، امروز با حضور آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده عالی جنگ ، و آقایان محسن رضایی فرمانده کل سپاه ، محسن رفیق دوست وزیر سپاه ، علی شمخانی فرمانده نیروی زمینی سپاه ، رحیم صفوی قائم مقام فرمانده نیروی زمینی سپاه ، غلامعلی رشید مسئول معاونت عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) و جانشین عملیاتی فرمانده کل سپاه ، محسن روحانی رئیس ستاد کل پدافند ، و محمد فروزنده مسئول مهندسی قرارگاه خاتم ، جلسه ای دیگر برگزار شد که در آن مباحث دیروز پیگیری و تلاش شد تا بن بست طرح عملیات حل شود . در این جلسه فرمانده کل سپاه تلاش می کرد تا حاضران را به عملیات در این منطقه امیدوار کند . آقای محسن رضایی ضمن توجیه نقاط ضعف طرح عملیات پیشنهادی ، گفت :" ما تلاش خواهیم کرد تا روی طرح قبلی برای حل مشکل عبور از تنگه کار کنیم و در هفته آینده نتایج را ارائه خواهیم داد ". سرانجام پس از این دوره از بحث ها ، تتنها یک راه حل برای اجرای عملیات در منطقه ابوالخصیب ( حیدر ) باقی ماند و آن بازگشت به طرح توافق شده در ۷/۵/۱۳۶۵ بود .در جلسه امروز همچنین در خصوص مشکلات پشتیبانی ، مهندسی ، تامین نیرو و نیازهای لجستیکی بحث و تصمیماتی اتخاذ شد . در پایان این جلسه به منظور تسریع در کار ، تقسیم وظایفی انجام گرفت که بر اساس آن مقرر شد تا فرمانده کل سپاه امور مربوط به عملیات در منطقه حیدر و توجیه یگان ها و تقویت پدافندی در جنوب را پیگیری کند و فرمانده عالی جنگ نیز مسائل مربوط به تامین و پشتیبانی تدارکات این عملیات را حل کند . رجوع کنید به کتاب " روز شمار جنگ ایران و عراق " ، کتاب چهل و چهارم ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ صفحه ۱۸۶3- در این جلسه فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت :" ما از عملیات کربلای یک تاکنون با مشکلات بسیار ، جنگ را ادامه داده ایم و دچار عقب ماندگی سه ماهه ای در این خصوص می باشیم ، به طوری که عدم تدارک یگان های عمل کننده این ذهنیت را در برخی فرمانده یگان ها ایجاد کرده که این کار تعمداً انجام می گیرد ". آقای هاشمی نیز در این جلسه ضمن ابراز رضایت از موفقیت نیروی زمینی سپاه در استفاده از نیروهای وظیفه ، برای تامین نیرو و گسترش سازمان رزم سپاه گفت :" در اینم باره دست ما باز است و می توانیم با کمی فشار آمار مورد نیاز را برای انجام یک عملیات بزرگ تامین کنیم . حداکثر نیاز مهندسی دو هزار دستگاه کمپرسی است که من شخصاً این مساله را حل می کنم ". در این باره فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت :" از عملیات خیبر ( ۳/۱۲/۱۳۶۲) تاکنون در زمینه مهندسی یگان ها ، ما هیچ اقدامی به منظور جایگزینی یگان های انهدامی انجام نداده ایم ، لذل حالا در حال جمع آوری لودر و بولدوزر و دیگر امکانات نظیر آنها هستیم " . آقای هاشمی درادامه گفت :" به هر حال من و حاج محسن رفیق دوست تمام این مسائل را در حد مقدور دنبال می کنیم و ما تمام تلاش خود را انجام خواهیم داد و چنانچه انجام نشد ، شما این کوتاهی را از جانب ما تلقی نکنید ". آقای شمخانی گفت :" ما نمی گوییم کوتاهی می کنید ، ولی مشکلاتی که باید در خرداد ماه حل شود ، قرار است آذر ماه حل شود و این برای ما فایده ندارد ". آقای هاشمی در ادامه این جلسه گفت :" ما تمامی امکانات کشور را بسیج کرده ایم تا عملیات آتی را انجام دهیم ". در این خصوص فرمانده کل سپاه ضمن تعیین شروطی برای عملیات موفق در این منطقه ، گفت :" اگر شما به قول های خودتان در خصوص تامین به موقع تجهیزات مهندسی و مهمات و همچنین حضور بیشتر در جبهه ها عمل کنید ، ما قول یک عملیات موفق را به شما خواهیم داد ". آقای هاشمی در پاسخ ضمن قبول موارد یاد شده گفت :" بیشتر پشتیبانی را به عهده من بگذارید و من در کنار شما خواهم بود ". در خاتمه این جلسه و در پی توافق فرمانده نیروی زمینی سپاه ضمن اشاره به توانایی فرماندهان سپاه بر انجام دادن امور ، افزود :" شما اطمینان داشته باشید که هر کار نشدنی را به شدنی تبدیل خواهیم کرد و این کار را با هر وسیله ممکن ( فشار ، ایثار و ...) عملی خواهیم کرد ". وی افزود :" ما برای این کار هم شجاعت لازم و هم سابقه لازم را داریم و ان شاء الله ما به قدرت الهی مشکلات انقلاب را حل خواهیم کرد و شکی در این مورد نداشته باشید ". آقای هاشمی در پاسخ گفت :" من هیچ شکی ندارم که شما از ما جلوتر هستید و ممکن است ما به دلایلی در کارمان کوتاهی کنیم ولی شماها کوتاهی نمی کنید . با این تقسیم کار می خواستیم تا هر کس تکلیف خود را بداند و الا ما می دانیم که شما کوتاهی نخواهید کرد و شما همه هستی خود را برای جنگ گذاشته اید ". منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب
شرط رضایی برای هاشمی: امکانات بدهید عملیات موفق بگیرید!
تمام روز را در محل گلف در یک اتاق به سر بردیم و به امور جنگ و بررسی نیازها و طرحها پرداختیم ۱ [آقایان رفیق دوست و زنگنه] وزرای سپاه و جهاد و [آقای حسن فیروز آبادی] معاون نخست وزیر در امور جنگ هم که احضار شده بودند ، آمدند . فرماندهان لشکر ۲۵ کربلا آمدند. سازمان و نیازهای لازم لشکرشان را توضیح دادند. دو ساعت طول کشید و از این طریق وضع کلی لشکرهای سپاه روشن شد .
معطل ماندن ابزار جنگ و ماشین ها به خاطر نداشتن قطعه از مسائل مهم بود که وزیر سپاه مکلف شد برای تامین قطعه تلاش کند . نیازهای رزمی و تدارکات هم بررسی شد . این نیازها حجم عظیمی است و خرج زیادی تحمیل می کند . قرار شد دو هزار کمپرسی برای مهندسی هور تجهیز شود ۲. عصر فرماندهان نیروی زمینی ارتش آمدند و با حضور فرماندهان سپاه ، طرح عملیاتی منصور که از طرف ارتشی ها تنظیم شده بود ، مورد بررسی قرار گرفت . فرماندهان سپاه به آسانی آن را نمی پذیرند و کار عمده عملیاتی به عهده آنها است. کمیسیونی برای بررسی بیشتر از دو طرف تشکیل شد . قبل از مغرب، چند دقیقه ای همراه با دکتر روحانی در حیاط خاکی گلف قدم زدیم. هوا به شدت گرم بود. روزها واقعاً بر مردم اهواز سخت می گذرد. شب برای جمع بندی مذاکرات دو روزه با فرماندهان سپاه جلسه ای داشتیم ۳ بد نبود . تلفنی با نخست وزیر و احمد آقا که در بیت امام جلسه سران داشتند، صحبت کردم و از نخست وزیر اجرای اموری در ارتباط با جنگ خواسته شد . ۱- در ادامه جلسه قبل طرح های دیگر سپاه از جمله طرح عملیات یدک در هور و اجرای عملیات های محدود در مناطق بدره، زرباطیه (مندلی) و ماووت مطرح شد که آقای هاشمی توجه بیشتر به طرح " هور" داشت و گرفتن بدره، زرباطیه و مندلی را دارای ارزش چندانی ندانست . ایشان در این جلسه طرح طرح ارتش برای تصرف خانقین را مطرح کرد . در جلسه دیگری در قرارگاه نیروی زمینی سپاه در اهواز ، مسئولان این نیرو در حضور آقای هاشمی طی گزارش هایی، فعالیت های دشمن در سرتاسر جبهه ها، اوضاع خطوط خودی ، همچنین مشکلات تامین مهمات و امکانات مهندسی و لجستیکی را تشریح کردند. در نخستین گزارش، پس از عادی خواندن فعالیت دشمن در مناطق شمال غرب و غرب ، بر تشدید حساسیت در مناطق شرق دجله ، هور ، جزیره مجنون ، شلمچه و فاو تاکید شد . سپس افزوده شد که دشمن توان رزمی لشکر گارد و همچنین سرعت بازسازی نیروهایش را افزایش داده است به طوری که هم اکنون پادگان های عراق پر از نیرو می باشد . اقدامات مهندسی دشمن در منطقه فاو تا رو به روی جزیره مینو و نفوذ عناصر شناسایی او به مواضع نیروهای خودی در سواحل اروند تا شلمچه ، از موضوع های گزارش بعدی بود . در ادامه این جلسه ، گزارش هایی نیز درباره وضعیت نیروهای خودی و مشکلات آنها از جمله کمبود مهمات ، ادوات و تجهیزمهندسی به خصوص در خط فاو مطرح شد و سپس تصمیماتی به منظور رفع این مشکلات اتخاذ گردید. ۲- به دنبال جلسه دیروز قرارگاه خاتم الانبیاء و منتفی شدن طرح مانور پیشنهادی نیروی زمینی سپاه، برای عملیات آتی ، امروز با حضور آقای هاشمی رفسنجانی فرمانده عالی جنگ ، و آقایان محسن رضایی فرمانده کل سپاه ، محسن رضایی فرمانده کل سپاه ، محسن رفیق دوست وزیر سپاه ، علی شمخانی فرمانده نیروی زمینی سپاه ، رحیم صفوی قائم مقام فرمانده نیروی زمینی سپاه ، غلامعلی رشید مسئول معاونت عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) و جانشین عملیاتی فرمانده کل سپاه ، محسن روحانی رئیس ستاد کل پدافند ، و محمد فروزنده مسئول مهندسی قرارگاه خاتم ، جلسه ای دیگر برگزار شد که در آن مباحث دیروز پیگیری و تلاش شد تا بن بست طرح عملیات حل شود . در این جلسه فرمانده کل سپاه تلاش می کرد تا حاضران را به عملیات در این منطقه امیدوار کند . آقای محسن رضایی ضمن توجیه نقاط ضعف طرح عملیات پیشنهادی ، گفت :" ما تلاش خواهیم کرد تا روی طرح قبلی برای حل مشکل عبور از تنگه کار کنیم و در هفته آینده نتایج را ارائه خواهیم داد ". سرانجام پس از این دوره از بحث ها ، تتنها یک راه حل برای اجرای عملیات در منطقه ابوالخصیب (حیدر) باقی ماند و آن بازگشت به طرح توافق شده در ۷/۵/۱۳۶۵ بود . در جلسه امروز همچنین در خصوص مشکلات پشتیبانی ، مهندسی ، تامین نیرو و نیازهای لجستیکی بحث و تصمیماتی اتخاذ شد . در پایان این جلسه به منظور تسریع در کار ، تقسیم وظایفی انجام گرفت که بر اساس آن مقرر شد تا فرمانده کل سپاه امور مربوط به عملیات در منطقه حیدر و توجیه یگان ها و تقویت پدافندی در جنوب را پیگیری کند و فرمانده عالی جنگ نیز مسائل مربوط به تامین و پشتیبانی تدارکات این عملیات را حل کند . رجوع کنید به کتاب " روز شمار جنگ ایران و عراق " ، کتاب چهل و چهارم ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ صفحه ۱۸۶ ۳- در این جلسه فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت :" ما از عملیات کربلای یک تاکنون با مشکلات بسیار ، جنگ را ادامه داده ایم و دچار عقب ماندگی سه ماهه ای در این خصوص می باشیم ، به طوری که عدم تدارک یگان های عمل کننده این ذهنیت را در برخی فرمانده یگان ها ایجاد کرده که این کار تعمداً انجام می گیرد ". آقای هاشمی نیز در این جلسه ضمن ابراز رضایت از موفقیت نیروی زمینی سپاه در استفاده از نیروهای وظیفه ، برای تامین نیرو و گسترش سازمان رزم سپاه گفت: "در این باره دست ما باز است و می توانیم با کمی فشار آمار مورد نیاز را برای انجام یک عملیات بزرگ تامین کنیم . حداکثر نیاز مهندسی دو هزار دستگاه کمپرسی است که من شخصاً این مساله را حل می کنم ". در این باره فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت :" از عملیات خیبر (۳/۱۲/۱۳۶۲) تاکنون در زمینه مهندسی یگان ها ، ما هیچ اقدامی به منظور جایگزینی یگان های انهدامی انجام نداده ایم ، لذل حالا در حال جمع آوری لودر و بولدوزر و دیگر امکانات نظیر آنها هستیم " . آقای هاشمی درادامه گفت :" به هر حال من و حاج محسن رفیق دوست تمام این مسائل را در حد مقدور دنبال می کنیم و ما تمام تلاش خود را انجام خواهیم داد و چنانچه انجام نشد ، شما این کوتاهی را از جانب ما تلقی نکنید ". آقای شمخانی گفت :" ما نمی گوییم کوتاهی می کنید ، ولی مشکلاتی که باید در خرداد ماه حل شود ، قرار است آذر ماه حل شود و این برای ما فایده ندارد ". آقای هاشمی در ادامه این جلسه گفت :" ما تمامی امکانات کشور را بسیج کرده ایم تا عملیات آتی را انجام دهیم ". در این خصوص فرمانده کل سپاه ضمن تعیین شروطی برای عملیات موفق در این منطقه ، گفت :" اگر شما به قول های خودتان در خصوص تامین به موقع تجهیزات مهندسی و مهمات و همچنین حضور بیشتر در جبهه ها عمل کنید ، ما قول یک عملیات موفق را به شما خواهیم داد ". آقای هاشمی در پاسخ ضمن قبول موارد یاد شده گفت :" بیشتر پشتیبانی را به عهده من بگذارید و من در کنار شما خواهم بود ". در خاتمه این جلسه و در پی توافق فرمانده نیروی زمینی سپاه ضمن اشاره به توانایی فرماندهان سپاه بر انجام دادن امور ، افزود :" شما اطمینان داشته باشید که هر کار نشدنی را به شدنی تبدیل خواهیم کرد و این کار را با هر وسیله ممکن ( فشار ، ایثار و ...) عملی خواهیم کرد ". وی افزود :" ما برای این کار هم شجاعت لازم و هم سابقه لازم را داریم و ان شاء الله ما به قدرت الهی مشکلات انقلاب را حل خواهیم کرد و شکی در این مورد نداشته باشید ". آقای هاشمی در پاسخ گفت :" من هیچ شکی ندارم که شما از ما جلوتر هستید و ممکن است ما به دلایلی در کارمان کوتاهی کنیم ولی شماها کوتاهی نمی کنید . با این تقسیم کار می خواستیم تا هر کس تکلیف خود را بداند و الا ما می دانیم که شما کوتاهی نخواهید کرد و شما همه هستی خود را برای جنگ گذاشته اید ". منبع متن روز شمار : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب
جلسه سران قوا در دفتر آیتالله خامنهای / لغو حکم جانشینی رضایی رأی نیاورد
صبح زود به مجلس آمدم. رئیسجمهور تلفنی از من خواستند که در مجلس کمک کنم تا اختیارات رئیسجمهور ضعیف نشود، ولی با مواضع اکثریت نمایندگان، عملاً کار زیادی نمیشود کرد.
در جلسه علنی تا هنگام تنفس ماندم. مطابق معمول به خاطر مسئولیت جنگ کمتر در جلسات مجلس میمانم. راهیان کربلا که از استان گیلان عازم جبهه بودند، مقابل مجلس آمدند. برای آنها صحبت کردم1. نمایندگان به خاطر مسائل امنیتی موافق نیستند که زیاد دراینگونه مراسم شرکت کنم.این روزها این صحنه چند بار تکرار شدهاست. پیش از ظهر با جمعی از دانشآموزان مدرسه امیرکبیر قزوین که چهل هزار تومان برای جبهه آوردهبودند، ملاقات و برایشان صحبت کردم. ظهر دکتر محیط و اسماعیلی آمدند. محیط برای جلوگیری از ضایعات روانی در اثر جنگ پیشنهادهایی داشت. عصر پاسداران نمونهای که در جنگ خوش درخشیدهبودند، آمدند. برای آنها صحبت کردم2. در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوریاسلامی] شرکت کردم. بحث بر سر تعطیل دفاتر حزب بود که به نتیجه نرسیدیم. شب با سران دیگر قوا مهمان آقای خامنهای بودیم. نامه سرهنگ جمالی [جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش] مطرح شد که خواسته بود فرمانده نیروی زمینی عوض شود و حکم جانشینی آقای رضایی لغو شود. مقبول نیافتاد. قرار شد به او ابلاغ شود که با همین وضع باید خدمت کنند. درباره مشکل ارتش و سپاه بحث شد. قرار شد چهارشنبه به قم برویم. آقای دکتر ولایتی برای سفر به لیبی و سوریه عازم است. قرار شد اطلاع دهد که به تقاضای سوریه حدود چهل میلیون دلار نفت به آنها کمک میکنیم و کالاهای بیشتر از آنها میخریم و در ساختن یک سد شرکتشان میدهیم. دیروقت به خانه رسیدم. 1- آقای هاشمی در مراسم عزیمت لشکر چهارم راهیان کربلا از استان گیلان به جبهههای نبرد که در مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: «این احساسات، فداکاریها، بزرگواریها و عواطفی که ملت عزیز ما این چنین بروز میدهند، بسیار با ارزش است. این حرکتی که مردم ما برای خدا، انقلاب و اجرای فرمان امام برای دفاع از اسلام، داوطلبانه و با شور و نشاط انجام میدهند و به جبهه میروند، پدیده بسیار بزرگی است و در تاریخ جایگاه برجستهای خواهدداشت، بخصوص در مورد استان گیلان و مازندران، جایی که دشمنان اسلام در آنجا با برنامهریزی و به کارگیری امکانات مختلف سعی در تضعیف دین و اخلاق داشتند و فکر میکردند که میتوانند آنها را از دامن اسلام دور کنند. اما حالا میبینیم که مردم این خطه از پیشتازان اعزام به جبهه هستند و این شور و هیجان نشانه عمق اسلام، مذهب و اخلاق در میان شما مردم پاکدل و متدین است.» 2-در این دیدار که منتخبین فاتحان فاو و جمعی از پرسنل اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران حضور داشتند، آقای هاشمی گفت: «فتح فاو از چنان اهمیتی برخوردار است که بسیاری از معادلات جهان را بر هم زد و دنیا اکنون تسلیم رزمندگان اسلام شدهاست. پیروزی رزمندگان اسلام در فاو تنها از نظر نظامی مطرح نیست، بلکه از لحاظ سیاسی و روابط دولتها و مسائل آینده نیز دارای آثار ارزشمندی است که نتایج آن تنها با گذشت زمان روشن خواهدشد. حامیان صدام با تجهیزاتی که در اختیار صدام قرار دادهبودند، مطمئن بودند که او شکست نمیخورد، ولی فتح فاو به حامیان صدام نشان داد که صدام شکست میخورد. زیرا عراق تمام توانش را برای بازپسگیری فاو به کار برد، اما نتوانست کاری از پیش ببرد. عبور از اروند رود و مهمتر از آن تدارک و مقاومت کردن پس از آن، در مقابل آن همه تهاجم بیسابقه به فاو که دشمن حتی نتوانست یک وجب از خاک آن را پس بگیرد، بسیار مهم است و باعث شده که دنیا اکنون در برابر شما رزمندگان اسلام سر تعظیم فرود آورد.» منبع : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب