یزدفردا"فرارو- قاسم توکلی؛ «بیانیه مشترک» ایران و گروه 5+1 خبر خوبی برای مردم دردکشیده و صبور ایران بود. مردمی که 12 سال است سنگین ترین فشارها و تحریمهای بین المللی را تحمل کرده اند و اکنون روزنه امیدی باز شده که می توانند طی ماههای آتی به برداشته شدن این فشارها امیدوار باشند. این تحریمها می توانست وضع نشود! این بحران قابل اجتناب بود! ملت ایران مستحق تحمل این آسیب نبود! اما متاسفانه عده ای در دولت قبلی آنچنان سنگی در ته چاه انداخته اند که اکنون پس از دو سال مذاکرات مستمر و فشرده فقط می توانیم «امیدوار» باشیم که «می توان» آن سنگ را از ته چاه درآورد.
اگر تحریمهای چندلایه وضع شده بر ایران طی 12 سال گذشته را به همان سنگ تشبیه کنیم، «بیانیه مشترکی» که دیروز قرائت شد در حکم طناب محکمی است که تیم های مذاکره کننده در لوزان توانسته اند در «ته چاه» به آن سنگ ببندند و بالا کشیدن این سنگ نیز کماکان نیاز به همکاری مداوم و بیش از پیش نیروهای میانه رو و صلح طلب هر دو طرف (ایران و غرب) دارد. به هر روی، این یادداشت نگاهی واقع بینانه خواهد داشت به آنچه ما بر اساس این بیانیه در توافق پیش رو (در تیرماه) به دست خواهیم آورد و آنچه متعهد به انجامش شده ایم و مهمتر از همه اشاره ای خواهد داشت به مهمترین چالشهای پیش روی توافق ایران و غرب. برای تدوین یادداشت نیز از متن بیانیه لوزان، سخنرانی جان کری، سخنرانی ظریف، سخنرانی اوباما و بیانیه وزارت خارجه امریکا در ساعات پس از صدور بیانیه استفاده شده است.
الف-آنچه ایران در ازای اجرای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) به دست خواهد آورد:
1- بر مبنای این بیانیه، پس از اجرایی شدن «برجام» در تیرماه (سه ماه آینده) اتحادیه اروپا، امریکا و سازمان ملل اعمال تحریمهای اقتصادی و مالی «مرتبط با برنامه هستهای» ایران را لغو خواهند کرد (البته تحریمهایی که به علت برنامه موشکی ایران و ... اعمال شده همچنان پابرجا خواهند ماند).
2- پس از اجرایی شدن «برجام»، که باید توسط راستی آزمایی های بازرسان آژانس تایید گردد، قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب خواهد رسید که به منزله الغاء قطعنامه های سابق علیه ایران خواهد بود. از جزئیات شروط برداشته شدن تحریمها هنوز چیزی منتشر نشده است.
3- به این ترتیب ایران می تواند به 180 میلیارد دلار دارای های بلوکه شده اش دست یابد و میلیونها بشکه ذخیره نفت خویش را نیز بدون محدودیتهای بانکی و بیمه انتقال داده و به فروش برساند.
4- جامعه جهانی «حق غنی سازی اورانیوم» را در داخل خاک ایران به رسمیت می شناسد (البته فقط با نسل اول سانتریفیوژها و تا سقف 3 درصد). تاسیسات غنی سازی فردو نیز، با کاربری علمی و تحقیقاتی، به کار خود ادامه خواهد داد.
ب- تعهداتی که ایران با اجرای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) خواهد پذیرفت:
1- ده هزار کیلوگرم اورانیوم «کم غنی شده» ایران به 300 کیلوگرم اورانیوم با غنای 3 درصد کاهش خواهد یافت و تا 10 سال سطح ذخیره اورانیوم همینگونه باقی خواهد ماند.
2- غنی سازی 3 درصد نیز باید با سانتریفیوژهای «نسل اول» صورت گیرد و نه با سانتریفیوژهای پیشرفته (اکنون نسل هشتم سانتریفیوژها مورد استفاده است).
3- تنها نیروگاه نطنز حق غنی سازی اورانیوم دارد (ایران دارای حداقل 4 مرکز غنی سازی اورانیوم می باشد)، تاسیسات فردو نیز کاربری تحقیقاتی و علمی خواهد یافت. تعداد سانتریفیوژهای نصب شده ایران نیز از 19 هزار به یک-سوم یعنی 6 هزار کاهش خواهد یافت همچنین هسته رآکتور آب سنگین اراک برچیده و جایگزین خواهد شد (به نحوی که دیگر ظرفیت تولید پلوتونیوم نداشته باشد). جان کری مدعی شده است 98 درصد ظرفیت هسته ای ایران محدود، برچیده و یا خنثی خواهد شد.
4- بازرسان آژانس طبق «پروتکل الحاقی»، نه تنها به تمام تاسیسات هسته ای ایران «دسترسی آزادانه و سرزده» خواهند داشت که تمام چرخه تدارکاتی و پشتیبانی (شامل معادن اورانیوم، انبارها و تمام کارخانه جات مرتبط) نیز باید در دسترس کامل آنها قرار گیرد.
ج- چالش های پیش روی توافق آتی:
1- خطر کارشکنی تندروها
در هر دو طرف توافق نیروهای تندرویی وجود دارند که از این توافق رضایت ندارند و واکنش های زودهنگام آنها به توافق نیز نارضایتی شان را کاملا بازتاب می دهد. در امریکا ائتلاف تندروها می توانند رئیس جمهور را مقید به تصویب توافق در داخل کنگره کنند و از این طریق دست دولت میانه رو را ببندند. همچنین ممکن است به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی اورانیوم در داخل خاک ایران، اسرائیل و دشمنان منطقه ای ایران را وادارد که با همکاری نیروهای تندرو در داخل امریکا در روند نوشتن پیش نویس توافق آتی کارشکنی کنند و حتی کل توافق نامه را با خطر فروپاشی روبرو کنند.
از سوی دیگر و در ایران، اجرای پروتکل الحاقی (بازدیدهای آزادانه و سرزده از تمام تاسیسات مرتبط با برنامه هسته ای ایران) ممکن است با کارشکنی پارلمان و همچنین نیروهای تندرو خارج از کنترل دولت مواجه گردد. این کارشکنی می تواند آینده توافق را کاملا بی ثبات سازد چرا که جامعه جهانی رفع تحریمها را صراحتا به راستی آزمایی های دقیق بر مبنای پروتکل الحاقی منوط کرده است.
2- تفسیر پذیر و مبهم بودن برخی مفاد توافق آتی
رصد اظهار نظر مقامات ایرانی و غربی طی چند ساعت پس از اعلام «بیانیه مشترک» نشان می دهد در تفسیر طرف ایرانی از توافق، کلیه تحریمها به صورت یک مرجله و یکجا لغو خواهند شد، اما در خوانش طرف امریکایی از بیانیه، تحریمها «مرحله به مرحله» لغو خواهند شد. همچنین در بیانیه مشترک اشاره شده است که ایران پروتکل الحاقی را به صورت «داوطلبانه و موقتی» به اجرا درخواهد آورد. در این بخش نیز واژه «موقتی» مبهم بوده و ممکن است یکی از موارد اختلاف احتمالی در آینده باشد، چه در هنگان نوشتن پیش نویس «برجام» و چه در زمان اجرایی نمودن آن.
3- بی اعتمادی طرفین نسبت به یکدیگر
در بیانیه وزارت خارجه امریکا رسما اعلام شده که این توافق، زمان لازم برای دستیابی ایران به یک بمب را از 2 تا 3 ماه (در حال حاضر) تا یک سال به تعویق خواهد انداخت! این نشان می دهد آنها عمیقاً باور دارند که ایران هدفی جز دستیابی به بمب هسته ای ندارد.
این ظن می تواند با کوچکترین اخلالی در روند «راستی آزمایی های آژانس» تا جایی تشدید گردد که کل توافق را با خطر فروپاشی مواجه سازد.
در سوی دیگر ماجرا، ایران سابقه عهدشکنی طرف های غربی را در توافقات پیشین در خاطر دارد و همچنین معامله ای که غربی ها با قذافی در سالهای 2003 و 2004 انجام دادند نیز باعث سؤظن بیشتر ایران به غربی ها خواهد شد.
تمام این احتمالات، ابهامات و تفاسیر متناقض نشان می دهد مسیر پیش رو چقدر لغزنده و توافق چقدر می تواند شکننده باشد. طناب محکمی در ته چاه به سنگ بسته شده است اما هر آن احتمال اینکه طناب پاره شود و یا یکی از طرفین در نیمه راه آن را رها کند وجود دارد. تا اینجای کار روند مذاکرات (برخلاف خیلی از پیش بینی های بدبینانه) موفقیت آمیز بوده اما تا نتیجه گیری نهایی هنوز باید منتظر ماند.