به نام او كه راهنمايي ديدهها و دليل دلها با اوست. همو كه گردش سال و ماه و شبان و روزان به تدبير اوست و دگرگوني عالم وجود، در كف با كفايت او.. .. تمنا داريم بهترينها را برايمان مقرر كند. نوروز راز زيبايي شكفتن است. آغاز رستاخيز زمين، لحظه زايش و رويش است و جلوهاي از جمال الهي. مايه عبرت غفلت زدگان است و انبساط خاطر و شادماني انديشمندان. هوا به قول حافظ مسيح نفس ميشود و نسيم، عنبر افشان.
باد بهار تنور لاله را بر ميافروزد و غنچه در عرق، غرق ميشود و گل به جوش ميآيد.
اين مايه شور و نشاط نزد عارفان از آن جهت است كه احيا گر هستي جلوهاي از زيبائيهاي خويش را به منصه ظهور و بروز رسانده است. سبب اين كه چرا اين روز را نوروز مينامند قولهاي مختلفي وجود دارد. اما آنچه در همه اقوال مشترك است اين است كه اين روز به نحوي با آفرينش، مدنيت و دادگستري ارتباط دارد. آرياييان معتقد بودند كه خداوند جهان را در شش روز آفريد و روز ششم به آفتاب فرمان حركت داد تا همه موجودات از حرارت و روشنايي آن استفاده كنند و همان روز كه آفتاب و افلاك به گردش در آمدند نوروز بود. خيام اين موضوع را در«نوروز نامه» آورده است. شاعران و نويسندگان بزرگ پارسي گوي چون رودكي و منوچهري و فردوسي و سعدي و حافظ و مولوي و ديگران از متقدمين و متاخرين بهاريهها سرودهاند و در وصف نوروز دٌّر شاهوار ادب پارسي را به رشته زر در پيوستهاند كه بيان آن اشعار نغز و شيرين را فرصتي در خور و بضاعتي موسع بايد.
از جمله آيينهاي نوروزي: «مير نوروزي، روزهاي مردگان و پنج شنبه آخر سال، خانه تكاني، كاشتن سبزه، سفره هفت سين، پوشيدن لباس نو، ديد و بازديد و نوروز اول» است جا دارد به يكي از آيينها اشاره شود از جمله اين آيينهاي كهن پيش از نوروز ياد كردن از مردگان است كه به اين مناسبت مردمان به گورستان ميروند و خوراك ميبرند و به ديگران ميدهند ابوريحان مينويسد... غذا پختن و بر مزار مردگان بردن در قرن چهارم رسم بوده است از خوارزم تا فارس. خوارزميان پنج روز آخر اسفند و پنج روز ديگري كه در پي آن است و ملحق به اين ماه، مانند اهالي فارس در روزهاي فروردگان براي ارواح مردگان در گورستان غذا ميگذارند يكي از صورتهاي به جا مانده اين رسم در شهر و روستا به گورستان رفتن در پنج شنبه آخر سال است به ويژه خانوادههايي كه در طول سال عضوي را از دست دادهاند رفتن به زيارتگاهها و زيارت اهل قبور در پنجشنبه و نيز روز پيش از نوروز و بامداد نخستين روز سال، رسمي عام است. در برخي از شهرهاي ايران، روز پيش از عيد خانوادههاي عزادار از خويشان و نزديكان با غذا و حلوا پذايرايي ميكنند و نيز رسم است كه ايرانيان شيعه در موقع تحويل سال به زيارت امامان و امام زادگان ميروند.
بهر روي نوروز داراي خاستگاهي سرزميني، فرهنگي و انساني است. جشن و شادماني برخاسته از طبيعت خدا و مجموعه شرايط سرزمين كهن ايران كه بي وابستگي به قوم و نژاد و رنگ و زبان،در جان مردم نشسته است و به قول استاد بهاءالدين خرمشاهي، هرسال نو، احساس ما اين است كه بايد از سال گذشته بهتر باشيم نه مرفهتر و خوشبختتر، كه منزهتر شويم و در انجام وظايف انساني كوشاتر. لحظه تحويل سال بينديشيم كه به قول حافظ:
نو ز كجا ميرسد، كهنه كجا ميرود؟ / گرنه وراي نظر عالم بيمنتهاست
و باز بيان زيباي مولوي كه:
هر زمان نو ميشود دنيا و ما / بيخبر از نو شدن اندر بقا
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتي است / مصطفي فرمود دنيا ساعتي است
نوروز تركيبي از عقل و احساس، انديشه و هنر و حقيقت و مجاز در فرهنگ ايراني است.
زبان روييدن و سرود و بنفشه و بلبل، سراز «چه بايد كرد» و «از كجا آغاز كنيم» بيرون ميآورد. نشانهها و نمادها و بهار و نوروز دستاندركار رمزگشايي از جلوههاي حيات آدمياند تا انسان بهاري شده به كاري نوروزي دست يازد.
اي برگ قوّت يافتي تا شاخ را بشكافتي / چون رستي از زندان بگو تا ما در اين حبس آن كنيم
اي سرو بر سرور زدي تا از زمين سر بر زدي / سرور چه سير آموختت تا ما در آن سير آن كنيم
بشنو ز گلشن رازها، بيحرف و بيآوازها / برساخت بلبل سازها گر فهم آن دستان كنيم
(ديوان شمس)
پس سزاست كه نوروز و بهاران را درست بفهميم و خوب درك و دريافت كنيم و توشه حداقلي نوروز اين غزل كم نظير مولوي است كه :
بيا تا قدر يك ديگر بدانيم / كه تا ناگه ز يكديگر نمانيم
چو مؤمن آينه مؤمن يقين شد / چرا با آينه ما روگرانيم
كريمان جان فداي دوست كردند / سگي بگذار ما هم مردمانيم
غرضها تيره دارد دوستي را / غرضها را چرا از دل نرانيم
گهي خوشدل شوي از من كه ميرم / چرا مرده پرست و خصم جانيم
چو بعد از مرگ خواهي آشتي كرد / همه عمر از غمت در امتحانيم
كنون پندار مردم آشتي كن / كه در تسليم، ما چون مردگانيم
چو بر گورم بخواهي بوسه دادن / رخم را بوسه ده كاكنون همانيم
خمش كن مرده وار اي دل ازيرا / به هستي متهم ما زين زبانيم
نوروز پيش روي را به آحاد هموطنان و همشهريان و فرهنگيان و فرهنگدوستان و دانش پژوهان و صاحبان انديشه و دوستداران دانش و فضيلت پيشاپيش تبريك ميگوييم و از درگاه خداوند متعال دوام عمر و عزت پايدار براي همگان استدعا داريم.