زمان : 26 Tir 1394 - 17:58
شناسه : 101021
بازدید : 1752
درنگي بر رويکرد شهرداري ونگاه عدالتمحور درنگي بر رويکرد شهرداري ونگاه عدالتمحور س.م.ا.مدرسي

شهر يزد بيش از هر چيز نياز  باين دارد که برا ساس دانش وبررسي با حضور دانشمندان ومتخصصان داراي يک جدول اقدامات وترتيب هاي اولويت با نظر به حفظ ممکن  خصلتهاي فرهنگي  که يزد به انها درخشيده است,شود.ورشد وتوسعه واباداني بطور متوازن در همه بخشهاي شهر  پخش گردد.اينجانب اطلاعي ندارد .وپيشاپيش از اشتباه دريافت پوزش دارم .ليک پرسشي مطرح است که ايا اگر اقدامات شهرداري  که در اين ايام فرخنده پايگذاري شده مانند خريد  کارخانه جنوب,صرفنظر از غم تبديل توليد  به مصرف,وطرح مرکز تجارت بر اساس الگوي غربي وباز مجتمع مصالح ساختماني ,همه بسيار خوب واينده ساز باشد ,همه در محور جنوب وغرب يزدااست!يک حساب ساده ميگويد که شهرداري محترم حدود ٢۵٠ميليارد  تومان براي اين قسمت از شهر گذاشته .سهم منطقه شمال وشرق و بخش تاريخي چه مقدارست؟ودر چه طرحهايي بروز يافته است.؟
بگذرم از اينکه بعضي از اين طرحها يعني ادامه هوا کردن بخش تاريخي يزد.
       کاش اين کارها را که انجام ميداديم ديگر با کلمه عدالت محوري توجيه نميشد.
      شهرداري محترم در حالي دست باين کارها ميزند که در همان نزديکي داراي پياده روهايي در حد نيم متر هستيم وعابر پياده ناچارست در خيابان برود وخداي نکرده اگر دچار حادثه تلخي شود مقصر باشد چون در خيابان بوده است!ميگويند شهر دوچرخه سواران بوده ,ودو چرخه سواري براي شهر ديابتي وتصلب شراييني مفيد است ولي دريغ از اينکه از سي سال پيش تا کنون اينهمه خيابان در کردهاند ,يک باند دوچرخه روي داشته باشيم.عجيب که خيابان کشي را از غرب ,انهم ناقص ,اموخته ايم .ولي نديده ايم چه تميز  وزيبا باندهاي دو چرخه روي دارند که ادمي هوسش ميشود بويژه اگر يادش بيايد که جامعه شناسان چون زنده ياد جلال احمد از شهر يزد به شهر دوچرخه ياد کردهاند وستودهاند! احيا ي کدام امر اولويت دارد؟
      هم اکنون در شهر يزد حدود سي هزار واحد صنفي داريم که گفته ميشود که ده هزار ان به پروانه اند.البته ارزيابي صحيح به بررسي ترکيب انها دارد,ولي در يک نگاه کلان  از نرم معقول واقتصادي خارج است ونشاني دارد از بيکاري پنهان ,وگراني بعضي کالاها وخدمات!براي مثال قيمت پوشاک در يزد گاهي تا سه برابر حتي شهرهاي بزرگ کشو ر است!واز ارگانهاي مقصر در اين ولنگ وبازي از جمله ,در ميانعلل متعدد ديگر ,شهرداري است.
      نکته مهم اينستکه در اقتصاد ايران در يک روند تاريخي به دلايل  مختلف ,چون کشوري استکه بر سر چهار راه بازرگاني شرق وغرب قرار گرفته وسود هيچ فعاليت توليدي در اين ديار به پاي تجارت نميرسد  و...سرمايه متوسط دريافته  که شرايط بگونه ايستکه کمتر ميتوان خطر کرد وبه صنعت وتوليد  بدون دل کندن کامل از مال دنيا  پرداخت .وحالا چه بهتر ودلانگيز تر که به کار تجارت  انهم از نوع دکان سازي انهم با شريک خش چون شهرداري که مقدرات شهر را همه بدست تواناي اوست,پرداخت!
  درکلان  بخش خصوصي ايران بين  توليد و تجارت  ,تجارت را انتخاب کرده ولي از ويژگيهاي شهر فرهنگي يزد  اين بوده که بطور نسبي  اولويت را در شهر قنات وقناعت و قنوت به  توليد داده .وشرکت شهرداري وشوراي شهر که نماينده ونماد شهرند چندان زيبا نيست که با همه تغييرات فرهنگي والزامات ان بجاي دغدغه توسعه صنايع بخصوص صنايع کوچک وتوليد ,با تجاريسازان و پاساژ کني شهر يزد هماغوشي کنند!
با يک خواهشي از يزد فردا ,اين يادداشت را بپايان بريم ,ميشود برويد وعکسي از بازار بين چهارسوق  در کنار سمت غربي ورود مسجد جامع کبير ,اين نگين درخشان بهجت انگيز يزد,تا محدوده ورودي مدرسه علميه شاهزاده ان روزگاران وسپس متروکه با بيمارستان شدن در زمان پهلوي وبعد نوانخانه شدن ,که اينک به برکت انقلاب وهمت مجاهد ديار بازوي ستبر رهبر انقلاب  مجاهد بزرگوار  شهيد صدوقي بنام مدرسه امام خميني باز سازي شد وازمدارس فعال يزد است,بيندازيد.شهرداري در احيا ان چه کرده ؟وباز با اين پاساژ بازيها ادعاي عدالت محوري دارد؟
      اينجانب دوسال پبيش در همين راسته بازار شهردار خوش فکر وبا تدبير مشهد را ملاقات کردم که با چه نگاه هايي افسوس ميخورد که چرا به اين روزگار افتاده واز ما يزديها براي ان طرح ونقشه بهتري داشت!ولي مگر ميشود  در اين باره با مرکزي تجاريسازان در ميدان امام علي از اين گوشه هاي متروکه  ويرانشده بخود رهاشده سخن گفت؟
        چه بجا بود ويا الگو ساز بود که شهرداري  يزد که به بافت قديم مينازد  در زمين ۵١هزار متري خود بر الگوي اصول موزوني وهارموني  وسادگي با زيبايي و انچه روح معماري منطقه تاريخي يزد است يک سري خانه با الزامات تکنولوژي جديد ميساخت  که شهر يزد در فرايند پر چالش حفظ وتوسعه بافت تاريخي خود از ان بياموزد.
بازارچه بطور نسبي زنده تر بين اول بازار مسگري  تا خيابان مسجد ملا اسماعيل را نگاه  کنيد,براي ان چه کرده ايم؟نگوييد مسايل متعدد براي نمونه مالکيت و....وچه چه دارد.دانش بنباني را بميدان بياوريد  بايد فکر کرد  ,زحمت دارد  کميته اي حقوقدان ,عالم ديني ,معمار  ودانشگاهي علاقمند به شهر يزد  گرد اوريد  ,طرح ولايحه تنظيم کنيد و يکسر ي کارهاي ديگر  تا بهترين راه حل  در يک نظام کارامد اولويتها وبا حساسيت از نحوه خرج کردن پول مردم با بيشترين کارايي ,به دست ايد.دست از شتابزدگي بمفهوم ,خلق الانسان من عجل, برداريد .شهر يزد را با برنامه محاسبه شده بسرعت به پيش ببريد.
بگفته استاد اسلامي ندوشن که روزگار جواني خود را در اين کوچه بازارها گذرانده وکنجکاو دقيق نگريست.توجه کنيد.ونظرتان را به اين نکته جلب  مبکنم که اين گفتار گوشه نشين بيخبر از جهان امروز نيست که تنها از سر عشق به يزد بگويد بلکه جهان گشته وشهرها ديده ايست که از سر عقل ميگويد:يزد,از,ويژگي ممتازي بر خوردار است.شهرت يزد نه تنها در کشور بلکه در جهان بي نظير و مثال زدني است......گذشته وتاريخ يزد مهم است و يزد نمونه والگوي کاملي از يک شهر اسلامي است......تمام ايران در يزد جمع شده وبهمين دليل از امتيازهاي ويژه اي در همه جنبه ها برخورداراست.

ايشان اين سخنان را ظاهرا در راستاي لياقت يزد براي طرح پاتخت کتاب بيان کرده ولي ژرفتر نگريسته که به عنوان پايتخت فرهنگي مد نظر قرار گيرد!
اينستکه جمله معروف را تکرار مبکنم که چشمهارا بايد شيست وجور ديگر نگريييت!
بيش از اين خون به دل اين شهر سزاوار فرهنگمداري  نکنيم !
يک مطالعه اي از سير سي و پنجساله شهر راه بيندازيم ,اگر درست وخوب امده ايم که بخير وسلامت باز با شتاب برويم ولي اگر کاستيها و کژيها يي هست و گناهي رفته ,توبه اجتماعي کنيم!