شناسه خبر : 52202 | تاریخ انتشار : 14 Khordad 1391 - 23:30 | 27302 بازدید | تعداد دیدگاه :
0 | ارسال توسط : آفتاب
یزدفردا "علی آبادی:مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفتگویی با آیت الله سید علی اکبر قرشی که در حال حاضر نماینده مجلس خبرگان رهبری است انجام داده و پیرامون پیغام حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به امام خمینی درباره انقلاب شکوهمند اسلامی به نقل از آیت الله خزعلی مطالبی را ارائه کرده اند که در ذیل از نظر تان می گذرد:
خاطرات انقلابیون از ایام الله فجر(11)
عنایت امام زمان(عج) به امام خمینی در پیروزی انقلاب
گفتگو با آیت الله سید علی اکبر قرشی
سالها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آیتالله خزعلی در یک سخنرانی عمومی مطلبی قریب به این مضمون گفته است:«امام زمان (عج) در جریان پیروزی انقلاب دوبار به رهبر انقلاب، امام خمینی پیام پیروزی داده است و هدایت فرموده است و این دو پیام به وسیلهی شخصی بزرگوار و معنوی به نام «لطیفی» که ساکن تهران است و من او را میشناسم، به امام خمینی ابلاغ گردیده است».
سالها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک روز در ارومیه شنیدم که آیتالله خزعلی در یک سخنرانی عمومی مطلبی قریب به این مضمون گفته است:
«امام زمان (عج) در جریان پیروزی انقلاب دوبار به رهبر انقلاب، امام خمینی پیام پیروزی داده است و هدایت فرموده است و این دو پیام به وسیلهی شخصی بزرگوار و معنوی به نام «لطیفی»[1]که ساکن تهران است و من او را میشناسم، به امام خمینی ابلاغ گردیده است».
این مسئله برای من خیلی عجیب آمد و سعی کردم به حقیقت آن پی ببرم. تا اینکه چند ماه بعد در مجلس خبرگان، آیتالله خزعلی را دیدم و در آن مورد از ایشان سؤال کردم. آقای خزعلی مسئله را کاملاً تأیید کرد. گفتم: «پس اگر من این موضوع را کتبی برای شما بنویسم، جواب مکتوب مینویسید؟».
گفت: «بله، مانعی ندارد، شما بنویسید، من هر دو قضیه را در جواب شما مینویسم.»
من نوشتم:
«بسم الله الرحمن الرحیم.
حضرت آیتالله خزعلی دامت برکاته.
سلام علیکم و رحمةالله. راجع به اینکه آقای لطیفی دو دفعه مژدهی پیروزی را از طرف امام زمان (عج) به حضرت امام آورد، توضیح فرمایید».
ایشان با خط خود در جواب نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم.
1- پیام به پاریس که فرمودند: «شاه میرود، نگران نباشید». امام راحل سؤال میکند: «با خونریزی یا بیخونریزی؟» میگوید: «امام علیه السلام فرمود:«بیخونریزی».
2- روز بیست و دوّم بهمن[2]، پیام مبنی بر اینکه «در خانه نمانید، بیرون بریزید وگرنه کشته خواهید شد».
به وسیلهی همین پیام، امام خمینی(ره) اعلام فرمود به حکومت نظامی اهمیت ندهید و بریزید بیرون. در نتیجه مردم تهران، بیرون ریختند، حتی خانوادههای خود را آوردند و در خیابانها نشستند، دیگر در تهران به هیچ وجه امکان آمدن تانک و امثال اینها نبود؛ بنابراین آن توطئهی خطرناکی که در نظر بود تا صدها تانک را وارد تهران کنند و با خونریزی انقلاب را از بین ببرند و محل اقامت امام را بمباران نمایند، منتفی شد.
این موضوع را آقای خزعلی هم شفاهی شهادت داد و هم بهصورت کتبی نوشت و تأیید کرد. مسئلهی دیگر در همین موضوع، خاطرهی آقای «مرتضاییفر» است که در یکی از مجلات سپاه پاسداران نقل شده و پیام پیروزی امام زمان (عج) به امام خمینی(ره) را تأیید میکند.
ایشان در آن خاطره میگوید: «ما روز 21 بهمن 1357 در منزل آیتالله طالقانی نشسته بودیم. به ایشان گفتند: «امام پیام داده که مردم در خانههای خود نمانند، بیرون بریزند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند». آقای طالقانی گفت:
«امام مدت پانزده سال از ایران دور بودهاند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بیرحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام میکنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانهها بنشینیم، ببینیم عاقبت کار چه میشود؟».
بعد مرحوم طالقانی با امام حدود نیم ساعت تلفنی گفتگو کرد تا شاید امام را قانع کند که مردم را از خانههایشان بیرون نیاورند. ما حرفهای آقای طالقانی را شنیدیم که سعی داشت امام را هرطور شده، از تصمیم خود مبنی بر بیرون آمدن مردم از خانهها و اهمیت ندادن به حکومت نظامی، منصرف نماید.
تا اینکه آقای طالقانی گوشی را گذاشت و در گوشهای زانوانش را بغل گرفت و ساکت ماند! حتی سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر فرو رفت.
ما با خود گفتیم حتماً امام حرفی زده و مثلاً به ایشان گفته شما دخالت نکنید و ...؛ بنابراین آقای طالقانی ناراحت شده است. امّا چیزی نگفتیم تا اینکه ایشان یک دفعه سر از زانوانش برداشت و به حال طبیعی و عادی برگشت. سؤال کردیم: «آقا چه شده؟ آیا امام به شما پرخاش کردند یا حرفی گفتند که شما ناراحت شدید؟» آقای طالقانی گفت:
«نه، نه، اصلاً مسئله این نیست. من اصرار کردم که امام اعلامیههایش را پس بگیرد و امام هرچه میگفت، من قانع نمیشدم، در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان (عج) است!» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بیاختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد!».
بنابراین، راز رهبری قاطعانه و پیروزمندانهی امام راحل در پیروزی انقلاب در تأیید غیبی ایشان نهفته و ایشان منظور نظر حضرت صاحبالزمان (عج) بود.
نام کامل قدرتالله لطیفی نسب تاریخ تولد ۱۳۰۰ زادگاه تهران، ایران محل زندگی تهران مدفن قم (آرامگاه فاطمه معصومه) اساتید سید عبدالکریم محمودی(آسید کریم کفاش)
قدرتالله لطیفینسب (۱۳۰۰ در تهران - ۱۳۸۶ در تهران) شخصی بود که مسجد جمکران را بازسازی کرده و حدود ۴۰ سال ریاست هیأت امنای آن را بر عهده داشت.
در باره اش می گویند:که حجت بن حسن امام زمان (عج) در شب نبمه شعبان سال ۱۳۴۸ به مسجد جمکران آمده و به او دستور بازسازی این مسجد را دادهاست. پسرش از قول او میگوید: «دیدم از در ورودی سه نفر تشریف فرما شدهاند و حضرت (ع) جلوتر از بقیه هستند. سلام کردم و دست آقا را بوسیدم. آقا روی شانة من زدند و فرمودند: «بلند شو و اقدام کن و مسجد را از این وضع بیرون بیاور و ما تو را کمک و یاری میکنیم. در مسجد عمران و آبادی کن و وضع بهداشتی آن را درست کن ... من به دلم گذشت که از کجا و چطور شروع کنم.
حضرت بلافاصله فرمودند: «شما سراغ آقای احمدی بروید. او خودش کارهای شما را درست میکند». بعد از آن، حضرت(ع) کارتی به دست من دادند که یک طرف آن اسماء الله بود و و طرف دیگر آن نقشة جدید مسجد با یک گنبد و دو گلدسته و قسمت مردانه و زنانه با زیرزمین آن. فرمودند: «این نزد تو باشد ما آن را به موقع از تو میگیریم». امتثال کردم و آن را گرفتم و بوسیدم. آنگاه، حضرت به محراب کوچک وسطی از سه محراب قدیمی مسجد رفتند و حدود یک ساعت مشغول عبادت و راز و نیاز شدند. بعد از آن خداحافظی کردند و تشریف بردند.»
وی همچنین مدعی چندین دیدار دیگر با آقا امام زمان عج و نمایندگان ایشان نیز شدهاست.
در یکی از این ملاقاتها حجت بن حسن و نمایندگانش وی را برای تأمین هزینه و روش حفر چاه برای مسجد جمکران راهنمایی کردهاند: «آقا پیغام دادهاند چاهی را که در اینجا میخواهید بزنید در اینده به مشکل برمیخورد.
هم اینکه اینجا مسجد میشود، هم آب لازم را به شما نمیرساند. جای دیگری را حضرت(ع) در نظر دارند. آنها آن نقطه را به من نشان دادند و من با چند آجر آنجا را علامتگذاری کردم. تا شنبه هم ماندم که خودم پیغام را به آنها برسانم تا حتماً همینجا چاه بزنند. صبح شنبه وقتی گفتم فلان جا چاه بزنید. بعد از صحبتهایی گفتند باید امضا کنید که مسئولیت هرچه اتفاق افتاد با شما باشد. شاید به سنگ برخورد کنیم یا به آب نرسیم و .... قبول کردم و تعهّد دادم.
آنها مشغول به کار شدند. شب جمعة بعد که به مسجد رفتم و از آنها سراغ گرفتم خیلی با روی گشاده برخورد کردند. گفتند: با بیست سال تجربه تا به حال به این راحتی چاه نزده بودیم و الان سه متر است که داخل آب هستیم و میخواهیم پایینتر برویم. شما از کجا فهمیدید؟ هفتة بعد که آمدم، دیدم دستگاه گذاشتهاند و آب جاری شده است.
هزینة حفاری را هفتصد هزار تومان تعیین کرده بودند. برای مبلغ دویست هزار تومان آن چک کشیده بودم که فردا موعدش بود و بقیه را بنا بود بعد از اتمام کار به آنها بدهیم. پول برای چک نداشتیم و به حضرت متوسل شدیم که عنایتی بکنند. روز جمعه خود آقای اسفندیار یگانگی با دو پسرش به مسجد آمدند.
بعد از ناهار صحبتهایی دربارة چاه شد و از من پرسیدند که، چه کسی به شما گفت، چاه را اینجا بزنید؟ گفتم: صاحب این مسجد، مولا صاحب الزمان(ع).»
منبع:
[۱]ع: خاطرات آیت الله سید علی اکبر قرشی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، صص136-133.
پی نوشتها:
[1]- اشاره به شادروان «حاج قدرت الله لطیفی نسب» است که از مردان معنوی، پاکنهاد و مؤمن روزگار ما و از اعضای هیئت امنای مسجد مقدس جمکران بود. آن بزرگوار بنا به شواهد عینی از منتظران واقعی حضرت مهدی (عج) بهشمار میرفت و نصیبی از تشرف و دیدار مولایش داشت. مرحوم لطیفی نسب در روز یکشنبه، 28 مرداد 1386 (پنجم شعبان 1458) درگذشت، پیکر ایشان در روز 29 مرداد در تهران با حضور مردم متدین تشییع و در روز 30 مرداد پس از تشییع شکوهمند در قم، در مسجد جمکران به خاک سپرده شد.
[2] - در نوشتهی آیتالله خزعلی 22 بهمن آمده، ولی پیام امام مبنی بر اینکه مردم بیرون بریزند و به حکومت نظامی اعتنا نکنند، در روز 21 بهمن 1357 صادر شده است
شنبه 23,نوامبر,2024