راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرگفتار گفتهاند: در عهد شاه «وزوزک» دزدان خزینه سلطنتی را جارو کرده و هرچه زر و سیم و نقدینه بود با خود بردند. صبح که همه بیدار شدند و خبر دزدی در شهر پیچید، شاه رو به دژبان و عَسَس کرد و گفت: چرا جلوی آنها را نگرفتید؟
پاسخ داد: قبله عالم خدا را شکر شما و بنده سالم هستیم، قربان من بیتقصیرم، کلاهخود دومنی روی سرم، این دستم شمشیر، آن دستم هم گرز گران بود، سپر دهمنی برگردن آویخته، دو خنجر هم بر مچ پایم بود شما میفرمایید با کدام عضوم جلوی آنها را بگیرم همه اعضای بدنم که بند بود.
چرا این قصه را گفتم یاد حرفها و دفاعیه عضو هیاتمدیره بانک ملی افتادم که در صداوسیما پنج دقیقه وقت مردم را گرفت و توضیحاتی ارائه نمود و از تجهیزات حفاظتی حراستی بانک مورد سرقت واقع شده سخن گفت و همچنین از خرید اخیر سیستم تشخیص چهره برای باز شدن در مخزن با ذکر «الحمدلله» گفت: مجری که صبرش تمام شده بود خندید و گفت: این «الحمدلله»اش برای چی بود؟ قربان دزدها زده و در رفتهاند گویا با این همه تجهیزات دستشان بند بوده…
زباندراز
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 27,سپتامبر,2024