زمان : 08 Farvardin 1387 - 22:46
شناسه : 9992
بازدید : 10187
از كوروش كبير تا امروز... از كوروش كبير تا امروز...



از كوروش كبير تا امروز...

عيد نوروز

حتما شما هم مثل ما علاقه منديد زمان، چرايي و فلسفه جشن نوروز را بدانيد. در تاريخ آمده است كه كوروش كبير بعد از برقراري حكومت خود در سرزمين وسيع ايران 7 روز را به عنوان روز زايش زمين و عيد مذهبي اعلام كرد و آنرا تثبيت نممود.

ما امروز ايرانياني هستيم كه فرهنگمان از كوروش به فرهنگ اسلامي آميخته شده و جدا دانستن اين اين دو فرهنگ پر محتوا از هم كاري اشتباه و غير ممكن است.

بعد از ظهور اسلام اين عيد توسط پيامبر اكرم(ص) تاييد مي شود و بعد از پيامبر(ص) نيز توسط امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) هم، اين عيد را داراي مناسبتهاي مهم مي دانند. اگر فرصت كرديد كتاب بحارالانوار مرحوم مجلسي را بخوانيد در جلد 59 اين كتاب بيش از 45 صفحه به نوروز اختصاص يافته و در يكي از صفخات آورده است: امام صادق(ع) به علي بن خنيس در روز نورزو كه خدمت ايشان رسيد فرمود: آيا مي داني امروز چه روزي است؟ عرض كرد: فدايت شوم، امروز روزي است كه ايرانيان آن را گرامي مي دارند و در آن به يكديگر هديه و عيدي مي دهند؟ امام صادق(ع) فرمود: سوگند به آن خانه كهن كه در مكه است، اين روز يك ريشه كهن دارد كه من برايت تو ضيح مي دهم تا آن را بداني.

امام صادق چنين ادامه مي دهد: اي معلي! روز نوروز همان روزي است كه پروردگار در آن از بندگان پيمان گرفت كه او را بپرستند و هيچ انبازي برايش نياورند و به فرستادگان و حجتهاي او و امامان ايمان بياورند. نوروز اولين روزي است كه خورشيد در آن طلوع كرد و بادهاي ناگهاني وزيدن گرفت و ستاره زمين در چنين روزي ايجاد شد... نوروز روزي است كه علي عليه السلام در نهروان خوارج را هلاك كرد، گلهاي زمين در آن روز خلق شد، در چنين روزي بود كه كشتي حضرت نوح عليه السلام بر كوه جودي نشست، همان روزي است كه جبرئيل بر پيامبر صله الله عليه و آله نازل شد، همان روزي است كه ابراهيم عليه السلام بتها را شكست، در همين روز حضرت محمد(ص) علي(ع) را بر دوش خود حمل كرد تا بتهاي قريش را سرنگون كند.... در چنين روزي است كه مهدي (ع) ظهور مي فرمايد و ما انتظار فرج آن حضرت را در چنين روزي داريم، براي اينكه نوروز از ما و از شيعيان ما است. نوروز براي مسافرت خوب و براي زراعت و طلب حوايج بسيار نيكوست، عقد نكاح و ازدواج در چنين روزي بسيار شايسته است. نوروز از روزهاي ما و شيعيان ماست. ايرانيان آنرا حفظ كردند و شما نيز آنرا از دست نهاديد، نوروز نخستين روز از سال ايرانيان است آنان در حالي كه تعدادشان سي هزار نفر بود، زنده ماندند و زيستند و ريختن آب در نوروز سنت شد. چون عيد نوروز فار رسيد، بدن خود را بشوي و پاكيزه ترين جامه هايت را بپوش و با خوشبوترين عطرها خودت را معطر كن و در آن روز روزه دار.

در كتيبه هاي تخت جمشيد نوشته هايي در مورد نوروز به دست آمده و نكته جالب اين است كه تقويم نوشته شده توسط كوروش كبير مطابق سال شمسي است و در آن سال كبيسه نيز پيش بيني شده و بسيار دقيق محاسبه گرديده. در آن كتيبه مدت زايش زمين 7 روز ذكر شده و نام آن روزها نوروز گذارده اند.

خانه تكاني

در بعضي از نقاط ايران رسم بود كه حتي خانه ها را رنگ آميزي مي كردند و اگر ميسر نمي شد، دست كم همان اتاقي كه هفت سين در آن مي چيدند، سفيد مي شد. اثاثيه كهنه را به دور مي ريختند و نو به جايش مي خريدند و در آن ميان شكستن كوزه را كه در جايگاه آلودگي ها و اندوه هاي يك ساله بود واجب مي دانستند. ظرفهاي مسين را به رويگران مي سپردند. نقره ها را جلا مي دادند. گوشه كنار خانه را از گردو غبار پاك مي كردند. فرش و گليم ها را از تيرگي هاي يك ساله مي زدودند و بر آن باور بودند كه ارواح مردگان، فروهرها ( ريشه كلمه فروردين) در اين روزها به خانه و كاشانه ي خود باز مي گردند، و اگر خانه را تميز و بستگان را شاد ببينند خوشحال مي شوند و براي بازماندگان خود دعا مي فرستند و اگر نه، غمگين و افسرده باز مي گرند. از اين رو چند روز به نوروز مانده در خانه مشك و عنبر مي سوزاندند و شمع و چراغ مي افروختند. در بعضي از نقاط ايران رسم است كه زنها شب آخرين جمعه ي سال بهترين غذا را مي پختند و بر گور درگذشتگان مي پاشيدند و روز پيش از نوروز را كه خانه اي كه در طول سال گذشته اي داشت به پُرسه مي رفتند و دعا مي فرستادند و مي گفتند كه براي مرده عيد گرفته اند.



چهارشنبه سوري

چهارشنبه سوري از دو كلمه ي چهارشنبه و سوري كه همان سوريك فارسي به معناي سرخ باشد و در كل به معناي چهارشنبه سرخ، مقدمه جدي جشن نوروز بود.در ايران باستان بعضي از وسايل جشن نوروز از قبيل آيينه و كوزه و اسپند را به يقين شب چهارشنبه سوري و از چهارشنبه بازار تهيه مي كردند. بازار در اين شب چراغاني و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادماني و بود والبته خريد هركدام هم آيين خاصي را تدارك مي ديد.

غروب هنگام بوته ها را بهتعداد هفت يا سه( نماد سه منش نيك) روي هم مي گذاشتند و خورشيد كه به تمامي پنهان ميشد، آن را بر مي افروختند تا آتش سر به فلك كشيده جانشين خورشيد شود. در بعضي از نقاط ايران براي شگون، وسايل دور ريختني خانه از قبيل پتو، لحاف و لباسهاي كهنه را مي سوزاندند. آتش مي توانست در بيابانها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانه ها برافروخته شود.

منبع:وبلاک مهر نگار