جلسه هفتگی هیأت انصار ولایت شنبه 15 شهریور ماه، ویژه ولادت پرنور امام هشتمین؛ حضرت علیبنموسیالرضا(ع) برگزار گردید.
در این مراسم که به نام سردار شهید سیدمحمد ابراهیمی مزیّن بود، بعد از تلاوت آیات نورانی کلام وحی و جمعخوانی قرآن کریم، حجتالاسلام گنجکریمی از حکم تکیهها و نمازخانهها گفت. وی خاطرنشان کرد، اینها تمام احکام مساجد را ندارند اما باید احترام آنها را رعایت کرد و از کارهایی که خلاف شأن یک مکان مذهبی است خودداری نمود. گنجکریمی پیرامون مشاهد مشرفه و حرمهای ائمه اطهار(ع) هم گفت: در بعضی روایات آمده ثواب خواندن نماز در حرم ائمه(ع) از نماز خواندن در مساجد بیشتر است. آدابی هم دارد، از جمله اینکه انسان نباید جلو و مساوی قبر امام معصوم(ع) نماز بخواند زیرا بیحرمتی به صاحب قبر محسوب میشود و حرام است هر چند نماز صحیح است.
در ادامه این مراسم دکتر حاج محمدرضا شایق ضمن تبریک میلاد امام رضا(ع) در ادامه سلسله مباحث مهدویت به ایراد سخنانی پرداخت. مولودیخوانی در شب میلاد امام رئوف(ع) هم از بخشهای دیگر این مراسم بود. محسن محمدی پناه در جشن میلاد ضامن آهو با مولودی زیبایی، دلها را راهی مشهدالرضا کرد. نوای مولودی استاد حاج محمد ابراهیمی از پیشکسوتان عرصه مداحی سنتی یزد، نیز شور دیگری به محفل شادی امام رضا(ع) بخشید.
همچنین در این مراسم ضمن قرائت زیارت مختصر امام رضا(ع) توسط حجتالاسلام مهدوینژاد، پوسترهای زیبایی از گنبد و بارگاه و حرم امام رئوف(ع) و نمکهای تبرکی اهدایی آستان قدس رضوی به عاشقان و شیفتگان علیبنموسیالرضا(ع) اهدا شد.
لازم به ذکر است اتاق کودک هیأت نیز در شب ولادت امام رضا(ع) برای کودکان هیأتی لحظاتی سرشار از شادی را فراهم نمود. مسابقه، داستان، سرود و نقاشی در مورد امام رضا(ع) از برنامههای این شب بود. همچنین کیک تولدی که به مناسبت میلاد آقا تهیه شده بود، کام کودکان را شیرین کرد.
در بخش سخنرانی، استاد محمدرضا شایق در راستای مباحث مهدویت، در پاسخ به کسانی که به استناد روایت مفضل بن عمر، تشکیل حکومت جمهوری اسلامی را ضروری نمیدانستند؛ به بیان دلایل ضعف این روایت پرداخت و ایجاد انقلاب اسلامی را با توجه به آیات و روایات صحیحالسند، یک حرکت صحیح و ضروری عنوان کرد.
در ادامه خلاصهای از سخنان وی بیان میگردد:
آیا قبل از ظهور حضرت مهدی(ع)، قیام بر علیه حاکمان ظلم و جور جایز است؟
بر اساس ظاهر بعضی روایات قبل از قیام امام مهدی(ع) هر پرچمی برافراشته شود پرچم گمراهی است. بعضی که در انقلاب اسلامی دخالت نکردند ظاهراً این احادیث را دیده بودند. مفضلبن عمر میگوید: «کلّ بیعه قبل ظهور القائم فهی کفرٌ و نفاق و خدیعه»؛ هر بیعتی قبل از ظهور حضرت قائم(عج) بیعت کفر و نفاق و گمراهی است. آیا این روایت و اشباه آن که در منابع ما به صورت پراکنده وارد شده، به ما تکلیف میکند که ای مؤمنان! کار به اعمال طاغوت نداشته باشید، وظیفه تشکیل حکومت به عهده شما نیست؟!
راوی حدیث فاسدالمذهب و مضطرب الروایه است
اولین ضعف حدیث مذکور این است که مفضلبن عمر به بیان نجاشی، فاسدالمذهب (5 امامی، 6 امامی و...) و مضطربالروایه است و از پیروان ابوالخطّاب و از غُلات بوده است، کسی به آثارش اعتماد نمیکند. پس وی به هیچ وجه از نظر علماء رجال ما قابل اعتماد نیست.
برخی از قیامهای قبل از ظهور، تلویحاً یا تصریحاً مورد تأیید ائمه بوده است
دومین دلیل اینکه: چند قیام قبل از ظهور قائم داشتهایم که اهلبیت(ع) تلویحاً یا تصریحاَ آن را تأیید کردهاند. نمونه آن: تایید بیعت حسینبنعلی؛ که علیه هارونالرشید شورید. اگر هر بیعت و قیامی قبل از قیام حضرت مهدی(ع) بیعت کفر و نفاق است پس برای چه امام به حسینبن علی اجازه قیام دادند و آن همه مدح و ثنا در حق او کردند؟! قیام زیدبنعلیبنحسین و مختار نیز از این نمونه است.
مغایرت با آیات قرآن سومین دلیل ضعف روایت نقل شده از مفضل
سومین اشکال حدیث مورد بحث این است که یکسری آیات در قرآن است که میفرماید در مقابل طاغوت سکوت نکنید، به طاغوت کفر بورزید. قرآن کریم با اشدّ لحنها میگوید به طاغوت پشت پا بزنید «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»[i] از طاغوت اجتناب کنید؛ از دادن مالیات به طاغوت، سرباز طاغوت شدن، مراجعه به دادگاهش و... اجتناب کنید. اگر بخواهیم حدیث مفضل را بپذیریم لازمهاش این است که در مقابل طاغوت باید سکوت کنیم و بگوییم: بگذار طاغوت هر غلطی میخواهد بکند؛ چادر از سر زنان بردارد، مراکز فحشا و میگساریاش بیشتر از کتابفروشیاش باشد، ملت مسلمان را به صهیونیست بفروشد و... چرا که مفضلبن عمر گفته هر پرچمی قبل از قیام قائم پرچم کفر و ضلالت است!
ضعف سند روایت، دلیل دیگریست بر رد این روایت
از طرف دیگر میبینیم این حدیث، ضعف سند دارد و با این ضعف، نمیتواند دلالت شفافی داشته باشد. معلوم نیست منظور امام چیست؟ ممکن است به طریق دیگری هم معنا کنیم. با این ضعف سند میخواهد جلو آن همه احادیث و تنافضات بایستد، مخالف ظاهر قرآن هم باشد! اصلاً این حدیث از درجه اعتبار ساقط میشود.
منظور حدیث مفضل: اگر کسی مردم را به امامت خویش دعوت کند، آن بیعت، بیعت کفر و نفاق است
در یکی از روایات برای این حدیث استدلال آمده، گویا امام(ع) جواب سوال ذهنی مخاطبان را میدهند. وقتی درباره قیام زید از امام سؤال میشود؛ امام میفرماید: اگر زید پیروز میشد به وعده خودش عمل میکرد. شعار زید این بود که ما دنبال شخصی از خاندان پیامبر(ص) هستیم که به عنوان خلیفه مرضیّ همه باشد. بعد امام میفرماید: عموی من راست میگفت اگر قیام میکرد و پیروز میشد حکومت را تحویل صاحبش میداد. بعد امام قیام زید را تأیید میکنند. معلوم میشود منظور حدیث مفضل این است که اگر کسی مردم را به امامت خودش دعوت کند، آن بیعت کفر و نفاق است.یعنی اگر کسی قبل از قیام حضرت مهدی(ع) و تحقق نشانهها، ادعای امامت کرد و عَلَم برافراشت بیعتش، بیعت کفر و ضلالت است.
چرا امام هشتم را رضا نامیدند؟
بعضی فکر میکنند علت اینکه امام را رضا(ع) را نامیدند این بود که ایشان از خدا راضی بودند یا خدا از ایشان راضی بوده، اما این طور نیست.
امام را به این دلیل رضا نامیدند که در عهد بنیعباس مردم از امویان خسته شده بودند لذا سه برادر فرصتطلب به نامهای ابراهیم، سفّاح و منصور از نوادگان ابنعباس گفتند: «الرضا من آلِ محمّد» و این جمله را شعار خود قرار دادند که ما دنبال شخصی از اهلبیت(ع) بودیم که او را بر سر کار بیاوریم. مردم هم گفتند چه شعار خوبی! ایرانیان هم که نسبت به اهلبیت(ع) ارادت ویژه داشتند گفتند ما هم کمک میکنیم. کمک کردند و حکومت بنیامیه سرنگون شد اما خودشان سر جای بنیامیه نشستند.
عبارت «فرد مرضیّ از اهلبیت» سر زبانها افتاد، البته حضرت زیدبنعلیبنحسین قبل از آنها، این شعار را داده بود و بعد بنیعباس آمدند تقلید و سوءاستفاده کردند. در زمان امام رضا(ع) مأمون هم همین شعار را سر داد، دید حکومتش دوباره مورد تعرض مسلمانان قرار گرفته، ترسید و گفت: ایشان، رضا از آل پیامبر است، سکه به نامشان میزنیم، ولیعهدیشان را هم ثبت میکنیم؛ و اینگونه بود که ایشان به رضا معروف شدند.
کفر به طاغوت، در بسیاری از روایات امر شده
یکسری روایات وجود دارد که روایات مفضل را تخطئه میکنند. این روایات هم اکثر و مشهودتر و هم سندشان قویتر است. روایات عامی که امر به کفر به طاغوت میکنند، نافی آن روایت هستند. حدود 20 روایت وجود دارد که در خصوص ایرانیان است، بعضی در مورد شیعیان یا شیعیان یمن و برخی هم در مورد سید حسنی و مردی از قم است که همه اینها اشاره به قیام، در قبل از قیام حضرت مهدی(عج) دارند. اگر واقعا حدیث مفضل درست بود، امام این قیامها را تأیید نمیکردند.
منزلتی بالاتر از منزلت شهادت در راه خدا وجود ندارد
در نقطه مقابل روایت نقل شده از مفضل، روایتی طولانی در کتاب وسائل الشیعه وجود دارد[ii] که خلاصه آن، این است: شخصی خدمت امام صادق(ع) آمد و سوال کرد: آیا کسی میتواند مردم را به جهاد علیه دشمنان شما دعوت کند یا فقط باید امام باشد؟ امام فرمود: «هر کسی مؤمن باشد، از کبائر خودداری کند و... حق دعوت به جهاد دارد و اگر کشته شود؛ شهید است».
امام در جایی از این حدیث میفرمایند: «یک وقت فریب این احادیث دروغین که از قول ما میگویند، نخورید. بنده باید از خدا بترسد و به آرزوهای واهی که خدا از آن نهی کرده و مخالف قرآن است، تکیه نکند. خدا بیزار است از این روایت و از کسی که آن را حمل کرده و کسی که روایت کرده، اصلاً منزلتی بالاتر از منزلت شهادت در راه خدا (کسی که برای اصلاح، علیه طاغوت قیام کند) وجود ندارد و این در میزان ارزش، بزرگترین اعمال است».
به نظر میرسد اشاره امام به همین روایاتِ منع (روایت مفضل) است؛ زیرا راوی میگوید برخی گفتهاند ممنوع است، علیه طاغوت قیام کنیم، اگر کشته شویم شهید نیستیم و امام میفرمایند به این روایت تکیه نکنید.
این روایات در واقع نوعی عوامفریبی است
بنابراین به نظر میرسد چنین روایاتی در واقع ناظر بر نوعی عوامفریبی است که از زمان بنیعباس شروع شد و بعد از آن هم عدهای دعوی امامت کردند.
عبداللهالحسن(محض) خدمت امام(ع) آمد که گروهی ما را دعوت کردهاند که فرزند من، محمد(نفس زکیه) خلیفه مسلمین شود. امام اقبالی به او نشان ندادند. شروع به بحث و مشاجره با امام کرد. امام با سعهصدر فرمودند: من خیر تو را میخواهم. گفت: نه این از حسادت شماست. یک بار محمد(نفس زکیه) در اوج قدرتش نزد امام آمد و گفت: چرا از من طرفداری نمیکنید؟ امام فرمودند: من با کار شما موافق نیستم. متأسفانه وی به کار خودش ادامه داد و کشته شد، لشکرش هم تار و مار شد.
اگر هم حدیث مفضل درست باشد، منظور امام این است: اگر کسی پرچم را بردارد و ادعای رهبری کند و قصدش هم این باشد که بعد از فتح به کسی تحویل ندهد، بیعت با چنین قیامی، بیعت کفر و نفاق و گمراهی است، نه آن چیزی که مربوط به قیام زیدبنعلیبنحسین و حسینبنعلی و حرکت انقلاب اسلامی است.
امروز انقلاب اسلامی ما خیلی دشمن و مخالف دارد، انشاءالله خداوند به همه ما توفیق دهد، بتوانیم با بصیرتافزایی در این