زمان : 09 Khordad 1393 - 22:39
شناسه : 88587
بازدید : 5912
چگونه فصل دومسریال ستایش 2 بازهم می تواند تماشاگران را پای تلویزیون بنشاند؟راز و داستان ستایش چگونه فصل دومسریال ستایش 2 بازهم می تواند تماشاگران را پای تلویزیون بنشاند؟راز و داستان ستایش

سعیده نیک اختر درروزنامه همشهری نوشت :
این روزها ستایش2 میهمان جمعه شبهای مردم است.این سریال ساعت یک ربع به 9 بینندگانش را پای شبکه 3 سیما می نشاند.

به گزارش پارس توریسم نویسنده همشهری درادامه نوشته است : ستایش 2 از معدود سریال های ملودرامی است که فصل دوم آن ساخته شد و به همان اندازه ستایش 1 در جذب مخاطبش موفق است. ستایش همسر طاهر فردوس بود که در 45 قسمت متوالی هر جمعه شب بچه هایش را از دست پدر شوهر طماعش حشمت فردوس، فراری می داد و نهایتا در یکی از روستاهای رامسر پناه گرفت و مستقر شد. 20 سال از آن زمان گذشته است. ستایش که پسر و دخترش را از دست حشمت فردوس فراری داده، با هویت جعلی و با نام ثنا بانو رودباری به همراه پسر و دخترش که آن‌ها هم هویت جعلی دارند زندگی می‌کند . ستایش از سریال های موفق سعید سلطانی است که با وجود قصه پر سوز و گدازش مردم را پای آن نشاند و به سرنوشت و اتفاقات آدم هایش علاقمند کرد. سلطاني فارغ التحصيل سينما از دانشکده هنر است. او مدتي کارمند آموزش و پرورش بود ولي به خاطر فعاليت هاي تلويزيونی و کارگرداني اش در سال 1370 از آن کار استعفا داد و به کارگرداني فيلم هاي کوتاه پرداخت. سلطانی پس از ساخت چندین فیلم داستانی توانست در ساخت سریالهای تلویزیونی به موفقیت برسد. او توانست به عناصر اصلی درام و عوامل پیش برنده داستانی، پی ببرد که استفاده از آنها باعث موفقیت پیاپی او در چندین مجموعه داستانی بلند شد. کارهای سلطانی به لحاظ کمی و کیفی بدون شباهت به قصه های هزار و یک شب نیست. مشرکات خاصی در سریالهای او وجود دارد که او را از دیگر مجموعه سازان تلویزیونی متمایز می کند ضمن اینکه در جذب مخاطبش موفق است.
نقاط مشترک کارهای موفق سلطانی:
1. ورود بازیگران بکر
سلطانی در معرفی شخصیتهای جدید و تبدیل کردنشان به ستاره تبحر خاصی دارد. مرجان محتشم در نقش شهربانو و رحیم نوروزی در نقش فرخ در پس از باران معرفی و ماندگار شدند با اینکه محتشم سالهاست از بازیگری استعفا داده ولی در ذهن همه نقش بسته است.ولی رحیم نوروزی بازیگری را رها نکرد و تا تخت سلطنت فرعون اخناتون (سریال یوسف) پیش رفت. در ستایش هم سراغ نرگس محمدی بازیگرنا آشنایی رفته که مخاطب هیچ پیش داوری ای درباره او ندارد و زمینه ذهنش درباره او بی قضاوت وسفید است و او را تبدیل به شخصیتی محوری و ماندگار کرد. تا جاییکه در ساخت ستایش 2 بعد از کلی رایزنی و انتخاب بازیگر باز هم سراغ او رفت.

2. درد مشترک
در ادبیات کهن آمده است که غم آدم ها را بهم نزدیک می کند. غم در زندگی ایرانیان جزئی از زندگی است. چه برسد به وقتی که درد مشترکی آنها را احاطه کند و با دیدن هر بخشی از داستان به یاد درد و غم های خود بیفتند .سلطانی در آثارش دست روی موضوعات حساس ودرگیر کننده غم انگیز انسانی گذاشته تا حس انسان دوستی تماشاگرانش را جریحه دار کند. مخاطبش حداقل با یکی از معضلات ونکات سریال در جامعه وزندگی اش روبرو است و با شخصیت ها همذات پنداری می کند. در سریال پس از باران: ناباروری همسر اول و ماجرای زن دوم شدن (شهربانو به عنوان زن دوم وارد خانه ارباب می شود)، حسادت (مهوش صبرکن و رحیم نوروزی به عنوان مادرزن و برادر زن به هووی تازه وارد حسادت می کنند) میراث خواری و جاه طلبی ( برادر زن و مادر زن می خواهند ثروت خان را بالا بکشند). در سریال خانه ای در تاریکی : تنهایی و بی پناهی یک زن ( ماه تابان وارد خانه ای می شود که همه با او غریبه اند). چند همسری ( صاحبخانه یک شاهزاده قجری عیاش است با چندین همسرریز و درشت، از ثریا قاسمی گرفته تا لادن مستوفی) دختر یتیم ( دختری بی مادر و پدر به دنبال یافتن فامیلش وارد خانه شده است) . در سریال شکرانه : ماجرای حق الناس ( رحمان پدرحامد، در خواب میبیند که حق برادرش سبحان را خورده است و او فرزندی دارد که به او مدیون است و باید جواب پس بدهد)، سفر ( سفر حامد به تاجیکستان برای یافتن فرزند عمو سبحان گمشده. ضمنا سفر به منظور یافتن حقیقت در تمام کارهای سلطانی دیده می شود)، چند همسری ( هم هوشنگ توکلی و هم حسن جوهرچی داماد خانواده، درگیر این مساله اند). سریال ستایش :حسادت (انیس، جاری ستایش، از اومتنفراست،چون ستایش پسر دار شده اما همه فرزندان خود او دخترند) ،پول دوستی(انیس و برادرش حاضرند برای پول، طاهر را بکشند)، پدرسالاری (حشمت فردوس، همه کاره خانه و محل کاراست)، پسر دوستی(فردوس،عاشق پسرو نوه پسر است)،زن مطیع (همسرفردوس،مصداق بارزمادران قدیمی است.مطیع امر شوهر و عاشق فرزندانش)، اختلاف طبقاتی( پسر پولداریعنی طاهر فردوس عاشق ستایش نادری می شود که خانواده متوسطی اند)، اعتیاد (هم راننده باربر وهم کارگر کارخانه معتاد است)، انتقال مواد مخدر(جاسازی مواد درکامیون طاهر)، بیکاری( طاهرچون بیکار مانده آخر سرراننده کامیون می شود)،سربازی و فرار(برادرستایش برای فرار ازجنگ می خواهد به خارج برود که لب مرز کشته می شود)، حضانت (ماجرای نگهداری ازبچه ها در نبود پدر که عامل اصلی فرارستایش وتعقیب فردوس است)، زندگی کارگری( ستایش مدتی را درآشپزخانه یک کارخانه ودرمیان کارگران می گذراند)، درگیری های قبیله ای (بهادرخان، پدربزرگ ستایش رئیس ایل است با قبیله دیگر درگیر است وحتی ازدواج بین دو قبیله برای صلح هم به هم می خورد)، خواستگاری از زن بیوه (رئیس کارخانه، مادرش رابرای خواستگاری پیش ستایش فرستاد)،استقلال طلبی(طاهر نمی خواد زیرسایه پدرش فردوس باشد)، داماد سرخانه (پسرفردوس در خانه پدری، زندگی می کند)،پسربی منطق(برادرستایش،اصلا کاری به حرف های خانواده اش ندارد)، کارهای یواشکی( ستایش بدون اطلاع والدینش کارهای فرار برادرش را جور می کند)، زندان (طاهرچون در مرگ محمد دخیل بود مدتی در زندانی بود)

3. زن مظلوم
اگربتوانی زن خانه را پای تلویزیون بنشانی بقیه راهم می توانی. سلطانی درکارهای قبلی اش هم نشان داد کاملا این ضرب المثل تلویزیونی را فهمیده. شهربانو یا همان خانم کوچیک پس از باران، زن دوم اربابی شده بود که دائما از دست فرخ برادر زن اول ارباب فرار می کرد چون جان بچه اش در معرض خطر بود. خانه ای در تاریکی پر بود از زنان بی شماری که هووی هم بودند و حق و حقوقشان نادیده گرفته می شد. بخصوص ماه تابان دختری یتیم ایل بختیاری که به دعوت دایی اش عطاء الدوله به تهران آمده بود و مجبور بود خودش را از دید همه بخصوص میرزا بهادر خان شاهزاده قاجاری تنوع طلب و زن باره خانه، پنهان کند چون در خطر تعرض قرار داشت. در شکرانه هم محوریت تمام جستجوها یک دختر تاجیکستانی است که همه معماها عاقبت به دست او گشوده می شود و بیننده از اینکه می بیند گمشده عمو رحمان (دختر سبحان) یک دختر معصوم و زیباروی است هم ذوق می کند هم اشک از چشمانش جاری می شود چه بسا که اگر نقش این برادرزاده گمشده را یک پسر بازی می کرد این سریال طرفداری نداشت. درستایش که از قضا جزمعدود سریال های است که نام یک زن به عنوان نام سریال انتخاب شده، محوریک زن است. حالا برای ستایش از زمین وآسمان می بارد. شوهرش درتصادف کشته می شود. برادرش لب مرز با گلوله، جان می دهد. مادرش درتاکسی سکته می کند. گرگ ها، پدرش را پاره پاره می کنند وتازه برای اینکه دست پدرشوهرش به دوتا بچه کوچکش نرسد، آن را به دندان گرفته وفرار می کند. تمام بدبختی های عالم برسرستایش جوان هوارشده اما او ستودنی ، یک تنه و مظلوم ازپس همه مشکلات برمی آید. این کاراکتر مظلوم وموفق همیشه مورد توجه وهمراهی ما ایرانی هاست چنانچه حتی نمونه های خارجی اش مثل اوشین، یانگوم، هانیکو و آملی هم همراهی اقشار مختلف به خصوص خانم ها را برانگیختند. ستایش یک سریال زنانه است و زنان،صاحبان کنترل تلویزیون در خانه ایرانی هایند.
4. فلاش بک و فلاش فوروارد
گذشته برای سلطانی خیلی مهم است. اکثر کارهای موفق سلطانی دو بخش زمانی را روایت می کند. قصه از یک جایی آغاز می شود، در ادامه مسیر خود سفر زمانی و مکانی متفاوتی را طی می کند و دوباره به همانجای اولیه باز می گردد. پرش زمانی در کارهای سلطانی عمومیت دارد و باعث تعدد لوکیشن و اکسسوار صحنه می شود که کمتر کسی راضی می شود برای ساخت یک سریال دست به چنین زحمات و هزینه هایی بزند. در سریال پس از باران قصه دکتر مهرپرور و همسرش در زمان حال و در یک فضای شهری است که عازم شمال ایران می‌شوند و در یک تصادف رانندگی کشته می‌شوند و فرزندانشان (مرضیه و مسعود) جهت بررسی بیش‌تر این وضعیت مشکوک به شمال سفر می‌کنند، هرچه از سفرشان در شمال می‌گذرد آن‌ها از راز خانوادگی‌شان اطلاعات بیش‌تری به نقل از مادربزرگشان به‌دست می‌آورند. در روایتی که از رویدادهای قدیم توسط مادربزرگ مرضیه و مسعود بازگو می‌شود، به داستان زنی اشاره می‌شود که شوهرش ارباب است. از اینجای قصه زمان به عقب برمی گردد و در یک فضای روستایی روایت می شود. در خانه ای در تاریکی هم پرش زمانی و مکانی محسوس است. ماه تابان دختری از ایل بختیاری برای یافتن عقبه خانوادگی اش به تهران سفر می کند و در ادامه پی بردن به رازهای خانه و خانواده زمان روایت جابجا شده و به عقب و جلو پرش می کند. شکرانه هم از این قاعده مستثنی نیست و در پی یافتن حقیقتی که در گذشته دور اتفاق افتاده هم زمان به گذشته رجعت می کند هم دیار جدیدی مثل تاجیکستان با جاذبه های بصری متفاوت و متنوع به بیننده معرفی می شود. در مجموعه ستایش این عقبگرد زمانی را کمتر می بینیم تنها جایی فلاش بک می بینیم که پدر ستایش به روستای زمان جوانی اش در شمال کشور بازگشته تا ستایش را به پدر زنش یا همان پدربزرگ ستایش معرفی کند و دست او بسپارد و در همین حین کشمکش ها و درگیریهای قدیمی دو خانواده، بازگو شده و با یاد گذشته ها از اختلافات خانوادگی بین دو روستا عقده گشایی می شود.

5. تنوع و تناقض زیباست ولی پر هزینه
یکی از نقاط قوت کارهای سلطانی انتخاب لوکیشن های طبیعت زیبا و معماری اصیل ایرانی است. سلطانی برای قومیت ها اهمیت ویژه ای قائل است. علاقه خاصی به زندگی ارباب و رعیتی دارد و تفاوت طبقاتی را خوب به تصویر می کشد. خوب فهمیده که تناقض همیشه جذاب است. درست زمانی که صدا و سیما اصرار و پافشاری به تولید سریال هایی کوتاه مدت و کم هزینه دارد، سلطانی ریسک کرده و سراغ لوکیشینهای پر هزینه و پر اکسسوار می رود. استفاده از فضای خارجی قطعا پر هزینه و دشوار تر از فضاهای داخلی است اما قطعا این تنوع بصری بیننده را پای تلویزیون می نشاند. ضمن اینکه مردم را ترغیب می کند تا از آدرس فضاهای خارجی چشم نواز ساخت سریال سر در بیاورند و یکبار هم که شده به منظور تفرج و دیدن به آن منطقه بروند . لوکیشن سریال پس از باران همین طبیعت زیبای شمال کشور بود که قطعا برای تماشاگران نیز خاطرات خوشی را رقم زد. سریال خانه ای در تاریکی در ابتدا در دشت های منطقه لرستان مناطق زیبا و بکر را نشان می داد ضمن اینکه نمایش زندگی ایل بختیاری در کنارش خالی از لطف نبود. نکته بعدی انتخاب خانه تاریخی عباسی های کاشان بود که اغلب داستان در آنجا گذشت. خانه عباسی کاشان از میراث فرهنگی شهر کاشان است با دالانهای تو در تو و حیاط های اندرونی و بیرونی که بی شباهت به یک قلعه نیست و حس قصه و آدم هایش را براحتی به بیننده القا می کند. تنوع و تناقض در ساختار شکرانه بیداد می کرد. تا این حد که نماهای گرفته شده در تاجیکستان روی جدای از جذابیت و تنوع بصری، روی بازی نقش ها هم اثر گذاشته بود. لهجه های فارسی فرهاد قائمیان روی بقیه بازیگرانی چون حامد (پوریا پور سرخ) تاثیر گذاشته بود. سریال ستایش 1 و 2 با توجه به طویل بودن سریال، تعدد لوکیشنهایش بسیار متنوع است از خانه های ویلایی و خانه پایین شهری در دهه 60 گرفته تا نمایش میدان تره بار و بیمارستان و روستاهای رامسر... از این به بعد هم می توان منتظر لوکیشنهای بعدی بود!

6. خلق داستانهای معمایی

خلق داستانهای معمایی و رازگونه جزء لاینفک کارهای سلطانی است. این نشان می دهد که سلطانی سر صبر و در آرامش به سوژه هایش ، پرداخت شخصیت ها و اتفاقات داستانش فکر می کند. سلطانی در ساخت هر سریالی چیزی حدود یکسال قبل تدارک کار را می چیند و متن داستان را از دو ماه قبل از فیلمبرداری دست بازیگرش می دهد تا با آن زندگی کند. فراز و نشیب های داستان با تمام ابعاد معما گونه اش تبدیل به بخشی از زندگی بازیگرها می شود تا بیننده راحت تر بپذیرد که واقعا اتفاق مهمی در شرف وقوع است. درست مثل قصه های هزار و یک شب شهرزاد ، قصه های سلطانی پر است از رازهای مگو! شروع داستانش با یک سوال شروع می شود و تمام طول داستان شخصیتها در پی یافتن جواب به دنبال آن می دوند، به همین خاطر بیننده از این چرایی خسته نمی شود . عموما داستان هر قسمت پایان ناپذیر است و هر قسمت از سریالش با یک سوال حالا چه می شود؟ تمام می شود. مرگ مشکوک مادر و پدر مرضیه و مسعود نقطه محرک پر قدرتی است که می تواند 37 قسمت بیننده را همراه خودش بکشاند. هرچند که در اواسط سریال اینقدر خرده داستان به حاشیه اضافه می شود که اتفاق اولیه فراموش می شود ولی در انتها از همه چیز رمزگشایی می شود. در شکرانه هم راز این كه به راستی، وارث عمو سبحان كیست؟ برای بیننده جذاب است. خانه ای در تاریکی آخر خوف و رمز و راز است. در کنار قصه معماگونه فضاها و نورپردازی های خانه قدیمی به انتقال هرچه بهتر ترس و اضطراب اضافه می کند. مرگ های ناگهانی و نیست شدن آدم ها دلهره به جان بیننده می اندازد. در خانه ای که همیشه تاریک است و کسی نور نمی بیند بیننده اش بیشتر برای ترسیدن سریال را نگاه می کند تا کشف حقیقت. ستایش هم که معدن درد و بدبختی و بدبیاری است . با مرگ طاهر یک ماجرا آغاز می شود، با مرگ پدرش یک ماجرا، علیل شدن انیس یک ماجراست و انگار قرار نیست این حذف و اضافه ها به پایان برسد و چیزی دست بیننده بدهد. اینکه چرا طاهر سپرده بچه هایم را دست پدرم حشمت نده برای ستایش شده دردسر و تمام زندگی اش در این خلاصه می شود که حالا چه کنم؟
فیلمشناسی سعید سلطانی:
متولد 1343 و اهل الیگودرز است
فيلم داستاني : کوچه هاي محبت
نویسندگی : مجموعه های قصه های شب، شمارش معکوس، به سوی افتخار
کارگردانی مجموعه های: میعاد در سپیده دم 77، پس از باران 79، جوانی 80، خانه ای در تاریکی 82، رسم عاشقی 83، لبه تاریکی 84، سالهای برف و بنفشه 85، شکرانه 86، ستایش 1، 90، ستایش2،

اشتراک و ارسال مطلب به:
 

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
value="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" />
مخاطبان آن لاین یزدفردا -فرداییان همیشه همراه یزدفردا در سراسر جهان