چند وقت است که این جمله تکیه کلام خیلی ها شده است. دلیل هر کار شگفتی را که می پرسی ، بجای بیان علت اصلی می فرمایند : " برادران گفتند " ! و مسئله را ختم می کنند.
راستش را بخواهید ،کمی کنجکاو شدم که این برادران کیانند که مرتبا چنین و چنان می فرمایند؟ این بود که مستقیما رفتم سراغ دوستی (که گاهی در چنین مواقع در نوک حمله هاست ) و موضوع را جویا شدم . او هم با صراحت تمام منکر آن شد و فرمود : اگر چه این جمله را از جاهایی شنیده ام، ولی هیچ دخلی به من ندارد . مانده بودم حیران و سرگردان که چه کنم و چه نکنم ؟ ، تا اینکه روزی سر و کارم به یکی از ادارات نواحی آموزش و پرورش افتاد . در آن سامان دوستی داریم که ذکر جمیلش سالهاست بر سر زبانهاست . هر وقت می خواهد تغییری، تحولی چیزی بشود، قبل از صدور هر حکمی ابتدا او پست ها را به نام افراد می زند و خبر آن را داغ می کند . اتفاقا بسیاری از اوقات هم تیرهایش به هدف اصابت می کند و همان هایی را که او ابلاغ داده است ، سر کار می آورند .این بود که فرصت را غنیمت شمردم و تا جمال مبارکش را دیدم، یخه اش را گرفتم که بلکه او ته و توی مسئله را روشن بکند . اما غریبه نیستید، او هم که ظاهرا از اوضاع و احوال تازه ، دل خوشی نداشت ، سر درد دلهایش را باز کرد که آقا ! چه می گویید ؟ ما هم دیگر کاری دستمان نیست . دیگر کسی برای حکم هایی که صادر می کنیم ارزشی قائل نمی شود . اصلا یک جوری برادران ! گفتند : که چرا حکم می زنیم ! در حالی که خودتان بهتر می دانید که سالهاست ما در این مهم تجربه داریم . حالا معلوم نیست اینها از چه کسانی خط و ربط می گیرند که این تغییر و تحولاتشان اینقدر عجیب و غریب و قمر در عقرب است !! ما که دیگر نمی توانیم در میان مردم سر بلند کنیم ! ! بگدریم، حسابی کلاف اعصابش سر در گم شده بود. به ناچار مقداری دلداریش دادم و گفتم: می خواهی اگر برادران را پیدا کردم ، وصف حال شما را هم بکنم ؟ محکم پاسخ داد : نه ! من از اینکه اینها گوش به فرمان برادران هستند ، ناراحت نیستم . فقط بیم من این است که مبادا این برادران مثل برادران حضرت یوسف ، بی وفایی کنند و برادرشان را به چاه بیاندازند، همین !! این را که گفت یخه اش را رها کردم و دنباله کار خود را گرفتم . فکر کردم که نکند همین تکه نانش هم - خدا نخواسته - آجر شود !!
يزد فردا -- http://www.mashghekavir.blogfa.com/